●سانسور آسانسوری
یکی از ابعاد این خبر که کمتر به آن پرداخته شد، تغییر نحوه کارکرد رسانهها در طول سالیان گذشته است. بر این اساس میتوان سه مرحله را برای آن متصور شد:
یک) رسانههای اولیه مانند روزنامهها، رادیو و تلویزیون غالبا توسط دولتها کنترل میشدند یا تحت نظارت شدید آنها بودند. برای مثال در بسیاری از کشورهای اروپایی قرون وسطی، چاپ و نشر تحت نظارت حکومتها بود و دولتها قوانین سختگیرانهای برای سانسور و کنترل محتوا داشتند.
دو) رفتهرفته با توسعه بازارهای آزاد، رسانهها بهتدریج از کنترل مستقیم دولتها خارج و به نهادهای مستقل تبدیل شدند که از طریق تبلیغات و فروش محتوا درآمد کسب میکردند. این فرآیند با ظهور و توسعه اینترنت و شبکههای اجتماعی، سرعت بیشتری گرفت و باعث شد تا رسانهها بتوانند مستقلتر عمل کنند.
سه) درنهایت امروز با وضعیتی روبهرو هستیم که ظاهرا آزادیهای وسیعی بر شبکههای اجتماعی حاکم است اما در عمل این شبکهها با نوعی کنترلگری و سانسور مدرنی روبهرو هستند. شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، اینستاگرام و توییتر از الگوریتمهای پیچیدهای برای فیلترکردن محتوا استفاده میکنند. این الگوریتمها میتوانند بهصورت خودکار محتواهای نامناسب یا مخالف با قوانین جامعه کاربری را حذف یا دسترسی به آنها را محدود کنند. درواقع سانسور حذف نشده؛ بلکه از نوع پلهای و سخت به آسانسوری و نرم تبدیل شده است.
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
●سه آمار از تلگرام
به بهانه دستگیری پاول دوروف
●منابع درآمدی تلگرام:
تبلیغات
رمز ارز
تلگرام پریمیوم
خریدهای درون برنامه ای
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
وقتی مرجع ما نیویورک تایمز است
●اگر به بساط آنها نگاهی انداخته باشید، شاهد آن خواهید بود که در میان کتابهایی که این دستفروشان میفروشند، کتابهایی وجود دارد که عنوانهایی رکیک و شرمآور دارند. این کتابها که معمولا کتابهای زرد روانشناسی را شامل میشود، اغلب ترجمههایی از آثار مارک منسن، نویسنده آمریکایی است. منسن فارغالتحصیل روابط بینالملل از دانشگاه بوستون است، اما در جوانی وبلاگی ایجاد و شروع به نوشتن توصیههایی برای زندگی ازنظرخودکرد.اوکمکم به صرافت افتادکه نوشتههایش راکه هیچ بار علمیواندیشهای خاصی نداشته، منتشر کند.کتابهای اوبه سرعت درمیان عامه مردم محبوب شدواوبه یکی ازپرفروشترین نویسندگان آمریکا براساس اعلام نیویورک تایمز تبدیل شد.شیوه خاص او در نوشتن، استفاده از دایره لغاتی است که فحش و ناسزا محسوب میشود. او این کلمات رادرعنوان کتابهای خود،عنوان فصول و متن به کارگرفته وبه همین دلیل بخشی ازجامعه آمریکایی که اصولا آداب و ترتیبی در بیان کلمات رکیک ندارد، باکتابهای اواحساس همذاتپنداری میکنند.باید توجه داشت که آثارمنسن حتی در خود آمریکا هم بهدلیل تهی بودن از بار علمی و هم بهدلیل سرشار بودن ازکلمات رکیک مورد انتقاد شدید است. منتقدان او را هزال و بد دهن لقب داده و به بیبنیاد بودن توصیههایش اشاره کردهاند.
●چندسالی است که در ایران، ناشران با به دست گرفتن لیست پرفروشهای ناشران بهخصوص آمریکاییها که نیویورک تایمز به صورت مرتب آن را منتشر میکند، سعی دارند با ترجمه این آثار، بازار خود را رونق بدهند. البته باید قبول کرد که در میان این لیستها گاهی کتابهای خوب ودارای ارزش ادبی هم وجوددارند، ولی غالب این آثارراکتابهای داستانی عامهپسند وآثار روانشناسی زرد تشکیل میدهند.شاید اگر ناشران ایرانی مجبور به رعایت کپیرایت بودند، این حجم از کتابهای ترجمه در بازار کتاب ایران، چه رسمی و چه غیررسمی وجود نداشت. بدون اصلاح وضعیت در بازار رسمی کتاب نمیتوان به اصلاح بازار غیررسمی کتاب رسید، چرا که این دو بازار به شکل عجیبی درهم گره خوردهاند.
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
●رقیب سرگرمی ملی
●ما در دنیایی به سر می بریم که دسترسی به هر محتوایی به راحتی آب خوردن است. مردم دیگر در بند تصمیم غول های رسانه ای نیستند تا آنها برایشان تصمیم بگیرند که به تماشای چه چیزی بنشینند و از دیدن چه برنامه هایی صرف نظر کنند.
●ایده های فراوانی وجود دارد که افراد و برنامه سازان می توانند با کمترین میزان از ممیزی و سانسور اجرایش کنند و منتظر تایید این و آن هم نباشند. در ایران وظیفه سرگرم کردن ملت به عهده صداوسیماست و هیچ رسانه ای در کشور ما یارای رقابت با این رسانه را از حیث امکانات نرم افزاری و سخت افزاری ندارد، اما با ایجاد فضای رقابت برای VOD ها و کاهش کیفیت برنامه های سرگرم کننده و همین طور کوچ بسیاری از هنرمندان و برنامه سازان از تلویزیون در پی اختلاف نظر با گردانندگان رسانه ملی فرصت عرض اندام برای دیگر رسانه ها هم فراهم شد تا با آسایش خاطر بیشتری به تولید ایده های خود بپردازند و مردم را برای تماشای برنامه های گوناگون فرابخوانند.
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
●لیست اینفلوئنسرهای اینستاگرام ایرانی پر مخاطب در سال ۱۴۰۲
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ