#سرطان_اصلاحات_آمریکایی 74
فرجام «آرمانشهر آمریکا» به آنجا رسید که پاییز 2005 (مهر 1384) ریچارد رورتی از «تراژدی غرب مدرن» سخن گفت؛ «فیلسوف امید» به «فیلسوف یأس» تبدیل گشت. او «اسلام سیاسی» را عامل افول آمریکا و «پایان پتانسیل غرب» میدانست و در فصلنامه دیسنت به صراحت نوشت که قرن آمریکا تمام شد:
بیشتر کسانی که به آرمانهای «عصر روشنگری» دل بسته بودند، بدیهی میپنداشتند که «تمدن غرب» در پدید آوردن آزادی، برابری و برادری، کماکان «سرکردگی درازمدت» خود را بر سایر نقاط این سیاره حفظ خواهد کرد، اما آن سرکردگی به پایان رسید. «غرب» دیگر از این فراتر نخواهد رفت؛ همین حد از ثروت و قدرت، نهایتی است که به آن رسیده است. حتی ایالات متحدهی آمریکا، تنها با ریسک ورشکستگی میتواند نیروی نظامیاش را به کارگیرد. «قرن آمریکا» تمام شد… «تراژدی غرب مدرن» آن است که پیش از آنکه بتواند آرمانهای خود را تحقق بخشد، انرژی خویش را به انتها رساند. زندگی روحی و معنوی «غربیهای سکولار» بر محور «امید» به تحقق آن آرمانها شکل گرفته بود؛ حال که آن امید به تدریج از میان میرود و زندگی غربیها نیز کوچکتر و حقیرتر میشود. امید آنها محدود میشود به امور کوچک و جزئی این «امید»، آرام آرام جایاش را به «ترس» میدهد.
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham
منابع شماره های 58 تا 74 نشر داده شده با موضوع: #سرطان_اصلاحات_آمریکایی
1. زکریا، فرید، آینده آزادی. ترجمه امیرحسین نوروزی. چاپ دوم، تهران: انتشارات طرح نو، 1385، ص 177.
2. برای مطالعهی مستندات و شرح این بحث به روایت روشنفکران سکولار، نک:کلانتری، عبدی. «جنگ آینهها؛ رسانهها و جنگ سرد جدید». رادیو زمانه، 18 اردیبهشت 1386، از:
http://zamaaneh.com/nilgoon/2007/05/post-50.html
3. جان دیویی، فیلسوف بزرگ آمریکایی، یکی از پیشروان برجسته فلسفه پراگماتیسم (عملگرایی) و از شارحان «لیبرالیسم عملی» بود. فلسفه عملگرایی او، نماد فلسفه آمریکایی شد و تئوری تعلیم و تربیت او، مدل ساختِ یک انسان لیبرال. دیویی ابتدای قرن بیستم در مرکزیت مکتب شیکاگو نشست؛ مکتبی متکی به یک مافیای نفتی که تا امروز 82 جایزه نوبل به اعضاء آن تعلق گرفته است و جان. دی. راکفلر (ثروتمندترین آمریکایی و موسس امپراطوری نفتی استاندارد اویل) پایهگذارش بود. راکفلر در سال 1891 دانشگاه شیکاگو را براساس ایدهی آکادمی افلاطون تاسیس کرد تا به تربیت دولتمردان شایسته برای اداره حکومت ایالات متحده بپردازد. دیویی هم در آن دانشگاه به ساخت فلسفهای تربیتی میاندیشید تا «لیبرالیسم عملی» را از سنین کودکی در ذهن و روان شهروندان درونی سازد. تحقق چنین هدفی، نیازمند یک انقلاب علمی – آموزشی در جهان بود که بذرهای آن را با تاسیس مدرسه آزمایشگاهی (معروف به مدرسه تجربی دیویی) در سال 1896 کاشتند. آوازه دیویی در دهه 1910 از ایالات متحده تا شوروی را درنوردید و مدارس زیادی برپایهی آموزههای او در کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت تجدید بنا میشدند. شهرت دیویی در دهه 1930 باز هم پُر طنین گشت؛ اما نه به سبب تکاپوهای فلسفیاش، بلکه به واسطهی حضور او در پروژههای امنیتی ایالات متحده. از سال 1932 دیویی بر کرسی نظریهپردازی «طرح نوین» فرانکلین روزولت برای بازسازی آمریکا نشست. سال 1937 نیز ریاست کمیسیون تحقیق محاکمات مسکو و کمیته جلب آراء برای تبرئه لئون تروتسکی را پذیرفت تا دروغ بودن محاکمات معروف به «دادگاههای نمایشی استالین» را نشان دهد و به بیاعتبار ساختن حکومت شوروی و کمونیستها نزد مردم کمک کند. این نخستینبار بود که بزرگترین فیلسوف زنده آمریکا، حیثیت خود را خرج پروژه سرویس جاسوسی آمریکا میکرد و پای دیگر فیلسوفان را نیز به سرویس جاسوسی ایالات متحده کشاند. سال 1948 دیویی به آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا پیوست و گرچه در سن 89 سالگی فیلسوفی بازنشسته محسوب میگشت، اما گزینه مطلوبی برای رهبری معنوی جنگهای ایدئولوژیکِ CIA بود و به عنوان یکی از نخستین اعضاء کادر رهبری عملیات PSB انتخاب شد. با این همه، در حالی که فقط 4 سال از حضور دیویی در سازمان سیا میگذشت، سال 1952 در سن 93 سالگی مُرد.
4. Saunders, Frances, The Cultural Cold War: The CIA and the World Arts and Letters. London: The New Press, 2000, p p 182.
5. Richard Rorty, Philosophy and the Mirror of Naure. New Jersey: Princeton University Press, 1980.
6. برای مطالعه نظریات ریچارد رورتی درباره پروژه فلسفی مدرنیته، نک:رورتی، ریچارد. فلسفه و آینه طبیعت. ترجمه مرتضی نوری. تهران: نشر مرکز، 1389.
7. برای دیدن شرح دیدگاه رورتی درباره وضع فلسفه معاصر، نک:رورتی، ریچارد. اولویت دموکراسی بر فلسفه. ترجمه خشایار دیهیمی. تهران: انتشارات طرح نو، 1382، صص 11 – 10.
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham
ادامه منابع شماره های 58 تا 74 نشر داده شده با موضوع: #سرطان_اصلاحات_آمریکایی
8. رورتی، ریچارد. پیشامد، بازی و همبستگی. ترجمه پیام یزدانجو. تهران: نشر مرکز، 1385.
9. Richard Rorty. Philosophy and the Mirror of Nature, Pp65-79.
10. رورتی، ریچارد. اولویت دموکراسی بر فلسفه، صص 52 – 51.
11. Roger Scruton. “Richard Rorty’s legacy”. Open Democracy, 12 June 2007. (Roger Scruton is a philosopher, writer, political activist and businessman. He is a professor in the department of philosophy at St Andrews University and a scholar at the American Entreprise .)
12. برای مطالعه بیشتر پیرامون رای «پراگماتیستها» درباره «حقیقت»، نک:
الف) خلجی، مهدی. «بازوی باوری در ترجمه رورتی». سایت بیبیسی فارسی، 6 دی 1385، از:
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2006/12/061227_a_mk_rorty.shtml
ب) رورتی، ریچارد. اولویت دموکراسی بر فلسفه، صص 32- 30.
ج) رورتی، ریچارد. فلسفه و امید اجتماعی، صص 185 – 184.
13. برای مطالعه اجزای فنی نظریه نزد جان دیویی و ریچارد رورتی، نک:رورتی، ریچارد، «صدق بدون تناظر با واقعیت». فلسفه و امید اجتماعی، صص 94 – 67.
166. Rorty, Richard. Take care of Freedom and Truth Will Take Care of Itself. Stanford UP, Stanford: 2006, p 37 – 85.
14. پیشین. ریچارد رورتی در کتاب آزادی را پاس بدار، حقیقت هوای خودش را خواهد داشت (ص 37) مینویسد: «فرهنگ آمریکایی در اساس سیاسی است. آمریکا براساس مفهوم اخلاقی آزادی بنیاد نهاده شد. این کشور به عنوان سرزمینی که آزادترین جامعه را در خود دارد پایهریزی شد؛ جایی که دموکراسی در بهترین حالتاش وجود دارد، جایی که افق همیشه گشوده است. میتوان یک جور رومانسِ ملی را برای این جامعه قائل شد که میگوید ما با اروپا فرق میکنیم چون همه چیز را از اول شروع کردهایم. ما سنت نداریم و میتوانیم آدمهایی خلق کنیم که همان جوری هستند که باید باشند. من فکر میکنم علاقه عاطفی نسبت به آمریکا را میتوان از امرسون تا دیویی دنبال کرد. در کمال تأسف، این تلقی رمانتیک حالا گم شده؛ این اتفاق در همین سالهای اخیر افتاد؛ زمانی حوالی جنگ ویتنام.»
15. رورتی، ریچارد. فلسفه و امید اجتماعی. ترجمه نگار نادری و عبدالحسین آذرنگ. چاپ دوم. تهران: نشر نی، 1386، ص 68.
16. «ریچارد رورتی به ایران میآید». سایت گویانیوز، 19 خرداد 1383، از:
http://news.gooya.com/culture/archives/011681.php
17. “Philosoph Richard Rorty: Europa nutzt seine Macht nicht aus” (interview). 15 April 2002, Frankfurter Allgemeine Zeitung.
18. «دیدار اکبر گنجی با ریچارد رورتی». سایت ایران امروز، 29 جولای 2006، از:
http://iran-emrooz.net/index.php?/news1/9501
19. برای مطالعه گزارشی از پروژه وزارت آموزش و پرورش در دولت اصلاحات با هدف «تأسیس مدارس ابتدایی به سبک جان دیویی»، نک: «نیمکتهای چسبیده و دانشجویان مودب». روزنامه ایران، 19 شهریور 1381، شماره 2238.
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham
ادامه منابع شماره های 58 تا 74 نشر داده شده با موضوع: #سرطان_اصلاحات_آمریکایی
20.(همان منبع شماره 19 اينگونه شرح داد).
با فهم ماهیت و کارکرد «فلسفه تعلیم و تربیتِ» جان دیویی میتوان به هدف دولت اصلاحات از تاسیس مدارس ابتدایی براساس نظریهی پراگماتیسم آمریکایی پی برد. دیویی مانند امیل دورکیم «آموزش» را امری تفکیکناپذیر از «سیاست» میدانست و میگفت افراد به این دلیل تربیت میشوند تا شهروندان خوبی برای نظام دموکراتیک آمریکا باشند. وظیفه آموزش، اجتماعی کردن شهروندان برای زندگی دموکراتیک است، نه استنباط یا استنتاج حقیقت. به قول دیویی، «رشد لیبرالی» تنها هدف آموزش است، پس «آزادی لیبرالی را پاس بدار، حقیقت هوای خودش را خواهد داشت!» متون آموزشی فقط باید «روایتهای الهامبخش» و باور به آیندهی برتر آمریکا را به مردم پیشنهاد کند؛ نه حقیقت موجود را. لیبرالی ساختنِ ذهن دانشآموزان و دانشجویان، القای باور به تاریخ دموکراسی آمریکا و زنده نگه داشتن «روح والای آمریکایی» جانمایه فرآیند «مهندسی اجتماعی» دیویی است. «روشنفکران علوم انسانی» (اصطلاحی که ریچارد رورتی آن را به کار میبُرد) وظیفهی تحقیق این مهندسی را برعهده دارند. براساس استراتژی علمی – آموزشی دیویی، نظریه «برداشت گزینشی از واقعیت» (سنت گزینشی آمریکا) پدید آمد تا سلطه ایدئولوژیک لیبرال سرمایهداری را تضمین کند. ادوارد برمن در کتاب کنترل فرهنگ با وسواسی موشکافانه به سیستم پیچیدهی طبیعی جلوه کردن «سلطه ایدئولوژیک» نزد مردم میپردازد. او میگوید نحوه رویارویی ما با جهان و تصمیماتی که برای زندگی روزمرهمان میگیریم، به شکلی طبیعی شکل نمیگیرد. رفتار انسان از آسمان نازل نمیشود، بلکه همواره تحت تاثیر کسانی هستیم که برای حاکمیت برداشتهایشان از واقعیات در اذهان عمومی تلاش میکنند. ریموند ویلیامز نیز وقتی همبستگی «سلطه» و «برداشت از واقعیت» را میکاود، نتیجه میگیرد که سلطه ایدئولوژیک غلبهی برداشتی از واقعیت است که خود را به عنوان «واقعیت مطلق» جا میزند. گواین ویلیامز تعریفی کلیدی دارد: «سلطه همه چیز را در بر میگیرد. سلطه، اشاعهی استنباطی خاص از واقعیت است که تا خصوصیترین لایههای زندگی پیش میرود و حتی تخیل و تصورات ما را متأثر میسازد. چنین سلطهای عملاً برای دیکتاتوری یک طبقه است.» حسین بشیریه از تئوریسینهای اصلاحطلبان در کتاب لیبرالیسم و محافظهکاری (تاریخ اندیشههای سیاسی قرن بیستم، نشر نی) معتقد است که جان دیویی در «فلسفه تعلیم و تربیت» خود امنیت اجتماعی نظام آمریکا را به آزادی فردی ترجیح میداد و به «مهندسی اجتماعی» (برنامهریزی مستمر دولت برای عموم مردم) در نگهبانی از نظام لیبرال سرمایهداری معتقد بود؛ یعنی «در ترویج و تولید علم، باید مجموعهای از آگاهیها را به شهروندان بیاموزیم و با فرهنگ اجتماعی ادغام کنیم که این آموختهها در خدمت گسترش ارزشهای نظام دموکراتیک باشد. تعلیم و تربیت، نگهبان دروازههای دموکراسی است… شهروندان باید بدانند که وظیفهی اخلاقی آنان، امری جزء مبارزه برای بقاء نیست.» (صص 39 – 37) در واقع، «روشنفکران علوم انسانی» در آمریکا با گزینش برداشتهای دلخواه خود و تاکید بر طیف خاصی از اطلاعات، به «سلطه ایدئولوژیک لیبرالیسم» کمک میکنند. مثلاً در متون آموزشی یا نظری، این کار با تاکید روی جنبههای خاصی از تاریخ دموکراسی آمریکا و نادیده انگاشتن جنبههای دیگر انجام میشود. تئوری دیویی به یک «تصفیهی اطلاعاتی» مشروعیت میدهد و براساس آن هرگونه اطلاعات نامطلوب تاریخی که چهره دموکراتیک آمریکا را مخدوش سازد، باید از کتابهای آموزشی تصفیه شود. ادوارد برمن به «روشنفکران علوم انسانی» که اغلب با پیروی از «سنت گزینشی آمریکا» به تولید علم و تصفیهی علمی مشغولند، نام «فروشندگان سلطه» را میدهد. هاوارد زین، مورخ و استاد برجسته دانشگاه بوستون در کتاب تاریخچه مردمی ایالات متحده این سنت را نقد کرده و به افشای «جعل تاریخ» توسط آمریکاییها میپردازد و مینویسد: «از دوران ابتدایی تا دبیرستان، هیچ حرفی درباره این نبود که رسیدن کریستف کلمب به دنیای جدید معنیاش قتل عام کامل مردم بومی هیسپانیولا است. هیچکس به من نگفت این قتل عام در واقع اولین مرحله از پیش روی یک ملت نوین بوده که با اخراج خشونتبار سرخپوستان از قاره آمریکا همراه با فجیعترین خونریزیها اجرا شد. یا آنچه عصر ترقیخواهی آمریکا مینامند، در واقع با قتل عامل کارگران سیاهپوست در سنت لوئیس شرقی شروع شد.»
ادامه👇👇👇👇
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham
ادامه 👆👆👆👆
ادامه منابع شماره های 58 تا 74 نشر داده شده با موضوع: #سرطان_اصلاحات_آمریکایی
برای نمونه، مهدی خلجی در مقاله «آمریکایی دیدن جهان» در سایت BBC فارسی درباره نخستین واکنشهای اصلاحطلبان درباره سخنرانی رورتی مینویسد: رورتی، خردادماه سال 1383 در سفری کوتاه به ایران آمد. محافل فرهنگی ایرانی که بیشتر انتظار برخورد با فیلسوفی مدرن و اروپایی مآب داشتند با کسی روبهرو شدند که با زبانی ساده و هیاتی فروتن از کاربرد اصلاحات پیچیده فلسفی پرهیز دارد و اساساً به فلسفیدن به شیوه سنتی باور ندارد.» روزنامه شرق، در سیام خردادماه آن سال، در مقالهای نوشت «نتیجهگیری شخصی و تحلیلهای فردی آقای رورتی به چنان سادهاندیشی و یکسونگری تأسفباری دچار میشد که … این شبهه را پیش آورد که یا جناب رورتی … ایرانیها و سواد اجتماعی و فلسفی آنها را بسیار دستکم گرفته و بحثی مقدماتی را برایشان تدارک دیده یا سطح سواد و توقع ما آن قدر بالا رفته که در پایان جلسه مبهوت بمانیم و بگوییم این صحبتها چه دردی از حسرت انزوای فلسفی ما کم کرد.» خشایار دیهیمی، یکی از مترجمان آثار فلسفی، در یادداشتی در روزنامه جمهوریت و گفتگویی در وقاع اتفاقیه به دفاع از رورتی پرداخت، اما چندان به بهبود تصویر رورتی در میان اهالی فلسفه یاری نکرد. آنگونه که روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت، ریچارد رورتی در سخنرانی خود در ایران، تأکید کرد «تجربه تاریخی دموکراسی مهمتر از بنیانهای نظری و فلسفی آن است.» همین مدعا کافی بود که ناخرسندی شمار بسیاری از استادان و شاگردان فلسفه در ایران را برانگیزد. برای مطالعه بیشتر، نک:خلجی، مهدی. «آمریکایی دیدن جهان». سایت بی.بی.سی فارسی، 12 مهر 1384، از:
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/10/051004-mj-mkhalaji-rorty.shtml
21. برای نمونه، نک: «فمینیسم عملگرا: پراگماتیسم چیست و راهکارهای آن در مورد مسائل زنان ایران کدام است؟». سایت مدرسه فمینیستی، 20 بهمن 1387، از:
http://www.iran-women-solidarity.net/spip.php?article689
22. میرسپاسی، علی. دموکراسی یا حقیقت (رسالهای جامعهشناختی در باب روشنفکری ایرانی). تهران: انتشارات طرح نو، 1381. رورتی در تعریف «روشنفکر آیرونیک» معتقد است آیرونیست کسی است که انتخاب میان رشتهای از واژگان و فروگذاشتن رشتهای دیگر را نه برخاسته از منطق فراواژگانی خنثی یا جهانی میداند و نه محصول جنگیدن با راههای دیگر که کدامنزدیکتر به واقعیت است؛ بلکه گزینش رشتهای از واژگان به سادگی از «امر نو را به جان امر کهنه انداختن» بر میآید. پس آیرونیست در موقعیتی است که نمیتواند واژگان خود را جدی بگیرد، زیرا میداند که اصطلاحات و واژگانی که وی با آن نظام ارزشها و واقعیتهای خود را وصف میکند در معرض دگرگونی هستند.
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham
ادامه منابع شماره های 58 تا 74 نشر داده شده با موضوع: #سرطان_اصلاحات_آمریکایی
23. صورتبندی «نظریه سیاسی» ریچارد رورتی سال 1991.م (زمستان 1369 هـ.ش) در رساله اولویت دموکراسی بر فلسفه ارائه گشت که خشایار دیهیمی 13 سال پس از انتشار آن، ترجمه فارسیاش را توسط انتشارات طرح نو به بازار کتاب فرستاد. دیهیمی در مقدمه خود، راهبردهای این رساله را به دلیل ارتباطش با مسائل ایران، راهگشای موانع «گذار به دموکراسی» دانسته است؛ در حالی که نظریه رورتی، صرفاً چهرهای از یک «نظام سیاسی فاشیستی – سکولار» را باز میتاباند. این نظام، حتی فاقد استانداردهای حداقلی یک سیستم «دموکراتیک» است که ایالات متحده آمریکا همواره شعار آن را میدهد. 10 شاخص بنیادین نظام لیبرال سرمایهداری در رسالهی رورتی را میتوان چنین صورتبندی کرد:
الف) «علم سیاست» و سیاستورزی عملی، بدون حاجت به فلسفه و عقلانیت راه خود را ادامه میدهد. نفی فلسفه، شرط لازم برای استمرار موجودیت این نظام است. باید در عرصه نظریهپردازیهای سیاسی و اجتماعی، «امید سیاسی به آمریکا» را «جایگزین فلسفه» کرد.
ب) استراتژیستهای لیبرال سرمایهداری نباید در «نظریه پردازی سیاسی» به دنبال هماهنگی تئوریهایشان با شناختی که از انسانها دارند، باشند. نظریهپردازی در این نظام نیازی به «انسانشناسی» ندارد و تنها علم «تاریخ» و «جامعهشناسی» برای سیاستورزی بس است.
ج) «موجودیت نظام» در گروی «مشروعیت» آن نیست. دوران ضرورتِ وجود «مشروعیتِ عقلی» برای ایدئولوژی غرب به پایان رسیده است. همین که «تجربهای تاریخی به نام آمریکا» وجود دارد، شرط لازم و کافی برای استمرار سیاستهای لیبرال سرمایهداری است. این تاریخ و تجربه، برای اثبات و حفظ برتری خود در جهان نیاز به هیچ مبنایی ندارد و فقط باید به «سنتها» و «عادتها» در جامعه تکیه کرد.
د) «آزادی سیاسی» فقط و فقط برای شهروندانی که فارغ از عقل و تفکر – حتی از نوع عقلانیت حداقلی مدرنیته – به تمام اجزای سیاستهای حکومت لیبرال سرمایهداری ایمان آوردهاند، تضمین میشود. کسانی که در خارج از این دایره ایستادهاند، دیوانهاند و باید از حقوق شهروندی محروم گردند. حتی اگر اثبات شود که طرحهایی که افراد خارج این دایره برای جامعه میدهند، با اصالت و نیت خیر است، باز هم نمیتوان آنان را به دیده «شهروند» نگریست!
هـ) برای زیستن در جامعهای که ایدئولوژی لیبرال سرمایهداری در آن حاکم است (مانند آمریکا)، شرط احراز «شهروندی» برابر با حذف هویت شهروندان از عرصه عمومی است.
و) بر پایهی تئوری رورتی، استراتژیستها و سیاستمداران به سوالات پرسشکنندگان – و نه ضرورتاً منتقدان – در باب «آینده» سیاستهای خود و «تأثیر» این سیاستها بر سرنوشت انسان و عدالت، هیچ پاسخی نخواهد داد. کوشش این نظام، راندن هرگونه «پرسش» از عرصه عمومی به حوزههای شخصی است.
ز) عمر «تسامح و تساهل» در برابر منتقدان – حتی ناقدانی که بر مبنای فلسفه مدرنیته میاندیشند – پایان یافته است. اعمال «زور» و «خشونت» علیه کسانی که «ایمان قطعی» به نظام لیبرال سرمایهداری نیاوردهاند، مجاز است تا موجودیتِ شکننده آن تهدید نشود.
ح) قربانی شدن انسانها به پای نظام لیبرال سرمایهداری، هزینهای برای حفظ این نظام است. بنابراین، تاسیس «جمهوری احمقها» از چشم استراتژیستهای این نظام، نه تنها «امتناع نظری» و «امتناع عملی» ندارد. بلکه نابودی «فضیلتهای انسانی» بهایی است که برای حفظ «آزادی سیاسی» (به عنوان توجیه موجودیت این نظام) پرداخته میشود.
ت) از آنجا که در نظام لیبرال سرمایهداری هرگونه «کوشش عقلی» برای درک واقعیت امور، «زبالههای فکری» تلقی میشود، این نظام برای حفظ موجودیت خود به شهروندان توصیه میکند که «گزارشهای فلسفی درباره انسان و عقل را دور بریزند.»
ی) «سیاست آموزشی» و تربیتی این نظام برای «پیشرفت اخلاقی» انسانها، تشویق به «سبُکسَری» و ترغیب به «سطحی بودن» است! رورتی این سیاست را هم ادامه منطقی سیاستهای به جا مانده از «عصر روشنگری» برای رسیدن به «جامعهای ایدهآل» میداند.
24. «فلسفه و دموکراسی» (متن سخنرانی ریچارد رورتی در خانه هنرمندان ایران). روزنامه وقایع اتفاقیه، 22 مرداد 1383، ص 8.
25. پیشین. برای مطالعهی تاریخچه و شرح این نظریه، نک:
-Rorty, Richard. Contingency, Irony, and Solidarity. Cambridge UP, Cambridge: 1989.
26. رورتی، ریچارد. فلسفه و امید اجتماعی، ص 68.
27. شجاعی، کاوه. «آخرین گفتگوی ریچارد رورتی: ایران، هابرماس و من». روزنامه اعتماد ملی، 24 خرداد 1386، شماره 387، ص 8.
28. John Dewey. Maeterlinck’s Philosophy of Life. In The Middle Works of John Dewey. Carbondale, III.: Southern Illinois University Press, 1978.
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham
ادامه منابع شماره های 58 تا 74 نشر داده شده با موضوع: #سرطان_اصلاحات_آمریکایی
29.کلانتری، عبدی. «بدبینی تلخ ریچارد رورتی پیش از مرگ».
30. Rorty, Richard. Take Care of Freedom and Truth Will Take Care of Itself. Stanford UP, Stanford: 2006, P 79.
31. این سخنان را ریچارد رورتی پیش از آنکه در سخنرانیاش در خانه هنرمندان ایران بگوید، در کتاب فلسفه و امید اجتماعی نیز شرح داده است؛ نک:
-Rorty, Richard. Philosophy and Social Hope. London: Penguin Books, 1999, P 156.
32. John Dewey. Maeterlinck’s Philosophy of Life. Southern Illinois University Press, 1978.
33. رورتی، ریچارد. پیشامد، بازی و همبستگی، ص 121.
34. رورتی، ریچارد، اولویت دموکراسی بر فلسفه، صص 11 – 10 و 13.
35. برای مطالعه آراء سِرکارل پوپر در این زمینه، نک:پوپر، کارل. سرچشمههای دانایی و نادانی. ترجمه عباس باقری. تهران: نشر نی، 1387.
36. رورتی، ریچارد. اولویت دموکراسی بر فلسفه، ص 64.
37. رورتی، ریچارد، پیشامد، بازی و همبستگی، صص 134 – 133.
38. رورتی، ریچارد. اولویت دموکراسی بر فلسفه، صص 32 – 27.
39. برای مطالعه شرح این ادعا از منظر رورتی، نک:
الف) پیشین، صص 48 – 47.
ب) رورتی، ریچارد. پیشامد، بازی و همبستگی، ص 389.
40. رورتی، ریچارد. اولویت دموکراسی بر فلسفه، ص 23.
41. «فلسفه و دموکراسی» (متن سخنرانی ریچارد رورتی در خانه هنرمندان ایران). روزنامه وقایع اتفاقیه، 22 مرداد 1383، ص 8.
42. برای مطالعه شرح نظریه «دموکراسی منهای فلسفه» و دیدن مستندات بحث، نک:کلانتری، عبدی. «دموکراسی نیازی به فیلسوفان ندارد». سایت بی. بی. سی، 16 فروردین 1385، از:
http://bbc.co,uk/persian/arts/story/2006/04/060404_mj-ak-rorty-review.shtml
43. پیشین. همچنین برای مطالعهی «واحد پیشرفت به سوی فرهنگ آمریکایی»، نک:رورتی، ریچارد. فلسفه و امید اجتماعی، صص 141 – 140.
44. رورتی، ریچارد. اولویت دموکراسی بر فلسفه، ص 25.
45. West’s The American Evasion of Philosophy: A Genealogy of pragmatism. Madison: University of Wisconsin Press, 1989, Pp 12-13.
46. رورتی، ریچارد. فلسفه و امید اجتماعی، صص 73 – 72.
47. The End of History and the Last Man. In Wikipedia, The Free Encyclopedia. Retrieved 17:20, November 22, 2011.
48. اوسولیوان، جان. ال. مانیفست سرنوشت 2. واشنگتن: کتابخانه کنگره ایالات متحده، 1839، شناسه GBC/Doc 133 – 451.
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham
ادامه منابع شماره های 58 تا 74 نشر داده شده با موضوع: #سرطان_اصلاحات_آمریکایی
49. «فلسفه و دموکراسی» (متن سخنرانی ریچارد رورتی در خانه هنرمندان ایران). روزنامه وقایع اتفاقیه، 22 مرداد 1383، ص 8.
50. ریچارد رورتی پس از سفر به ایران و چندی پیش از مرگش در مصاحبهای با روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسرا که تیرماه 1386 منتشر شد، نتایج ملاقاتهایش با سیاستمداران اصلاحطلب، دانشجویان و نویسندگان را تشریح میکند. رورتی با تأکید بر اینکه «ملیگرایی، تنها پادزهر اسلامگرایی در ایران است» میگوید: «در پیامد دیدارهایی که در تهران با دانشجویان داشتم این نظر در من تقویت شد که این کشور نیز قادر خواهد شد اشراقگرایی اسلامی را در آیندهای نه چندان دور در دستور کار خود قرار دهد و اولین گامها را در جهت دموکراسی بردارد… ملیگرایی تنها پادزهر در مقابل اسلامگرایی است و اشراقگرایی اسلامی به زودی در ایران پا خواهد گرفت… نیروهای سکولار ایران چارهای به جز جستجوی مخرج مشترکهای دیگری بر پایه ملیگرایی ندارند… فکر میکنم که نظرات من از این جهت برای برخی از روشنفکران ایرانی جالب توجه است که با عقاید یورگن هابرماس همخوانی دارند و به دنبال تأیید طرح وی مبنی بر دموکراسی میهنپرستانه هستند. در کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران که حکومت در اختیار مذهبیها قرار دارد، نیروهای سکولار برای مقابله با کسانی که سعی دارند مذهب را به وجه مشترک جامعه تبدیل کنند، چارهای به جز جستجوی مخرج مشترکهای دیگری بر پایه ملیگرایی ندارند، زیرا نسبتگرایی و گذشته از ریشههای ملی، هرگز نخواهند توانست در مقابل مذهبگرایی قد علم کنند.» این نظریهی ریچارد رورتی شامل گونهای از «اشراق گرایی اسلامی» است که بر پایه مخرج مشترکی از ریشههای ملی – باستانی بنا شده است. ایده رورتی دقیقاً مبتنی بر همان عناصری است که ریچارد نلسون فرای در کتاب عصر زرین فرهنگ ایران به واکاوی و بسط آن تحت عنوان «اسلام ایرانی» پرداخت. نظریه «اشراق گرایی اسلامی» رورتی و «اسلام ایرانی» از سوی برخی مقامات ارشد دولت دکتر محمود احمدینژاد با عنوان «مکتب ایرانی» ترویج شد و به بحثهای دامنهدار و پرالتهابی در سطح محافل فکری و سیاسی انجامید.
الف) برای مطالعهی متن کامل گفتگوی ریچارد رورتی درباره نتایج سفرش به ایران، نک:
-رافت، احمد. «رورتی: ملیگرایی تنها پادزهر اسلامگرایی در ایران است»، رادیو فردا، 4 تیر 1386، از:
http://www.radiofarda.com/content/f3-Rorty-nationalism-Iran/399385.html
ب) همچنین، برای مطالعه نقد ریشههای «مکتب ایرانی» و پیوندهای آن با دولت نهم، نک:
-فضلینژاد، پیام. «نیمه پنهان سیدحسین نصر». روزنامه کیهان، 2 آذر 1389، شماره 19795، ص 14.
51. برای مطالعه بحث تفصیلی، نک:ریچارد رورتی ، «صدق بدون تناظر با واقعیت». فلسفه و امید اجتماعی، صص 80 – 77.
52. برای مطالعه نظریه «حقیقت و سودمندی» در نگاه عملگرایان و از منظر فلسفه پراگماتیستی، نک:کاپلستون، فردریک چارلز. تاریخ فلسفه (جلد هشتم). ترجمه بهاءالدین خرمشاهی. چاپ چهارم. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1386، صص 40 – 398.
53. ریچارد رورتی ، «اخلاق بدون اصول». فلسفه و امید اجتماعی، صص 143 – 124.
228. پیشین، ص 73.
54. ریچارد رورتی ، پیشامد، بازی و همبستگی، ترجمه پیام یزدانجو. تهران: نشر مرکز، 1385، ص 68.
55. Baudrillard, Jean. Am rigue. Editions Bernard Greasset & Fasguelle, 1986.
برای ترجمه فارسی کتاب، نک:بودریار، ژان. آمریکا. ترجمه عرفان ثابتی. تهران: انتشارات ققنوس، 1386.
56. Rorty, Richard. “A Queasy Agnosticism”. Dissent Magazine, Fall 2005:
http://www.dissentmagazine.org/article/?article=191
57. پیام فضلینژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان.
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham
هدایت شده از قرارگاه مُقام
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی 75
از دهه 1370 سه حلقهی کیان، آئین و مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری برای صورتبندی پروژهی «دموکراتیزاسیون» تحت نفوذ نافذ ایدئولوژی «عصر مدرن» و «نهضت روشنگری» بودند و اغلب اعضاء و مشاوران آن نیز یا از تئوریهای انگلیسی تغذیه میکردند یا دانشآموختگان دانشگاههای انگلستان به شمار میرفتند. عبدالکریم سروش در چلسی کالج لندن «فلسفه علم» آموخت و آن را با تکیه بر آراء سرکارل پوپر در ایران رواج میداد. حسین بشیریه هم که سخت شیفتهی توماس هابز و ماکس وبر بود، دکترای «تئوری سیاسی» خود را از دانشگاه لیورپول انگلستان گرفت. محمدرضا تاجیک، رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری و معاون آموزشی وزارت اطلاعات در دولت اصلاحات نیز سال 1372 در دانشگاه اسکس انگلستان درس «تحلیل گفتمانی» خواند یا حمیدرضا جلاییپور که در دهه 1360 معاون سیاسی – امنیتی استانداری کردستان بود، سال 1376 پس از گرفتن دکترای «جامعهشناسی سیاسی» از دانشگاه لندن به یکی از چهرههای کلیدی اصلاحات بدل گشت و ناشر روزنامههای جامعه، طوس، نشاط و… شد.
محمدعلی ابطحی پس از دوم خرداد 1376 و در مقام «رئیس دفتر رئیس جمهور» روابط خود با جاسوسان انگلیسی را توسعه داد. او ابان 1378 در جریان سفرسیدمحمد خاتمی به فرانسه در اقامتگاه احسان نراقی(مشاور ویژه محمدرضا پهلوی) با علیرضا نوریزاده(عامل سرویس جاسوسی MI6) ملاقات کرد.
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham
هدایت شده از قرارگاه مُقام
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی 76
پوشش سیاسی این دیدار، بحث درباره گسترش ایدهی «گفتگوی تمدنها» بود و نراقی به عنوان مشاور وقت دبیرکل سازمان یونسکو بانی برگزاری جلسه سخنرانی خاتمی در مجمع عمومی این سازمان شد. پس از سفر رئیس دولت اصلاحات به پاریس، علیرضا نوریزاده در نامهای دستنویس خطاب به ابطحی نوشت:
حضرت ابطحی؛ با سلام. دیدار کوتاه ولی پر از لطف حضرتعالی در پاریس همچنان منزلنشینِ یاد و خاطره من است و گفتگوی پر از لطف با سید نازنینمان جایی ویژه در دفتر ایام من یافته است… وقتی به یاد میآورم که وارستهای همچون خاتمی در آنجا هست و همسفر او کسی چون محمدعلی ابطحی است، لذا به دل امید میدهم که دوران غم نخواهد ماند. چنین نبود و چنین نیز هم نخواهد ماند. باری؛ ضرورت داشت این چند سطر را خدمت شما بفرستم. دکتر «احسان نراقی» به تهران آمده است. با توجه به نقش بسیار مهم و چشمگیر او در برگزاری جلسه «یونسکو» و آن همه زحمتها و دویدنها و سینه سپر کردنهایش، و پیغامها و توصیههای به جایی که به من میداد و من به «دوستان» منتقل میکردم و در نهایت شما گیرندهاش بودید، تصور میکنم تقدیری از پیرمرد و گفتگویی با او، تأثیر بسیار در حال و روحیه او خواهد داشت.
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی 77
روابط ابطحی با انگلیسیها در پوشش موسسه گفتگوی ادیان بعدها به جایی رسید که ساعت 3 عصر روز 24 آذر 1381 هیئتی 9 نفره از نمایندگان مجلس عوام انگلیس همراه نماینده سفارت پادشاهی بریتانیا در تهران با وی دیدار کردند، اما مهمتر از همه سیدمحمد خاتمی شیفته سیستم حکومتی بریتانیا و ایدئولوگهای فراماسونر «انقلاب باشکوه» انگلیس مانند جان لاک بود و آنان را مظهر پیوند «دینداری» و «تجددخواهی» مینامید. سال 1382 نیز وقتی کهتونی بلر، نخستوزیر انگلیس صریحاً از آشوبهای شبهدانشجویی در تهران حمایت میکرد، پرنس چارلز(ولیعهد انگلستان) صبح 20 بهمن 1382 در سفری غیررسمی از شهر بصره وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. هرچند هدف از این سفر «همدردی با زلزلهزدگان بم» عنوان گشت، اما سیدمحمد خاتمی در کاخ سعدآباد با پرنس چارلز دیدار کرد و به او گفت:
تجربهی ملت انگلیس در استقرار «دموکراسی» مهم است و «جان لاک» [از پیشروان فراماسونری و بردهداری] متفکری پیشتاز در تحکیم مبانی دموکراسی است. شما [ولیعهد انگلیس] شخصیتی فرهنگی و علاقهمند به «گفتگوی ادیان» هستند و این سرآغاز «گفتگوی تمدنها» و امری مغتنم است.
اصلاحطلبان «انقلاب باشکوه انگلیس» را یگانه الگوی «مشروطیت» تلقی میکردند و سعید حجاریان با صراحت از «مدل انگلیسی اصلاحات» دفاع میکرد؛ مدلی که دو فیلسوف انگلیسی، یعنی جان هیک و جان کین از احیاگران آن در قرن بیستم به شمار میرفتند.
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی 78
از این رو، چهار ماه پس از سفر ریچارد رورتی در قامت بزرگترین فیلسوف آمریکا، جان کین رئیس مرکز مطالعات دموکراسی دانشگاه وست مینستر برای دومین بار در پاییز 1383 از لندن به ایران آمد.
او را که به عنوان احیاگر تئوری «جامعه مدنی» در قرن بیستم میشناسند، سال 1949 در استرالیا متولد گشت و از دهه 1970 برای تحصیل در رشتهی «اقتصاد سیاسی» به دانشگاه تورنتو در کانادا رفت. سال 1979 عازم کینگز کالج دانشگاه کمبریج انگلستان شد و یک دهه بعد به مقام استاد تمام دانشگاه وست مینستر رسید. جان کین دهههای 1970 و 1980 به همراه استادش سی.بی. مکفرسون (تئوریسین مشهور دموکراسی) روزهای بسیاری را در کشورهای اروپای شرقی گذراند. با رهبران جنبش همبستگی لهستان و گروه پیمان 77 برای براندازی حکومتهای لهستان و چکسلواکی همکاری نزدیک داشت. حتی در سال 1984 با چاپ کتابی از زندگی سیاسی واسلاو هاول، رهبرکودتای مخملی چکسلواکی چهرهی یک قهرمان آزادیخواه را ساخت.
دو سال پس از نشر این کتاب، کلوب سرّی بیلدربرگ نیز با اهدای جایزه اراسموس از مبارزات هاول تجلیل کرد. سال 1988 کین با نشر کتاب دموکراسی و جامعه مدنی، مدلی ستیزهگر از جامعه مدنی را ارائه داد. یکسال بعد، چکسلواکی و لهستان کمونیستی فرو ریخت. در واقع؛ واژه «جامعه مدنی» پس از 130 سال غیبت و خاموشی در مغرب زمین، اینبار برای استفاده در پروژه «براندازی نرم» به اندیشهی سیاسی غرب بازگشت.
💥💥ویژه #انتخابات🗳💥💥
#سرطان_اصلاحات_آمریکائی
✅قرارگاه منتظران قائم آل محمد(صلیالله):
👉 @mogham