eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ ☑️شب عید فطر، آخرین فرصت برای جبران از دست رفته ها - #قسمت_اول ▪️شب عید فطر بسیار عظیم‌القدر است
‍ ☑️شب عید فطر آخرین فرصت برای جبران از دست رفته ها - ▪️وقتی ابلیس از فرمان خدا در سجده بر آدم سر باز زد و با خدای متعال به مقابله برخاست و امر الهی را مردود و نادرست ارزیابی کرد که: ▪️اَنا خَيرٌ مِنهُ‏ خَلَقتَني‏ مِن‏ نارٍ وَ خَلَقتَهُ‏ مِن‏ طينٍ‏: ▪️من از او برترم زیرا تو مرا از آتش آفریدی و او را از گِل، خدای متعال او را از درگاه خود راند: ▪️قالَ فَاخْرُج مِنها فَاِنَّكَ رَجيمٌ؛ وَ اِنَّ عَلَيكَ لَعنَتي‏ اِلىٰ‏ يَومِ الدِّينِ: بیرون شو که تو رانده‌ای و لعنت من تا روز داوری بر توست. ▪️آنگاه این موجود ملعون از خدای متعال درخواستی کرد: ▪️اَنظِرني‏ اِلىٰ‏ يَومِ يُبعَثونَ: تا روز محشر به من مهلت بده و نابودم نکن. ▪️خدای متعال حتّی دست رد بر سینه ی این ابلیس لعین نزد و فرمود: ▪️قالَ فَاِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرينَ؛ اِلىٰ‏ يَومِ الْوَقتِ الْمَعلُومِ: تو از مهلت یافتگانی؛ تا روزی که آن زمان معیّن فرارسد. در خانه‌ی خدا جای ناامیدی نیست؛ ▪️در این شب از پیشگاه خدای متعال تقاضا کنیم که از تمام تقصیرات ما در این ماه بزرگ چشم پوشی کند و ما را از جمله ی بخشودگان و رهاشدگان از بند آتش غضب و سخط خود قرار دهد.  ادامه دارد... ◾️در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ۱۸ شهریور ۸۹◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در روز ِ هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ١٤٠٠/٠١/٣١◾️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در روز ِ هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۱◾️ ☑️شرح « رساله لقاء الله » جلسه دوازدهم ▪️یکی از معجزات الهی، زبان عربی است بر محور ابجد، که بر زبان حضرت اسماعیل ذبیح الله (علیه السلام) محقق شد. ایشان متکلم به زبان عربی فصیح شد که اولین بار ایشان به این زبان حرف زده اند . ▪️معلوم می‌شود که این زبان یک زبان القائی است، نه اکتسابی و نه زبان مادری. ▪️خلوت (در سرزمین حجاز) برای حضرت اسماعیل(علیه السلام) کار رسید و یک زبان، برایش آورد به نام زبان عربی که این زبان، مبدأ شد تا قرآن کریم در خانه خدا و توسط جناب رسول‌الله (صلی الله علیه واله) به عربی نازل شود. ▪️حضرت ابراهیم (علیه السلام) دعا فرمود: بارالها این خانه را محل امن قرار بده و پیامبری برای اینجا مبعوث کن که اهلِ همینجا باشد (در سوره بقره) که در روایت هم داریم مراد از پیامبر، همین جناب رسول الله(صلی الله علیه واله) است . ▪️همه اینها معلوم می‌شود که مهم ترین چیزی که بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه واله) وارد شده، قرآن کریم است و آن هم در مکه. و نیز می‌دانیم که در مکه، کعبه محوریت دارد و در کعبه هم دو نقطه ی مهم هست در مجاورِ کعبه، یکی حِجر اسماعیل (علیه السلام) و یکی هم مقام ابراهیم (علیه السلام) که مقام ابراهیم (علیه السلام)، آخرالمطاف است. از آن زمان تاکنون، کعبه، مقام ابراهیم (علیه السلام)، و حجر اسماعیل (علیه السلام) مورد توجه بوده است. ۱۴۰۰ ۳۱_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️افاضات استاد صمدی آملی شبِ هشتم ماه مبارک رمضان ،۱۴۴٢ ه.ق برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۱◾️ ☑️جلسه سیزدهم شرح
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هشتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق، برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۱◾️ ☑️جلسه سیزدهم شرح رساله لقاءالله ▪️کسانی که تسلیم پیغمبر اکرم (صلی اللّه و علیه اله وسلم) شدند، مسلمان شدند، یعنی پیمان بستند که با این قرآن که عهدالله است هر روز تجدید عهد کنند، با این عمل می‌خواهند بدانند قرآن چه اسراری دارد، با جرم قرآن که کاری ندارند. ▪️حضرت استاد برای روشن شدن تفاوت بین رعایت تجوید در قرائت و عدم رعایت در آن به مثالی می‌‌پردازند. ▪️کسی که برای خرید یک آئینه به مغازه می رود در نگاه اول از جنس آن، نوع جیوه آن ، اندازه و ابعاد آن ، سوال می‌‌کند در خرید آئینه اینها مهم است زیرا این جرم دارد خریداری می‌‌شود. رعایت تجوید در قرآن توجّه به جرم قرآن است . ▪️امّا وقتی آئینه خریداری شد دیگر آنچه مهم است نگاه فرد در آن است که سر و صورت خود را در آن ببیند و مرتب نماید ، این جا نگاه استقلالی به آئینه ندارد. یا اگر راننده ای به آئینه ماشین نگاه می‌‌کند ، در هنگام رانندگی جرم آئینه برای او مهم نیست می‌‌خواهد مواظب رفت و آمد ماشین های دیگر باشد . ▪️به تعبیر جناب ملا محمد کاظم خراسانی در کفایةالاصول می‌‌فرماید: این نظر (توجه به قواعد تجوید) یک نظر آلی است یعنی آلت (وسیله) است ، در تلاوت قرآن به جرم قرآن کاری نداریم. ▪️کسی که به پبغمبر اکرم (صلی الله علیه واله) اسلام آورد، در واقع مانند این است که جِرم آئینه را خریداری کرده است. یعنی گفت من به این قرآن اعتقاد دارم. قبول دارم از طرف حق متعال است و کلام آن وحی است و از عالم غیب بر قلب خاتم الانبیاء(صلی الله علیه واله) تنزّل کرده است و با الفاظ عربی مبین با املاء جبرائیلی بر قلب مبارک شان فرود آمد و با املاء آقا از ناحیه زبان مبارک برای کُتّابِ وحی قرائت شد و بعدها هم توسط کاتِبان دیگری نوشته شد تا به دست ما رسید و تا الان هزاران بار نوشته شده است. ▪️یکی دیگر از راههای قرائت قرآن این است که در هنگام تلاوت بگوییم این قرآن بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نازل شد. من در این لحظه اراده کردم در محضر حق متعال آن را قرائت کنم و می‌‌خواهم با این کتاب خودم را بسازم. ▪️از این به بعد خداوند خودش القا می‌‌کند مانند "اِنّا اَنزَلناهُ في الیلة القَدر" همانطور که بر قلب جناب رسول الله نازل شد بر قلب من هم نازل شود. بزرگان اهل معرفت فرمودند : معنای "لیلة القدر"حقیقت محمدی (صلی الله و علیه واله وسلم) است که بر رسول الله ( صلی الله علیه واله ) نازل شد . ▪️انسان در هنگام قرائت قرآن طوری باشد که گویی همین الان در محضر حق متعال، قرآن بر قلب او نازل می‌‌‌شود نه اینکه این قرآن هزار و چهارصد سال پیش بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) درجدول وجودی ایشان ، نازل شد و من فقط آن را می‌‌خوانم. ۱۴۰۰ ۳۱_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی روز هشتم ،ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ☑️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی روز هشتم ،ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱ ◾️جلسه چهاردهم «شرح رساله لقاءالله » ◾️ از دقیقه ۱۳ الی ۲۳ ✔️وقتی داریم نماز میخوانیم: 1️⃣ اگر بسم الله....را از باب اینکه ما خودمان داریم نماز میخوانیم میگوییم بسم الله.....این میشود به اندازهء ما 2️⃣ولی وقتی گفتی من..... در رکعت اول و دوم ...باید حمد بخوانم.....نه حمدی را که من میخواهم بخوانم، بلکه حمدی را که خدای متعال در قرآن بر پیغمبر نازل کرده آن حمدِ نازل شدهء بر پیغمبر را میخواهم قرائت کنم " از باب قرآن" ، نه از باب " شخص خودم" ▪️من بنا هست در رکعت اول و دوم قرآن بخوانم معمولا طبق روایات ما سوره " توحید" را بعد از حمد در یکی از دو رکعت در نماز قرائت کنیم. که بدون سوره توحید نشود ،که " موحد" باشیم ▪️در نماز سوره« توحید» بخوانیم تا موحد به (( توحید صمدی قرآنی)) بشویم . ▪️بنا بر امر الهی که به ما دستور فرمود ما داریم قرآن را می آوریم در نمازش میخوانیم به دستور او داریم اطاعت میکنیم فرمان خدا را. این اطاعتِ فرمانِ حق باعث میشود که ....دیگر ارزش این حمد و سوره به اندازهء ما نیست چون ما داریم امر خدا را اجرا میکنیم به اندازهء خودِ خداست به اندازهء خاتم انبیاست. و لذا نماز ما (( نماز محمدی)) صلی الله علیه و آله و سلم است نماز الهی است یعنی خدای متعال فرمود اینطوری بخوان من دارم میخوانم.....من چه میدونستم که آدم باید نماز بخواند و نماز را هم اینجوری بخواند! ▪️حالا علاوه از این ....دوست دارد که به سِرّ اینها هم برسد به اسرار اینها هم برسد که ....چه سِرّی بود که خدا به ما این لطف را کرده؟! ....چرا به حیوانات نگفته؟ چرا به ملائکه نگفته؟ چرا به عالم مثال و عقل اینجوری نماز دستور نداده؟ ▪️مهمترین چیز این است که آدم دارد.....به تَبَعیت امر او اقدام میکند که امرش را اجرا بکند ✔️لذا عارف در محضر حق متعال در مقام حضور و مراقبت: 1️⃣ احکام شرعیه به نحو تشریعی برای او ترفیعی میشود. تکلیفش ترفیع پیدا میکند.... 2️⃣ و وقتی در حضور حق متعال "فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر" است میگوید: بارالها من کاری به واجب و مستحب ندارم ،شما مستقیما تمام امور مرا بدست بگیر و به دلم القاء بکن چه کاری را بکنم چه کاری را نکنم، 3️⃣من کاری به احکام شرعیه ندارم.....احکام شرعیه برای کسانی است که دسترسی به مقام حضور ندارند، قطعا لازم است 4️⃣حالا یکی بگوید بنده بر اساس اجتهادم به نظر من فلان کار مستحب است و احتیاط مستحب این است که این را انجام بدهید. خب وقتی من در محضر حق متعال باشم چرا به اجتهادِ این و آن عمل کنم! خب مستقیما از خودِ خدا میپرسم از خودِ او. 5️⃣و لذا عارف حقیقی باید به یک رتبه ای از معرفت و عرفان برسد که مستقیما تمام چیزها را از وجود حق متعال مستقیم بگیرد..... و تمام چیزها را از خلیفه الله میگیرد ▪️کسی تا به این رتبه نرسد آن مقام عرفانی کامل هنوز محقق نشده. ▪️شیخ اکبر در فصوص میگوید: عارف یا مامور است یا مَنهی. یعنی جان خدا بهش میگوید این کار را یا انجام بده یا نده دیگر نمیگوید من بروم به رساله عملیه مراجعه بکنم ببینم آقای مجتهد چی گفته نه آنجا آقای مجتهد برای کسانی گفته که آگاهی به احکام ندارند، مقام حضور را ندارند، دسترسی ندارند ▪️این عارف( کتل طی کرده ).....اهل کتمان است.....و به عموم کاری ندارد.....عموم وظیفه شان را بر اساس تشریعیات میروند پیش مجتهدینشان ....و کاری به بندگان خدا ندارد. او خودش در محضر حق متعال است. ۱۴۰۰ ۱_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی روز هشتم ،ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ◾️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ◾️جلسه پانزدهم شرح رساله لقاءالله ◾️ ▪️در اینجا استاد در بیان کون جامع نکاتی را بعنوان مقدمه بحث مطرح فرمودند: ▪️نکته اول اینکه هر یک از ما می‌توانیم یک آدم و حوّایی تصور بشویم که نسل و فرزندانی داریم، فرزندان ما هم فرزندانی پیدا می‌‌کنند و نسل ها یکی بعد از دیگری می‌آیند. ▪️نکته دیگر اینکه ما در مورد اجداد خود تا جدّ دوم و سوم را می‌‌شناسیم و به ندرت از جدّ چهارم اطلاع داریم. از ناحیه فرزندان نیز به همین صورت؛ نوه های خود، و شاید فرزندان نوه ها را ببینیم. بیشتر از این از اجداد قبلی خود و فرزندان بعد از خود خبر نداریم. ▪️به یک تعبیری؛ ما بطور کلی از اصل و ریشه خود بی‌‌خبریم فقط می‌‌دانیم که به جناب آدم و حضرت حوا متصل هستیم. از آنچه هم که بعنوان نسل و ذرّیه از ما باقی می‌‌ماند نیز، بی‌‌خبریم. ▪️کونِ جامع؛ کونی است که مقامِ جمعی دارد. کون جامع هم به اَسرار وچودی خودش آگاه است و هم به اسرار وجودی ماقبل خود و هم به اسرار وجودی مابعد خود. ▪️کون جامع؛ به اَسرارِ وجودیِ عالَم ظاهری طبیعت از کره‌ی زمین و کره‌ی آب و کره‌ی هوا و کره ی اِتِر تا کهکشان‌هاست خبر دارد. ▪️کون جامع؛ از هر چه که در عالَم ظاهر و طبیعت است از مفردات؛ مثل عناصر اَربعه‌‌‌ی اَرضی به صورت کلی؛ و عنصر خامِس سَماوی و همچنین آنچه را که در عالَم مِثال هست و هر آنچه که در عالم عقل هست، باخبر است. ▪️همه‌‌ی این موارد پیش کون جامع حاضر است. که این مقام کون جامع را به عقلِ بِالمُستَفاد تعبیر می‌کنیم. ▪️نفسِ ما دارای قوایی هست که به واسطه آنها کار انجام میدهد؛ اعم از قوای نباتی و قوای حیوانی و قوای انسانی. نظیر قوه باصره برای دیدن و قوه سامعه برای شنیدن و سایر قوا ... ▪️در رأس قوای انسانیِ نفس، قوه عاقله است. قوه‌ی عاقله دارای چهار مرتبه است: عقلِ هَیوُلانی، عقلِ بِالمَلَکه، عقلِ بِالفِعل و مرتبه‌ی نهایی عقل، عقل بِالمُستفاد است. قوه عاقله ابتدا در حد عقل هیولانی است. ▪️فرق بین عقل بالمستفاد و عقل بالفعل این است که عقل بالفعل معقولات را ادراک می‌کند اما عقل بالمستفاد؛ آن توانمندی نفس است که هر چه از معقولات را که عقل بالفعل ادراک کرده است؛ عقلِ بالمُستفاد، مخزن همه‌ی این معقولات و مُدرَکات می‌شود. ▪️در رساله‌ی نفس الامر که یکی از هشت رساله‌ی عربی حضرت علامه حسن زاده (محبوب القلوب) است؛ آمده است: مخزن قوه‌ی عاقله، عقل فعال است؛ مثل این که مخزن قوه‌ی واهمه را حافظه می گوییم. و مخزن قوه‌ی حس مشترک را قوه‌ی خیال می‌نامیم. ۱۴۰۰ ۱_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️آيا تسليم شدن رفاه را به دنبال دارد؟ #قسمت_اول ▪️وقتي در #جنگ_جهاني_اول ايران اشغال شد برخي از
☑️آيا تسليم شدن رفاه را به دنبال دارد؟ ▪️در چنين شرايطي خطه شمال که دراختيار انگليسي‌ها نبود توانسته بود با مديريت از اين قحطي درامان بماند، حتّي توانست پناهگاهی برای بسیاری از ایرانیان قحطي زده باشد. جنگلی‌ها مقرری مشخصی از برنج برای مردم تهران، همدان، و چند شهر و آبادی دیگر در نظر گرفته بودند. عملکرد کمیته تحت ریاست کوچک خان در خصوص مدیریت قحطی باعث شد هیئت‌های مذهبی آمریکایی حقوق بشری در رشت پول امداد را پس فرستند و بگویند به دلیل تدابیر مؤثری که جنگلی‌ها به کار گرفته‌اند به کمک ایشان نیازی نبوده‌است. به گفته یکی از پزشکان بیمارستان آمریکایی در تهران با نام «جی دی فریم»، جنگلی‌ها با فراهم آوردن سرپناه برای مردم بی‌پناهي که به گيلان پناه مياوردند و کنترل ورود و خروج برنج از شهر رشت عملیات امداد ترتیب دادند. این عملیات امداد شگفتی این پزشک را برانگیخته بود. ▪️اين در حالي بود که ساکنان تهران، همدان، قزوين، زنجان، مشهد و ساير شهرهاي ايران به طور شرم آوري تقريباً هيچ کمکي به بهبود اوضاع وحشتناک قحطي زدگان نمي‌کردند، جنگلي‌ها ماهيانه ده هزار تومان (برابر با ۱۰ هزار دلار به نرخ عادي) براي کمک به آوارگان قحطي زده‌اي که به رشت مي‌آمدند خرج مي‌کردند. ◾️یادداشت: دکتر نرگسی (صومعه سرایی)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 #نکته_ناب 🏴 #قسمت_اول 🏴 بسمه تعالی 🏴 ▪️علامه حسن زاده آملی در نکته ۲۴۴ هزار و یک نکته از کتاب
🏴 🏴 ▪️و آنکه فرمود: «وجعلته بك و منك و الیك و علیك دالاً دلیلاً»؛ بدان اول دلیل بر ذات اول عدد و تعین اول است. هر موجودی بسته به ظرفیت و سعه‌ی وجودیش دلالت بر مافوق و رب خود دارد. اسماء جزئی دلیل اسماء کلی هستند و اسماء کلی دال و دلیل بر اسم جامع هستند و اسم جامع ادل دلایل بر حضرت احدیت است و تعین اول بالاترین دلیل بر ذات است. ▪️و بدان هر اسم کلی اسم اعظم است مر اسماء جزئی خود را که خدمه و سدنه‌ی او هستند. فلذا اسماء کلی اسماء اعظمند و اسم جامع اسم اعظم است نسبت به اسماء کلی و حضرت تعین اول که حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله است اسم اعظم است مر اسم جامع را. یعنی اول عدد اسم اعظم اعظم اعظم است کما اینکه در ادعیه وارد شد باسمك الاعظم الاعظم الاعظم. و بدان هر چه دلیل به مدلول نزدیکتر باشد با وضوح و روشنایی فزونتری از مدلول خبر می‌دهد و به او دلالت می‌نماید و چون حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله اقرب التعینات به ذات غیبی است، روشن ترین دلیل ذات محسوب می‌شود که هیچ حقیقتی در هستی چون او علم اجمالی به ذات ندارد و چون تعین اول ذات است دلالت او به رب خود دلالت ذاتی است که برای این دلالت احتیاج به غیر ندارد اما دیگرانی که به حضرت أو أدنی راه نیافته‌اند به او به ذات اقدس هاهوتی دلالت می‌نمایند. ▪️و آنجا که فرمود: «روحه نسخة الأحدية فى اللاهوت»، مشیر به همان تعین اول است که گفته شد. اما بدان لاهوت عالم امر را گویند که فوق عالم عقل کل و جبروت است و آن عالم احدیت و واحدیت است. روح انسانی به سبب بساطتش نسخه‌ای از مرتبه احدیت است که تمام حقایق و کلمات وجودی به نحو جمعی در او نوشته شده است. لذا از تعبیر نسخه استفاده کرد چون نسخه هم کتابی است که بر آن می‌نویسند و هم عکس و رونوشتی است که از روی نوشته‌ی دیگر استنساخ می‌کنند. چون آدم به صورت حق آفریده شده است و روح او نسخه‌ای از احدیت لاهوتی است لذا می‌تواند در قوس صعود تا صادر نخستین بالا رود و روحش احدیت لاهوتی شود. ▪️و آنکه فرمود: «جسده صورة المعانى الملك و الملكوت»، چون صورت هر چیز ظهور و تنزل آن چیز است. یعنی جبروت، صورت لاهوت است و ملکوت، صورت جبروت و عالم ملک و ناسوت صورت ملکوت. جسد انسان کامل صورت همه‌ی حقایق عالم ناسوت و ملکوت است. صورت معانی ملک و ناسوت است چون جسد امام به سبب تروحش اشرف موجودات در عالم طبیعت می‌باشد و اگر معانی تمام کمالات عالم ناسوت را عصاری کنیم سید و امامش جسد انسان کامل می‌شود. و البته معانی ملک همان ملکوت است چون ملکوت مبالغه‌ی در مالکیت است و عالم ملکوت مرتبه‌ای است که مالکیت دارد بر تمام عالم ناسوت؛ «بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ». پس معانی عالم ملک حقایق ملکوتیه است و جسد امام صورت اتم همه‌ی حقایق ملکوتیه می‌باشد. ▪️و آنکه فرمود: «قلبه خزانة الحى الذى لا يموت»، قلب انسان کامل خزینه‌ی همه‌ی کمالات اسمائی است و مفتاح غیبی است که تمام مفاتیح در او مندمجند و تمام مراتب غیب که حیات تفور و محض است و هیچ موتی در آن راه ندارد به دست او گشوده می‌شود و حیات در مراتب مادون جاری می‌گردد. ▪️و فرمود: «طاووس الکبریاء و حمام الجبروت»؛ بدان کبریائی از اسماء جلالی الهی است اما در متن جلال جمال منطوی است و در متن جمال جلال. چون او اول و آخر و ظاهر باطن است و بطون جلال است و ظهور جمال و چون همان که ظاهر است همو باطن می‌باشد پس همو که جلال است جمیل است. امام طاووس کبریاء است یعنی برای کبریایی حق که جلال اوست، ظهوری است که آن ظهور حقیقت امام است. کبریایی حق طالب خفاست اما غلبه‌ی عشق و رحمت سبب می‌شود از متن کبریایی ذات، طاووس جمال بالهای خلقت و تعیناتش را بگستراند و بساط زیبای کثرت پهن شود. ▪️نفس ناطقه را به ورقاء و کبوتر و حمام تشبیه کرده‌اند. بدان نفس نفیس ختمی اصل جبروت است اعنی عقل قدسی او در سیر عروجی با عقل اول اتحاد وجودی پیدا کرده است پس عقل او عقل کل و خیال متصل او خیال منفصل و جسد او جسم کل است کما اینکه روح انورش لاهوت احدی است پس او کون جامع است و چون او را دیده باشی همه را دیده‌ای و چون سخن او را بشنوی سخن همه را شنیده‌ای از اینرو فرمود «مَنْ رآنی فَقَد رَأَی الحَقَّ» اللهم‌ صلی علی محمد و آل محمد. ◾️شب جمعه مصادف با شب ۲۸ صفر سالروز شهادت حضرت محمد مصطفی و امام حسن مجتبی صلوات الله علیهما ۱۴۴۲ ه ق ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ه ش اسلامشهر◾️