☘وقتی حضرت ابراهیم دچار بلا شد و مورد امتحان الهی قرار گرفت، کار او به جایی رسید که گفت إِنِّی سَقِیمٌ... در روایات آمده است که امام حسین علیه السلام را به او نشان دادند. تا امام حسین را دید گفت:
☘من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم...
☘او گرفتار امام حسین شد و چه گرفتاری خوبی! ان شاء الله خدا همهی ما را گرفتار امام حسین کند...
ای که به عشقت اسیر خیل بنیآدمند
سوختگان غمت با غم دل خرمند
هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
با خبران غمت بی خبر از عالمند
☘در دستگاه خدا از این اشک بر امام حسین علیه السلام چیزی قیمتیتر وجود ندارد؛ گریهی بر امام حسین علیه السلام ظهور انکسار قلب انسان کامل در مؤمنين است. دل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که میشکند، تو گریه میکنی؛ ببین با این گریه تا کجا عروج کردی.... جناب علامه دهدار در شرح خطبه البیان گفت که نماز اثر جامعیت انسان کامل است. او که نماز میخواند و عبادت میکند تمام مخلوقات به عبادت او عبادت میکنند و یک جلوه آن در مؤمنين به شکل نماز ظهور میکند لذا نماز تو ظهور جامعیت انسان کامل است. عبادت تو در واقع ظهور عبادت اوست چه او حق را در هر چیزی عبادت میکند. گریه هم همینگونه است؛ گریه ظهور انکسار دل است. در روز عاشورا، دل امام حسین علیه السلام را شکستند... دل امام که شکست، آن انکسار به فرزندانش و یکایک مؤمنين سرایت کرد. امام رضا علیه السلام فرمود: إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى یَوْمِ الِانْقِضَاءِ... آنچه بر امام حسین علیه السلام گذشت مژههای ما را زخمی کرد و اشکهای ما را جاری ساخت و ما را تا قیامت وارث کرب و بلا کرد... این کرب و این انکسار دل انسان کامل تا قیامت با معصوم است. دل امام حسین شکست... با این انکسار، دل حضرت سید الساجدین علیه السلام نیز شکست و سپس دل امام باقر علیه السلام... و این انکسار همینطور هست تا این زمان که هم اکنون این انکسار با امام زمان است؛ لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما... من صبح و شام بر تو جد غریبم خون گریه میکنم... این گریه و انکسار قلب در مؤمنين ظهور میکند و حقیقتاً خوش به حال کسی که این انکسار در او ظهور کند... اگر این انکسار در شخصی ظهور نداشته باشد حاکی از این است که این شخص به آن جهت طینت الهیاش توجه نکرده است؛ تمایل قلب مؤمن به انسان کامل به سبب طینت فوق علیینی اوست و اگر آثار ظهور انکسار امام را در خود نبیند، باید فکری به حال خود کند... در روایت آمده است که طینت انبیاء از عِلّیّین است و طینت اهلبیت علیهم السلام از فوق عِلّیّین است و شِيعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِينِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلايَتِنا، يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا... شیعیان ما در شادی ما خوشحالند و در غم ما غمگین هستند. این اثر انکسار قلب امام در شعیان است لذا جناب محتشم در ترجیع بندش گفت:
هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال
او در دل است و هیچ دلی نیست بیملال
#سیر_و_سلوک_حسینی
#محرم_۱۴۰۱
#ح_م
☘حضرت زینب سلام الله علیها یک ویژگی دارد که ایشان نفس کل چند امام بود! ایشان پس از مادرشان، وظیفهی مظهریت نفس کل در عالم معنا را داشت. او مظهر نفس کل است برای پدرش علی بن ابیطالب، برای برادرانش امام حسن و امام حسین و برای برادرزاده اش حضرت سیدالساجدین صلوات الله علیهم اجمعین. یقین بدانید که اگر حضرت زینب نبود، از دین و دیانت و معنویت و کربلا و روضه هیچ چیز باقی نمانده بود. همهی ما بلا شک مدیون حضرت زینب هستیم. هرچه داریم متعلق به حضرت زینب سلام الله علیها است لذا حضرت زینب حق بزرگی بر گردن ما بلکه بر گردن هستی دارد... هستی دائر مدار انسان کامل و امام است و اگر امامت از بین برود و مورد توجه واقع نشود، عالم معنای خودش را از دست میدهد.
#مصارع_عشاق
#ح_م
☘ولادت مبارک حضرت زینب کبری
سلام الله علیها را به محضر باهر النور حضرت ولیعصر ارواحنا فداه و یکایک شیعیان و محبین آل الله تبریک و تهنیت عرض میکنیم☘
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 #نکته_ناب 🏴
#قسمت_اول
🏴 بسمه تعالی 🏴
▪️علامه حسن زاده آملی در نکته ۲۴۴ هزار و یک نکته از کتاب ناسخ التواریخ نقل میکند که در رحلت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله گوید: به روایتی چون علی علیه السلام آن جسد مطهر را در لحد جای داد گفت: «اللّهم هذا أولُ العددِ و صاحبُ الأبد، نُورُكَ الذی قَهَرتَ به غَواسقَ الظُّلم و بَواسقَ العدمِ و جعلتَهُ بك و منك و الیك و علیك دالاً دلیلاً، رُوحُهُ نسخةُ الأحديةِ فى اللاهوتِ و جَسَدُهُ صورةُ معانىِ المُلكِ و الملكوتِ وقلبُهُ خزانةُ الحىِّ الذى لايموتُ طاوُوسُ الكبرياء و حَمامُ الجبروت»
▪️این فقرات عرشی، مفاتیح اتصال به قلب ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله است و چون خطاب ولی الله الاعظم امیرالمؤمنین علیه السلام حضرت ذات احدیت راست پس از غُرر و دُرر معانی آن غافل مشو و مغتنم بشمار که حکمت کلید فتح رحمت غیبی است.
▪️حضرت میفرماید: «اللهم هذا اول العدد و صاحب الأبد»؛ فرمود هذا که اشاره به نزدیک است تا شدت قرب خود با رسول الله را بیان فرماید.
▪️آن جناب اول العدد است چون تعین اول است که مرتبهی فوق خلافت کبرای الهیه است. یعنی نفس ختمی در این مقام از همهی حدود نوری فراتر میرود و صاحب وحدت حقیقیه میشود که حق تبارک و تعالی بدان مینگرد و در این وحدت حقیقیه تمام کمالات اندماجی خود را مشاهده میکند و این علم ذات به وحدت حقیقیهی محمدیه صلی الله علیه و آله سبب بسط رحمت الهی میگردد که مبین اکملیت و آکندگی اوست یعنی چون به وحدت خویش که نفس محمدی در قوس عروج صاحب آن گردید مینگرد و کمالات ذاتی خود را در آن مضمحل میبیند، به سبب غلبهی رحمت بر غضب و کمال اسمایی و صمدانیتش از سماء احدیت بر زمین واحدیت به تفصیل علمی ظهور میکند و از آن موطن در صورت خلایق خود را در عین خارجی حقیقی آشکار میکند که اول خلق از ناحیه حضرت واحدیت جناب عقل کل است که نور همهی خلائق است و جملهی خلائق به حضور بسیط جمعی در او حاضرند.
▪️پس سینهی سینای احمدی تنها منظر ذات احدی است. ذات غیبیه و هویت مطلقهی مقسمی جز به این سینه به هیچ خلقی نظر نکرده و نخواهد کرد بلکه به او هر چه را دیده و میبیند. این دُرّ ذی قیمت را دریاب که بابی است عظیم در معرفت ولایت.
▪️و شاید اول عدد مراد اول خلق باشد که گفته شد بدین معنا که اعداد روح حروفند و واحد عدد نیست بلکه عدد ساز است و هرگز شمرده نمیشود. روح الف یک است و روح باء دو. و چون دو عدد اول است که از تکرار یک حاصل شده است و اولین تعین واحد میباشد لذا جناب ختمی مآب صلی الله علیه و آله را به سبب اینکه در قوس صعود نفس او با عقل بسیط اتحاد وجودی پیدا کرده است او را عدد اول نامید.
▪️عقل اول سبب خلقت خلائق است؛ «اذا کان العقل کان الاشیاء». به باء خلقت آغاز شد کما اینکه قرآن تدوینی هم بدو آغاز شد چون متن هر چیزی است اعنی چه قرآن تدوینی و چه قرآن تکوینی مندرج در نقطهی باء بسم الله هستند و از او جاری و ساری در عیون حقایق خارجی میشوند.
▪️فرمود: «لِیْ مَعَ اللّهِ وَقْتٌ لَا یَسَعُنِیْ فِیْهِ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَلَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ». این وقت همان عدد اول است که حضرت احدیت است و ملائکه مقرب و انبیاء مرسل بدو نمیرسند چون معرفت آنجا راه ندارد. نبی نکره در سیاق نفی است یعنی حتی خود آن جناب نیز به حیث نبوتش به آن موطن اعظم راه ندارند.
▪️ملائک مقرب، ملائک مهیمند و عالین موجوداتی هستند که نه از خود خبر دارند و نه از دیگری. این همان اسماء حضرت الوهیت هستند که فقط علماً موجودند نه حقیقی خارجی تا خود و یا دیگران هم عرض خود را بشناسند. آنجا همه چیز در ذات مندک است و غیر او وجود ندارد. وجود صرف مال اوست و این ملائکه و اسماء تعینات علمی در مرتبهی واحدی ذات هستند. هر موجود ازلی ابدی هم میباشد. به عدد اول ازلی است و چون محیط به هر چیزی از جمله زمان و دهر میباشد پس مصاحب ابد است؛ تو بگو ازل ابد است و ابد ازل...
▪️آنجا که فرمود «نورك الذی قهرت به غواسق الظلم و بواسق العدم»، همان است که گفته شد. یعنی ذات حق چون به وحدت حقیقیه و اطلاقی خویش نگریست و کمالات خویش را در آن مندرج بدید خواست آنها را ظهور دهد غیری نیافت و چون خواست غضب آید و در کمون بماند عشق و رحمت غلبه کرد و طالب ظهور شد و چون غیر عبارت از ظلمت و نابودی بود غواسق ظلمت و بواسق عدم را درید و به نور اول همهی تعینات خارج از ذات را آشکار فرمود و نور وجود او در تعینات خلقی پدیدار گردید...
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 #نکته_ناب 🏴 #قسمت_اول 🏴 بسمه تعالی 🏴 ▪️علامه حسن زاده آملی در نکته ۲۴۴ هزار و یک نکته از کتاب
🏴 #نکته_ناب 🏴
#قسمت_دوم
▪️و آنکه فرمود: «وجعلته بك و منك و الیك و علیك دالاً دلیلاً»؛ بدان اول دلیل بر ذات اول عدد و تعین اول است. هر موجودی بسته به ظرفیت و سعهی وجودیش دلالت بر مافوق و رب خود دارد. اسماء جزئی دلیل اسماء کلی هستند و اسماء کلی دال و دلیل بر اسم جامع هستند و اسم جامع ادل دلایل بر حضرت احدیت است و تعین اول بالاترین دلیل بر ذات است.
▪️و بدان هر اسم کلی اسم اعظم است مر اسماء جزئی خود را که خدمه و سدنهی او هستند. فلذا اسماء کلی اسماء اعظمند و اسم جامع اسم اعظم است نسبت به اسماء کلی و حضرت تعین اول که حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله است اسم اعظم است مر اسم جامع را. یعنی اول عدد اسم اعظم اعظم اعظم است کما اینکه در ادعیه وارد شد باسمك الاعظم الاعظم الاعظم. و بدان هر چه دلیل به مدلول نزدیکتر باشد با وضوح و روشنایی فزونتری از مدلول خبر میدهد و به او دلالت مینماید و چون حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله اقرب التعینات به ذات غیبی است، روشن ترین دلیل ذات محسوب میشود که هیچ حقیقتی در هستی چون او علم اجمالی به ذات ندارد و چون تعین اول ذات است دلالت او به رب خود دلالت ذاتی است که برای این دلالت احتیاج به غیر ندارد اما دیگرانی که به حضرت أو أدنی راه نیافتهاند به او به ذات اقدس هاهوتی دلالت مینمایند.
▪️و آنجا که فرمود: «روحه نسخة الأحدية فى اللاهوت»، مشیر به همان تعین اول است که گفته شد. اما بدان لاهوت عالم امر را گویند که فوق عالم عقل کل و جبروت است و آن عالم احدیت و واحدیت است. روح انسانی به سبب بساطتش نسخهای از مرتبه احدیت است که تمام حقایق و کلمات وجودی به نحو جمعی در او نوشته شده است. لذا از تعبیر نسخه استفاده کرد چون نسخه هم کتابی است که بر آن مینویسند و هم عکس و رونوشتی است که از روی نوشتهی دیگر استنساخ میکنند. چون آدم به صورت حق آفریده شده است و روح او نسخهای از احدیت لاهوتی است لذا میتواند در قوس صعود تا صادر نخستین بالا رود و روحش احدیت لاهوتی شود.
▪️و آنکه فرمود: «جسده صورة المعانى الملك و الملكوت»، چون صورت هر چیز ظهور و تنزل آن چیز است. یعنی جبروت، صورت لاهوت است و ملکوت، صورت جبروت و عالم ملک و ناسوت صورت ملکوت. جسد انسان کامل صورت همهی حقایق عالم ناسوت و ملکوت است. صورت معانی ملک و ناسوت است چون جسد امام به سبب تروحش اشرف موجودات در عالم طبیعت میباشد و اگر معانی تمام کمالات عالم ناسوت را عصاری کنیم سید و امامش جسد انسان کامل میشود. و البته معانی ملک همان ملکوت است چون ملکوت مبالغهی در مالکیت است و عالم ملکوت مرتبهای است که مالکیت دارد بر تمام عالم ناسوت؛ «بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ». پس معانی عالم ملک حقایق ملکوتیه است و جسد امام صورت اتم همهی حقایق ملکوتیه میباشد.
▪️و آنکه فرمود: «قلبه خزانة الحى الذى لا يموت»، قلب انسان کامل خزینهی همهی کمالات اسمائی است و مفتاح غیبی است که تمام مفاتیح در او مندمجند و تمام مراتب غیب که حیات تفور و محض است و هیچ موتی در آن راه ندارد به دست او گشوده میشود و حیات در مراتب مادون جاری میگردد.
▪️و فرمود: «طاووس الکبریاء و حمام الجبروت»؛ بدان کبریائی از اسماء جلالی الهی است اما در متن جلال جمال منطوی است و در متن جمال جلال. چون او اول و آخر و ظاهر باطن است و بطون جلال است و ظهور جمال و چون همان که ظاهر است همو باطن میباشد پس همو که جلال است جمیل است. امام طاووس کبریاء است یعنی برای کبریایی حق که جلال اوست، ظهوری است که آن ظهور حقیقت امام است. کبریایی حق طالب خفاست اما غلبهی عشق و رحمت سبب میشود از متن کبریایی ذات، طاووس جمال بالهای خلقت و تعیناتش را بگستراند و بساط زیبای کثرت پهن شود.
▪️نفس ناطقه را به ورقاء و کبوتر و حمام تشبیه کردهاند. بدان نفس نفیس ختمی اصل جبروت است اعنی عقل قدسی او در سیر عروجی با عقل اول اتحاد وجودی پیدا کرده است پس عقل او عقل کل و خیال متصل او خیال منفصل و جسد او جسم کل است کما اینکه روح انورش لاهوت احدی است پس او کون جامع است و چون او را دیده باشی همه را دیدهای و چون سخن او را بشنوی سخن همه را شنیدهای از اینرو فرمود «مَنْ رآنی فَقَد رَأَی الحَقَّ»
اللهم صلی علی محمد و آل محمد.
#ح_م
◾️شب جمعه مصادف با شب ۲۸ صفر سالروز شهادت حضرت محمد مصطفی و امام حسن مجتبی صلوات الله علیهما ۱۴۴۲ ه ق
۲۴ مهر ۱۳۹۹ ه ش
اسلامشهر◾️
☘مخاطب سلام های نماز حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله است☘
«السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته»؛
☘اُم و اصل نبوت، حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله است لذا صاحب مقام والعصر میباشد یعنی او عصاره و خلاصه جمیع فضائل و کمالات هستی میباشد؛ آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.
☘قوله صلی الله علیه و آله: «أنا أول الأنبیاء خلقاً و آخرهم بعثاً؛ نحن الأولون و الآخرون». چون در قوس صعود جمیع مخلوقات شئون وجودی او هستند لذا فرمود: «آدم و من دونه تحت لوایی». همه انبیاء و مرسلین از مشکات ختمی او نور میگیرند و بر سر سفره او متنعمند و بلکه شئون وجودی اویند که او لوح سرمدی و محفوظ حق متعال است و حق تعالی تمام کلمات هستی را با او و در متن او نگاشته است؛ پس حقیقت او أب الأکوان بفاعلی و به وجهی اُم الإمکان بقابلی است خواهی بگو صادر اول و قلم اعلاست و از حیث دیگر هیولای اولای عوالم غیر متناهی میباشد.
«السلام علینا و علی عبادالله الصالحین»
☘برگشت ضمیر جمع «نا» در علینا بدان حقیقت نوری است چون او اصل الوجود میباشد و تمام الواح و قوابل و اشیا را جامع است. «أُوتِيتُ جَوَامِعَ اَلْكَلِمِ» لذا تمام عالم شرح این متن و نشر این لف و مفصل این مجمل هستند. «کُلُّنا محمد صلی الله علیه و آله»
☘قوله تبارک و تعالی: « وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ» (حجرات/7)؛ «النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (احزاب/6)
☘حقیقت ذات شما اوست و از اسماء الله به ذات الوهی نزدیک تر است لذا سخن به غایت صواب است که گفته شود: «مَا رَأيْتُ شَيْئًا إلاَّ وَ رَأيْتُ الحقیقة المحمدیة صلی الله علیه و آله قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ وَ فيهِ لأنَّ الحَقَّ فیهِ و في حَقیقَة اوصیائه»
☘قال الامام العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه و سهّل الله مخرجه في أن الحق معهم و فیهم: «وَلیَعلَمُوا أنَّ الحَقّ مَعَنا وَ فِینا و لا یَقُولُ ذلک سِوانا إلّا کَذّابٌ مُفتَر و لا یَدَّعیه غَیرُنا إلّا ضَالٌ غَوِیٌ» لذا حضرت رسول فرمود: «مَنْ رَآنِي فَقَدْ رَأَى الْحَقَّ».
☘عبادالله الصالحین، جملهی تعینات و تشخصات و افراد آن حقیقت نوعیهی مطلقهی انسانیه هستند لذا حضرت علی وصی علیه السلام فرمود: «أنا آدم الاول، أنا نوح الاول، أنا ابراهیم الخلیل حین القی في النار، أنا موسی مونس المؤمنین».
«السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»؛
☘قرآن تکوینی به منزلهی اعضاء و جوارح قرآن ناطق است کما اینکه قرآن صامت شرح کتبی اوست، پس جمیع کلمات تکوینی آیات صادر اول اند، پس او عالم کلی ناسوتی است؛ «هُوَ ٱلْأَوَّلُ وَٱلْءَاخِرُ وَٱلظَّهِرُ وَٱلْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ».
☘کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۵۶☘
#ح_م
◾️فاطمه، اسم مستأثر◾️
☑️قال الامام العسکری علیهالسلام: «نَحْنُ حُجَجُ الله عَلی خَلقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطمة حُجَّةالله عَلَینا».
▪️حقیقت سرّی فاطمی، اسم مستأثرهی ذات غیبی است که برای احدی آشکار نشده و در بطون محض است؛ «اللّهمَّ إنّي أسئَلُکَ بِاسمِکَ الّذی خَلَقتَهُ مِن کُلِّکَ فَاستَقَرَّ فِیکَ فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ إلي شَيءٍ أبَداً». (صحیفه مهدویه، زیارت ندبه)
▪️حجت، تقدم عِلّی و رتبی بر خلق دارد. امام حجت بر مطلق خلایق است لذا مرتبهی امر که فوق خلق است، حجت بر خلق است و آن مقام واحدیت است که «خلق اول» مظهر آن میباشد. یعنی اولین تعیّن خلقی که جامع خلایق است، ظهور مرتبهی قابلی واحدیت، اعنی اعیان ثابته در خارج از ذات میباشد. لذا مقام واحدیت، حجت بر خلایق است و آن ولایت مطلقه میباشد و چون مرتبهی واحدیت، تعین اول مقام احدیت الجمع است و حجت و دلیل بر آن میباشد، لذا مقام احدیت، حجت بر حجت خلایق و برزخ البرازخ میباشد.
▪️مقام احدیت، آن اسم مکنون و مخزون مستقر در ذات است که ممسوس فی ذات الله بوده و مستأثرهی حق میباشد و ابدا به همان صورت احدی، برای احدی آشکار و معلوم نشده و نخواهد شد؛ «أنا مَعنِی الَّذی لا یَقع عَلَیهِ إسمٌ وَ لا شبهٌ» (خطبه البیان)
▪️و چون جمیع اسماء حسنای الهی از اسم جامع و امّهات اسماء تا اسماء جزئی، ظهورات این کلمهی تامّهی طیّبه هستند، و او بر همهی اسماء و اعیان سیادت و امومت دارد، لذا به امّ ابیها از لسان نبوی نامیده شد.
▪️باطن و سرّ مستودع ولایت مطلقه، حقیقت احدی فاطمی است. «فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِكَ وَ بَضْعَةِ لَحْمِهِ وَ صَمِيمِ قَلْبِهِ وَ فِلْذَةِ كَبِدِهِ» (بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۹۹)
«لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ» (مصباح المجتهد، ص ۷۱۱).
از باطن عصمت آن محبوبهی ذات، انوار ائمهی محمدی خارج گردیده است: «وَ سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّهِ» لذا او امّالائمه یعنی حامل انوار ولوی است و حجت ذات بر صاحبان ولایت مطلقه و ائمهی اطهار علیهمالسلام میباشد. او امام الائمه و امامان معصوم مأمومین او هستند. لاجرم فاطمه امامآفرین شد و امامت از او آشکار شد.
▪️فاطمه، ذات نماست. و چون اسم مستأثرهی ذات است، جز حضرات ائمهی اطهار علیهمالسلام همهی موجودات از عرش تا فرش از ادراک کنه حقیقت فاطمه عاجز و بریده شدهاند. فلذا فقط این انوار امامت قابلیت زیارت او را دارند. و تنها ولایت مطلقهی کلیه، کفو اوست. از این رو هم قدر و هم قبرش مجهول است، مگر برای امام اعنی انسان کامل.
▪️وَ هی «لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيم، أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا» (دخان/ ۳،۴،۵). امر حکیم آن سرّ مستودعی است که در متن جان فاطمی به ودیعه گذاشته شده است و آن ولایت کلیهی شمسیه است که به یَد ارادهی فاطمی بسط وجودی پیدا میکند، و از آن مقام مجمل احدی قرآنی، صورت تفصیلی فرقانی مییابد؛ «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ».
▪️تنزل قرآن در صدر محمدی صلی الله علیه و آله است و صدر محمدی، اسم مکنون و مخزون و مستتر و مقنع بالسّرّ فاطمی است که ولایت تامه، تفصیل اوست و ولایت نیز مبدأ اسماء الله است و همهی اعیان ثابته و خارجه، مظاهر این اسماء هستند. پس دریاب سرّ حدیث قدسی را که جابر بن عبدالله انصاری از حضرت رسولالله صلی الله علیه و آله نقل کرده است که خداوند تعالی فرمود: «يا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما». اعنی نبوت مطلقهی ختمیه، ظهور ولایت مطلقه است و ولایت کلیه، ظهور احدی فاطمی است و افلاک که عالم خلق است، تجلی و ظهور نبوت است.
▪️فیض حق به دست فاطمه سلامالله علیها به ولایت و از ولایت به نبوت و از نبوت به خلایق میرسد؛ «سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّه وَ أَرْخَيْتَ دُونَهَا حِجَابَ النُّبُوَّة». (بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۹۹)
مفـتقرا مـتاب رو از در او بـه هـیچ سو
ز آنکه مس وجود را فضهی او طلا کند
◾️علی،نقطه آغاز وجود
ص ۲۸۵، نکته ۱۰۷
۱۳۹۰ هجری شمسی◾️
#ح_م
▪️«فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ» (توبه/۱۰۵). خدا ناظر بر اعمال ماست. «أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ» (علق/۱۴) اصلا یکی از اسماء حق متعال خبیر است. خبیر یعنی «فَإِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ» به این معنی که او به کوچکترین اعمال و خطورات ذهنی ما آگاه است. علاوه بر خداوند متعال رسول او یعنی امام زمان او نیز آگاه هست. علاه بر این، مؤمنین که همین اولیاء الهی هستند نیز آگاهند. اولیاء الهی کسانی هستند که تور پهن کردهاند و ناظر هستند. اگر ببینند نفس کسی هنوز رو به سوی عقلانیت دارد خوشحال میشوند. این نفس «تَسُرُّ النَّاظِرِينَ» است که ائمه سلام الله علیهم و اولیاء الهی با نگریستن به آن مسرور میشوند. نفسی که اینگونه است امید به ذبح کردن و نجات دادنش وجود دارد.
در مسلخ عشق جز نکو را نشکند
روبه صفتان زشتخو را نکشند
▪️لذا در کربلا میبینیم که جناب حر که نفسش رو به سوی عقل دارد، ذبح میشود. وقتی که امام حسین علیه السلام هنگام نماز خواندن به حر میگوید که تو با سپاه خود نماز بخوان و من با سپاه خودم، جناب حر که هنوز نفسش رو به سوی عقل کل دارد با اباعبدالله نماز میخواند. این نشان میدهد که این نفس مستعد ذبح شدن است. لذا در کربلا وقتی امام حسین علیه السلام حر را میدیدند مسرور میشدند چون این نفس تَسُرُّ النَّاظِرِينَ است. اولیاء خدا همین گونه هستند. وقتی کسی که نفس مستعدی دارد پیش ولی خدا میرود، ولی خدا از دیدن نفسی که قابلیت ذبح شدن دارد خوشحال میشود و ذبحش میکند. ولی خدا ذابحی است که وقتی شما را ذبح میکند اصلا متوجه آن نمیشوید. لذا یکی از راههای کشتن نفس آن است که انسان خودش را به یک پیر برساند. شکل اتم آن شرکت در مجالس اهلبیت علیهمالسلام است. اولیاء الهی مقید هستند و جلوهای از جلوات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشند.
گر دست نمیدهد وصالش
دست من و دامن خیالش
▪️ما که توفیق نداریم خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برسیم، خدمت دوستان حضرت میرسیم. وقتی شما در کنار پیر نشستید؛ آن پیر به وجود و نور خودش تو را ذبح میکند. دست به باطنت میکشد و اصلاحت میکند. وقتی خدمت حاج آقای دولابی میرسیدیم میفرمود وقتی شما وارد جلسه میشوید من نفس شما را ورق میزنم و به وفق نفس شما حرف میزنم. ولیّ خدا مثل آب کر است و نجاسات اگر در معرض آب کر قرار بگیرد پاک میشود. او نیز طاهر است و طهارت میبخشد.
#ح_م
🏴 #شرحی_بر_حدیث_کساء 🏴 ۱
#اسرار_فاطمی
«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
🏴 اسوه ی حسنهای که در باطن و حقیقت رسول الله مستکن و مستقر است، حقیقت عصمت کبرای فاطمی میباشد. حقائق، اسوه ی رقائقاند و مقام احدی فاطمی دارای رتبه ی امومت و مرجعیت اولی بوده و حجت بر حجج الهیه است. بدین وجه حضرت رسول ختمی صلی الله علیه و آله، آن ناموس و محبوبه ی ذات اقدس غیب الغیوبی را امّ ابیها خطاب فرمود؛ «سَلَلْتَ مِنْها اَنْوارَ الْاَئِمَّةِ» ؛ حقیقت ولایت ائمه ی اطهار، تجلّی نور سیاه ذات، اعنی نور فاطمی میباشد که این حجج تامّه ی الهی و دلایل اراده ی ذات ربوبی در متن جان او مندرجاند و او اصل و معدن آنها میباشد. با اشاره به این جایگاه، حضرت صاحب الأمر روحی فداه فرموده است: «إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ» و چون آن صدیقه ی طاهره، امّ الکتاب وجود و صاحب مقام محمود و تنها امّ ابیهای عالم وجود است، مرجع حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله در قبض و بسط و مصائب و شدائد بوده است.
🏴 در واقعهی حدیث شریف کساء، چون بر حضرت رسول ضُعف غلبه کرد به حضرت فاطمه سلام الله علیها پناهنده شد و شاید ضُعف مقام تدلّی و فقر محض باشد و آن سرّ امامت است که هر زمان این تدلّی و ضعف و فقر در نهایت غلبه ممکنه بر ائمه علیهم السلام غالب میشد، مییافتند که به سرّ امامت نائل گشتهاند. افتقار ممکن، مفتاح جود واجب است و چون فقر امام اتمّ فقر ممکن و نهایت بی منتهای آن است، سبب جود اتمّ واجب میشود و بساط کثرات گسترانیده میشود. حاصل این ضُعف و فقر، ظهور ولایت مطلقه با جمیع شئونش تحت قبای احدی فاطمی است لذا حضرت رسول با توجه به این مقام و حصول فقر محض که فخر ممکن است، به کهف و لواء عصمت ذات فاطمی وارد شد و چون در این عبای عزّت پوشیده شد، بدر امامت در سیمای شان به تمامه و کماله تلألؤ نمود که فاطمه امام آفرین است پس حضرت سیده عالمیان و آدمیان فرمود: «اُعیذُک بِاللهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ»
🏴 الله، اسم جامعی است که تحت او همهی اسمای حسنای الهی مستجمع است لذا حضرت فاطمه که مظهر احدیت الجمع است، جناب ختمی مرتبت را از این فقر محض به پناه اسم جامع که تجلّی اسماء و تعین ذات و موطن تقدیر و هدایت الهی است رساند...
#علی_نقطه_آغاز_وجود ، ص ۱۵۴
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 #شرحی_بر_حدیث_کساء 🏴 ۱ #اسرار_فاطمی «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
🏴 #شرحی_بر_حدیث_کساء 🏴 ۲
#اسرار_فاطمی
🏴 فرات کوفی ذیل آیه ی «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» در تفسیرش از محمد بن القاسم بن عبید معنعنا و او از امام صادق علیه السلام حدیث کرده است که انّه قال: «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ، اَللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ اَلْقَدْرُ اَللهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ اَلْقَدْرِ... »
🏴 ضُعف، ناشی از این فقر محض است که در این حال که مقام تفرید و تجرید مطلق است، از حضرت ختمی مرتبت به حکم «أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها» و تجلّی ذات غیبی بر ذات احدی محمدی صلی الله علیه و آله خلعت هستی و توابع آن خلع گردیده و او عین فقر شده است. «وَ إذَا تَمَّ الفَقْرُ فَهُوَ اللهُ» نهایت فقر غنی است زیرا که «الشَّيْءُ إِذَا جَاوَزَ حَدَّهُ انْعَكَسَ ضِدَّهُ».
فرد باشی چو جفت گردی تو
همه باشی چو هیچ گردی تو
🏴 و این سخن، سرّ «وَ وَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ» است. یعنی چون تو را محتاج محض یافتیم و بلکه عدم صرف شدی و احتیاجت نیز برخاست و در وجودت از خودت هیچ نماند و همه الله شد، پس غنی شدی که حق سبحانه غنای محض است و در هیچ چیز به هیچ چیز محتاج نیست.
🏴 و چون حضرت رسول در این مقام بحت بر حضرت فاطمه وارد شد و سلام داد، آن حوراء انسیه و جوهر قدسیه در جواب، فقط «علیک السلام» گفت، بدون بیان کنیه و القاب رسول! اعنی در ادب تامّ و اتمّ حفظ مراتب فرمود که آنجا القاب و اسماء را راه نیست و جواب سلام بر اساس وجوب تشریعی و حضور در رتبه ی ظاهری داده شد ورنه آنجا سلام نیز راه ندارد. اما چون حضرت رسول داخل در کساء یمانی شد، حضرت فاطمه کبری سلام الله علیها به پدر سلام با لقب آن جناب داد: «اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللهِ».
🏴 پس بدان که پناهگاه و حرم امن و حصن حصین معصومین در وقایع و احوالات گوناگون، کهف فاطمی است که هر شیئی در پناه اصل خود است. بدین امومت و اصالت اهل بیت علیهم السلام که متجلی در خمسه ی طیبه هستند، در پوشش کساء یمانی اویند؛ «فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساءِ الْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ». امنیت فرزند وقتی است که در کنف حمایت مادرش باشد لذا محمد و آله تحت لواء امّ ابیها و من دونهم تحت لواء محمد و آله صلوات الله علیهم...
#علی_نقطه_آغاز_وجود ، ص ۱۵۴
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 #شرحی_بر_حدیث_کساء 🏴 ۲ #اسرار_فاطمی 🏴 فرات کوفی ذیل آیه ی «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةِ ال
🏴 #شرحی_بر_حدیث_کساء ۳🏴
#اسرار_فاطمی
🏴 یمن مشرق روائح و روحانیات است و آن حضرت احدیت الجمع است که مبدأ ظهور و منشأ روائح وجود میباشد؛ «إِنِّي لَأَجِدُ نَفَسَ اَلرَّحْمَنِ مِنْ قِبَلِ اَلْيَمَنِ». نفس رحمانی ولایت کلیه ی محمدیه و علویه است که ظهور و تجلی حضرت نقطه ی احدی یمانی میباشد. بدین نفس، بساط وجود گسترانیده میشود و چون یمن امّ نفس رحمانی است، حضرت رسول رایحه ی طیبه ی وجود را از اصل و امّ آن استشمام فرمود. به همین وزان چون حضرت فاطمه صاحب مقام امومت ائمه و ام ابیها است، حضرت علیّ وصیّ و دو راکب رسالت و مصباح هدایت امام حسن مجتبی و سیدالشهداء علیهم السلام رایحه ی رسول را که رایحه ی وجود است در نزد مادرشان استشمام فرمودند: «اِنّی اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها رائِحَةُ جَدّی رَسُولِاللهِ»
🏴اصل و معدن وجود، صاحب کساء یمانی است که تحت آن جمیع عوالم وجودی جمعند و جامع آنها حقیقت فاطمی است که ربط بین حادث و قدیم و سبب اتصال ارض و سماء میباشد. و بدین کساء یمانی، ربوبیت در جمیع هستی شرح یافته و به سریان نفس این نفس رحمانی، هستی تدبیر و تربیت میشود؛ «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا داعِيَ اللّٰهِ وَ رَبَّانِيَّ آياتِهِ»
🏴 و چون علت در مرتبه ی معلول تنزلاً حضور تام دارد، اعنی معلول تنزل علت است و معطی شیء فاقد آن نیست، و بین ام الکتاب قرآنی با سطور و کلمات و حروف فرقانی بینونت عزلی نیست، خود حضرت ام الائمه سلام الله علیها نیز معهم تحت الکساء است. «وَ هُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٌ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٌ» ؛ «الدَّانِی فِی عُلُوِّهِ، وَ الْعَالِی فِی دُنُوِّهِ» و دریاب! کمال آل عبا به حجت آنها میباشد و تا آن جناب داخل در تحت قبای عزت ذات نمیشد، آن جمع کامل نمیشد که فاطمه صورت ولایت است، و ولایت صورت دین و عالَم!
🏴 «فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکساء، فَلَمَّا اکتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکساءِ...» ؛ فای فلمّا، فای نتیجه است. پس کمال ائمه به فاطمه میباشد و ائمه ی اطهار به فاطمه، اهل بیت و خواص و لحم و دم رسول الله اند و از این رو پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام فرمود: «اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ»
#علی_نقطه_آغاز_وجود ، ص ۱۵۴
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 #شرحی_بر_حدیث_کساء ۳🏴 #اسرار_فاطمی 🏴 یمن مشرق روائح و روحانیات است و آن حضرت احدیت الجمع است ک
🏴 #شرحی_بر_حدیث_کساء ۴🏴
#اسرار_فاطمی
🏴 ولایت، باطن رسالت است لذا حضرت رسول دربان حریم آل عباست؛ یعنی اتصال به ولایت ممکن نیست مگر به شریعت محمدی صلی الله علیه و آله. «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللهُ» که ولایت هم محبی است و هم محبوبی. از این رو به حیث رسالت رسول اذن دخول بدین کاخ عزت ذات را او صادر میکند و چون نفس انسانی را حدّ یقف نیست و او ذاتاً و صفاتاً و فعلاً به ذات و صفات و فعل خداست، جبرئیل امین وحی و عقل محض از معرفت به حقائق تحت الکساء عاجز است و جز خدا و خود آن ذوات، احدی بر شناخت کنهشان قادر نیست؛ «يَا عَلِيُّ مَا عَرَفَ اَللهَ إِلاَّ أَنَا وَ أَنْتَ، وَ مَا عَرَفَنِي إِلاَّ اَللهَ وَ أَنْتَ، وَ مَا عَرَفَكَ إِلاَّ اَللهُ وَ أَنَا» . لذا جبرئیل کوس «وَمَنْ تَحْتَ الْکِساءِ» زد و تنزل به سبب خدمت و طاعت فرمود، که عقل شرافتش را از معیت با انسان کامل اخذ کرده است و این معیّت «لَنْ يَفْتَرِقَا» میباشد. و به او، معرفت که علت عشق و طهارت و بندگی است، حاصل میشود. «أَنَا الَّذِي خَدَمَنِي جَبْرَائِيلُ وَمِيكَائِيلُ؛ أَنَا الَّذِي خَصَّ اللهَ جَبْرَائِيلَ وَمِيكَائِيلَ بِالطَّاعَةِ لِي»
🏴 «فَدَخَلَ جِبْرائیلُ مَعَنٰا تَحْتَ الْکِساءِ» ؛ به این معیت، عقل شرافت یافت تا حق اتصال به او را سبب طهارت از رجائس قرار دهد. «وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ»
🏴 عقل، فعلیت محضه و پاکی صرف و عشق ناب است. چون همواره همراه طیبه ی خمسه است و صبغه ی آنها را گرفته است که آن ذوات به اراده ی ذات غیبی از جمیع رجائس منزّه و مبرّا هستند و بلکه خالق طهارتاند و أبدالآزال و أزل الآباد «لَم تُنَجِّسكَ الجٰاهِلِيَّةُ بِأنجاسِهٰا»
🏴 «إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» ؛ و بدان که عصمت ائمه ی اطهار علیه السلام ظهور عصمت کبرای فاطمی است که او عصمت الله الکبری و اسم مستقر در ذات غیب الغیوبی است که از بساطت و عصمتش هرگز خارج نشده لذا مجهول القدر و القبر میباشد.
🏴 «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی خَلَقْتَهُ مِنْ کُلِّکَ فَاسْتَقَرَّ فِیکَ فَلَا یَخْرُجُ مِنْکَ إِلَی شَیْءٍ أَبَداً»
🏴 فَقالَ عَلِیٌّ اِذاً وَاللهِ فُزْنا وَ سُعِدْنا، وَ کَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَ سُعِدُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ...
#علی_نقطه_آغاز_وجود ، ص ۱۵۴
#ح_م
◾️داعی در ماه رجب کیست؟◾️
☑️از حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند:
▪️إِنَّ اللهَ تَعَالَى نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَهِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی [نادى] ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَهٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ: طُوبَى لِلذَّاکِرِینَ طُوبَى لِلطَّائِعِینَ وَ یَقُولُ اللهُ تَعَالَى: «أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی وَ الرَّحْمَهُ رَحْمَتِی فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَیَّ»
(إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۲۸)
▪️خداوند در آسمان هفتم، ملکی را منصوب کرده که به او «داعی» میگویند. هرگاه ماه رجب فرا میرسد، آن ملک هر شب تا صبح چنین ندا میدهد:
خوشا به حال ذاکران!
خوشا به حال اهل طاعت!
همانا خداوند متعال میفرماید: «من همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، و مطیع کسی هستم که از من اطاعت نماید، و آمرزنده کسی هستم که از من آمرزش بطلبد. این ماه، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است؛ پس هر کس در این ماه، من را بخواند، او را اجابت میکنم و هر کس از من درخواستی داشته باشد، به او عطا میکنم و هر کس از من هدایت بخواهد، او را هدایت مینمایم. من این ماه را ریسمانی میان خود و بندگانم قرار دادم که هر کس به این ریسمان چنگ بزند، به من وصل شده است».
▪️این داعی که در مرتبه اعلای آسمان غیب، منصوب از جانب حق متعال است، باطن و حقیقت انسان کامل است که ذکراللهِ اکبر است و همه ی انسانها را به مقام خودش دعوت می کند.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِی الله وَ رَبَّانِیَ آیَاتِه.
امام دعوت کنندهی به سمت اسم جامع الله است چون هر خلقی از الله نازل شده و لشکر و سدنه این اسم شریف اند و غایت شان رجوع به این اسم است. مظهر الله، انسان کامل است لذا داعی الله اوست و خاصه مؤمنین را به رتبه و نورانیت خودش دعوت می کند و این دعوت همراه و تحت ربوبیت خود او واقع میشود.
☑️پس حقیقت رجب، امام است لذا رجبیون کسانی هستند که سیرشان مِن الإمام إلی الإمام باشد.
▪️وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (حج/۲۷)
یعنی مردم را دعوت کن سواره یا پیاده برای حج به سمت شمای انسان کامل بیایند.
طبق آیه، داعی جناب ابراهیم خلیل است که مردم را به سوی خود دعوت می کند. لذا هم داعی و هم دعوت و هم مقصدِ دعوت، خود امام است.
پس مخّ و روح اعمال و اذکار در ماههای رجب و شعبان و رمضان و سایر ماهها، توجه به حقیقت انسان کامل است. از اینرو افضل عمل در شب و روز اول رجب زیارت امام حسین علیه السلام است، ایام البیض، لیلة الرغائب و... زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده... . اصالت آن است که همواره در ایام و لیالی به سمت امام رغبت داشته باشیم.
#ح_م