eitaa logo
🚩خبر فوری مقاومت🇮🇷
281 دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
20.5هزار ویدیو
67 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» #فَانَّ_حِزبُ_اللّهِ_غالِبونْ 🔵 اخبار لحظه ای محور مقاومت و رصد تحولات نظامی خاورمیانه و جهان شهدای مظلوم مدافع حرم، دفاع مقدس ،امنیت 🔻ارتباط با ادمین کانال @Karrar_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
وادی عشق .. بسے دور و دراز است.. ولے ... طے شـــــود .. جاده ے صــدسالـہ .. بہ آهـے گاهـے . 📎پ ن: چهارمین فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله «ص» 🌷 ● ولادت : ۱۳۳۶ ،قهرود کاشان ●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ ،عملیات بدر، شرق دجله 🌙 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar
●برای گرفتن مرخصی وارد چادر فرماندهی گردان شدم،شهید تورجی زاده طبق معمول به احترام سادات بلند شد و درخواستم را گفتم ؛بی مقدمه گفت نمی شود،با تمام احترامـــی که برای سادات داشت اما در فرماندهی خیلـــی جدی بود؛کمی نگاهش کردم،با عصبانیت از چادر بیرون آمدم و با ناراحتی گفتم:" شکایت شما را به مادرم حضرت زهرا(س) می کنم." ● هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم که دوید دنبال من با پای برهنه گفت:" این چی بود گفتی؟" به صورتش نگاه کردم...خیس اشک بود. بعد ادامه داد:" این برگه ی مرخصی سفید امضا،هر چه قدر دوست داری بنویس ،اما حرفت را پس بگیر یک سال از آن ماجرا گذشت. چند ساعتی قبل از شهادتش من را دید. پرسید:" راستی آن حرفت را پس گرفتی؟ 📎فرماندهٔ گردان یازهرای لشگر ۱۴ امام حسین(ع) 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۳ اصفهان ●شهادت : ۱۳۶۶/۲/۵ بانه ، عملیات کربلای۱۰ 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar
🔸 خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی‌جنگیم ما برای اسلام می‌جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطـــر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبان های مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت است... 🌷 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar
به یاد اسطوره حزب الله دانشجوی پیرو خط امام(ره) فاتح بازی دراز فرمانده دلاور گردان حبیب و فرمانده محور لشکر۲۷محمدرسول الله ﷺ . . رتبه ی اول دانشگاه شریف رشته شیمی سال ۱۳۵۵ از قهرمانان عملیات از فاتحان توپخانه بزرگ ارتش بعث 🌷 ●شهادت ۶۱/۰۲/۱۰ 🍃 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar
●به مسائل مادی بسیار بی توجه بود. لباس شخصی‌اش همین لباس نظامی بود که همیشه به تن داشت. آستینش را تا می‌زد و همیشه در حالت نیمه رزم بود. در مجالس عزا و عروسی با همان لباس حضور پیدا می‌کرد ● و در روزهای تعطیل اگر قرار بود تفریحی کند یا جایی برود با همان لباس می‌رفت. باورش سخت است اما چند روز پشت سر هم مرخصی نمی‌رفت و تمام عمرش را وقف نظام کرده بود.  🌷 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar
💠روایت شهید تفحص، عباس صابری از رویای صادقه اش ●در عالم خواب دیدم که یک عده از بسیجی های آشنا پشت در ورودی مسجد جامع نارمک تهران جمع شده و التماس می کنند که داخل مسجد شوند، ولی اجازه نمی دادند، من و چند نفر از بچه های تفحص وارد مسجد شده، پشت سر امام جماعت نماز خواندیم، سپس پشت سرم را نگاه کرده، دیدم بقیه نیروهای تفحص هم هستند، ●پرسیدم: شما هم آمدید؟ گفتند: بله، بالاخره اجازه ورود دادند، آنجا برگه هایی را امضاء می کردند [وشاید] برای شهادت تأییدشان می کردند. یکبار هم خواب دیدم: سید سجاد به من گفت: عباس تو در فکه شهید می شوی . ‌●وقتی وارد محور فکه شدم، کتاب حماسه قلاویزان را دیدم با ناراحتی و برای متوجه شدن تعبیر به آن کتاب تفعلی زدم واین شعر آمد: تو را خلعتی تازه داد تو از سمت خورشید می آمدی ‌✍راوی: شهید بزرگوار 🌷 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar
به یاد مجاهد بی‌مرز کابوس صهیونیست ها خار چشم منافقین و کفار فرمانده بلند آوازه‌ی جبهه‌ها مغز متفکر نیروی دریایی سپاه از بنیانگذاران رزم های نوین دریایی قهرمان سه دوره بوکس جوانان ایران حامی بزرگ گروه‌های مقاومت در منطقه ۸۹ ماه حضور بی‌امان در جبهه‌ها از گردان‌های غواص لشکر۱۹ فجر گرفته تا تشکیل قرارگاه نوح نبی و شناسایی منطقه عملیاتی والفجر۸ از او چهره‌ای نامدار در پشتِ خاکریزها ساخته بود. او از بنیانگذاران نیرو دریایی سپاه و پیشگام در علم موشکی ایران و همچنین نقش‌آفرین در جبهه‌های مقاومت بود. صهیونیست‌ها او را عبدالقادر ایرانی نام نهاده بودند حتی چندین بار اقدام به ترور او کردند اما او هر با چابکی از مهلکه رهیده بود. تا سرانجام در نهم خرداد سال ۱۳۷۹ منافقین کوردل با ترور او در شهر آب پخش، شهرستان دشتستان درصدد حذف این چهره برجسته برآمدند. 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar
درباره ی مصرف و استفاده از کالای ایرانی که رهبر انقلاب تاکید زیادی دارند حساسیت زیادی داشت.کوچکترین وسیله خانه و اقلام مصرفی را سوال میکرد که ایرانی باشد. من به ایشان می گفتم که تشخیص خرید کالای ایرانی سخت است ولی شهید نریمانی تاکید میکردند باید هرجور هست متوجه شویم!خرید کالای ایرانی اهمیت زیادی برای کشور دارد و اصلا کیفیت را در نظر نمیگرفت و فقط به دنبال استفاده از کالای ایرانی بودند.... ✍ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar
تقدیر حقیقی جهان ، در کف مردانی است کہ پَروای نــام ندارند ... " تنهــا پَر کاهـی تقـدیم به پیشـــگاه حق تعالـــــی " 🔸 " در محضـر شهیــد " ... دوسـت دارم .... اگر جنازه‌ام به دست شما رسید پیکر بی‌جان مرا غریبانه تحویل گیرید و غریبانه تشییع کنید و غریبانه در بهشت معصومه قطعه۳۱ به خاک بسپارید و روی سنگ قبـرم چیزی ننویسید و اگر خواستید چیزی بنویسید فقط بنویسید: حتما چنین ڪاری بڪنید چون من از روی پر نور و باجمال شهــدای گمنــام خجـالت می‌کشم که قبر من مشخص و جنازه‌ام با احترام تشییع و دفن شود ولــی آن نوگلان پرپر روی دشتها و کوه‌ها بی غسل و ڪفن بمانند یا زیر تانکها له گردند... ●ولادت : ۱۳۷۳/۹/۱۵ ماهشهر خوزستان ●شهادت: ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ حلب سوریه 🌷 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar
●می دانستم که حسین شهید شده است. محمدرضا که تازه از اندیمشک به خانه آمده بود به من گفت: مادر، می خواهم شما را به معراج شهدا ببرم تا پیکر حسین را ببینید. با هم رفتیم. در آنجا به طوری که اشک در چشمانم حلقه زده بود، صورت حسین را بوسیدم. ●کنار قبری که حسین را به خاک سپردیم، قبر خالی بود. محمد رضا با دست به آن اشاره کرد و گفت: چند روز دیگر شهیدش می آید. در همان مراسم، از همه دوستان و آشنایان حلالیت طلبید و هنگام رفتن به من گفت: مادر مرا حلال می کنی؟ گفتم: تو به من بدی نکرده ای که بخواهم حلالت کنم. گفت: نه، این طوری نمی شود، بگو از صمیم قلب حلالت می کنم. من هم گفتم: حلال ِ حلال. ‌●چند روز بعد، شهید آن قبر را آوردند. خودش بود؛ محمد رضا را همانجا به خاک سپردیم. ‌‌✍روای: مادر شهید 📎پ ن :شهیدسیدمحمدرضا دستواره قائم مقام لشکر۲۷محمدرسول الله «ص» 🌷 جنگ جنگ تا پیروزی ✌️🇮🇷 اخبار لحظه‌ای جنگ ایران و اسرائیل 🔻 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar
دوماه قبل از اعزامش گفت : من برای سوریه ثبت‌نام کرده‌ام که اگر نیازی به من بود بروم. گفتم : خطری ندارد؟! مهدی گفت : نه من برای آموزش تخریب می‌روم آنقدر به خودش و توانایی‌هایش اعتماد داشتم که رفتنش برایم قابل قبول بود. با اینکه ایشان به خاطر جانبازی چشمش معاف از رزم بود اما آنقدر کارش را دوست داشت که با جان و دل تلاش می‌کرد. بعضی وقت‌ها می‌گفتم : مهدی قدر جانت را بدان به خودت استراحت بده اما ایشان می‌گفت وقت برای استراحت زیاد است. بار آخر شب شهادت امام علی (ع) تماس گرفت من در مراسم شب قدر بودم. گفت : برایم دعا کن براتم را بگیرم. گفتم : مهدی الان زود است به فکر شهادت باشی، بچه‌ها به شما احتیاج دارند. گفت : خدای بچه‌ها خیلی بزرگ است، شما را به خدا می‌سپارم. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۱/۱/۱ سیدمیران ، گرگان ●شهادت : ۱۳۹۴/۴/۲۱ تدمر ، سوریه جنگ جنگ تا پیروزی ✌️🇮🇷 اخبار لحظه‌ای جنگ ایران و اسرائیل 🔻 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar
🔺بعد از عملیات «بازی دراز» با دلی شکسته رو به خدا کردم و گفتم: «پروردگارا! ما که توفیق شهادت نداشتیم، قسمت کن در همین جوانی کعبه‌ات را، حرم رسولت را، غریبی بقیعت را زیارت کنم...» 🔺مشغول دعا و در خواست از درگاه پر از لطف خداوند بودم که شهید پیچک آمد. دستی به شانه‌ام زد و گفت: «حاج علی، مکه می‌روی؟!» یکدفعه جا خوردم و با تعجب پرسیدم: «چطور مگر؟» 🔺خندید و ادامه داد: «برایم یک سفر جور شده است اما من به دلیل تدارک عملیات نمی‌توانم بروم. با خود گفتم شاید شما دوست داشته باشید به مکه بروید!» سر به آسمان بلند کردم. دلم می‌خواست با تمام وجود فریاد بکشم: «خدایا شکرت...» ✍به روایت خودشهید 🌷 🇮🇷✌️ اخبار لحظه‌ای منطقه🔻 🆔https://eitaa.com/moghavemat_karrar