eitaa logo
#قرارگاه محمد رسول الله_۳
292 دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
13.9هزار ویدیو
519 فایل
🕌مکان : نجف آباد ، خیابان دانش ، مسجد حضرت محمد (ص) . 📌راه های ارتباطی با ما : 09135968722 09152894986 @Basij313admina @Basij313admin #پایگاه_ویژه_علمی_حضرت_محمد_رسول_الله_ص #حوزه_مقاومت_بسیج_امام_حسین_ع
مشاهده در ایتا
دانلود
اندکی‌چشم‌هایتان‌را‌به‌من‌قرض‌بدهید میخواهم‌ببینم‌دُنیارا‌چگونه‌دیده‌اید که‌از‌چشمتان‌اُفتاد‍! .. ═✧❁🌸❁✧═ https://eitaa.com/azmahalehchekhabar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◖🤍📿◗ گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن آنچنان جای تو خالیست صدا میپیچد♡ ‹ 🤍⇢ › ‹ 📿⇢ › ‹ 🎞⇢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🔸وقتی عقل عاشق شود،عشق عاقل میشود و شهید میشوی.. •شعارسال راهیان نور• ┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄ https://eitaa.com/mohama_rasool313 ┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
🕊 حسرت‌نداشتن‌خیلےچیزهابه‌خاطر بودن‌توی‌حصار‌گناهانھ‌ مثل‌ِحسرٺ‌شھادٺ(:💔!" الهی الحقنا بالشهدا والصالحین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کاری کنی یکی ناراضیه، پس برای کسی کار نکن جز خدا... {شهـــیدحسین معزغلامی❣}
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 این روزها عجیب نیازمند شده ایم! نگاه از قاب مردانی که چشم هایشان خدا را می کند ... 🌹
نگو مرسی!.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌«یاران امام زمان(عج)»🤍🌱› 💞👇🏻 https://eitaa.com/mohama_rasool313
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 از همان دوران راهنمایی که درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس کردم که از خیلی فاصله گرفتم. احساس کردم که خداوند را به گونه‌ای دیگر می‌شناسد و بندگی می‌کند! ما می‌خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم اما دقیقا می‌دیدم که از نماز و مناجات با خدا لذت می‌برد. شاید لذت بردن از برای یک انسان عارف و عالم طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه ۱۲ ساله عجیب بود. من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه می‌کند. اما او رفتارش خیلی عادی بود و مثل بقیه می‌گفت و می‌خندید. من فقط می‌دیدم اگر کسی کار اشتباهی انجام می‌داد خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می‌داد. امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمی‌کرد. فقط زمانی برافروخته می‌شد که می‌دید کسی در یک جمعی می‌کند و پشت سر دیگران صحبت می‌کرد در این شرایط دیگر ملاحظه بزرگی و کوچکی را نمی‌کرد با قاطعیت از شخص کننده می‌خواست که ادامه ندهد. من در آن دوران نزدیکترین دوست بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از پرسیدم که من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت : طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم : طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. 📌 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 eitaa.com/khademin_noroshohada
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 از همان دوران راهنمایی که درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس کردم که از خیلی فاصله گرفتم. احساس کردم که خداوند را به گونه‌ای دیگر می‌شناسد و بندگی می‌کند! ما می‌خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم اما دقیقا می‌دیدم که از نماز و مناجات با خدا لذت می‌برد. شاید لذت بردن از برای یک انسان عارف و عالم طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه ۱۲ ساله عجیب بود. من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه می‌کند. اما او رفتارش خیلی عادی بود و مثل بقیه می‌گفت و می‌خندید. من فقط می‌دیدم اگر کسی کار اشتباهی انجام می‌داد خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می‌داد. امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمی‌کرد. فقط زمانی برافروخته می‌شد که می‌دید کسی در یک جمعی می‌کند و پشت سر دیگران صحبت می‌کرد در این شرایط دیگر ملاحظه بزرگی و کوچکی را نمی‌کرد با قاطعیت از شخص کننده می‌خواست که ادامه ندهد. من در آن دوران نزدیکترین دوست بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از پرسیدم که من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت : طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم : طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. 📌 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 eitaa.com/khademin_noroshohada
🇮🇷🌹🥀🇮🇷🥀🌹🇮🇷 دلم "بهشتـی" را مے‌خواهد کہ ساکنانش "شهـدا" هستند گوشه ای کنارشان بنشینم و برای خود " فاتحه ای " بخوانم بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ‌رب‌ العالمین... 📌 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 eitaa.com/khademin_noroshohada
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 چقدر از منش این دور شدیم آنقدر خیره به دنیـا شده و کور شدیم معذرت از همه خوبان وهمه همرزمان ما برای وصله‌ی ناجور شدیم در همه‌جا فاتـح اصلی بودن عجــــب‌ اینجاست‌ که‌ مـا‌ این‌ همــــه‌ مغــــــــــرور شدیم شادی روح و
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 چقدر از منش این دور شدیم آنقدر خیره به دنیـا شده و کور شدیم معذرت از همه خوبان وهمه همرزمان ما برای وصله‌ی ناجور شدیم در همه‌جا فاتـح اصلی بودن عجــــب‌ اینجاست‌ که‌ مـا‌ این‌ همــــه‌ مغــــــــــرور شدیم شادی روح و
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 از پرسیدند : چه ویژگی خاصی داشتند که به این مقام رسیدند؟؟ گفت : یکی را دیدم سه روز در هوای گرم خط مقدم جبهه روزه گرفته بود، هر چه از او سؤال کردم برادر روزه مستحبی در این شرایط واجب نیست، خودت را چرا اذیت می کنی؟ جواب نداد... وقتی شد دفترچه خاطراتش را ورق می زدم، نوشته بود : خب آقا یک سیب اضافه خوردی، جریمه می شی، سه روز، روزه بگیری تا نَفس سرکش را مهار کرده باشی...! ‌‌‍‌شادی روح و 📌 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 eitaa.com/khademin_noroshohada
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 از پرسیدند : چه ویژگی خاصی داشتند که به این مقام رسیدند؟؟ گفت : یکی را دیدم سه روز در هوای گرم خط مقدم جبهه روزه گرفته بود، هر چه از او سؤال کردم برادر روزه مستحبی در این شرایط واجب نیست، خودت را چرا اذیت می کنی؟ جواب نداد... وقتی شد دفترچه خاطراتش را ورق می زدم، نوشته بود : خب آقا یک سیب اضافه خوردی، جریمه می شی، سه روز، روزه بگیری تا نَفس سرکش را مهار کرده باشی...! ‌‌‍‌شادی روح و 📌 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 eitaa.com/khademin_noroshohada
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 هجده نفر قربانی برای عروسی دختر یکی از سرکَردگان کومله مرسوم است به میمنت ازدواج، جلوی پای عروس و داماد قربانی می کنند. این رسم را کومله ها نیز اجرا می کردند، با این تفاوت که قربانی ها در آنجا جوانان اسیر ایرانی بودند. یک بار چند نفر از ما را برای دیدن عروسی دختر یکی از سرکردگان کومله بردند. پس از مراسم، آن عفریته گفت: باید برام قربانی کنین تا به خونه شوهر برم. دستور داده شد قربانی ها را بیاورند. شش نفر از مقاوم ترین بچه های بسیج اصفهان که شاید حداکثر سن آن ها چهارده سال هم نمی شد را آوردند و تک تک از پشت، سر بریدند. مانند مرغ سر بریده پرپر می زدند و آن ها شادی و هلهله می کردند. اما این پایان ماجرا نبود. آن دختر دوباره تقاضای قربانی کرد و این بار شش نفر سپاهی، چهار نفر ارتشی و دو نفر روحانی را آوردند و این دوازده نفر را نیز سر بریدند. من و عده ی دیگری از برادران را که برای تماشا برده بودند، به حالت بی هوشی و اغما افتاده بودیم و در این وضعیت مجدداً ما را روانه زندان کردند . راوی : 📌 eitaa.com/khademin_noroshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💐🌷🌹🕊🌹🌷💐 ای ... عاشقانه شربت را نوشیدید و ما ملتمسانه نیازمند زیبای شماییم گاهی که ما اسیران رویا، از غفلت بیدار شویم ای پوشان بی ادعا از خسته شده ایم ، دلمان حال می خواهد .. تازه، با نسیمی از شما 📌 eitaa.com/khademin_noroshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 به خود آمدن است دست دردستان قراردادن است . رفتن ،گذشتن است از برای جان دادن است شادی رو و 📌 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 eitaa.com/khademin_noroshohada
‌•🌿• ‌میدونۍچرامیگیم‌رفیق‌شھید خیلۍکمڪت‌میکنه.. براۍاینڪہ‌رفیق‌روی‌رفیق‌ اثرمیزاره‌،معرفت‌به‌خرج‌میده‌و یہ‌روزبـه‌رسـم‌رفاقت‌میبرتت‌پـیش‌خودش:) ♥️
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 خوش به حال او ، پیش از آنکه مرگ لحظه ای به بردنش فکر بکند بی هوا پرید بی نشان نام کوچکش بود نام خانوادگیش