#قسمت_دوم
طبق آمارهای جهانی این عدد در کشورهای توسعه یافته کمی بیش از ۲/۰ و در کشورهای در حال توسعه بین ۲/۵ تا ۳/۳ است.
با دستیابی به این عدد میتوان گفت که رشد جمعیت صفر است، یعنی با هیچ افزایش یا کاهشی مواجه نیستیم.
در حالیکه میانگین نرخ جایگزینی در جهان 2/33 ثبت شده، در کشورمان اما در خوشبینانهترین حالت با رقم 1/7 مواجه هستیم که رتبه 172 در جهان را برایمان رقم زده است!!
علیرغم اهمیت این موضوع یعنی ضرورت افزایش نرخ باروری به بیش از نرخ جایگزینی (یعنی روند رشد جمعیت) شاهد هستیم که برخی مراکز به دنبال ارائه اطلاعات غلط در این زمینه و فریب مسئولان هستند.
بعد از آنکه دفتر جمعیت سازمان ملل در ایران در گزارش سال 2019 خود این نرخ باروری در کشورمان را 2/15 اعلام کرد، احتمال تلاش آنها برای فریب ایرانیان افزایش یافت.
این نرخ جدید در حالی بود که در گزارش سال 2017 نرخ باروری کشورمان در بازه 2010 تا 2015 و 2015 تا 2020 به ترتیب 1/7 و 1/87 اعلام شده بود؛ یعنی در کمتر از دو سال به یکباره با انفجار جمعیتی مواجه شدیم، این در حالی بود که بانک جهانی نرخ باروری ایران در سال 2017 و 2020 را 1/64 و 1/54 فرزند اعلام کرده است!
از همین رو بود که سعید نمکی، وزیر بهداشت با رد گزارش دفتر جمعیت سازمان ملل در ایران اظهار داشت:
پیش از اینکه من به وزارت بهداشت بیایم آماری در این زمینه داده شده بود، اما ما تیمی را برای استخراج این آمار تعیین کردیم و آمار ما با آمار قبلی متفاوت بود. شاید اشتباه آماری انجام شده یا سوءنیتی در گذشته بوده است. مرکز آمار، آماری که ما تهیه کرده بودیم را تأیید کرد.
در واقع جریانی سازمانیافته تلاش دارد با کتمان حقیقت نرخ باروری 1/7 و چالشی که پیش روی جمعیت ایران است، با آمارسازی و ترسیم وضعیتی نادرست از رشد جمعیت، مسئولان را قانع کند که سیاستهای کلی جمعیت به ثمر نشسته و دیگر ضرورتی برای ادامه آن نیست.
شاید قابل توجه باشد که انجمن جمعیتشناسی ایران، به عنوان یکی از مجریان اصلی طرحهای راهبردی معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری، از چند سال قبل تلاش کرده تا این موضوع را القا کند که بحرانی در وضعیت جمعیت ایران نداریم و نرخ باروری در کشور به سطح جانشینی رسیده است!
باید گفت علیرغم همه آمارسازیها و توجیهها، نرخ باروری در کشورمان بسیار کمتر از نرخ جایگزینی است و به گفته دبیر مجمع فعالان جمعیت، با ادامه این مسیر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۴۳۰ پیرترین کشور منطقه خواهد بود و در سال ۱۴۸۰، جمعیت کشور به میزان جمعیت ۳۰میلیون نفر خواهد رسید که ۴۲% این جمعیت، بالای ۶۵ سال سن خواهند داشت!
از نادیدهگرفتن ناباروری تا افزایش هزینههای زایمان
سومین بند از سیاستهای کلی جمعیت به بحث ناباروری و زایمان اختصاص دارد.
بر اساس این بند، باید تسهیلات مناسبی برای مادران به ویژه در دوره بارداری و شیردهی اختصاص یابد و برای هزینههای زایمان و درمان ناباروری مردان و زنان پوشش بیمهای در نظر گرفته شود.
مطابق گزارش اسفند 1398 مرکز پژوهشهای مجلس، در حال حاضر بیش از 3/5 میلیون زوج (برابر با 22% از جمعیت زوجین کشور) دچار ناباروری هستند.
از سوی دیگر تنها ۲۰% از بودجه ۴۰۰ میلیاردی که دولت برای درمان ناباروری در اختیار وزارت بهداشت قرار داده، صرف درمان ناباروران میشود.
همچنین حمایتهای یارانهای دولت از زوجین نابارور نهایتاً ۳۰% هزینه آنان را پوشش میدهد و از طرفی حمایتهای بیمهای از زوجین نابارور تنها شامل برخی اقلام دارویی است و عملهای کمک باروری را در بر نمیگیرد.
به گفته کارشناسان، هم اکنون هزینه یک عمل پیشرفته بدون احتساب دیگر هزینهها چون داروها و رفت و آمد، در مراکز درمان ناباروری دولتی ۸/۵ میلیون تومان و در مراکز خصوصی ۱۸ میلیون تومان است لذا با توجه به اینکه احتمال موفقیت هر عمل ۳۳% و هر زوج نابارور برای داشتن یک فرزند حداقل نیازمند سه عمل پیشرفته است ناگزیر باید بین ۲۵ تا ۵۴ میلیون تومان هزینه کند که عملاً برای بسیاری از زوجین نابارور قیمتی گزاف و دست نیافتنی محسوب میشود.
این در حالی است که کمک وزارت بهداشت به زوج نابارور تنها ۱/۷ میلیون تومان است و آن هم شامل هر زوجی نمیشود بلکه زوجی که زن، زیر ۴۵ سال سن داشته باشد و صاحب فرزند نشده باشند یا تنها یک فرزند داشته باشند میتواند از این مبلغ بهره بگیرد.
از سوی دیگر به گفته نمایندگان عضو کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی، چون نصراله پژمانفر، در آخرین جلسه کمیسیون تلفیق قبل از انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، طرح افزایش بودجه حمایت از زوجهای نابارور و تامین پوشش بیمهای این موضوع به دلیل نامه وزارت بهداشت مبنی بر عدم توانایی تامین بودجه لازم از دستور کار کنار گذاشته شد.
ادامه دارد ...
@moghavemat_ta_zohoor313
#قسمت_دوم
چرا قوانین حمایتی به نتیجه نمی رسد؟
همه این آسیب ها، چالش ها و ناکارآمدی ها به ویژه در بخش های کلان از مقننه تا مجریه ناشی از نبود #باورمندی کافی به مسئله است.
در واقع سیستم سیاست گذار هنوز نسبت به موضوع «جمعیت» و هشدارهای جمعیتی به «اقناع» نرسیده است.
این حلقه مفقوده در طبقات مختلف جامعه دارای سطوح گوناگون است و طبیعتا در چنین شرایطی نیز هر چه از آینده کهنسال کشور سخن گفته و هشدار داده شود، چندان نباید به بهبود وضعیت امیدوار بود.
علاوه بر نبود باورمندی، تنگناهای معیشتی ناشی از کم ثباتی اقتصادی را هم به آن اضافه کنید، حالا به یک زوج جوان که گرفتار مقدمات زندگی اند، آیا می توان گفت، فرزند بیاورید یا تعداد فرزندانتان را بیشتر کنید؟واقعا گفتنش جرات می خواهد!
با وجود این فضای غبارآلود در روندهای اقتصادی که گریبان اغلب جامعه را گرفته است، مردم طبق عادت از مسئولانشان انتظار دارند امور روزمره آنها را که همان درد معیشت و اقتصاد و اشتغال است، رتق و فتق کنند و به نوعی هر موضوع دیگری اگر چه مسئله ای حیاتی همچون جمعیت، آموزش و پژوهش، تولید علم و... باشد به کنار می رود و از اولویت های اجرایی باز می ماند.
نمونه این ادعا را می توان در انبوه قوانین حمایتی برای افزایش جمعیت همچون طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده، فرزند آوری، مرخصی زایمان و... جست وجو کرد که با وجود اسناد بالادستی نظام بر الزام اجرای آنها اما هیچیک در یک دهه گذشته به نتیجه
نرسیده است، چه در بخش قانون گذاری و چه در بخش اجرا و حتی در بخش نظارتی و قضایی نیز چندان اهتمامی بر پیگیری و بررسی علل عدم اجرا به چشم نمی خورد.
ما امروز در حوزه جمعیت، قربانی روزمرگی هایی هستیم که گاهی از همین روزمرگی ها هم کالای گرانبهایی دستمان را نمی گیرد اما نمی دانیم که با این روش اجرایی و قانون گذاری، آینده این سرزمین را به یغما می بریم.
@moghavemat_ta_zohoor313
🔴 #قسمت_دوم
مسأله دیگر استفاده از پول دوجانبه ایران و کشورهای طرف تجارت ما است که ما را از ارزهای جهان بینیاز کند.
کنار گذاشتن نفت از بودجه عمومی به طور کلی و اتکا به درآمدهای مالیاتی راهکار دیگر است. امروز حدود 50 درصد اقتصاد کشور مالیات نمیدهد، زیرا مالیات بر عایدی سرمایه نداریم، درحالی که مالیات بر عایدی سرمایه به عنوان تجربهای که در 170 کشور اجرا میشود، میتواند جلوی رشد قیمت ارز، طلا و مسکن را بگیرد، اساساً با مالیات بر عایدی سرمایه میتوانیم هزینههای عمومی را تأمین کنیم.
اگر این اتفاقات بیفتد جلوی رشد نقدینگی هم گرفته میشود و پول ملی ما تقویت میشود که در این صورت، دلگرمی مردم به پول ملی بیشتر شده و تقاضای ارز هم کاهش مییابد.
واقعیت این است که این دلبستگی (به غرب) بسیار روشن است.
گاهی میخواهیم تنش زدایی کنیم، به این معنی که آنچه منشأ نگرانی بیگانگان شده است را برطرف کنیم که این نیازمند شفافسازی است، مانند آنچه در مسأله هستهای رخ داد و اتفاقاً نظارت پیاپی و پرحجم آژانس بینالمللی انرژی اتمی حکایت از این دارد که شفافسازی کردیم.
اما وقتی سخن از ارتباط با امریکا و اروپا میشود، ما وعده باغ سبز و سرخ میدهیم، وعده بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور میدهیم، این وعده دادنها حکایت از نوعی دلبستگی است.
همین امروز ما میخواهیم با چین رابطه راهبردی داشته باشیم، اما حتی چین هم نباید الگوی عجیب و غریبی تلقی شود که از نوعی دلبستگی حکایت کند، بلکه این روابط هم روابط اقتصادی و سیاسی یا صرفاً روابط جامع است.
نباید این احساس به مخاطب دست بدهد که احساس کنیم در باغ سبزی به روی ما گشوده میشود.
اگر هم بواقع (دولت مردان) چنین نگاهی (به غرب) نداشته باشند، از رفتارشان چنین امری برداشت میشود که به غرب تعلق خاطر دارند.
درحالی که واقعیت این است که با بهبود رابطه ما با غرب یا امریکا، مشکلات ما حل نمیشود، به این دلیل که ایران جزو حلقههای نظام سرمایهداری نیست و چون این طور نیست، انتظار نداشته باشیم در باغ سبزی به روی ما گشوده شود.
اما ما با این وضعیت، اکنون جامعه را در حالت صبر و انتظار نگه داشتهایم.
بنابراین رفتار دولتمردان ما گاهی نشانه این است که ما نسبت به ارتباط ویژه با غرب دلبستگی داریم. همین ارتباط ویژه با غرب باعث میشود چین از ما حالت رمیدن پیدا کند و سرمایهگذاری ای که میخواست، انجام ندهد.
این امر (سند همکاری 25 ساله با چین) هم بعد از این است که رهبری پیام خاصی و فرد خاصی را (به چین) فرستادند و با رئیس جمهوری چین گفتوگو کردند.
تا پیش از این، این عزم در رفتار دولت ما دیده نشد؛ چه نسبت به چین، چه نسبت به روسیه. طبعاً این دو کشور هم تا کشوری با آنان ارتباط راهبردی نداشته باشد، روابطی نخواهند داشت.
مگر چین هم جدای از دنیا است؟ مگر میخواهیم با دنیا قطع ارتباط کنیم؟
اتفاقاً این یکی از اتهاماتی است که مرتب مطرح میشود که «ما نمیتوانیم در قطع ارتباط با دنیا زندگی کنیم» چه کسی گفته است با دنیا قطع رابطه کنیم؟ حتی با امریکا هم ما قطع رابطه نکردیم، این امریکاییها بودند که رابطه سیاسی خود را با ایران قطع کردند.
در برجام که انعطافی نشان داده شد و قرار شد مذاکره صورت بگیرد تا تحریمها برداشته شود، برای این بود که روابط ایران و غرب که به نحوی قطع شده بود، تعدیل و اصلاح شود.
پس انعطاف به خرج داده شد، اما آنان به جای اینکه استفاده درست کنند، این تصور در آنان ایجاد شد که ما در موضع ضعف هستیم و بنابراین میتوانند هرچیزی را به ما تحمیل کنند و متأسفانه دیدیم که تحریمها درنهایت تشدید شد.
به نظر میرسد نوعی ذوق زدگی در اظهارات مسئولان ما درباره برجام اتفاق افتاد که این مسأله دشمن را از امضای این توافقنامه پشیمان کرد.
دشمنان با خود گفتند پس معلوم میشود ما خیلی باختیم و ایرانیها خیلی بردند، بنابراین ورق را برگردانیم و ورق را هم برگرداندند. / روزنامه ایران
@moghavemat_ta_zohoor313