eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ مراقبه و نماز ماه جمادى‌الثانی ◾️ ◾️نمازی که در طول ماه جمادى‌الثانی یک بار باید انجام داد و زمان معیّنی هم ندارد. از آغاز این ماه تا پایان این ماه، چه روز و چه شب می‌توان انجام داد. ◾️چهار رکعت نماز، که دو نماز دو رکعتی پی در پی است و پس از سلامِ دو رکعتِ اوّل، بلافاصله و بدون آنکه روی از قبله برگرداند و یا سخنی گوید، از جا برمی‌خیزد و تکبیره الاحرام دو رکعت دوّم را می‌گوید. ◾️کیفیّت نماز بدین شکل است: ◾️ نماز اوّل: ☑️رکعت اوّل: ▪️سوره «حمد» ۱ مرتبه ▪️«آیه‌ الکرسی»(تا هوالعلی العظیم) ۱ مرتبه ▪️سوره «قدر» ۲۵ مرتبه ☑️رکعت دوّم: ▪️سوره «حمد» ۱ مرتبه ▪️سوره «تكاثر» ۱ مرتبه ▪️سوره «توحيد» ۲۵ مرتبه ◾️ نماز دوّم: ☑️رکعت اوّل: ▪️سوره «حمد» ۱ مرتبه ▪️سوره «كافرون» ۱ مرتبه ▪️سوره «فلق» ‌۲۵ مرتبه ☑️رکعت دوّم: ▪️سوره «حمد» ۱ مرتبه ▪️سوره «نصر» ‌۱ مرتبه ▪️سوره «ناس» ۲۵ مرتبه ◾️ و پس از سلام نماز دوّم بگوید: ▪️سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللهُ وَ اللهُ أَكْبَرُ ( ۷۰ مرتبه) ▪️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ( ۷۰ مرتبه) ▪️اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ( ۳ مرتبه) ◾️ سپس سر به سجده نهاده و سه مرتبه بگويد: ▪️يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا اللهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحيمُ يَا أَرْحَمَ‌ الرَّاحِمِينَ ◾️سپس در همان سجده هر حاجتی كه دارد از خدا بخواهد. ◾️ هر كه اين عمل را بجا آورد، خدا، خودش و مال و همسر و فرزندان و دين و دنيای او را تا سال آينده حفظ می‌كند و اگر در اين سال از دنيا برود بر حال شهادت رفته است، يعنى ثواب شهيدان را دارا می‌باشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش هشتم1⃣ ● توضيح مراد از ((تفسير به راءى )) با شرحى در مورد تفاوت و
‌آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش هشتم2⃣ ● توضيح مراد از ((تفسير به راءى )) با شرحى در مورد تفاوت و اختلاف عمده بين كلام خدا و كلام بشرى و اما اگر كمى ذهن خود را از آن سطح پائين ترقى دهيم ، و بفهميم كه خداى تعالى تنها مال را خزينه نمى كند، و مخصوصا وقتى ببينيم كه دنبال آن جمله مى فرمايد: ((و ما ننزله الا بقدر معلوم )) و نيز مى فرمايد: ((و ما انزل اللّه من السماء من رزق فاحيا به الارض بعد موتها)) حكم خواهيم كرد بر اينكه مراد از كلمه ((شى ء)) رزق ، يعنى آب و نان است ، و مراد از نازل كردن آب و نان ، نازل كردن باران است ، چون فهم ما از عبارت ((نازل شدن از آسمان )) چيزى به جز باران نمى فهمد. در نتيجه خزينه شدن همه چيز نزد خدا و سپس نازل شدن آن به اندازه هاى معين در نظر ما كنايه از انباشته شدن آب در آسمان ، و سپس نازل شدن آن به زمين براى آماده شدن موارد غذائى خواهد بود. اين تفسير هم مثل تفسير اول تفسير به راى ، و بدون علم است ، چون هيچ سندى بر طبق آن نيست ، تنها دليل ما اين است كه ما چيزى بجز باران سراغ نداريم كه از آسمان نازل شود. پس دليل ما بر اين تفسير، عدم علم است ، نه علم به عدم ، و اينكه چيزى به جز باران نازل شدنى نيست . باز اگر سطح فكر را بالاتر ببريم و بخواهيم به هيچ وجه درباره قرآن سخن بدون علم نگوئيم ، و اطلاق كلام قرآنى را بدون علم بر هيچ مصداقى حمل ننموده ، بلكه به اطلاقش باقى بگذاريم ، و مثلا در مورد همين آيه اى كه به عنوان مثال آورديم بگوئيم : اين آيه در مقام بيان مسأله خلقت است ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 124 چيزى كه هست چون مى دانيم موجودات يكى پس از ديگرى خلق مى شوند، فرزندان انسان و حيوان بعد از پدران و مادران : و تخم گياهان بعد از گياهان ، و درختان موجود مى گردند، همه و همه در زمين موجود مى شوند، و از آسمان نازل نمى گردند، حكم مى كنيم كه جمله : ((و ان من شى ء الا عندنا خزائنه ...)) كنايه است از اينكه موجودات در موجود شدن مطيع اراده خدايند، و اراده خدا بمنزله مخزنى است كه تمامى كائنات و آفريده ها در آن مخزونند، و از آنها تنها موجودى هستى مى پذيرد كه مشيت خدا بر موجود شدن آن تعلق گرفته باشد. ولى اين تفسير هم بطورى كه ملاحظه مى كنيد تفسير به رأى است ، و نظرى است كه ما مى دهيم ، و هيچ دليل و سندى بر آن نداريم ، به جز همان كه گفتيم موجودات زمينى از آسمان نمى افتند، چون به نظر ما نزول ، همان افتادن از بالا به پائين است ، و ما از نزول هاى ديگر آگاهى نداريم . و اگر در كلماتى كه خداى تعالى در كتاب مجيدش در معرفى اسما، صفات ، افعال خود، فرشتگان ، كتب ، رسولان ، قيامت و متعلقات قيامتش ، آورده دقت نموده ، و نيز در حكمت احكامش و ملاكات آنها تاءمل كنيم آن وقت بخوبى خواهيم ديد كه آنچه ما در تفسير آن كلمات با به كار بردن قرائن عقليه اظهار مى داشتيم همه اش از قبيل تفسير به راءى و پيروى غير علم ، و تحريف كلام از مواضعش بود. در فصل پنجم از بحث پيرامون محكم و متشابه نيز گفتيم كه بيانات قرآنى بالنسبه به معارف الهيه همان جنبه اى را دارد، كه امثال با ممثلات دارند، و اين بيانات قرآنى در آياتى متفرق شده ، و در قالب هاى مختلفى ريخته شده ، تا نكات دقيقى كه ممكن است در هر يك از آن آيات نهفته باشد، به وسيله آيات ديگر تبيين شود، و به همين جهت بعضى از آيات قرآنى شاهد بعضى ديگر است ، و يكى مفسر ديگر است ، و اگر جز اين بود امر معارف الهيه در حقايقش مختل مى ماند، و ممكن نبود كه يك مفسر در تفسير يك آيه گرفتار قول بغير علم نشود، كه بيانش گذشت . از اينجا روشن مى شود كه تفسير به راءى به بيانى كه كرديم خالى از قول بدون علم نيست ، همچنان كه در حديث ديگرى كه گذشت بجاى ((من فسر القرآن برايه )) آمده بود: ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 125 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
 ◾️قال رسول‌الله صلی الله علیه و آله◾️  ◾️«طُوبَى لِعَبْدٍ نُوَمَةٍ عَرَفَهُ اللَّهُ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ النَّاسُ أُولَئِكَ مَصَابِیحُ الْهُدَى وَ يَنَابِیعُ الْعِلْمِ يَنْجَلِی عَنْهُمْ كُلُّ فِتْنَةٍ مُظْلِمَةٍ لَيْسُوا بِالْمَذَايِیعِ الْبُذُرِ وَ لَا بِالْجُفَاةِ الْمُرَاءِینَ» ◾️«خوشا به حال بنده‌ی گمنامی که خدا او را بشناسد و معروف مردم نباشد. چنین اشخاصی چراغ های هدایت و چشمه های دانشند؛ هر فتنه تاریکی به سبب وجود آنها بر طرف می‌شود. نه سخن پراکن و پخش کننده اسرارند و نه نابکار و ریاکار» ◾️الکافی، ج ۲، ص ۲۲۵◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره▪️ ▪️حديث ثقلين دلالت بر وجود امام زمان علیه‌السلام دارد و از ادله صريحه‌ اثبات امامت است؛ زيرا در بخشى از آن، آمده است: «سَأَلْتُ اللّه‌َ أَنْ لا يُفَرِّقَ بَيْنَهُما حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ فَاسْتَجابَ لى؛ از خدا خواسته‌ام كه بين آن دو (عترت و قرآن) جدايى نيندازد، تا اينكه در كنار حوض [كوثر] نزد من حاضر شوند، و خداوند اين دعاى مرا اجابت نمود»؛ ☑️بنابراين، هر وقت قرآن دست اين امت باشد، اهل‌بيت علیهم‌السلام نيز هست. ▪️در محضر بهجت، ج۳، ص۱۳۳▪️ ▪️آقایی می‌گفت: جماعتی بودیم، آقا امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف تشریف آوردند و امامت کردند، ولی حمد و سوره را حسابی ساده قرائت فرمودند. ▪️خدا می‌داند همین عبادت‌های ساده و مختصر اگر از اهلش صادر شود چه اثرها دارد، ولی مفصّل آن از غیر اهلش بی‌اثر است. ▪️در محضر بهجت، ج١، ص١٠٨▪️ @mohamad_hosein_tabatabaei
؟ ▪️بعضی از کارها را که عرض کردم درست است که همه آن آقا انجام می دهد، آن بزرگوار، ولکن باید انتساب مذاهب داده شود. چرا اسم نبریم، از استاد بزرگوار، آیت الله، علامه، محمد تقی آملی، اعلی الله مقامه شریف، وقتی به محضر مقدسش رفته بودم، سوالی پیش آوردم، سوالی کرده بودم. جواب را آن بزرگوار تا به اینجا کشاند و فرمود: آقا صحبت ها راجع به آصف برخیا، که وزیر حضرت سلیمان بود، پیش آمده، که چرا جناب سلیمان گفت: چه کسی بتواند آن عرش را یعنی ان تخت را از سبا برای من به اینجا بیاورد ▪️آن عفریت جن گفت: پیش از آنکه از جایت برخیزی من می‌آورم این کسی که صاحب علم بود، این علم یک نحوه علمی است که در مقام فکر، این اسما خودش حسابی دارد اجازه دهید، حرف حرف بیاورد، حرامش نکنید. یک وقت به صورت مبسوط مفصل در یک منبری به عرض برسانیم. ▪️به هر حال آصف برخیا اظهار داشت: پیش از آنی که تو چشم برهم بزنی من می‌آورم و حاضر کرد در هر حال، جناب، وقتی راجع به این آیه صحبت به میان آمده، آن بزرگوار، در جوابم فرمود: که درست است، جناب سلیمان، سلیمان است ولی الله، آصف برخیا، وزیر اوست، نماینده اوست، اما همه کارها را هر کاری را هر کاری را، نباید آن آقا بکند درست است که این کار را آقا می کند، کار آن آقاست اصلا هر کاری برای خود حسابی دارد مثلاً: چه عرض کنم، گر چه مثل هم نمی خواهد، انهم برای بعضی از محافل مثل هاجسارت است ▪️فرضا ریاست یک اداره‌ای داشته باشم. بنده مثلاً ریاست یه اداره ای داشته باشم. فرض کنید رییس شهربانی، درسته که من رئیس شهربانی هستم، درسته، که به یک قهوه‌خانه وارد بشوم برای مثلا یه تفتیش کاری اما نخیر منِ رئیس شهربانی نباید وارد آن قهوه‌خانه شوم برای تفتیش کاری باید، برای تفتیش باید یک پاسبانی بفرستند. مثلا" مثل من درست نبود ببخشید. غرض این است که درسته که هر کسی در سطح یک مقام عالی قرار گرفته، اما همه کار برای او نیست و لو این که دستش می‌رسد ▪️بعد به من فرمود: ایشان خیلی سخت حرف می‌زد، خیلی سخت حرف میزد، عجیب بود، آنقدر کتوم بود، آنقدر کتوم بود، یک صندوق نسوز. ادم بخواهد به حرفش بیاورد، خیلی عجیب بود حرف نمیزد، خداوند درجاتش را عالی کند دیگه ان روز صحبت که کرد گفت: آقا برای خودم پیش آمده، خدا رحمتش کند، فرمود : برای خودم پیش آمده، من از امام هشتم خواستم حاجتم برآورده نشد. رفتم شاه عبدالعظیم امرحاجت کردم همان حاجت براورده شد. اما این حاجت این مطلب مطلبی بود که من باید از جناب شاه عبدالعظیم بخواهم نه اینکه بروم از حضرت امام هشتم بخواهم ▪️اونی که از امام هشتم باید خواست، نه اینکه از امام هشتم بر نیاید، نه آنجا برآورده نشد، آمدم اینجا در خانه نوکرش برآورده شد، نه این که نتواند، مقام برای خود حسابی دارد. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️گوهر اخلاص - ۱ ▪️معنای نیّت ▪️تفاوت نیّت و تمایل ▪️پیکره و روح عمل ▪️اخلاص در عمل فراق و وصل چه باشد، رضای دوست طلب که حیف باشد از او، غیر از این تمنائی ◾️استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️گوهر اخلاص - ۱ ▪️معنای نیّت ▪️تفاوت نیّت و تمایل ▪️پیکره و روح عمل ▪️اخلاص در عمل فراق و وصل چه
☑️گوهر اخلاص - ۲ ▪️ریا ▪️سمعه ▪️مسرور نشدن از عمل خود ▪️کوچک دانستن عمل خود چگونه سر زخجالت برآورم بر دوست که خدمتی به‌ سزا بر نیامد از دستم ◾️استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️گوهر اخلاص - ۲ ▪️ریا ▪️سمعه ▪️مسرور نشدن از عمل خود ▪️کوچک دانستن عمل خود چگونه سر زخجالت برآورم
☑️گوهر اخلاص - ۳ ▪️عمل خالص از دو نفر سر می‌زند: ۱- غنی مطلق ۲- فقیر مطلق ▪️اگر کسی به معرفت فقر خود و به محبّت ربّ خود راه پیدا کند، عملش خالص خواهد شد ... ◾️استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️برای اهل علم و علما بهترین راه برای رسیدن به خدا، باور کردن و حاشیه نزدن و جدال نکردن است. ◾️معمولاً در مباحثه‎های علمی، نَفس دخالت می‎کند و کار به جدل می‎کشد. ◾️لا جِدالَ فِی الحَجِّ: در حج، جدال و بحث کردن جا ندارد. اَلحَجُّ قَصدٌ: حج یعنی قصد کردن (به سوی خدا). یعنی هر کس قصد دیدار خدا کند، حاجی است. همه‎ی ما حاجی و قاصد کوی او هستیم و نباید در این راه جدال کنیم. کسی که قاصد به سوی خداست، حتّی بر سر مسائل مذهبی نباید به بحث و جدل با این و آن بپردازد، چه رسد به مسائل دنیوی. اُترُک المِراءَ وَ لَو کُنتَ مُحِقّاً: جدال و مراء را حتّی اگر حق با تو است، ترک کن. ▪️مرحوم حاج محمّد اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‌آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش هشتم2⃣ ● توضيح مراد از ((تفسير به راءى )) با شرحى در مورد تفاوت
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم بخش اول ((من قال فى القرآن بغير علم فليتبوا مقعده من النار)). ● تفسير به رأى موجب ناهماهنگى و تنافى آيات قرآن مى شود بنابراين از همين جا اين معنا نيز روشن مى شود كه تفسير به رأى باعث ظهور تنافى در بين آيات قرآن مى شود. چون ترتيب معنوى كه بين مفاهيم و معانى آنها موجود است به هم مى خورد و در نتيجه يك آيه قرآن در جائى غير از آنجا كه دارد واقع مى شود، و نيز يك كلمه آن در غير آنجائى كه دارد قرار مى گيرد، و لازمه اين آن است كه بعضى از آيات قرآن و يا بيشتر آن به معناى خلاف ظاهرش تأويل شود. همانطور كه ديديم جبرى مسلكان آياتى را كه ظهور در اختيار انسانها دارد تأويل كردند، و در مقابل آنان مفوضه هم آياتى را كه ظهور در قدر و محدود بودن اختيار آدميان دارد تأويل نمودند. اين كار منحصر در جبرى مذهبان ، و مفوضه نيست . بلكه غالب مذاهب اسلامى گرفتار تاءويل در آيات قرآنى شدند، و هر آيه اى را كه موافق با نظرشان نبود تأويل كردند، و اگر كسى از ايشان مى پرسيد: آخر آيه اى كه شما تأويلش كرديد ظهور در غير اين معنا دارد، در پاسخ مى گفتند كه قرائن عقلى هم براى خود قرينه اى است كه بايد به حكم آن از ظاهر يك كلام صرف نظر نموده و آن را بر معناى خلاف ظاهرش حمل كرد، و اين همان تأويل است كه قرآن از آن نام برده است . سخن كوتاه اينكه تفسير به رأى باعث مى شود ترتيب آيات خدا از بين رفته و در هم و بر هم شود و هر يك منظور و مقصود آن ديگرى را نفى كند، و در نهايت مقصود هر دو از بين برود، چون به حكم خود قرآن در قرآن هيچ اختلافى نيست ، و اگر اختلافى در بين آيات پيدا شود تنها و تنها بخاطر اختلال نظم آنها، و در نتيجه اختلاف مقاصد آنها است . و اين همان است كه در بعضى از روايات از آن به عبارت ضرب بعضى قرآن به بعض ديگر تعبير شده ، مانند روايات زير. در كافى ، و در تفسير عياشى از امام صادق از پدر بزرگوارش ‍ (عليه السلام ) روايت آمده كه فرمود: ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 126 هيچ كس بعضى از قرآن را به بعضى ديگرش نمى زند مگر آنكه كافر مى شود. در ((معانى )) و ((محاسن )) با اسناد، و در ((تفسير عياشى )) از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه : هيچكس نيست كه بعض ‍ از قرآن را به بعض ديگر زند جز آنكه كافر شود. صدوق (عليه الرحمه ) مى گويد: من از ابن الوليد از معناى اين حديث پرسيدم ، او گفت : زدن بعضى از قرآن به بعضى ديگر اين است كه وقتى از تو تفسير آيه اى را مى پرسند به تفسيرى كه مربوط به آيه اى ديگر است پاسخش گوئى . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️ ... خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ◾️با امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه) سَر و سِرّی داشتند. یک‌بار من هم با امام به خانۀ آقای بهجت رفتم. وارد که شدیم، آن‌ها نشستند به صحبت. امام نگاهی به من انداخت. خودم فهمیدم که باید بروم بیرون. ساعتی توی کوچه قدم زدم تا صحبت‌شان تمام شود. اینکه چه می‌گفتند و از کجا می‌گفتند را کسی نمی‌داند. امام می‌فرمود: آقای بهجت قدرش نامعلوم است. از آقای بهجت هم چند بار شنیدم که می‌فرمود: «من از آقای خمینی قدس‌سره مسائلی می‌دانم که نه می‌گویم و نه خواهم گفت. چیزهایی که گفتنی نیست...» ▪️به شیوه باران، ص۴۴▪️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀إنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ🍀 🍀میلاد با سعادت محبوبه‌ی ذات، ام الائمه علیهم السلام، حضرت عصمت الله الکبری، خانم فاطمة الزهراء سلام الله علیها را به محضر ملکوتی حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه، ارواح نورانی ائمه هدی علیهم السلام و تمامی شیعیان و محبین آل‌الله تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀عصمت باطن ولایت است لذا عصمت، لیلةالقدر و ولایت، یوم القیامة می‌باشد. در روایات از حضرت عصمت‌الله الکبری و حجة‌الله علی الحجج فاطمه زهرا سلام الله علیها تعبیر به لیلةالقدر و از ائمه‌ی اطهار علیهم السلام اعنی حضرت علی و یازده فرزند امامشان به یوم‌الله و ایام‌الله و یوم‌القیامة شده است. یوم ظرف ظهور هر شیء را گویند. یوم القیامة ظهور لیلةالقدر است. لیلة‌القدر مقام جبروت و جمعی حقائق تفصیلی نظام هستی است که همه‌ی حقائق عینی خارجی در آن مرتبه صورت علمی بسیط دارند و بلکه عین همند و در موطن ذاتی عین ذاتند. ظهور این کنز مخفی را قیامت که یوم تبلی السرائر  است می‌گویند از این رو از باطن ولایت که عصمت است یازده ولی اعظم که ایام‌الله هستند ظهور نمودند و آن حقیقت لیلةالقدر، مصداق اتم مقام بسیط و مجرد محض، حضرت فاطمه سلام الله علیها می‌باشد. علی،نقطه آغاز وجود ص ۳۷، نکته ۱۵
🍀حضرت زهرا سلام الله علیها تبلور تمامی خوبی‌ها🍀 🍀مهم‌ترین واقعۀ روز بیستم جمادی الثّانی، حادثۀ مسرّت بخش میلادِ دختِ بزرگوار پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، زهرای بَتول، کوثرالرسول است؛ که وجود او مظهرِ صفت رحمة لِلعالمینی پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است؛ چون به موجب روایات، پسر، نعمت است و دختر، رحمت؛ بنابراین اگر درمورد پیغمبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم قرآن فرمود: «وَمآ اَرْسَلْناكَ اِلّا رَحْمَة لِّلْعالَمِینَ»، تبلور و تجلیِ تمامیّت رحمة للعالمینی پیغمبراکرم، در وجود مقدّسِ صدّیقۀ طاهره، فاطمه زهرا علیها السّلام است؛ بانوی بزرگواری که همان‌طور که در مناسبت‌های مربوط به شهادت حضرت اشاره کردم، فهم بشری از رسیدن به آستانه‌ درکِ بلندای شخصیّت آن بزرگوار قاصر و ناتوان است. 🍀حضرت زهرا علیها السّلام تبلور همۀ زیبایی‌ها، حُسن‌ها و خوبی‌هاست؛ بلکه بالاتر؛ چنان که از پیغمبراکرم روایت شده است که فرمودند: «لَوْ کانَ الْحسْن شَخْصاً»، اگر خوبی و حُسن می‌خواست در قالب یک شخص متبلور شود؛ مجسّم شود، «لَکانَ فاطِمَة»، فاطمه بود. بعد فرمودند: «بَلْ هِیَ اَعْظَم»، بلکه فاطمه از آن هم عظیم‌تر است؛ از تبلور همۀ حُسن‌ها و نیکی‌ها هم عظیم‌تر است. 🍀«اِنَّ فاطِمَةَ اِبْنَتی خَیْر اَهْلِ الْارْضِ عنْصراً وَ شَرَفاً وَ كَرَماً»، دخترِ من فاطمه، بهترینِ مردمِ روی زمین است؛ اعم از مرد و زن؛ تعبیر بسیار عظیمی است! در بین این مردان و زنان، اولیاءِ بزرگ خدا هم هستند؛ أنبیاءِ اولوالعزم هم هستند؛ فرمودند: «اِنَّ فاطِمَةَ اِبْنَتی خَیْر اَهْلِ الْارْضِ عنْصراً وَ شَرَفاً وَ كَرَماً»، دخترم فاطمه، برترینِ مردمِ روی زمین، هم از نظر نژاد، عنصر، خمیر مایه و هم از نظر شرافت و هم از نظر کرامت و بزرگواری‌ است. تبلورِ ایمان است؛ تجسّم تمامیّت ایمان است. 🍀همچنین در مورد آن بزرگوار روایت شده است که پیغمبراکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «اِنَّ اِبْنَتِی فاطِمَةَ مَلََا الله قَلْبَها وَ جَوَارِحَها اِيماناً وَ يَقِیناً»، دخترم فاطمه، خدای متعال همۀ جوارحِ او را و تمام قلبِ او و روح و جان او را از ایمان و یقین پرکرده است. 🍀یا به موجب یک روایت دیگر، شبیه این روایت:««اِيماناً اِلی مشاشِها»، تا مغز استخوان او را ایمان دربرگرفته است. تجسّم و تبلور ایمان و یقین است؛ تحقّقِ همۀ خوبی‌ها و زیبایی‌هاست. «استاد مهدی طیّب۸۸/۰۳/۲۱» @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 🍀 ◾️سرور من ! این دار هستی چقدر شیرین است ! این خلعت وجود چقدر شیرین است ! انسان چقدر شیرین است! این چه کارخانه ای است ! چه مطبعی است ! چه اعجوبه ای است ! این چیست ؟ الله اکبر ! چقدر انسان شیرین است! چقدر انسان ، حیرت آور است و عجیب ! آقای من ! انسان یعنی: صندوق اسرار الهی. انسان یعنی: صندوق اسرار الهی ! ◾️خودش را انبار کاه قرار ندهد! انسان یعنی : خزائن اسرار حق، جواهر حق @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 🍀 ◾️به آن شخص فرمود : پیغمبر فرمود : حدیث را پیغمبر فرمود : قدر خودت را بدان ! ببین ! بدان ! هر شخصی، که در رویای خود، خواب های شیطانی می بیند هرکسی که در رویای خود خواب های شیطانی می بیند، بداند ! که به همان اندازه از ولایت دور است، وبا شیطان ارتباط دارد. وگرنه، خواب شیطانی نمی دید ! ▪️تا تو تاریک وملول و تیره ای ▪️دان که با دیو لعیم هم شیره ای @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️این مسجد ها،حسینیه ها، منبرها، اینها کلاس اکابر برای همین حرف است. ◾️اصلاً حسینیه یعنی کلاس اکابر، مسجد یعنی کلاس اکابر، یعنی بنشینیم شب و روز یک ساعت حرف بشنویم، رشد روحی پیدا کنیم، کوک بشویم، کوک بگیریم، شارژ بشویم، تا جلسه ی دیگر بعد دنبال زندگی مان باید باشیم،نمی شود نباشیم، ◾️خدای متعال آخر سوره ی توبه ی قرآن فرمود: در میان هر طایفه افرادی پا بشوند بروند به دنبالِ درس و بحث. و هرکسی هم نمیتواند بکشد این علوم و معارف را. ▪️پر دلی باید که بار غم کشد ▪️رخش می باید تن رستم کشد ◾️ما تازه طلبه شده بودیم حدود ۱۵ سالمان ،۱۶ سالمان بود تازه طلبه شده بودیم، تازه حرف می شنیدیم ،می گفتیم این حرفها چیه که این آقا می زنه؟ ◾️بزرگواری داشتیم در شهرمان که غریب زیست و غریب مرد، بنام آیت الله میرزا ابوالقاسم فرسیو رضوان الله علیه. ◾️چرا حالا بنده عرض می کنم؟ الان عرض میکنم، که غریب زیست و غریب مرد. الان عرض میکنم، آنوقت که حالی مان نمیشد که. ◾️بچه بودیم، ایشان، آمل، اواخر، روزهای جمعه جلسه ای داشتند ، مردم را ارشاد می فرمودند. ◾️کلاس ۴ یا ۵ ابتدایی بودم، یه وقت دیدم آقای فرسیو، بزرگوار مرد اوضاع رضاشاهی پیش اومده کار اینطوری شده، دیدم این پیرمرد دستش یه حلبِ نفت هست و داره میاد به بازار، نفت بخره، ملّا،مجتهد ،بزرگوار، دیگه روزگارشان، روزگارِ عجیبی بود. ◾️حرف ،حرف میاره من از این خاطرات بچگیم، بچه بودیم تو کوچه اینها، یکی از این حضرات اینجا دکّه ای داشت، دکّه ای که آش شعله قلمکار، همه چی بود ، قوطی عطّار بود، جارو آویزان بود، نمیدونم تله موش آویزان بود، بعد یه بشکه ای داشت نفت توش بود، همه چی بود، این بنده ی خدا دکّه داشت. حالا اسمش نمیدونم عرض کردم کلاس ابتدایی، مدرسه میرفتیم. ایشون آمد گفت نفت داری؟ گفت: بله آقا نفت داریم، سلام و علیک و گفت یک مَن نفت می خواهم. حالا چقدر؟ یادم نیست. اما اجمالاً تو ذهنمِ که حرفِ نیم شاهی تو فکرم بود ، نیم شاهی. مثلا یک مَن نفت ۵ شاهی بود، ۳ شاهی و نیم بود مثلا چه حرف نیم شاهی تو کار بود. گفت یک مَن نفت به ما بده. ◾️ایشون با یه ظرف مخصوصی پیمانه داشتند؛ یه مَن نفت برای ایشون ریخت و ایشون دست به جیب کرد و حالا مثلاً سه شاهی و نیم، پول رو پیشش گذاشت و اون آقا دکان دار پول را شِمرد و بعد نیم شاهی رو گرفت روی اون تختش اونجا بود این را به آن آقا تعارف کرد گفت: آقا این مال شما، این تخفیف شما. نیم شاهی، ایشون خم شد و حلب نفت رو گرفت و به اون دکان داره گفتش که ما آقایی مون را ، آقایی مون را، به نیم شاهی نمی فروشیم. بله، گرفت و حلب نفت را راه افتاد. و از این خاطره ها. ◾️حالا این هدفم نبود. هدفم چیز دیگه بود درباره ی علم. ◾️منزلشان که روزهای جمعه، اونجا، اواخر، جلسه ی وعظ و خطابه و اینها داشتند، ما حالا تازه طلبه شدیم ضَرَبَ ،ضَرَبا می خواندیم. ابتدای کار بود. ◾️من یه روزی یه حرفی از ایشون ، حالا حالیمان نمیشد، که چرا اینجور حرف می زند؟ حالا می بینم که بله اینطور هست ، که ایشون می فرماید. ◾️به مردم فرمود که ،مردم، اگر کسی با مژه ی چشمش به جای بیل و کلنگ، با مژه ی چشمش زمینِ سفتِ سخت را بکند، چاه بکند ، با مژه ی چشمش، تا به آب برسد، چقدر دشوار است، چقدر مشکل است؟ مجتهد شدن، به جایی رسیدن، در مسیر علم به جایی رسیدن، بتواند حرف قرآن و روایات را بفهمد و استنباط کند، آنقدر که با مژه ی چشم زمین را کندن به آب رسیدن مشکل است ، اون از این مشکل تر است. ◾️من این رو اون روز شنیدم و خدایا ...اینطور. حالا می بینم اینطور. ◾️اینهایی که خون دل خوردند، زحمت کشیدند، در اختیار شما هستند، سفره ی الهی را برای شما پهن می کنند، معارف به شما تعلیم می‌دهند، اینها را قدر بدانید، که بعد پشیمان می شوید، بعد پشیمان می شوید، بعد اینها را از دست می دهید، حالا سر و سینه. ◾️بنده دیدم آیت‌الله فرسیو را جنازه اش را می بردند .حالا طلبه ی ابتدایی بودیم خیلی جمعیت و سر و سینه زدن و بعد، زنجیر زدن و اینها. به جای این حرفها،از ایشان چیزی فرا می گرفتید. سرمایه ای از ایشون می اندوختیم، ◾️ وقت انقدر نیست، حالا اینی که دارید این سفره برای شما گسترده هست این سفره رو مغتنم بشمارید. ◾️ان شاء الله بهره مند بوده باشید، از عمرتان، از معلّمتان، از استادتان، از این سفره هایتان، ان شاء الله تعالی. دعای من در حق شما مستجاب بوده باشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□ ○در بارگاهِ قدسِ خدا، پنجشنبه ها ○سرهایِ قدسیان،طرفِ شاهِ بی سر است @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم بخش اول ((من قال فى القرآن بغير علم فليتبوا مقعده من النار)). ● تف
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم بخش دوم ● مراد از ((زدن بعض از قرآن به بعض ديگر)) در روايتى كه از آن نهى شده است مؤلف : پاسخ ابن الوليد به مرحوم صدوق كمى ابهام دارد، و دو پهلو است ، چون ممكن است مقصودش آن روشى بوده باشد كه در بين اهل علم معمول است ، كه در مناظرات خود يك آيه را به جنگ با آيه اى ديگر مى اندازند، و با تمسك به يكى ، آن ديگرى را تأويل مى كنند، و هم ممكن است مقصودش اين بوده باشد كه ، كسى بخواهد معناى يك آيه را از آيات ديگر استفاده كند، و خلاصه آيات ديگر را شاهد بر آيه مورد نظرش قرار دهد. اگر منظور ابن الوليد معناى اول باشد درست است ، و ضرب بعض قرآن به بعض ديگر است و اگر معناى دوم مقصود باشد، سخن باطلى گفته و دو روايت نامبرده آن را دفع مى كنند. و در تفسير نعمانى آمده كه به سندى كه به اسماعيل بن جابر دارد از او نقل كرده كه گفت : من از ابا عبداللّه جعفر بن محمد (عليهما السلام ) شنيدم كه مى فرمود: ((خداى تبارك و تعالى محمد (صلى اللّه عليه و آله ) را فرستاد، و به وسيله او انبيا را ختم نمود، پس ديگر بعد از او پيغمبرى نخواهد آمد، و كتابى بر او نازل كرد، و به وسيله آن كتاب كتب آسمانى را ختم نمود، و ديگر كتابى نخواهد آمد، و در آن كتاب اشيائى را حلال و چيزهائى را حرام كرد)). پس حلال محمد حلال است تا روز قيامت ، و حرام او حرام است تا روز قيامت ، در آن كتاب شرع شما و خبر امت هاى قبل از شما و بعد از شما است ، و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) اين كتاب را علم اوصيايش قرار داد، علمى كه همواره در آنان باقى است ، ولى مردم (اهل سنت ) آنان را ترك نمودند. با اينكه اوصياى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) شاهدان بر اهل هر زمانند، آرى مردم ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 127 از اين حضرات رو گردانيده و غير آنان را پيروى كردند، و بطور خالص ‍ اطاعتشان نموده ، كار را به جائى رساندند كه يك فرد شيعه و كسى كه نسبت به واليان حقيقى يعنى همان اوصياى پيغمبر، اظهار ولايت مى كرد، و علوم ايشان را طلب مى نمود، دشمن خود مى شمردند، و مصداق اين آيه شدند كه مى فرمايد: ((فنسوا حظا مما ذكروا به ، و لا تزال تطلع على خائنه منهم )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ «» آن است که مالک نفس خودت باشی، و در هر فعل و ترک، مراقب اذن خدای متعال باشی. ◾️به‌سوی محبوب، ص٧٣◾️ ◾️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ◾️با اینکه به ما نه وحی می‌شود نه الهام، به آن واسطه‌ای که به او وحی و الهام می‌شود توجه نمی‌کنیم؛ در حالی که در تمام گرفتاری‌ها _ اعم از معنوی و صوری، دنیوی و اُخروی_ می‌توان به آن واسطه فیض (حضرت حجّت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ) رجوع کرد. ◾️در محضر بهجت، ج٢، ص٢٧١◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 🍀 ◾️اولین کتاب کافی، کتاب عقل است. عقل و جهل. عقل سرمایه انسان است سرمایه ایمان است . اولین حدیثی که در کتاب کافی نقل شد راجع به عقل است حدیث را تبرّکاً به عرض برسانم و چند جمله ای در پیرامون حدیث تقدیم بداریم. این اولین حدیث کافی را حضرات عامه نقل کرده اند، حدیثی است که اتفاقی است یعنی موقف اتفاق شیعه و سُنی است. ◾️حدیث را جناب کلینی بعنوان اولین حدیثش که درباره عقل است فرمودند: "عن ابی جعفر، قال: لمّا خلق الله العقل استنطقه ثم قال له أقبل فأقبل ثم قال له ادبر فأدبر و عزّتی و جلالی ما خلقت خلقاً هو أحبّ الیّ منک ولا أكملتک الا فیمن أحب انی ایّاک آمر و ایّاک انهی و ایّاک اعاقب و ایّاک أثيب " این حدیث شریف درباره عقل است ◾️امام پنجم فرمود: «وقتی خداوند عقل را آفرید او را به سخن درآورد و سنجیده به او فرمود؛ جلو بیا.پیش آمد و گفقش عقب برو، پس رفت. خدا فرمود؛ به عزّت و جلال خودم سوگند مخلوقی از تو محبوبتر نیافریدم و تو را به کسی می دهم که دوستش دارم .همانا روی امرونهی من با تو است و کیفر و پاداش به حساب تو است» ◾️اصول کافی_جلد اول_صفحه ۲۳◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 🍀 ◾️خدای متعال حافظ دینش است؛ حرفی نیست. خدای متعال حافظ دینش است: « إنّا نحنُ نَزَّلنا الذِّکرَ وَ إنّا لهُ لَحافِظوُنَ » حافظش است. دینش را حفظ می کند. ▪️رگ رگ است این آب شیرین و آب شور ▪️در خلایق می رود تا نفخ صور ◾️این دسته رفتند، دسته ی دیگر می آیند جایش را می گیرند. دست مردم را می گیرند، ارشاد می کنند. ◾️قرآن که می خوانید: « ما نَنسَخ مِن آیَةٍ أو نُنسِها نأتِ بخیرٍ منها أو مِثلها » اگر آیتی را گرفتیم، اگر عالِمی را به آن نشئه آوردیم؛ دیگری جایش را می گیرد. می آید کسی که مانند او، بهتر از او، یا مانند او جایش را بگیرد؛ ما حافظ دین خودمانیم؛ و به نوبه ی خودم هم خیلی خوشحالم که الحمدلله از این آمل ما نهالهایی داریم، امیدوارم آن نهالها مثمر بشوند. ◾️خدا دینش را حفظ می کند؛ اما به بنده و جنابعالی هم فرمود که: این دین باید در شما حفظ بشود و تکلیفی برای بنده و جنابعالی است؛ چطور است که ما نمی دانیم چکاره ایم و کیستیم؟ چطور این حرفها ما را دگرگون نمی کند؟ چطور تحولی از این مجالس برای ما پیش نمی آید؟ چطور به کلی منقلب نمی شویم آدم دیگری نمی شویم؟ چطور به حساب نمی نشینیم، مرد حساب نمی شویم؟ . @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️⁠⁣⁣⁣جامعه‌ای که فلسفه ندارد، هرچه علم داشته باشد، ابله است. ◾️خوشبخت جامعه‌ای است که بیش از آنچه می‌داند، می‌فهمد. بدبخت جامعه‌ای است که فقط می‌داند و نمی‌فهمد. ◾️جامعه‌ای سعادتمند است که بیش از آنچه می‌داند، می‌فهمد. ◾️دکتر ابراهیمی دینانی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️فلسفه به زبان ساده نگاه کردن دوباره به زندگی است ◾️یک نگاه ابتدایی و سطحی وجود دارد که با تولد انسان و نگرش او به زندگی ایجاد می‌شود. معنی نظر دوم این است که همین معنی را دوباره تعریف کند. نظر دوم نگاه عاقلانه است. در نظر دوم به سادگی و سرعت معلوم می‌شود که آنچه در نظر اولیه بوده، به مشهور است، هیچ ارتباطی ندارد. بسیاری از مردم به مشهورات دلخوش هستند و مشهورات و یا عادات برایشان معیار است. انسان‌ها به چیزهای خاصی می‌کنند. ◾️در نگاه دوم که نگاهی دوباره است، معلوم می‌شود که عادت‌ها هیچ اعتباری ندارند و بی اساس و اصلاً احمقانه است و بعضی‌ها میزان عقلی ندارند. ا ◾️حافظ ترک عادت گفت: از خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم. خلاف آمد عادت ◾️اما کام چه کامیست؟ کام زندگی. زلف پریشان است و متکثر. این جمعیت را از پریشانی کسر کنید. پس عادات و مشهورات و مسلمات پایه عقلانی ندارند. ولی بعضی از اشخاص تا آخر عمرشان به مشهورات و مسلمات، عادت دارند. اصلاً با زندگی می‌کنند. این زندگی انسانی نیست. ◾️دکتر ابراهیمی دینانی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀کاری که فقیهان صاحب رساله نتوانستند انجام دهند!🍀 ◾️مرحوم حجت الاسلام دکتر احمد احمدی◾️ ◾️از قدیم، متدینین خیلی روی خوش به فلسفه نشان نمی‌دادند و معمولا فلاسفه حرفهائی می‌زدند که با دید فقها چندان سازگار نبود و بعضی از آنها- نه همه‌شان- گاهی در برابر ظواهر شروع، مقداری سرکشی نشان می‌دادند یا «ان قلت» می‌داشتند. ◾️ولی وقتی که حضرت امام‌(ره) فلسفه را تدریس کردند و بعد از ایشان هم مرحوم اقای طباطبایی با آن تواضع و تعبد و خضوعی که داشتند که وقتی به حرم مشرف می‌شدند، من خودم بارها می‌دیدم که لبهای مبارکشان را می‌گذاشتند روی آستانه در و می‌بوسیدند، تدریس را شروع کردند، شرع را در جای خودش با همه تعبدیاتش پذیرا بودند و به آن عمل می‌کردند، طبیعی است که بینش کذائی فقیهان، مقداری تغییر پیدا می‌کند و حتی ضرورت زمانی هم ایجاب می‌کرد که فلسفه جای بیشتری در حوزه‌ها باز کند. ◾️شما کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه طباطبائی را با حاشیه مرحوم آقای مطهری در نظر بگیرید، کاری این کتاب در معارضه و مقابله با توده‌ای‌ها در آن زمان کرد، که هیچ رساله عملیه‌ای نمی‌توانست بکند؛ طبیعی است که خودبخود فلسفه جای خود را باز کرد. هر قدر ما با دنیای مغرب زمین ارتباطمان بیشتر شد و در آینده هم بیشتر خواهد شد، به همان اندازه جایگاه فلسفه و حتی عرفان بازتر می‌شود؛ زیرا شما با هیچ ملحدی یا با هیچ غیرمسلمانی نمی‌توانید از طریق تعبدیات شرع و از طریق حدیث یا حتی قرآن کریم وارد شوید؛ باید با یک مسلمیات مورد قبوط طرفین گفتگو کرد. این است که فلسفه خود به خود جای خودش را باز کرد و باید هم باز کند. ◾️مجله پاسدار اسلام، شماره ۱۲۰◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️در حدیث قدسی است که وقتی همّ بزرگِ بنده‎ای، خدا بود و اراده‎ی کار‌ خطایی کرد، خدا بین او و آن کار حائل می‎شود. یعنی خودش را به او نشان می‎دهد. ◾️امروز نقش حیوانات در زندگی ظاهری انسان کم شده است. حیوانیّت در درون انسان هم کم می‎شود و تنها عقل می‌ماند و انسان به ملائک ملحق می‎شود. ◾️پیشاب و فضولات حیوانات حلال گوشت پاک است، ولی در انسان صفات بد و اخلاق رذیله سبب می‎شود نجس گردد، و الّا چرا غذای پاک و حلال به نجاست تبدیل شود؟ وقتی مقصد خدا باشد و محبّت خدا و پیامبر و ائمّه علیهم السّلام باشد، آنها انسان را از غیر خودشان پاک می‎کنند. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️کتاب مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀همه چیز در درون انسان است. تا درون را اصلاح نکنیم از بیرون فایده‌ای به ما نمی‌رسد. ایام دهه‌ی مبارک فجر است. باید بدانیم که فجر ظاهری برآمده از فجر باطنی است. این فجر ابتدا در باطن حضرت امام خمینی رخ داد و آنگاه در بیرون ظهور کرد. این انفجار نور در باطن حضرت امام بود که نمود آن انقلاب اسلامی شد. اگر امام خمینی بر طواغیت نفس خود پیروز نشده بود چطور می‌توانست بر طاغوت ظاهر پیروز شود؟
🍀وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ 🍀وَزَهَقَ الْبَاطِلُ 🍀إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا 🍀یوم‌الله ۲۲ بهمن، سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران مبارک باد 🇮🇷🌷🌷🌷🇮🇷 🍀«جمعيتي كه پشتوانه اش خداست شكست ندارد» امام خمینی (ره)
این قوت باطنی است که از آب حیات ولایت منشعب می‌شود. امیرالمؤمنین علیه السلام پیرامون واقعه‌ی خیبر می‌فرماید: «وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَیْبَرَ بِقُوَّةٍ جَسَدَانِیَّةٍ وَ لَا بِحَرَکَةٍ غَذَائِیَّةٍ لَکِنِّی أُیِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَکِیَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ رَبِّهَا مُضِیَّة»‌. می‌فرماید من در قلعه‌ی خیبر را به قوت جسدانی قلع نکردم بلکه اصلا دستم به آن نخورد و آن را حس نکردم. اگر باطن به ولایت تامه‌‌ی الهیه اتصال پیدا کند، قدرت تصرف در ماده‌ی اولیٰ نظام هستی پیدا می‌کند، نه در صورت عالم بلکه در ماده‌ی اولیٰ عالم! اینکه حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام به شیر نقاشی شده روی پرده بفرماید: «يَا أَسَدُ الله خُذْ عَدُوَّ اَلله»‌. آیا حضرت در این صورت نقاشی شده تصرف کرد یا در ماده‌ی اولیٰ این پرده؟ امام در قابلیت ابتدایی هر مخلوقی تصرف می‌کند که همان ماده اولیٰ است، او در اصل هر مخلوق تصرف می‌کند که می‌فرماید: «کُنْ فَیَکونُ»‌. این قوت، قوت ولایی است. قوت نوریه‌ی الهی است لذا امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید بدون این که دستم به چیزی بخورد، قلع باب خیبر کردم. در واقعه‌ی کربلا، حضرت زینب سلام الله علیها در حالی که صدای ایشان شبیه صدای پدرش بود سخن می‌گوید. آیا صدای ایشان صرفا شبیه صدای امیرالمؤمنین بود یا ایشان صوت مولا علی علیه السلام را در خود انشاء کرده بود؟ این انشاء صوت مولا در واقع به این معناست که حضرت زینب سلام الله علیها ولایت کلیه‌ی مولا علی علیه‌السلام را در حقیقت خودش پیاده کرد. این مطلب آنجایی نمود دارد که ایشان فرمود: «اسْکُتُوا! فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَکَنَتِ اْلْأَجْرَاسُ»‌. همین که می‌فرماید ساکت باشید، همه‌ی عالم ساکت می‌شوند حتی زنگوله‌های شترها! او صاحب ولایت است... در جنگ تبوک وقتی کار بر مسلمانان دشوار شد جبرئیل به پیغمبر گفت که «نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب»‌. امیرالمؤمنین علیه السلام هم مَظهر عجائب و هم مُظهر عجائب است. از جمله‌ی این عجائب قرآن است؛ در سوره‌ی جن می‌فرماید «أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا» فردی از اجنه قرآن را استماع می‌کند و می‌گویند: ما قرآنی را شنیدیم که «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ»‌ و این قرآن چیز عجیبی بود. یکی از این عجائبی که امیرالمؤمنین هم مَظهر و هم مُظهر آن است قرآن است. جناب سلمان می‌فرماید که امیرالمؤمنین علیه‌السلام بالای درخت خرما بود و خرماها را می‌کند و بر سر من می‌زد. یکدفعه پایین آمد و فرمود پا جای پای من بگذار، آنگاه هفت قدم برداشت و در پی این قدم‌ها در صحنه‌ی جنگ تبوک حاضر شد، یک نعره‌ی علوی برآورد و کار تمام شد... همین کافی بود تا همه‌ی کفار بمیرند. منِ علی در آن مقام ولایت کلیه همان کسی هستم که از دهان این امیرالمؤمنین جزئی خارج شدم و عین رعد و برق غریدم و دشمنان را مضمحل کردم. حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام می‌فرماید پدر جان! من تشنه‌ی آن حقیقت امامت و ولایت هستم، از آن حقیقت ولایت کلیه بر مبنای استعداد و ظرفیتی که دارم بر من القا کن تا بر مطلق اعدا قوت بیابم لذا حضرت اباعبدالله علیه‌السلام می‌فرماید: «یا بُنَىَّ هاتِ لِسانَك»‌. جناب علامه‌ی شعرانی می‌فرماید که حضرت انگشتر خودش را در کام علی اکبر گذاشت. پس از آن حضرت علی اکبر بازگشت و جنگ نمایانی کرد. نوشته‌اند که ایشان ۲۵۰ نفر از اشقیاء را به درک واصل کرد. ایشان اگر اذن داشت بیش از این نیز می‌توانست عمل کند؛ اصلا نیازی به جنگ نبود... ایشان اگر اراده می‌کرد که مُوتُوا همگی در دم جان می‌دادند اما می‌خواهد حفظ ظاهر کند و بر مبنای عالم ظاهر عمل کند. این انگشتر و لسان چه خاصیتی دارد که حضرت علی اکبر به واسطه‌ی آن‌ها قوت پیدا می‌کند؟(۵۵)
🍀 🍀 برو به سوی ولایت‌؛ به سوی حقیقت برو به سوی قرآن ؛ به سوی دستور الهی برو به سوی آن دستوری که همان دستور تو را بدین زیبایی آفریده است آن دستوری که تو را این چنین خلق کرده است ؛گر چه یک دستور است @mohamad_hosein_tabatabaei