□●عمل تو، از ريشهها سر بلند مىكند.
استاد علی صفایی حائری●□
□دختر خوبم! سقوط و انحطاط خيلى آسان و طبيعى است. جاذبهها تو را به سقوط مىخوانند، ولى بالا رفتن و از كشش جاذبه آزاد شدن، موتورهاى روشن مىخواهد. ببين! يك سنگ به اندازهاى بالا مىرود، كه نيرويى پشت آن باشد.با تمام شدن نيرو، سقوط و افتادن سنگ طبيعى است، ولى يك گياه كوچك را نگاه كن، كه چهطور از زير خاكها و سنگها سر بيرون مىآورد و حتّى آسفالتها و سيمانها را مىشكند و سر بلند مىنمايد. اگر تو به اندازهى اين گياه كوچك، ريشه داشته باشى، از زير خاك و سنگ و از زير عادت و غريزه و از زير حرفها و هوسها سر بيرون مىآورى و سربلند مىشوى.
□دخترم! مىدانى ريشهى آدم چيست؟ ريشهى تو، #فهم تو، #علاقهى تو و #انتخاب توست. عمل تو، از اين ريشهها سر بلند مىكند.
□● #نامه_های_بلوغ ص۱۶۲●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□
□المُؤمِنُ کُلُّ شَیءٍ: مؤمن همهچیز است و جامع ماسوا است، ولی کافر لا شیء است. لذا در حدیث قدسی حقتعالی میفرماید: آسمانها و زمین گنجایش مرا ندارد ولکن قلب بندهی مؤمن من گنجایش مرا دارد. ببین قلب و جان مؤمن چقدر بزرگ و وسیع است!
□وقتی ایمان میآید، انسان بزرگ میشود و مثل کسی میشود که از محلّ بلندی به محلّ زندگی و رفت و آمد مورچهها نگاه میکند و مبدأ و مقصد آنها را یکجا میبیند، او هم خلایق را همینطور مشاهده میکند و گذشته و آیندهی آنها را مطّلع است.
□جسم و نفس و روح ما ظرف جسم و نفس و روح ائمّه علیهم السّلام است. ما ظرفیم و آنها مظروفند. قربان این ظرف که چنان مظروفی دارد.
□صَدرُ العَاقِلِ صُندُوقُ سِرِّهِ: سینهی شخص عاقل صندوق اسرار الهی است.
□●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
○فصل ششم○
□○#ای_نفس، اگر آشامندهٔ شرابی یک شربت آب چشد بس بود او را در شناختن طبع آب بجمله؛ و یک جزو آزمودن از یک چیز، آزمودن تمام بود دانستن طبع کل را، و بینندهٔ یک مشت خاک، از خاک آن مایه بشناسد که بینندهٔ همهٔ خاک، و اگر چه رنگ خاک مختلف گردد گوهرش نگردد و یکی بود، و چون صحبت یک شخص از جماعتی که همه یک گوهر و سرشت باشند یافته شود، توان دانست که یکی از ایشان از جمله آگهی دهد، و اندک ایشان از بسیارشان نمودار بود. پس بدین شرح بس کن، #ای_نفس، تا آسوده و رستگار گردی بتوفیق پروردگار عزّ و علا.
□○ #ای_نفس، من همی بینم که هر شکلی بهم شکل خود میل «کند»، و هر نوعی با هم نوع حود گرد آید؛ باید که تو این معنی دانی و شناسی. #ای_نفس، تو صافیی با تیره همصحبت مشو، و تو روشنی با تاریک میامیز، و تو زندهای با مرده هم قرین مشو، و تو دانای دادگری با بیدانش ستمگار انبازی مگُیزین، و تو پاکی و گزیده با پلید شوخگن آشنائی مجوی، و تو کارگی به تمییز و ارادتِ عقلی، قرین مشو با جنبندهٔ بیخرد؛ و اگر زانست که تو این شرح را نه حقیقت میدانی، مرا بنمای تا چگونه بود اتفاق میان این معانی «تو» که من بر شمردم ومیان معانی جز تو.
□○ #ای_نفس، محال شناس که ترا دو مخالف جمع شوند در یک معنی، پس این گفت مرا استوار دار، و بازگرد بدانچه من حد آن ترا نمودم، تا بحق رسی و صواب یابی.
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
○ما تشنه عشقیم و شنیدیم که گفتند
○رفع عطش عشق فقط نام حسین است
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
#توحید_قرآن
□○علّامه آیت الله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه○□
□سنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ*□
□به زودى ما آيات خودمان را به ايشان در موجودات نواحى جهان و در وجود خودشان نشان خواهيم داد تا براى آنان روشن شود كه: نشان داده شده (آيه اى كه نشان ماست) حقّ است...
□بايد ديد اوّلًا مرجع ضمير «أَنَّهُ الْحَقُّ» چه میباشد؟!
□به نظر حقير، اين ضمير راجع است به مقدّر مستفاد از فعل «نُرِى» و آن عبارتست از مُرَى (آيه از لحاظ آيه و مرآت بودن براى ضمير «نا»). «مُرَى» چيست؟ آيات حقّ كه نشاندهنده حقّ هستند.
□اين آيه میفهماند كه حقيقت آفاق و انفس، وجود حقّ متعال است و آنها شيئيّتى ما به إزاء خود ندارند؛ چون به عنوان آيه و علامت و نشانه گرفته شده اند. و بالنّتيجه حقّ متعال عبارتست از واقعيّت و حقيقت آفاق و انفس.
□○«الله شناسی» ج ۱ منتخبی از ص ۷۹ تا ۸۳○□
#نکات_تفسیری
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 274-261 بقره قسمت چهارم
بخش ششم
بحث روايتى
● بحث روايتى (در ذيل آيات انفاق )
در تفسير الدرالمنثور در تفسير جمله : ((و الله يضاعف لمن يشاء)) آمده است كه ابن ماجه ، از حسن بن على بن ابيطالب ، و از ابى هريره ، و ابى امامه باهلى ، و عبد الله بن عمر، و عمران بن حصين ، روايت آورده كه همگى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده اند كه فرمود: هر كس هزينه سفر سربازى را بدهد، و او را روانه ميدان جنگ كند، و خودش خانه بماند، خداى تعالى در برابر هر درهمى ، هفتصد درهم به او اجر مى دهد، و كسى كه خودش براى جهاد در راه خدا سفر كند، و خرجى خود را همراه بردارد، به هر درهمى كه در اين راه خرج مى كند، هفتصد هزار درهم اجر مى دهد، آنگاه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آيه نامبرده را تلاوت كرد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 615
در نسخه اى ديگر از تفسير الدر المنثور روايت به اين صورت آمده : ابن ماجه و ابن ابى حاتم ، از عمران بن حصين ، از رسول خدا روايت آورده اند كه فرمود:...
و در تفسير عياشى و نيز برقى آمده كه فرمود: وقتى عمل مؤمن نيكو شد، خداى تعالى عمل او را مضاعف مى كند، يعنى يك عمل را هفتصد برابر نموده و هفتصد برابر اجر مى دهد، اين همان كلام خدا است كه مى فرمايد: ((و الله يضاعف لمن يشاء)) پس بكوشيد اعمال خود را و آنچه را انجام مى دهيد براى ثواب خدا نيكو سازيد.
و در تفسير عياشى از عمر بن يونس روايت آمده كه گفت : از امام صادق (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود: اگر مؤ من عمل خود را نيكو كند، خداوند عملش را مضاعف و چند برابر مى سازد، هر حسنه را هفتصد برابر مى كند، و اين همان قول خدا است كه مى فرمايد: ((و الله يضاعف لمن يشاء))، پس بر شما باد هر عملى كه انجام مى دهيد به اميد ثواب خدا به وجه نيكو انجام دهيد، پرسيدم منظور از وجه نيكو چيست ؟ فرمود: مثلا وقتى نماز مى خوانى ركوع و سجودش را نيكو سازى ، و چون روزه مى گيرى از هر عملى كه روزه ات را فاسد مى سازد اجتناب كنى ، و چون به حج مى روى نهايت سعى خود را به كار بندى ، كه از هر چيز كه عمره و حجت را فاسد مى كند بپرهيزى ، و همچنين هر عملى كه مى كنى از هر پليدى پاك باشد.
و باز در همان كتاب از حمران از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت : به آن جناب عرضه داشتم : آيا در مساله ارث و احكام قضائى و ساير احكام فرقى ميان مؤمن و مسلم هست ، مثلا آيا مؤمن سهم الارثش از مسلم بيشتر است ؟ و يا در ساير احكام امتياز بيشترى دارد يا نه ؟ فرمود: نه ، هر دو در اين مساله در يك مجرا قرار دارند، و امام هر دو را به يك چشم مى بيند، و ليكن مؤمن در عمل بر مسلم برترى دارد، مى گويد: عرضه داشتم : مگر خداى تعالى نفرموده : ((من جاء بالحسنه فله عشر امثالها)) با اين حال آيا نظر شما اين است كه مؤمن و مسلم در مسائلى چون نماز و زكات و روزه و حج هيچ فرقى با هم ندارند؟ مى گويد: امام فرمود: مگر خداى تعالى نفرموده : ((و الله يضاعف لمن يشاء)) اين همان تفاوتى است كه در ((مؤمن )) و ((مسلم )) هست ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 616
و تنها مؤمن است كه خداى تعالى حسناتش را مضاعف نموده و يك عمل نيك او را هفتصد برابر مى كند، اين است تفاوت و برترى مؤمن كه خدا حسنات او را به مقدار صحت ايمانش چندين برابر مى كند، و خدا با مؤمن هر چه بخواهد مى كند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴هشت شوال، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهمالسلام تسلیت باد🏴
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■جاهلها گمان میکنند که با تخریبات قبور ائمه صلواتاللهعلیهم میتوانند تشیّع را ریشهکن کنند؛ شیعه و سادات و بزرگان آنها، بالاتر از تخریبات را در زمان ائمۀ ایشان دیدهاند و آنکه پس از تبدیل تخریب به تعمیر، بر قوّۀ ایمان ایشان در صورت و معنی افزوده گردیده است.
■●برگی از دفتر آفتاب ، ص١٨٩●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●شهادت حمزه ی سیّد الشّهدا علیه السلام●□
□برای شهادت حضرت حمزه علیه السلام دو تاریخ نقل شده است: هفتم یا پانزدهم ماه شوّال. بعد از امیرالمؤمنین علیه السلام حمزه، عموی بزرگوار رسول الله (صلی الله علیه وآله)، سردار دلیر سپاه اسلام بود؛ که در ماجرای پر عبرت جنگ اُحُد به شهادت رسید.
□پیکر مطهّر ایشان به دستور هنده، همسر اباسفیان، با وضع بسیار تکاندهنده ای مُثله شد (هنده ی جگرخوار و شوهرش اباسفیان، پدر و مادر معاویةبنابیسفیان هستند و اهل سنّت به معاویه خالُالمؤمنین می گویند). سپس سینهی حمزه توسّط وحشی، غلام هنده شکافته شد و هنده جگر آن بزرگوار را به دندان گرفت؛ که این حادثه ی بسیار دردناکی برای رسول الله (صلی الله علیه وآله) و همه ی مسلمان ها بود.
□پيامبر (صلی الله علیه وآله) از ديدن پيكر غرق به خون و مُثله شده و سينهی شكافته شدهی عموی بزرگوارشان به شدّت متأثر شدند. وقتی خواهر حمزه علیه السلام مصرّانه خواست به ديدار پيكر برادرش بيايد، ابتدا پيامبراكرم (صلی الله علیه وآله) موافقت نكردند؛ امّا هنگامی که اصرار فوق العادهای ورزيد، پيامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: بیاید؛ ولی اوّلاً قول بدهد آرامش خود را حفظ كند و در ثانی دستور دادند پيكر حمزه علیه السلام را از ديد او بپوشانند.
□پيغمبر (صلی الله علیه وآله) عبای مبارك خود را بر روی حمزه علیه السلام كشيدند. حمزه علیه السلام قدّ بسيار رشيدی داشت، به همین خاطر مقداری از پاهای او از عبا بيرون ماند و چون انگشت های پاهای او هم مُثله شده بود؛ حضرت دستوردادند پاهای او را هم با برگ درختان بپوشانند، تا خواهرش شاهد چنين جنايت مهلكی كه در حقّ او روا داشته شده بود، نباشد. وقتی خواهر آمد، بادی وزید و مقداری از پیکر مثله شدهی حمزه آشکار شد. خواهرش به شدّت متأثّر شد و گريبان چاك داد.
□پيامبراكرم (صلی الله علیه وآله) دستوردادند خانم های مدينه، برای حمزه مجلس عزا بر پا كنند. فاطمهیزهرا سلام الله علیها و زنان مؤمنه برای همدردی با خواهر حمزه آمدند و مجلس عزایی برای حمزه برپا کردند.
□اهل ذكر مصيبت اين صحنه را با صحنه ی آمدن حضرت زينب كبری سلام الله علیها بر سر پيكر آغشته به خون و بدون سر و غرق تير و تیغ برادر بزرگوارشان، اباعبدالله الحسين علیه السلام، مقايسه میكنند. اینجا تازيانههای اشقيا بود كه پاسخ تأسّف و تأثّر زينب سلام الله علیها را می دادند و كسی هم نبود كه با ایشان هم ناله و همسوگ شود و كسی نبود كه به آن حضرت دلداری دهد و كسی هم نبود كه پيكر اباعبدالله علیه السلام را بپوشاند و اباعبدالله علیه السلام سری در پیکر نداشت.
□شهادت این بزرگوار را به محضر رسول الله (صلی الله علیه وآله)، امام عصر ارواحنافداه و همه ی ارادتمندان خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، تسلیت عرض میکنیم.
□●در محضر استاد مهدی طیب - ۹۲/۰۵/۳۱
#حضرت_حمزه●□
@mohamad_hosein_tabatabaei