eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️اگر کسی مالک دارایی‎های خود باشد، در هر راهی که خواست، خرج می‎کند و با از دست دادن آنها غصّه‎دار نمی‎شود و امّا اگر کسی مملوک دارایی‎های خود باشد، ذلیلانه برای حفظ آنها تلاش می‎کند و اگر از دست او برود، محزون می‎شود. پس مالک باش نه مملوک! لَیسَ الزُّهدُ اَن لا تَملِکَ شَیئاً وَلکِنَّ الزُّهدُ اَن لا یَملِکُکَ شَیءٌ: زهد این نیست که مالک چیزی نباشی، بلکه معنای زهد این است که چیزی مالک تو نباشد. ▪️باید در دنیا مواظب بود به جای اینکه آنچه از دنیا داریم، مملوک و در اختیار و در خدمت ما باشد، ما مملوک دنیا نشویم و دنیا اختیارمان را به دست نگیرد و ما را به خدمت خود وا ندارد. ▪️هر کس از دنیا برگردد و به آخرت رو کند، خدا او را مالک دنیا می‎کند. ▪️ملکوت و باطنتان را همه می‎دانید از آن خداست. خدا می‎پرسد لِمَن المُلکُ الیَومَ: امروز مُلک مال کیست؟ خوشا به حال کسی که مُلک را هم مال خدا بداند. ▪️سال‎ها قبل یک بار که آقا سیّد محمّدحسین (حسینی تهرانی) برای من از پزشکی نوبت ویزیت گرفته بود و همراه او به مطبّ دکتر رفته و در اطاق انتظارِ مطب، منتظر رسیدن نوبتمان بودیم، یکی از اعیان آن زمان هم همراه خانم محجّبه‎اش در بین بیماران بود. نوبت آنها پیش از ما بود. آن شخص خواست سیگاری بکشد، به ما هم سیگار تعارف کرد. من هم در پاسخ به او گفتم: دنیا عجب جایی است، رفتیم سیگار بکشیم، سیگار ما را کشید، رفتیم خانه بخریم، خانه ما را خرید، رفتیم زن بگیریم، زن ما را گرفت، رفتیم غذا بخوریم، غذا ما را خورد، رفتیم لباس بپوشیم، لباس ما را پوشید. بعد از چند فقره از این قبیل، به او گفتم: تا به حال چنین چیزهایی شنیده بودی؟ گفت: نه. گفتم: من هم نشنیده بودم. او خیلی به فکر فرو رفت. وقتی نوبتشان شد و به اطاق دکتر رفتند، آقا سیّد محمّدحسین به من گفت: با او چه کردی! ▪️تا وقتی به اختیار خودت دنبال دنیا بروی، عیبی ندارد؛ ولی اگر دیدی دنیا تو را دنبال خود می‎کشد، مراقب باش که خطرناک است. ▪️دنیا خوکی است به صورت خیک، نکند به طمع گرفتن خیک بیفتیم، بعد معلوم شود خوک است و دیگر او ما را رها نکند و ما غرق شویم. |ص١٤٥ و ١٤٦ ◾️شرح و توضيح مبحث سيزدهم: ١٧/استاد مهدی طيّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️اينكه قرآن فرموده است باید کم بخندند و باید بسیار بگریند، معنایش این است که جایی که در آن هستند، (یعنی دنیا)، جای خوبی نیست. در بهشت حزن و گریه نیست. ▪️دنیا قصّه است، قاف آن به غین تبدیل شد و شد غصّه. قصّه نه غصّه دارد، نه شادی. اگر دنیا شادی داشته باشد، اندک و بسیار زودگذر است. شادی همیشگی خوب است. دنیا برای شادی نیست. ▪️پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به خدا عرض کرد: اَللّهُمَّ لا تَجعَل مُصیبَتَنا فى دینِنا وَ لا تَجعَلِ الدُّنیا اَکبَرَ هَمِّنا وَ لا مَبلَغَ عِلمِنا وَ لا تُسَلِّط عَلَینا مَن لا یَرحَمُنا: خدایا مصیبت ما را در دین ما قرار نده و دنیا را همّ و هدف بزرگ‌تر ما و سرحدّ و نهایت علم ما قرار نده و کسی را که بر ما رحم نمی‎کند، بر ما مسلّط مگردان. ▪️اگر همّ عمده‎ی ما آخرت باشد، کفه‎ی ترازوی آخرت ما سنگین می‎شود و پایین می‎رود. فَاَمّا مَن ثَقُلَت مَوازینُهُ فَهُوَ فى عیشَةٍ راضِیَةٍ: آن کس که کفه‎ی عملش سنگین باشد، در زندگی پسندیده‎ای خواهد بود. سعی کنید ولو کمی‎ هم شده، همّتان به آخرت بیشتر از دنیا باشد. ▪️موضع نظر حق‌تعالی قلب و نیّت و توجّه شماست. اگر توجّه قلبی و اقبال شما بیشتر به اوست و بیشتر قلب شما را محبّت حق‌تعالی گرفته است، شما طالب خدایید. کفه‎ی ترازو هر طرف سنگین شد، تا آخر پایین می‎رود. اگر بیشتر توجّه قلبی شما به دنیاست، شما اهل دنیایید. داشتن یا نداشتن دنیا هیچ مهم نیست، علاقه و توجّه و دلبستگی به دنیا خیلی مذموم است؛ لذا توجّه به دنیا، دنیاست. مصباح_الهدی/ص ١٤٧ و ١٤٨ ◾️شرح و توضيح مبحث سيزدهم: ١٨/ استاد مهدی طيّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️سلطان محمود غلام سیاهی به نام ایاز داشت که خیلی شیفته و علاقمند به او بود. سلطان سالی یک‌بار مهمانی خاصّی برگزار میکرد که فقط مقامات عالی کشوری و لشگری حضور داشتند و در پایان مهمانی هم به هر یک اجازه میداد چیزی از سلطان بخواهند و همانجا دستور میداد خواسته اش را به او بدهند. یک سال که این مهمانی را برگزار کرد و در پایان، هر یک از مقامات چیزی از قبیل پول و طلا و جواهر و باغ و زمین مزروعی و گاهی اسب و گاو و گوسفند از سلطان خواستند؛ در آخر نوبت به ایاز رسید که کنار دست سلطان نشسته بود. همه چشم دوخته بودند که ایاز با توجّه به اینکه میداند سلطان تا چه حد به او علاقمند است، چه چیزی از او خواهد خواست. ▪️سلطان رو به ایاز کرد و گفت: خوب، تو بگو چه میخواهی؟ ▪️ایاز سرش را پایین انداخت و بعد از لحظه ای دستش را روی شانه ی سلطان گذاشت، یعنی من خودت را میخواهم. همه تو را برای نعمتها و هدایایت میخواستند، ولی من خودِ تو را میخواهم. ▪️دوست اهل بیت علیهم السّلام، خدا و اولیائش را برای خودشان میخواهد، نه برای نعمتها و عطاهایشان. ▪️خدایا خودت را به ما نشان بده، بگذار قلب ما دچار شما شود و غیر شما از دل ما برود. /صفحه ١١٧ ◾️شرح و توضیح مبحث یازدهم: ۱۱,استادمهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️دنیا عصایی است که در ابتدای راه، انسان به آن اتّکا می‎کند؛ به مال و فرزند و شغل و طرفداران و متّکی می‎شود. خداوند به حضرت موسی علیه السّلام فرمود: عصایت را بینداز. وقتی انداخت، دید اژدهاست و از آن ترسید. وقتی اژدها بودن آن را فهمید، خداوند به او فرمود: حالا نترس و دوباره آن را بگیر. موسی علیه السّلام دست انداخت توی چاک دهانش و آن را گرفت و دوباره به شکل عصا درآمد. امیدهای باطل اژدهاست. عصای اوّل را دزد می‎تواند ببرد، ولی عصای دوم را اگر موسی علیه السّلام خواب هم باشد، دزد و شیطان نمی‎توانند ببرند. دنیای اوّل، سحر است و دنیای دوم که از ایمان تولید می‌شود، معجزه است. دنیای دوم خیلی ارزشمند است. دنیای بعد از نایل شدن به موت همان است که امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود یک ساعتش را به همه‎ی عمر آخرت نمی‎دهم. ان‎شاء‎الله ما هم طوری بشویم که هر چه را خداوند فرمود بینداز، بیندازیم. ◾️همان‎طور که خدا به موسی علیه السّلام فرمود عصایت را که گفتی با آن چنین و چنان می‎کنم، بینداز، بعد که انداخت و اژدها شد، گفت نترس و آن را بگیر؛ به مؤمنین هم می‎فرماید هر چه را از مال و زن و فرزند و مقام و شهرت و که داری رها کن، بعد که رها کرد و دید اژدهایند و خودش پاک شد، به او می‎فرماید حالا نترس و آنها را دوباره بگیر. ان‎شاء‎الله خداوند ما را طوری بکند که هر چه را گفت ول کن، ول کنیم. ◾️دنیا آن‌قدر خیال است که اگر با خیالت همراه من بیایی، یک‌باره می‎بینی که جان داده‎ای و آمده‎ای آن طرف. ◾️دَعِ الباطِلَ حَتّی یَمحو: باطل را واگذار تا محو و نابود شود. حتّی مذمّت دنیا را نباید گفت. اصلاً حرف دنیا را نزن؛ چه خوب و چه بد. هر چه را ذکر کنی، بزرگ می‎شود و نقطه‎ی مقابلش کوچک. دنیا و آخرت ضدّ همند. ◾️هر چه را ذکر کنید، در نفس شما بزرگ می‎شود و نقطه‎ی مقابل آن کوچک می‎گردد. با ذکر دنیا و مصائب و مشکلات آن، هم خدا و آخرت در نفس شما کوچک می‎شود، هم غصّه‎ی دنیا بزرگ می‎شود و هم بعد از دنیا تهی‎دست و خاسر خواهید بود. ◾️شنیدن کی بود مانند دیدن؟ این حرف، هم در مورد دنیا درست است و هم در مورد آخرت. هر چیزی از دنیا، حرفش بزرگ‌تر از خودش است. خودش را ببینی، آن را کوچک‌تر از آنچه شنیده بودی خواهی یافت. بر خلاف آخرت که هر چه هم تعریف بکنند، خودش بزرگ‌تر از آن است. علی‎رغم همه‎ی تعریف و توصیف‎هایی که در قرآن و احادیث از آخرت شده است، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: ما لا عَینٌ رَأت وَ لا اُذُنٌ سَمِعَت وَ لا خَطَرَ عَلی قَلبِ بَشَرٍ: نه چشمی ‎آن را دیده و نه گوشی آن را شنیده و نه به دل بشری خطور کرده است. خود صفات حمیده از وصفش بزرگ‌تر است. ◾️امیدوارم خداوند آن‌قدر دنیا را در نظرمان کوچک کند که اصلاً توجّهمان به آن نباشد و وقتی می‎آید و می‎رود، اصلاً متوجّه نشویم. توجّه به دنیا غم‎آور است. ◾️اگر از آخرت صحبت کنیم، کوچکش کرده‎ایم و اگر از دنیا سخن بگوییم، بزرگش کرده ايم. ما موظف به آخرت هستيم. مصباح_الهدی/ ص ١٤٩تا١٥١ ◾️شرح و توضيح مبحث سيزدهم: ٢٠/استاد مهدی طيّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️در هم رشد هست. خداوند اهل بهشت را درجه به درجه بالا می‎برد تا به قرب و پشت سر محمّد و آل محمّد علیهم السّلام برسند. ◾️نعمت‎های بهشتی جزای عبادت‎هایی است که شخص در دنیا انجام داده است؛ امّا راه یافتن به قرب تنها با فضل الهی امکان‎پذیر است. ◾️از بهشت خبر رسیده است. مثلاً خبر آمده است که شخصی که به رضا رسیده، به رضوان که بالاترین درجه‎ی بهشت است، می‎رسد. امّا از قرب هیچ خبری نیامده است. ◾️چیزهای دائمی ‎را از خدا بخواهیم. بهشت دائم است، ولی جهنّم روزی خاموش و تمام می‎شود. بهشت صفا و وفا و عزّت خداست. ☑️مصباح الهدی، ص ١٥٤ ◾️شرح و توضيح مبحث چهاردهم: ١/ استاد مهدی طيّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️در بهشت عبادت نیست، اطاعت است. اطاعت مال محبّت است. عبادت مثل حمّام رفتن و لباس عوض کردن است، برای اینکه وقت وارد شدن به بهشت تمیز باشیم. روزی که به دنیا آمدیم، خدا ما را پاک به ‎این عالم آورد. نماز و عبادات آلودگی‎ها و چرکی‎های دنیا را که بر وجود شخص نشسته است، پاک می‎کند و می‎شوید: کیومٍ وَلَدَتهُ اُمُّهُ: مثل روزی که مادرش او را زاییده بود، یعنی بکر و دست‌‌نخورده مثل روز اوّل. فَجَعَلناهُنَّ اَبکاراً: آنها را بکر و دست‌‌ نخورده قرار دادیم. زن و مرد مؤمن، باکره به ملاقات خدا می‎روند. ▪️خنکی‎های دنیا نسیم بهشت است و گرمی‎های آن، دود و بخار جهنّم؛ مثل حسد و غضب و حرص. ▪️جهنّمی ‎به بهشت می‎رود، ولی بهشتی به جهنّم نمی‎رود. چون قبل از ورود به بهشت، جهنّم را طی کرده است. کافر مؤمن می‎شود، ولی مؤمن کافر نمی‎شود. ▪️همه به جهنّم وارد می‎شوند و همه جز معاندان از آن بیرون می‎آیند و به بهشت وارد می‎شوند. حضرت در دعای کمیل فرمود: أَن تُخَلِّدَ فیهَا المُعانِدینَ: که معاندان را جاودانه در دوزخ نگه داری. کسی که عناد با اهل بیت علیهم السّلام نداشته باشد، امکان ورود به بهشت دارد. حتی مستضعفان اهل سنّت هم که ذرّه‎ای دشمنی اهل بیت علیهم السّلام ندارند و عمل صالح دارند، به بهشت وارد می‎شوند. ▪️اشخاص زاهد با زهد و عبادتشان دارند از دیوار جهنّم بالا می‎روند. ممکن است چند بار در میانه‎ی دیوار به داخل جهنّم بیفتند؛ امّا بالأخره با همین زهدشان بالا می‎روند و به بهشت وارد می‎شوند. اهل محبّت پرواز می‎کنند و به بهشت می‎روند. عاشقان مثل نیروی برقند که بقیه را هم بلند می‎کنند و با خود به بهشت می‎برند. اینها پشت سر امیرالمؤمنین علیه السّلام راه می‎روند. ▪️مصباح الهدی، ص ١٥٥ و ١٥٦▪️ ◾️شرح و توضيح مبحث چهاردهم: ٣/ استاد مهدی طيّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️آخر کار، خدا به دوستان اهل بیت علیهم السّلام نشان می‎دهد که برای فسّاق و فجّار هم آن پایین‎ها سور و ساتی درست کرده و غصّه‎ی آنها هم تمام شده است. آخر کار همان دوازده نفر، اهل تابوت باقی می‎مانند که شش نفرشان از امم سَلفند، از جمله فرعون و نمرود و شدّاد، و شش نفرشان از این امّتند، از جمله اوّلی و دومی و سومی. ▪️اهل معاصی در جهنّم می‎سوزند تا چرک‎هایشان بریزد و پاک شوند و از جهنّم بیرون رفته و به بهشت بروند و آخرالامر تنها اشقیا و معاندین می‎مانند. این چرک‎های ته جهنّم هم آن‌قدر می‎سوزند که به صورت آجر جوش کوره‎های آجرپزی سفت می‎شوند، به نحوی که دیگر آتش در آنها اثر نمی‎کند. آن‌وقت خدا پودری می‎فرستد که آنها را خاک می‎کند و این آخرین عذاب آنهاست. سپس بارانی می‎فرستد و از داخل آن گیاهی به شکل تیغ می‎رویاند تا بعدها از درخت گل به آن تیغ پیوند بزند. خلاصه جهنّم تمام‎شدنی است. اهل بهشت هم بعد از مدّتی به قرب راه پیدا می‎کنند. ▪️اندکی هم در دنیا و طبیعت و جهنّم بودن خوب است، چون اوّلاً ظلمت و جهل و جهنّم و طبیعت، مختصر بهره‎ای از نور و علم و بهشت دارند و از پرتو آنها به وجود آمده‎اند؛ مثل سایه که از آثار نور است. ثانیاً انسان قدر آخرت و بهشت و جوار حق را بهتر می‎فهمد. انسان اگر درد فراق را بچشد، لذّت وصل برایش شیرین‎تر می‎شود. ▪️هیچ جهنّمی ‎سخت‎تر از مجاورت کسی نیست که فرد دوستش ندارد. روح را صحبت ناجنس عذابی است الیم . ▪️جهنّم اجاق بهشت است. غذای بهشتیان از جهنّم می‎آید. اهل دنیا جان می‎کنَند و اختراع و اکتشاف می‎کنند و محصولات را تولید می‎کنند و می‎فرستند برای اهل ایمان که مصرف کنند. ◾️مصباح_الهدی/ ص ١٥٦ و ١٥٧ شرح و توضيح مبحث چهاردهم: ٤/ استاد مهدی طيّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
▪️آخر کار، خدا به دوستان اهل بیت علیهم السّلام نشان می‎دهد که برای فسّاق و فجّار هم آن پایین‎ها سور
▪️آخر کار، خدا به دوستان اهل بیت علیهم السّلام نشان می‎دهد که برای فسّاق و فجّار هم آن پایین‎ها سور و ساتی درست کرده و غصّه‎ی آنها هم تمام شده است. آخر کار همان دوازده نفر، اهل تابوت باقی می‎مانند که شش نفرشان از امم سَلفند، از جمله فرعون و نمرود و شدّاد، و شش نفرشان از این امّتند، از جمله اوّلی و دومی و سومی. ◾️مصباح_الهدی/ ص ١٥٦ و ١٥٧ شرح و توضيح مبحث چهاردهم: ٤/ استاد مهدی طيّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️باصره و سامعه و ذائقه و لامسه و شامِّه و شهوت و غضب به علاوه‎ی عقل یا محبّت یا ایمان که آن هفت ‌تا را منظّم می‎کند، هشت در بهشتند؛ امّا اگر عقل یا محبّت یا ایمان در کنار آنها نباشد، هفت در جهنّم هستند. ▪️طبق آیه‎ی شریفه‎ی اِن مِنکُم اِلاّ وارِدُها: هیچ یک از شما نیست مگر اینکه وارد جهنّم می‎شود؛ همه وارد جهنّم می‎شوند؛ حتّی مؤمنین. امّا مؤمنین برای خاموش کردن و خیر به دیگران رساندن وارد جهنّم می‎شوند. ندیدی وقتی غم و غصّه‎ی دنیا داری و به جلسه‎ی رفقا می‎روی یا بزرگی را می‎بینی، چطور خنک و آرام می‎شوی؟ لذا از ائمّه علیهم السّلام که سؤال کردند آیا شما هم وارد جهنّم می‎شوید؟ در پاسخ فرمودند: ما از جهنّم عبور کردیم، در حالی که جهنّم خاموش بود. اولیای خدا و مؤمنین حقیقی وقتی پا به جهنّم می‎گذراند، خاموش می‎شود. ▪️امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: اِنَّهُ لَیسَ بَینَ الحَقِّ وَ الباطِلِ اِلاّ اَربعَ اَصابِعٍ. اَلباطِلُ اَن تَقُولَ سَمِعتُ وَ الحَقُّ اَن تَقُولَ رَأَیتُ: همانا بین حقّ و باطل جز به اندازه‎ی چهار انگشت فاصله نیست؛ باطل آن است که بگویی شنیدم و حق آن است که بگویی دیدم. فاصله‎ی دنیا و آخرت و جهنّم و بهشت چهار انگشت است؛ دنیا و جهنّم، شنیدم است و آخرت و بهشت، دیدم. دیده‌ای که با شمس نبوّت و ماه ولایت باز شود، چه خوب است. ▪️سؤال شب اوّل قبر مربوط به کمّلین است؛ چه کمّلین خوب و چه کمّلین بد. علّتش هم این است که برای آنچه بزرگ‌تر است، آماده شوند؛ چه عطای بزرگ‌تر و چه کتک بزرگ‌تر. وقتی بزرگ مملکتی بخواهد چیزی بدهد، آن را به کمّلین می‎دهد، کوچولوها هم از کمّلین بهره می‎برند. وقتی هم بخواهد بزند، کمّلین را می‎زند، به کوچولوها هم اثر می‎کند. در عالم برزخ هم همین‎طور است. ✔️ / ص ١٥٧ و ١٥٨ ◾️شرح و توضيح مبحث چهاردهم: ٥/ استاد مهدی طيّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️وعده‎های الهی را هر وقت نقد گرفتی، عین موعد است و معاد است◾️ ▪️همه چیز به خواستن و نخواستن شما منوط است. اگر خوب تحویل بگیرید، ظهور و قیامت هم نقد است. ▪️انسان با دعوت‌نامه‎هایی که به دستش می‎رسد، دو نحو برخورد می‎کند. یک بار دعوت‌نامه‎ای از کسی به دستش می‎رسد که دوستش دارد و مثلاً او را دعوت کرده است که در مجلس عروسی فرزندش شرکت کند که هفته‎ی آینده برگزار می‎شود. در این‎گونه موارد چون دعوت کننده را دوست دارد، کارت دعوت را با اشتیاق می‎گیرد و در جیبش می‎گذارد و بدون اینکه به تاریخ عروسی که در کارت نوشته شده نگاه کند، بلافاصله لباس می‎پوشد و راه می‎افتد و به منزل آن دوست می‎رود. آنها هم گرچه به او می‎گویند شما را برای یک هفته‎ی بعد دعوت کرده بودیم؛ امّا در عین حال او را به منزل وارد می‎کنند و تا روز عروسی از او پذیرایی می‎کنند. نحوه‌‎ی دیگر وقتی است که دعوت‌نامه از کسی به دستش رسیده است که به او علاقه‎ای ندارد. در این مورد بدون اینکه دعوت‌نامه را بخواند، آن را روی طاقچه می‎اندازد و در مجلس عروسی هم شرکت نمی‎کند و یک سال بعد که عروس و داماد بچّه‎دار می‎شوند و او را برای ولیمه‎ی بچّه‎ی خود به مهمانی دعوت می‎کنند، تازه یادش می‎افتد که در مجلس عروسی آنها که دعوت شده بود، شرکت نکرده است. خداوند هم بندگانش را به میهمانی دعوت کرده است. اهل آخرت که خدا را دوست دارند، تا دعوت خدا به دستشان می‎رسد مبنی بر اینکه شما در آخرت مهمان ما هستید، بدون اینکه نگاه کنند که خداوند فرموده در آخرت مهمان ما هستید، بلافاصله آماده می‎شوند و راه می‎افتند و به در خانه‎ی خدا می‎روند، خدا هم آنها را از در خانه‎اش برنمی‎گرداند و پذیرای آنها خواهد بود. امّا اهل دنیا که چندان محبّتی به خدا ندارند، با دعوت او با بی‎اعتنایی مواجه می‎شوند. ▪️فرد بزرگ وعده‎اش عین موعود است. اینکه گفته‎اند فردا، برای این است که فردا فهم ما باز می‎شود و آنچه را بود، می‎فهمیم. ▪️راه خدا همه‎اش نقد است. هر شیرین‎کاری که داری، در راه خدا بزن. خدا هیچ وعده‎ی نسیه نداده است. اینکه گفته‎اند فردای قیامت، برای این است که فردا چشم ما باز می‎شود و آنچه را بوده، خواهیم دید. ▪️مزد از عمل جدا نیست. جزا نفس عمل است. هر کار خوبی که می‎کنی، همان را مزدت بدان. اینکه گفته‎اند فردای قیامت مزد می‎دهند، معنایش این است که وقتی قامتت رشید شد و فهمت باز شد، مزدت را خواهی دید. ▪️حاج ملاّ آقاجان می‎گفت: اِتَّجِر نَقد بِنَقدٍ یا اَخی: ای برادر با خدا نقد به نقد معامله کن. چه چیز ارزشمند‎تر از خود نماز که به عنوان پاداش نماز بطلبیم؟ وعده‎ی شخص بزرگ عین موعد است. حضرت امیر علیه السّلام فرمود: وَعدُ الکَریمِ نَقدٌ وَ تَعجیلٌ: وعده‎ی شخص کریم نقد و فوری است.خدا هیچ وعده‎ی نسیه نداده است، نسیه بودنش ناشی از غفلت ماست. ▪️نفسِ عمل را جزا بدان. چه پاداشی بزرگ‌تر از خود نماز و عبادات و اعمال صالحه؟ ▪️/ ص١٥٩ و ١٦٠▪️ ◾️شرح و توضيح مصباح الهدی /مبحث پانزدهم: نقد بودن وعده های الهی ١/ استاد مهدی طيّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حاج محمد إسماعيل دولابی: ▪️روزی با یکی از روحانیون که سابقه‎ی دوستی با او داشتم، در مجلسی به هم برخورد کردیم. او به عنوان شوخی به من گفت: از آن غیب‎هایی که می‎گویند شما از آنها صحبت می‎کنید، یک مقدار برای ما هم بگویید. من هم به او گفتم این شما هستید که غیب می‎گویید. یک عمر که سر منبرها از خدا و پیامبر و ائمّه علیهم السّلام و بهشت و دوزخ و ملائکه صحبت کرده‎اید، آیا هیچ یک از آنها را دیده‎اید؟ پس هر چه گفته‎اید، غیب گفته‎اید. امّا من هر چه می‎گویم، می‎بینم و می‎گویم؛ لذا اصلاً غیب نگفته‎ام و نمی‎گویم. ▪️من هیچ ظلماتی نمی‎بینم؛ هر چه هست، نور و خوبی است. ▪️همه جا خلوت است. در شلوغی‎ها هم جز خلوتی نمی‎بینم. ▪️بشر خدا را می‎پوشاند و خودش را ارائه می‎دهد. مردم چشم که باز می‎کنند، زمین و آسمان و خلایق را می‎بینند و دائم از آنها می‎گویند، ولی من هر چه چشم‎هایم را می‎مالم که بلکه خدا را نبینم و آنچه را مردم می‎بینند ببینم، باز هم نمی‎شود و هر جا نگاه می‎کنم فقط خدا را می‎بینم. ◾️ ، ص ١٦٧ شرح و توضيح مصباح الهدي مبحث شانزدهم◾️ ☑️غيبت خوبان ناشی از شدّت ظهور آنها و غفلت ماست ٣/ استاد مهدی طيّب @mohamad_hosein_tabatabaei
□○حاج محمد اسماعيل دولابی○□ □○با خدا خلوت کن. وضو بگیر و سر سجّاده ات بنشین و به خداوند عرض کن به دیدار شما آمده ام. اگر خطاهایت و افکار دنیوی به ذهنت آمد، چند بار کن، برطرف میشود و فضای دلت خلوت و روشن میشود. □○آنگاه بفرست تا نورش بیشتر شود. اگر بر این کار مداومت نمایی، این ده دقیقه همه ی اوقات شبانه روزت را خواهد گرفت. □○ ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei