کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●درست سوال پرسیدن یا سوالِ درست پرسیدن؟●■ ■بدون حیرت، سوال معنی نخواهد داشت کودکان اغلب سؤالات زی
■●درست سوال پرسیدن یا سوالِ درست پرسیدن؟●■
#انواع_پرسش
■●سؤالاتی که در سطح تجربه ی عادی و پیش پا افتاده می مانیم «چرا زیر آفتاب می روی؟» «چون می خواهم برنزه شوم.» «چرا همه ی اجسام سقوط می کنند؟» به علت قانون جاذبه زمین.
«چرا جهان وجود دارد؟» یک سوال فلسفی است. سوالی است که اشاره به بنیادی ترین مسئله انسان دارد.
■●در سوالات فلسفی، کشف علم باعث حرکت عمیق فکری می شود اما در سوالات معمول (دسته اول) هر آنچه می دانیم در یک سطح باقی خواهد ماند و همین در یک سطح باقی ماندن باعث بیزاری جستن از هر پرسشی می شود.
■●افرادی هستند که سوال پرسیدن را بیهود و هدر دادن وقت می دانند، حق با این گروه است، اگر سوال در حد سوالات سطحی (دسته اول) باقی مانده باشد. سوالی که هیچ علم یا فکری اضافه نکند، از دایره سوال عمیق و دقیق خارج شده و صرفا تکرار مکررات خواهد بود.
☑️آیا سوال بدون پاسخ فقط در فلسفه وجود دارد؟
■●پله بعدی که بعد از ضرورت پرسیدن سوال و فهمیدن انواع پرسش وجود دارد این است که آیا همه سوال ها دارای پاسخ هستند؟ به عنوان مثال این پرسش که اساس فلسفه را تشکیل داده آیا پاسخ مشخصی دارد؟ (چرا جهان به جای آنکه نباشد هست؟) این پرسش بسیار فلسفی و ظاهرا حل نشدنی است. آیا فقط فلسفه است که نمی تواند به پرسش هایش پاسخ دهد؟ اگر نمی توان به این سؤالات پاسخ داد، آیا بهتر نیست که دیگر آن ها را مطرح نکنیم؟ برای پاسخ به این سوال مهم باید به این نکات اشاره کنیم:
■●جواب سوالی را ندادن به طور کلی: مانند همان فرض اول همین متن، در مورد کودکی که می پرسد و پاسخ دریافت می کند: همین است که هست؛ در واقع اشاره به (دیگر سؤال نکن) است. این قسم جواب دادن ها مشخص است که «جواب» نیست
■●جواب سطحی دادن: این قسم هم به این دلیل به وجود می آید که خود سوال سطحی است (اشاره به قسم اول پرسش) قطعا سوال سطحی، پاسخی سطحی هم در بر خواهد داشت.
■●نرسیدن به پاسخ: برخی اوقات سوال به حدی عمیق و فلسفی است که پاسخ «به نظر» مبهم می رسد. در صورتی که این نکته را نباید فراموش کرد که هرجا سوالی باشد، پاسخ هم هست. عجز از رسیدن به پاسخ بعد از تلاش برای رسیدن به آن، خود یک «پاسخ مهم» به شمار می رود.
●تا بدانجا رسید دانش من
●که بدانم همی که نادانم
■●پرسش «چرا» از بنیادی ترین سوال های انسان است. پس از آن، «پرسش از چیستی» است که هدفش جستجوی مؤلفه های ذاتی (ماهیت) یک شی ء است. پرسش «چرا» بلندپروازانه تر است، اما به همان اندازه هم ابهام دارد چون هم از علت می پرسد و هم از هدف. قانون عام جاذبه به ما امکان فهم این مطلب را می دهد که چگونه تشکیلات عظیم طبیعت در یکی از مهم ترین ابعاد خود، عمل می کند. این قانون به برکت قدرت تحسین برانگیزش پاسخی کامل است به پرسش «چگونه». به عبارت دیگر، پاسخی است به جستجوی دلیل در جهانی که در حال تحول و حرکت است.(۳)
#دکتر_ابراهیمی_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei