eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️قوس نزول و قوس صعود - ۱ ▪️آفرینش چیزى جز تجلّى ذات اقدس اله نیست و مراتب این تجلّیات، قوس نزول نامیده مى‌شود. بنابراین جهان خلقت و به تعبیر دیگر، ما سِوى اللّه، نتیجه‌ى قوس نزول است. ▪️ - فیض اقدس ▪️ذات حضرت حق غیب مطلق است. تعیّن اوّل حق که نظر به غیب ذات، مقام احدیّت نامیده مى‌شود، خلافت و قائم‌مقامى ذات را در تجلّیات عهده‌دار است. در نخستین تجلّى حضرت احدیّت، که فیض اقدس نامیده شده است، در حضرت علم الهى، ابتدا اسماء و صفات حضرت حق پدید آمد. سپس طرح عالم خلقت در علم حضرت حق، که اعیان ثابته خوانده مى‌شود، پدیدار شد. ▪️ - فیض مقدّس ▪️ با تجلّى دوم، که فیض مقدّس نامیده مى‌شود، طرح عالم خلقت عملى شد و جهان خلقت، که اعیان خارجیّه خوانده مى‌شود، پدید آمد. در این مرحله، ابتدا جبروتیان، که در مرتبه‌ى تامّ تجرّدند، پدید آمدند و عالم جبروت به‌وجود آمد. سپس ملکوتیان در دو مرتبه‌ى اعلى و اسفل پدید آمدند و عالم ملکوت ایجاد شد. درنهایت، جهان مادّه یا عالم طبیعت، یا ناسوت و یا مُلک به‌وجود آمد. به این ترتیب، قوس نزول، که از احسن تقویم آغاز شده بود، به اسفل سافلین ختم شد. ======== جبروت: عالم عقول مجرّده. ملکوت اعلى: عالم نفوس کلیّه. ملکوت اسفل: عالم مُثُل معلّقه. ◾️کتاب شراب طهور تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️قوس نزول و قوس صعود - ۱ ▪️آفرینش چیزى جز تجلّى ذات اقدس اله نیست و مراتب این تجلّیات، قوس نزول نا
☑️قوس نزول و قوس صعود - ۲ ▪️با به انتها رسیدن قوس نزول، قوس صعود آغاز و جریان بازگشت و رجعت به مبدأ شروع شد. ▪️از دل خاک بى‌جان، گیاه رویید. گیاه نیز طعمه‌ى حیوانى شد و به پیکر حیوان تبدیل شد. حیوان نیز غذاى انسان شد و به بدن انسان مبدّل گردید. ▪️همین سیر در مراحل انعقاد نطفه‌ى انسان تا به کمال حیوانى رسیدن جنین در چهار ماهگى، و پس از آن، تعلّق یافتن روح انسانى، که از احسن تقویم به اسفل سافلین فرود آمده و تنزّل یافته بود، به جنین، طى مى‌شود. ▪️در هر دو صورت یادشده، سیر کمالى جماد، گیاه و حیوان، به پدید آمدن بشر منجر شد. سیر کمالى مزبور تا این مرحله، به‌صورت قهرى و جبرى طى شد. ▪️بشرى که در مسیر سلوک عرفانى قرار مى‌گیرد، با ترک دلبستگى و تعلّق از دنیا و تهذیب و تزکیه‌ى نفس از راه علم و عمل، به اختیار، راه کمال را در پیش مى‌گیرد. ▪️در نخستین گام، با پشت سر نهادن عالم طبیعت، به عالم ملکوت راه پیدا مى‌کند و سپس به عالم جبروت بار مى‌یابد. آن‌گاه از جبروت نیز پر مى‌کشد و به عالم لاهوت یا مقام واحدیّت، که نتیجه‌ى فیض اقدس بود، وارد مى‌شود. ▪️در این عالم، به ترتیب به فنا و توحید افعالى، صفاتى و اسمائى نایل مى‌شود؛ به این صورت که ابتدا فاعلیّت خود و هرچه جز خدا را در فاعلیّت حضرت حق فانى مى‌بیند و تنها فاعل هستى را خدا مى‌یابد و همه‌ى ما سوى اللّه را تجلّیگاه فاعلیّت خدا مشاهده مى‌کند. ▪️سپس تمامى صفات خود و دیگر مخلوقات را در صفات الهى فانى و مندک و همه‌ى عالم را جلوه‌گاه صفات الهى مى‌یابد و در تمامى عالم، صفتى جز صفات الله نمى‌بیند. ▪️آن‌گاه تمامى موجودات صاحب صفت را در حضرت حق فانى مى‌بیند و در عالم، صاحب‌ صفتى جز خداوند مشاهده نمى‌کند. ▪️در اینجا نوبت به آخرین جهش و پرواز مى‌رسد و با صعود از عالم لاهوت، هستى سالک، همه‌ى ما سوى الله و همه‌ى افعال و صفات، در حضرت احدیّت فانى مى‌شود و اثرى از احساس هستى، صفت و فعل، در وجود سالک باقى نمى‌ماند و این‌گونه تمامى تجلیّات، در ذات فانى و مندک مى‌شود. ▪️در اینجا سالک به فنا و توحید ذاتى و به تعبیر دیگر، به فناء فِى اللّه و بقاء بِاللّه نایل مى‌شود و به این ترتیب قوس صعود به پایان مى‌رسد و به عالم هاهوت، یعنى مقام احدیّت ختم مى‌شود. ======== در ادبیّات عرفانى، بعضآ اصطلاح ملکوت در برابر مُلک به کار مى‌رود و مقصود از آن، تمام عوالم بالاتر از عالم ناسوت یا طبیعت است. در چنین مواردى، ملکوت شامل جبروت و جبروتیان نیز مى‌باشد. ◾️کتاب شراب طهور تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️قوس نزول و قوس صعود - ۲ ▪️با به انتها رسیدن قوس نزول، قوس صعود آغاز و جریان بازگشت و رجعت به مبدأ
قوس نزول و قوس صعود - ۳ ▪️عارفان براى تشریح و تفهیم دو قوس نزول و صعود، تشبیه‌هاى گوناگونى به‌کار برده‌اند؛ از جمله اینکه: ▪️خورشید به هنگام طلوع، پرتو خود را در دشت مى‌گستراند و هرچه این پرتوها از مبدأ و منشأ خود که قرص خورشید باشد، فاصله مى‌گیرند، از یک سو گسترده‌تر و از سوى دیگر ضعیف‌تر مى‌شوند. هنگام غروب، خورشید پرتو خود را برمى‌چیند و در خود جمع مى‌کند. یا اینکه انسان نَفَس را از ریه‌ى خود خارج مى‌کند و در فضا مى‌پراکند و در بازدم، دوباره هوا را به ریه‌ى خود باز مى‌گرداند. ▪️به هر ترتیب، قوس نزول، سیر از وحدت به کثرت، از لاتعیّنى به تعیّن، و از قوّت به ضعف است. ▪️قوس صعود، سیر از کثرت به وحدت، از تعیّن به لاتعیّنى، و از ضعف به قوّت است. ▪️تجلّیات در قوس نزول هرچه متأخّرترند، ضعیف‌تر، رقیق‌تر، محدودتر و متعیّن‌ترند، و طىّ قوس صعود، با فرو نهادن و رهیدن از تعیّنات و حدود، به‌تدریج شدّت و قوّت پیدا مى‌کنند تا سرانجام از همه‌ى حدود و تعیّنات برهند و به مبدأ واحد خود باز گردند. ◾️کتاب شراب طهور تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
! ڪم خـردان مـعٺقدند اگـر حجـاب زن برداشته شود آنگـاه‌ زن آزاد اسٺ! لحظه ای ٺفڪر!! چه ڪسی به نـام آزادی دیـوار خانه اش را برمیدارد؟؟؟
▪️بدون هیچ دغدغه و وسواس، حضرت فاطمه دختر پیغمبر (صلی الله علیه وآله) دارای عصمت بوده است. علمای بزرگی مثل شیخ مفید و علم الهدی سید مرتضی به آیات و روایات نصّ بر عصمت آن جناب فرمودند و حق با آنان است، و شخص مکابر سخت محکوم و مغلوب است. ▪️آن جناب صلوات الله علیها گوهری قدسی در تعیّن و صورت انسی بوده است، پس آن حضرت انسیه حوراء و عصمت کبرای الهی است. ▪️حقیقت عصمت نیرویی نوری و ملکوتی است که دارنده‌اش را از هرچه که موجب عیب و زشتی انسان است - از قبیل پلیدی گناهان و آلودگی‌ها و سهو و نسیان و دیگر رذائل نفسانی - عاصم و حافظ است. ▪️و آن کسی‌که صاحب عصمت است از لغزش در تلقّی وحی و دیگر القائات سبّوحی آن‌سویی مصون است، و در جمیع شئون عبادی و خَلقی و خُلقی و روحانی و جز آنها از اول امر محفوظ است. ◾️ (شرح فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
⁉️◾️چرا حضرت فاطمه‌ (سلام الله علیها) را "فاطمه" نامیده اند؟◾️ ▪️در اینکه چرا دخت گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) «فاطمه‌» نامیده شده است، به تفصیل در منابع، روایات متعددی وارد شده است که برخی از آنها را در اینجا به اختصار ذکر می کنیم: 1️⃣ سمِیَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَهَ لاِنَّهَا فُطِمَتْ مِنَ الشّرِ. / خصال ج۲، ص۴۱۴. فاطمه، فاطمه نامیده شده است؛ چراکه از شر و بدی بریده و جدا است. ▪️این روایت اشاره به عصمت حضرت زهرا‌(س) دارد؛ و آیه «اِنَّمَا یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنَکُمُ الرِّجسَ اَهْلَ الْبَیْتِ‌ وَ یُطَهِرَّکُمْ تَطْهِیراً».احزاب/۳۳، نیز اشاره به همین مطلب دارد. 2️⃣ سمِيَّتْ فَاطِمَةَ لأنَّهَا فُطِمَتْ عَنِ الطّمْثِ. / مناقب ابن شهر آشوب ج ۳، ص ۳۳۰ ▪️فاطمه را فاطمه گوید زیرا بریده است از خونی که زنها می بینند. این تفسیر اشاره به طهارت ظاهری زهرا سلام الله علیها است. 3️⃣ سمِیَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ‌ لاِنَّ‌ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ‌ کُنَهِ‌ مَعْرفَتِهَا. / بحار الانوار، ج ،۴۳ ص۶۵ ▪️فاطمه، فاطمه نام گرفت؛ زیرا مردم از معرفت او بریده شده‌اند و قدرت بر شناخت حقیقت او ندارند، و این تفسیر اشاره به همان مقامی دارد که به واسطه آن مقام،‌ ام‌ ابیها نامیده شده است. 4️⃣ سمِیَّتْ‌ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لاَنَّهَا فُطِمَتْ هِیَ وَ شِیعَتُها عَنِ‌ النّارِ. / مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج ۳، ص ۳۲۹ ▪️فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون شیعیان خود را، از آتش می‌رهاند و نجات می‌دهد. این تفسیر اشاره به مقام شفاعت حضرت است. 5️⃣ سمِیَّتْ فَاطِمَةُ، فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَعْدائَهَا فُطِمُوا عَنْ حُبِهّا. / بحار الأنوار، ج ٤٣، ص ١٨. ▪️فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون دشمنان او، از محبتش بریده می‌‌شوند. و روشن است، کسی که محبت اهل بیت را ندارد به رو در آتش انداخته می شود. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش پنجم2⃣ ● راه عبادت كوتاهترين راه به سوى خداى سبحان است در ن
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش ششم ● اذ قال اللّه يا عيسى انى متوفيك )) معناى ((توفى )) و تفاوت مورد استعمال اين كلمه با كلمه ((موت )) مصدر ((توفى )) به معناى گرفتن چيزى بطور تام و كامل است ، و به همين جهت در موت استعمال مى شود، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 324 چون خداى تعالى در هنگام مرگ آدمى ، جان او را از بدنش مى گيرد و قرآن در اين باره تعبيراتى دارد كه از آن جمله فرموده : ((توفته رسلنا)) يعنى مى ميرانند و نيز فرموده : ((و قالوا ءاذا ضللنا فى الارض ، ءانا لفى خلق جديد)) تا آنجا كه پاسخ مى دهد: ((قل يتوفيكم ملك الموت الذى و كل بكم )). و نيز فرموده : ((اللّه يتوفى الانفس حين موتها و التى لم تمت فى منامها، فيمسك التى قضى عليها الموت و يرسل الاخرى ))، و دقت در دو آيه اخير اين نكته را نتيجه مى دهد كه كلمه ((توفى )) در قرآن به معناى مرگ نيامده ، بلكه اگر در مورد مرگ استعمال شده تنها به عنايت ((گرفتن )) و ((حفظ كردن )) بوده . به عبارتى ديگر كلمه ((توفى )) را در آن لحظه اى كه خداى تعالى جان را مى گيرد، استعمال كرده تا بفهماند جان انسانها با مردن باطل و فانى نمى شود و اينها كه گمان كرده اند مردن ، نابود شدن است جاهل به حقيقت امرند، بلكه خداى تعالى جانها را مى گيرد و حفظ مى كند تا در روز بازگشت خلايق به سوى خودش دوباره به بدنها برگرداند و اما در مواردى كه اين عنايت منظور نيست و تنها سخن از مردن است ، قرآن در آن جا لفظ موت را مى آورد نه لفظ توفى را، مثلا مى فرمايد: ((و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل ، افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم ))، و يا فرموده : ((لا يقضى عليهم فيموتوا))، و آيات بسيارى ديگر از اين قبيل ، حتى آياتى كه درباره مردن خود عيسى (عليه السلام ) وارد شده كلمه موت را به كار برده ، مانند آيه : ((و السلام على يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا)) و آيه : الكتاب ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 325 ((و ان من اهل الا ليومنن به قبل موته و يوم القيمه يكون عليهم شهيدا))، پس كلمه ((توفى )) از اين جهت صراحتى در مردن ندارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش ششم ● اذ قال اللّه يا عيسى انى متوفيك )) معناى ((توفى )) و
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش هفتم ● توّفى حضرت عيسى به معناى گرفتن آن حضرت از دست يهود است علاوه بر اينكه قرآن كريم آنجا كه ادعاى يهود مبنى بر اينكه عيسى را كشتند را رد مى كند نيز مويد اين گفتار ما است چون در آنجا مى فرمايد: ((و قولهم انا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه ، و ما قتلوه و ما صلبوه و لكن شبه لهم و ان الذين اختلفوا فيه لفى شك منه ما لهم به من علم الا اتباع الظن و ما قتلوه ، يقينا، بل رفعه اللّه اليه ، و كان اللّه عزيزا حكيما، و ان من اهل الكتاب الا ليومنن به قبل موته و يوم القيمه يكون عليهم شهيدا))، چون يهود ادعا مى كرد كه مسيح عيسى بن مريم (عليهما السلام ) را كشتند و همچنين نصارا نيز بطورى كه از انجيل ها استفاده مى شود اينطور معتقدند كه ((يهوديان آن جناب را دار زدند و كشتند، ولى چيزى كه هست اينكه : بعد از كشته شدنش خداى تعالى او را از قبرش بيرون آورد و به آسمان برد)) و حال آنكه آياتى كه ملاحظه كرديد داستان كشتن و به دار آويختن را به كلى تكذيب مى كند. و آنچه از ظاهر آيه : ((و ان من اهل الكتاب ...)) بدست مى آيد اين است كه : ((عيسى (عليه السلام ) نزد خدا زنده است و نخواهد مرد تا آنكه همه اهل كتاب به وى ايمان بياورند)). و بنابراين پس توفى آن جناب در آيه مورد بحث به معناى گرفتن عيسى (عليه السلام ) از دست يهود خواهد بود، اما در عين حال آيه شريفه صريح در اين معنا نيست ، و تنها ظهورى در آن وجود دارد كه ان شاء اللّه در تتمه اين بحث در آخر سوره نساء از نظر خوانندگان خواهد گذشت . وَ رَافِعُك إِلىَّ وَ مُطهِّرُك مِنَ الَّذِينَ كفَرُوا كلمه ((رفع )) به معناى بلند كردن و برداشتن است ، بر خلاف كلمه ((وضع )) كه در معناى نهادن به كار مى رود. و طهارت ، كه ((مطهر)) اسم فاعل از باب تفعيل آن است ، به معناى پاكى است ، بر خلاف قذارت كه در معناى ناپاكى استعمال مى گردد. و ما قبلا گفتارى در معناى طاهر داشته باشيم . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 326 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ◾️فتنه‌های آخرالزمان در آینه روایات (١) تاریخ ١٤٠١/٩/٣ -استاد مهدی طیّب - ◾️ ▪️استاد در ابتدای جلسۀ مزبور، ناظر بر جریانات و حوادث دو ماه اخیر جامعه، فرمودند: در احادیث و روایات آخرالزّمان، خبر از فتنه‌های بزرگی داده شده است؛ فتنه‌هایی که شرایط را به‌شدّت غبارآلود می‌کند و تشخیص حقّ و باطل را دشوار می‌سازد. بسیاری از افراد به‌خاطر ناآگاهی و جهل، و بسیاری دیگر به‌خاطر ناوارستگی و پیروی از هوای نفس، از راه حق جدا می‌شوند و به گمراهی دچار می‌شوند. این موضوع در احادیث کراراً آمده است؛ بنده هم مکرّر به این احادیث اشاره کرده‌ام. ▪️در کتاب «جان جهان» در این زمینه حدیثی از امام صادق علیه‌السّلام نقل کرده‌ام که خوب است آن را مرور کنیم. حدیث این است: كُنّا عِنْدَ اَبِي عَبْدِ اللهِ جَماعَةٌ نَتَحَدَّثُ: یکی از اصحاب امام صادق علیه‌السّلام می‌گوید: گروهی از اصحاب، در خدمت امام صادق علیه‌السّلام با هم گفتگو می‌کردیم. ظاهراً موضوع گفتگوی آنها این بوده است که با وجود بشارت‌هایی که در قرآن کریم و احادیث پیامبراکرم و ائمّۀ هدی علیهم‌السّلام دربارۀ دوران ظهور حضرت مهدی ارواحنافداه آمده است، چه آیندۀ روشن و نورانی‌یی در پیش است و دوستان اهل‌ بیت علیهم‌ السّلام در آن شرایط، چقدر بیشتر فرصت رشد دارند و از آسایش و امنیّت بیشتری برخوردار خواهند شد. ▪️آن صحابی می‌گوید در این گفتگو بودیم و به اعتبار وَصفُ العَیشِ نِصفُ العَیش، لذّت می‌بردیم و خیلی امید داشتیم که این آینده خیلی نزدیک باشد. فَالْتَفَتَ اِلَيْنا فَقالَ. امام صادق علیه‌السّلام توجّهی به ما کردند و فرمودند: فِي اَيِّ شَيْءٍ اَنتُم: شما در چه فکر و خیالی هستید؟ مشغول چه بحثی هستید؟ أَيهاتَ أَيهاتَ! لا وَ اللهِ لا يَكُونُ مِمّا تَمُدُّونَ اِلَيْهِ اَعْيُنَکُم حتّي تُغَرْبَلُوا. حضرت قسم جلاله خوردند؛ فرمودند: هیهات! هیهات! به خدا سوگند! چیزی که به آن چشم دوخته‌اید، یعنی آیندۀ بعد از ظهور، برای شما پیش نمی‌آید و محقّق نمی‌شود، مگر اینکه پیش از آن، غربال شوید و ریز و درشتتان از هم جدا شود. لا وَ اللهِ لا يَكُونُ مِمّا تَمُدُّونَ اِلَيْهِ اَعْيُنَکُم حَتّي تُمَيّزُوا: به خدا سوگند! آن آینده واقع نمی‌شود، مگر اینکه قبل از آن، از یکدیگر متمایز شوید، و مدّعیان دروغین از افراد دارای حقیقت تفکیک شوند. ▪️قرآن کریم هم در اشاره به این موضوع می‌فرماید: أَحَسِبَ النّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ: آیا مردم گمان می‌کنند به صرف اینکه اظهار ایمان کردند، از آنها پذیرفته می‌شود و مورد امتحان قرار نمی‌گیرند؟ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ...: ما کسانی را که قبل از آنها بودند، امتحان کردیم و کسانی که صادق، و تا عمق وجودشان اهل ایمان بودند را از کسانی که ایمان لقلقۀ زبانشان بود و صرفاً ادّعا و تظاهر به ایمان آوردن می‌کردند، آشکار ساختیم. گذشتگان را امتحان کردیم؛ شما و آیندگان را هم امتحان می‌کنیم. صرف ادّعای ایمان کفایت نمی‌کند. ▪️امام صادق علیه‌السّلام فرمودند تا این دو گروه از یکدیگر متمایز نشوند، آن آینده محقّق نخواهد شد. لا وَ اللهِ لا يَكُونُ مِمّا تَمُدُّونَ اِلَيْهِ اَعْيُنَکُم اِلّا بَعْدَ اِياسٍ: به خدا سوگند آنچه چشم به آن دوخته‌اید، پدید نخواهد آمد، مگر بعد از مأيوس شدن؛ بعد از اینکه بگویید کار تمام شد؛ دین از دست رفت. لا وَ اللهِ لا يَكُونُ مِمّا تَمُدُّونَ اِلَيْهِ اَعْيُنَکُم حَتّي يَشْقِيَ مَن شَقِيَ وَ يَسْعَدَ مَن سَعِدَ: به خدا سوگند آن آیندۀ نورانی، دوست‌داشتنی و مطلوب محقّق نمی‌شود و پیش نخواهد آمد مگر اینکه پیش از آن، کسانی که شقاوت در باطنشان است و در ظاهر اهل سعادتند، شقاوت باطنیشان آشکار شود؛ و کسانی که اهل سعادتند، راه سعادت در پیش گیرند. بنابراین پیش از ظهور، چنین غربالی انجام می‌شود. فتنه‌ها و حوادثی رخ می‌دهد تا این تفکیک صورت گیرد. ادامه دارد…. @mohamad_hosein_tabatabaei