eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۳ □امام حسین علیه السلام این گونه در کربلا عشق بازی کرد و علی اصغرش را هم در راه
قسمت ۴۴ □امام حسین گفت خدایا من آن مقصود تو را بجا می‌آورم. چون رحمة الله الواسعة شد، هر که بر او گریه کرد رحمت رحیمیه خدا شامل حال او شد و بالا رفت. هم در دل تمام مخلوقات وارد شد و هم در دل مؤمنین و آنها را بالا برد. لذا ما هیچ جا مثل دستگاه امام حسین علیه السلام نمی‌توانیم رشد کنیم. این‌جا هم گریه و عزای ما مدرج است. امام رضا علیه السلام فرمود هر کس گریه کند و اشک بر صورتش جاری شود، خدا همه‌ی گناهانش را می‌بخشد. مراتب گریه بر امام حسین و جلوه حسینی مدرج است. بالاترین مرتبه‌ آن است که ما به مطلع شمس حسینی برسیم. «حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَىٰ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا» (کهف/۹۰) یعنی جایی که سر اباعبدالله الحسین بدون حجاب بر تو جلوه کند، دیگر هیچ حجابی باقی نمی‌ماند الا حجاب خود خورشید. وقتی خورشید به تو می‌تابد، نورش حجاب بین تو و خورشید است. لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً». این حرارت، حرارت همین مطلع شمس است. «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا» (اسراء/۷۸) □انبیاء و اولیاء روضه نمی‌خوانند و روضه شان فقط اسم امام حسین علیه السلام است. لذا امام صادق علیه السلام فرمود: شیعیان خالص ما کسانی هستند که اگر سه بار اسم امام حسین را بیاورید بار سوم گریه می‌کنند. شب عاشورا از خیمه ها صدای کندوی زنبور عسل می آمد و آن‌ها هم عاشق اباعبدالله بودند. نماز و دینشان حسین علیه السلام بود. هر کسی گوشه‌ای از خیمه نشسته بود و صدا می‌زد حسین... همه یاران تعجیل در وصال داشتند چون امام پرده را کنار زده بود و همگی آن اتصال با امام حسین علیه السلام را دیده بودند، لذا دیگر نمی‌توانستند بمانند...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۴ □امام حسین گفت خدایا من آن مقصود تو را بجا می‌آورم. چون رحمة الله الواسعة شد،
قسمت ۴۵ □وقتی در روز عاشورا، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام خواست با اهل بیت علیهم السلام وداع کند به ایشان فرمود: اِستَعِدّوا لِلبَلاء، خودتان را برای بلا آماده کنید. در معانی بلا، هم امتحان و آزمایش آمده هم اندوهی که جسم را می‌فرساید. البته بلای اولیاء خدا غیر از بلا و ابتلاء دیگران است. بلای هرکس به میزان استعداد و ظرفیت اوست. معشوق برای اینکه حجاب بین خود و عاشق را از میان بردارد، عاشق را به بلا مبتلی می‌کند... بین عاشق و معشوق هفتاد هزار حجاب هست. این حجاب‌ها نیز یا ظلمانی است یا نورانی. دلیل وجود این حجاب‌ها نیز این است ک عاشق آماده شود، آماده شود که معشوق بتواند بدون پرده بر او تجلی و جلوه گری کند. در بعضی مواقع، عاشق آن ظرفیت و استعداد لازم را ندارد که  معشوق بدون حجاب بر او جلوه کند به طوریکه گفته‌اند لَو كَشَفَهُ لأَحْرَقَتْ سُبُحَاتُ وَجْهِهِ مَا انْتَهَى إِلَيْهِ بَصَرُهُ. اگر معشوق بدون حجاب به عاشق رخ بنماید، عاشق را می‌سوزاند لذا عاشق را به بلا مبتلا می‌کند تا او با این بلا، سعه‌ی وجودی و ظرفیت پیدا کند و وسیع شود. هر بلایی که از سوی معشوق می‌آید، یک پرده را به کنار می‌زند. در کربلا، با هر تیری که شهدا می‌خوردند، یک حجاب بین آنها و امام حسین علیه السلام برداشته می‌شد. در مورد آل الله علیهم السلام که به اسارت رفتند نیز این قضیه صدق می‌‌کند. یعنی امام حسین می‌خواهد به عنوان معشوق ازلی و ابدی اینها را آماده‌ی تجلیات ذاتی خاصه‌ی خودش کند. امام حسین علیه السلام امام است، وظیفه‌ی امام نیز این است که به هر صاحب استعدادی متناسب با استعدادش افاضه کند و چنین نیز می‌کند. شهدای کربلا با شهید شدن، با جانبازی و سر و دست دادن و با آن مصیبت اعظمی که در روز عاشورا اتفاق افتاد، برای دریافت تجلیات امام حسین علیه السلام آماده شدند. خاندان ایشان و بازماندگان کربلا نیز با اسارت به این آمادگی رسیدند؛ إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا... خدا خواسته است که شما را اسیر ببیند تا با این بلایا و محن و سختی ها روح شما این آمادگی را پیدا کند که شمس ولایت، بدون حجاب بر اهل‌بیت علیهم السلام تجلی کند. □تا حجاب‌ها کنار نرود، عبد، معشوق خودش را از پس ابر مشاهده می‌کند. به اصطلاح هنوز بین او و معشوقش فاصله است لذا فرمود: أَنَّ رَكْعَتَيْنِ بِسِوَاكٍ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَكْعَةً بِغَيْرِ سِوَاكٍ. این روایت شریف را اینگونه ترجمه کرده‌اند که دو رکعت نمازی که با مسواک زدن خوانده شده باشد بهتر از هفتاد رکعت نماز بدون مسواک زدن است‌. جناب عراقی در لمعات این حدیث را خیلی لطیف بیان فرموده است. او سِوَاك را به «غیر او» معنی کرده است، نمازی که در آن توییِ تو در آن مطرح نباشد و غیر او همه از دل به کناری رود، چنین نمازی هفتاد مرتبه بالاتر از نمازی است که در آن تو در میان باشی... وقتی که شما مسواک می‌زنید، در واقع این غذاهای زائد را پاک می‌کنید. ○نشانی داده اندت از خرابات ○که التوحید اسقاط الاضافات □می‌خواهد بگوید نمازی بخوان که در آن نماز، همه‌ی اضافات و غیر را پاک کرده باشی و بین تو و خدای تو در نماز فاصله‌ای نباشد. المُصَلِّی یُنَاجِی رَبَّهُ، تو در نماز با رب خودت مناجات می‌کنی، باید حجاب به کناری رود لذا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به آل الله فرمود که آماده باشید. وقتی امام می‌گوید اِستَعِدُّوا، استعداد را انشاء می‌کند. هم خود او استعداد را انشاء می‌کند و هم اوست که بلا را نازل می‌کند. او تعیین می‌کند که بر هر عاشقی چه نوع بلایی باید وارد شود تا او به کمال برسد. در مورد من و شما نیز همینگونه است، هیچ کدام از بلیات ما با دیگری یکسان نیست. همه‌ی افراد بلیه دارند. کسی نیست که خدا او را به بلا امتحان نکند؛ أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (عنکبوت/۲) همه امتحان می‌شوند...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۵ □وقتی در روز عاشورا، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام خواست با اهل بیت علیهم
قسمت ۴۶ □اگر کسی امتحان نشود و بلیه‌ای به سراغ او نیاید، باید از خودش بترسد. پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی این مطلب را فرمود، شخصی گفت که یا رسول الله! زمان‌هایی بر ما می‌گذرد که هیچ بلایی بر ما نازل نمی‌شود، ایشان فرمود همین که مسئله‌ای هر چند کوچک پیش بیاید، مثلا خاری به دست تو برود یا به تعبیر بنده مختصر سردردی بگیری یا پایت به جایی بخورد کافی است، این هم بلا است منتها ظرفیت ها متفاوت است. به هر کسی به وفق ظرفش بلا می‌دهند. وقتی از بلا سخن می‌گوییم، همیشه ذهن سراغ سختی ها می‌رود، نه، اینگونه نیست. در برخی موارد، بلا در عافیت است. گاهی مواقع بلا در ثروت یا سلامت است. از قضا بلای در غنا و عافیت خیلی سخت تر از بلای در فقر یا بیماری و یا این دست از گرفتاری ها است. □حضرت اباعبدالله به ایشان فرمود: اِستَعِدُّوا لِلبَلاء، برای بلا آماده باشید تا با این بلا، حجاب بین من و شما از میان برود. معشوق، حضرت اباعبدالله است. او ظل الله و مظهر اتم حق متعال که معشوق ازلی و ابدی است می‌باشد. معشوق خودش را در تجلیات مختلف به عاشق نشان می‌دهد و با آن بلیات متفاوت، او را به سمت خودش جذب می‌کند. یکی از آن مصادیق سنگین بلا که بسیار سخت و دشوار است، این است که معشوق، عاشق را به بُعد و فراق مبتلا کند... عاشق، بالذات، بعد و فراق را دوست ندارد. بعد و فراق برای شیطان است. شیطان رانده شده است، قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ، از مقام قرب دور شو! چون این مقام، مقام شیطان است، هیچ عاشقی ذاتاً بعد و فراق را دوست ندارد اما اگر معشوق بگوید برو چطور؟! ○من از درمان و درد و وصل و هجران ○پسندم آنچه را جانان پسندد □اگر جانان بگوید برو چطور؟! لذا در برخی از این شطحیات و صحبت‌هایی که برخی از عرفا و حکما با شیطان داشته‌اند، شیطان همین را گفته است. گفته است که معشوق نظام وجود که حق متعال است، همو به من گفت که بروم... من چند صد هزار سال بندگی او را کردم، لذا خدا به من گفت برو. نشان صدق در عشق این است که عاشق حرف معشوق را گوش کند، من هم حرف معشوق را گوش دادم و آمدم. خدا هم اگر به کسی بگوید برو، او باید تا پایین ترین مرحله برود... پایین ترین مرحله همین جایی است که من و شما هستیم، عالم ماده و عالم خیال که محل جولان شیطان است. او به عالم عقل راه ندارد. اگر من و شما عقلانی شویم و به مقام عقلانیت صیرورت پیدا کنیم که همان آسمان چهارم است، او در آنجا راه ندارد. در روایت داریم که پیش از ولادت حضرت پیغمبر صلوات الله علیه و آله، شیاطین تا آسمان چهارم نیز می‌رفتند اما پس از میلاد مبارک ایشان، دیگر نتوانستند به آنجا بروند. چرا؟ چون ایشان عقل کل است. پیش از او، انسان ها به صورت اتمّ به عقل کل دسترسی نداشتند لذا شیطان به همان میزانی که آنان از عقل کل بهره نداشتند در ابعاد وجودی افراد و اشخاص جولان می‌داد اما پیغمبر، انبیاء و اولیاء معصوم بودند و تحت عصمت حق متعال بودند. اگر کسی به عقل کل متصل شود، او در حصن حصین ولایت الهیه قرار می‌گیرد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۶ □اگر کسی امتحان نشود و بلیه‌ای به سراغ او نیاید، باید از خودش بترسد. پیامبر صل
قسمت ۴۷ □معشوق به عاشق می‌گوید برو. اگر معشوق به عاشق چنین بگوید، پسندم آنچه را جانان پسندد... این نشان صدق عشق است. می‌خواهم از وداع سخن بگویم... وداع خیلی سخت است. در این برو گفتن ها وصال حاصل می‌شود. ○گفت هجری که بود مراد محبوب ○از وصل هزار بار خوش تر □در کربلا، امام حسین علیه السلام به خاندان می‌گوید که بروید... به همین خاطر، وداع حضرت زینب سلام الله علیها با اباعبدالله الحسین را بالاترین مرتبه‌ی صبر تعریف کرده‌اند؛ صبر عن الله. این بالاترین مرتبه‌ی صبر است که عاشق از معشوق جدا شود. این جدایی نیز حکمتی دارد. هم جدایی ظاهری و هم در برخی موارد جدایی باطنی. او در واقع در باطن جدا نیست اما معشوق او را مبتلا به بُعد می‌کند. حضرت ایوب بنا به مصلحت الهی به بُعد مبتلا شد تا اینکه خدا به او گفت که ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ. پایت را در این حوض آب بینداز و غسل کن تا به واسطه‌ی این غسل به مقام قرب برگردی. حق متعال خطاب به جناب آدم گفت اهبطوا... بروید! همه تان بروید! در همه‌ی این بروید گفتن‌ها و رد کردن‌های معشوق حکمتی هست. معشوق با جلال می‌راند و با جمال جذب می‌کند. بدانید که در هر راندنی هزاران وصل نهفته است. او گاهی خود را به صورت جمال به عاشق می‌نمایاند. گاهی خودش را به شکل و صورت نشان می‌دهد. ○دل از من برد و رو از من نهان کرد ○خدا را با که این بازی توان کرد □گاهی با او رخی نشان می‌دهد و عاشق بیچاره را گرفتار خودش می‌کند. رأیتُ ربّی في أحسن صُورَة. در عالم خیال مشاهده می‌کند، در عالم شهادت، در همین عالم طبع مشاهده می‌کند. جناب علی ابن مهزیار پس از بیست سفر مکه، در بیستمین سفر، امام زمان ارواحنا فداه را دید، مجمع الجمال را دید، سه روز هم میهمان امام زمان بود. با حضرت هم سفره شد و با او غذا خورد. بعد از این دیدار، او تا آخر عمرش در بیابانها بود، متحیر شد، مجنون شد... ○هرکس که بیند روی تو ○آشفته گردد عقل او ○معشوق را جویان شود ○دکان او ویران شود □هرکس آن جمال ازلی را ببیند به این حال می‌افتد البته به شرطی که استعدادش را داشته باشد وگرنه خیلی‌ها بودند که امام حسین علیه السلام را می‌دیدند، اهل‌بیت علیهم السلام را می‌دیدند... حساب سعید بن عبدالله و دیگر شهدای کربلا حساب دیگری است... جناب مقداد و کمیل و... عاشق های حقیقی بودند. معشوق وقتی خود را به صورت نشان می‌دهد، عاشق را مبتلا به خودش می‌کند. می‌گویند که علی بن مهزیار پس از آن دیدار، تا آخر عمرش حالت شوریدگان را داشت و در کوه و بیابان بود و به دنبال این معشوق حقیقی نظام هستی می‌گشت. □معشوق گاهی دیگر صورت نیست و خود را به معنی نشان می‌دهد. اینجا دیگر جلوات، جلوات جلالی هستند. این تجلیات به اصطلاح بی مثال هستند. در این جلوه، عاشق به قلق و اضطراب می‌افتد. گاهی اوقات و بالاتر از همه‌ی اینها، تجلی فوق صورت و معنی است که دیگر این تجلی همان است که جذب می‌کند. مجذوب سالک شنیده‌اید؛ معشوق، عاشق را جذب خودش می‌کند. سر مبارک حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا چنین می‌کرد. این سر بریده در ۷۲ موضع تکلم کرده است. این تکلم در واقع جلوه‌های این سر بوده است. گاهی این سر تنزل پیدا کرده و به تنور خولی ملعون رفته، یعنی نور به تنور رفته است و گاهی بر بالای نیزه بوده، گاهی به دیر راهب رفته، امروز هم دقیق مشخص نیست که سر مبارک اباعبدالله الحسین علیه الصلوة و السلام کجاست. عده‌ای می‌گویند در نجف کنار امیرالمؤمنین علیه السلام دفن شده، برخی می‌گویند در کربلا و با جسم مبارک ایشان دفن شده، بعضی نیز می‌گویند که این سر مبارک در سوریه است. سر مظهر ولایت است. در مقاتل ما نیز از این سر مبارک با عناوینی همچون هلال و قمر یاد شده است. حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله پیرامون امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده‌اند: عَلِيٌّ مِنّي بِمَنْزِلَة رَأسي مِنْ جَسَدِي. ولایت اینگونه است. نبوت به جسد و بدن تشبیه شده و ولایت، به سر. بدن ظاهر است و سر غایب لذا بدن اباعبدالله الحسین ظاهر است و سر ایشان نیز غایب است. بدن مظهر نبوت است لذا در کربلا نبوت را پایمال کردند که ۱۰ زنا زاده‌ی خبیث بر پیکر پاک امام حسین علیه السلام اسب تاختند‌. البته نطفه‌ی این کار در سقیفه بسته شد. نطفه‌ی از بین بردن نبوت و شریعت در سقیفه ریخته شد و در کربلا به این شکل ظهور کرد اما خب حضرت زینب سلام الله علیها هست و اجازه نمی‌دهد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۷ □معشوق به عاشق می‌گوید برو. اگر معشوق به عاشق چنین بگوید، پسندم آنچه را جانان
قسمت ۴۸ □حضرت زینب سلام الله علیها هم احیاگر نبوت است هم احیاگر ولایت کبری الهیه است. ایشان ویژگی خاصی دارد، ایشان تالی تلو مادرشان است و بلکه عصمة الله الکبری است... حضرت زینب نیز به این مقام بلند راه یافته است که امام زمان ارواحنا فداه که امام حاضر ما است، برای مصائب او شب و روز گریه می‌کند. اگر ایشان نبود، حقیقتا از دین پیغمبر صلی الله علیه و آله چیزی باقی نمی‌ماند. کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود، سخن حقی است که خدا بر دهان شعرای ما جاری کرده است. او هم نبوت را احیا کرد و هم ولایت را لذا صاحب مقام عصمت کبری است.  پیغمبر صلی الله علیه و آله به دخترش حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود أُمّ أبیها، شما به حضرت زینب سلام الله علیها بگویید أُمّ أخیها. او برای ولی الله مادری کرده است. بماند که در هر دوره و هر عصری، هر امامی باید در کنارش یک زن باشد. آن امام مظهر عقل کل است و باید یک زن باشد که فیض را از امام بگیرد و بین موجودات پخش کند. نقش مادر چیست؟ نقش او این است که نطفه را از پدر می‌گیرد و آن را در رحم خود پرورش می‌دهد. لذا ربوبیت در رحم مادر توسط نفس ناطقه‌ی مادر انجام می‌شود. مادر است که او را رشد می‌دهد و بعد از تولد نیز مادر است که او را پرورش می‌دهد و به کمال می‌رساند. در معنا نیز همین گونه است؛ هر امامی باید یک مادری داشته باشد که آن معارف را آن مادر پرورش دهد. از امام تعبیر به مظهریت عقل کل و از این زن، تعبیر به مظهریت نفس کل می‌کنند. ○آسمان مرد و زمین زن در خرد ○آنچه او می‌افکند این پرورد □حضرت زینب سلام الله علیها یک ویژگی دارد که ایشان نفس کل چند امام بود! ایشان پس از مادرشان، وظیفه‌ی مظهریت نفس کل در عالم معنا را داشت. آن مثال عالم جسمانی تنها برای تمثیل بود. او مظهر نفس کل است برای پدرش علی بن ابیطالب، برای برادرانش امام حسن و امام حسین و برای برادرزاده اش حضرت سیدالساجدین صلوات الله علیهم اجمعین. یقین بدانید که اگر حضرت زینب نبود، از دین و دیانت و معنویت و کربلا و روضه هیچ چیز باقی نمانده بود. همه‌ی ما بلا شک مدیون حضرت زینب هستیم. هرچه داریم متعلق به حضرت زینب سلام الله علیها است لذا حضرت زینب حق بزرگی بر گردن ما بلکه بر گردن هستی دارد... هستی دائر مدار انسان کامل و امام است و اگر امامت از بین برود و مورد توجه واقع نشود، عالم معنای خودش را از دست می‌دهد. □این سَر مظهر ولایت است و غایب است چون ولی باطن است. رسول ظاهر است و ولایت جنبه‌ی باطنی است. اگر ولی و نبی را به یک انسان تشبیه کنیم، جسم می‌شود نبی و روح می‌شود ولی. پیغمبر نیز به امیرالمؤمنین همین را فرمود که یا علی! كُنْتَ مَعَ الأنْبياءِ سِرًّاً و مَعي جَهراً. تو در سرّ همه‌ی انبیاء بودی چون ولایت باطن نبوت است اما با من، هم باطن نبوت من هستی هم خودت آشکار شدی. تو در زمان دیگر پیامبران در باطن آنها بودی. اگر آنها ولایت تو را نپذیرفته بودند پیغمبر نمی‌شدند. این سَر امام حسین نقش خود را داشت و جلوه گری می‌کرد چرا که امام در عالم ظاهر ظهور و بروز دارد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۸ □حضرت زینب سلام الله علیها هم احیاگر نبوت است هم احیاگر ولایت کبری الهیه است.
قسمت ۴۹ □وقتی که حضرت زینب کبری سلام الله علیها این سر مبارک را دید، از او به هلال تعبیر کرد؛ ○یا هِلالاً لَمّا استَتَمَّ کمالا ○غالَهُ خَسفُهُ فَأَبَدا غُروبا □فرمود ای هلال... تعابیر مختلفی به کار برده‌اند که چرا حضرت از هلال استفاده کرده‌اند. ماه شب دوم یا سوم را هلال گویند. برخی به حیث ظاهری تأویل کرده‌اند که حضرت زینب بعد از روز عاشورا تا دو روز سر مبارک اباعبدالله الحسین را ندیده بود. روز سوم همین که سر را دید گفت یا هلال... ای ماه نو که چون به کمال رسیدی، خسوف تو را گرفت و پنهان شدی... عده‌ای می‌گویند در شب های اول ماه را غبار گرفته است و نمی‌توان او را دید، سر و روی مبارک ارباب را نیز غبار گرفته بود لذا حضرت از هلال استفاده کرد. سپس فرمود: ○ما توهمت يا شقيق فؤادي ○كان هذا مقدرا مكتوبا □ای پاره‌ی دلم، نپنداشته بودم که چنین روزی برسد و چنین چیزی اتفاق بیفتد... خلاصه اینکه این هلال جلوه گری کرد؛ بر زن خولی به گونه‌ای خود را نشان داد، وقتی که فهمید این سر، سر امام حسین علیه السلام است، گفت که من دیگر در این منزل نمی‌مانم... جلوه‌ی دیگر در دیر راهب بود که او را مسلمان کرد. این سر ۷۲ جلوه داشته و هرجا چیزی گفته است و یا آیاتی خوانده. این سَر که ولایت است در دو جا تجلی به ذات کرد؛ یک جا برای حضرت رقیه و جایی برای حضرت زینب سلام الله علیهما که به تجلی این سَر، این دو نفر به آن کمال ممکنه‌ی خودشان رسیدند. در اینجا حضرت زینب به آن نگاه ولایی که داشت از سر اباعبدالله که مظهر ولایت است همین را می‌خواهد. می‌گوید که: ○یَا أَخِی فَاطِمَة الصَّغِیرَة کَلِّمْهَا ○فَقَدْ کَادَ قَلَبُهَا أَنْ یَذُوبَا □ای برادر من، با دختر سه ساله‌ات صحبت کن، عن قریب است که قلبش از فراق تو ذوب شود... ○یَا أَخِی قَلْبُکَ الشَّفِیقُ عَلَیْنَا ○مَا لَهُ قَدْ قَسَى وَ صَارَ صَلِیبَا □ای برادر، چگونه است که این دل مهربان تو بر ما سخت گشته است؟ عرض کردیم، در برخی موارد معشوق به این راحتی روی خودش را به عاشق نشان نمی‌دهد. دیده‌اید که شعرا معشوق را با چه عباراتی مخاطب قرار می‌دهند؛ بی‌وفا، سنگدل... عاشق هم همینطور دست و پا می‌زند... باید هم دست و پا بزند، وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا. این دست و پا زدن همین جهاد است. باید کار کنی... درست است که به تعبیر جناب حافظ، «گر چه وصالش نه به کوشش دهند»، اما «هر قدر ای دل که توانی بکوش»... □حالا سوال، اینکه اینهمه از عشق و عاشق و معشوق گفتیم، هدفمان چه بود؟! به این دلیل که می‌خواهیم عاشق امام حسین علیه السلام شویم. اگر عاشق او نشویم که زندگی فایده‌ای ندارد... من که می‌خواهم عاشق شوم باید چه کنم؟ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُم... باید تبعیت کنم. اگر می‌خواهم امام حسین بیشتر دل مرا ببرد، اگر می‌خواهم بیشتر به این خاندان دلبسته باشم، با اینها باشم و زندگی کنم، باید چه کنم؟ تبعیت... اقامه‌ی عزای امام حسین علیه السلام این نیست که لباس مشکی بپوشی و در و دیوار خانه‌ات را مشکی کنی، اقامه‌ی عزا یعنی پیاده شدن اهداف اباعبدالله الحسین علیه السلام در وجودت لذا اقامه‌ی عزا در وجود شماست. این روضه ها، دور هم جمع شدن ها و گریه کردن ها همگی مقدمه است... اگر از این مقدمه استفاده نکنیم و درون خودمان را با عمل به شریعت الهی، اخلاقیات و دستورات دین و دوری از گناهان آباد نکنیم که فایده‌ای ندارد. با حلوا حلوا گفتن که دهان شیرین نمی‌شود. این که گفتیم عاشق و معشوق، عاشق و معشوق شدیم و تمام شد؟! باید محیط کارت، زندگی ات، فرزندات همگی مصداق كُونُوا لَنَا زَيْناً باشد. باید زینت اهل‌بیت باشی. برای این مقصود باید چه کنی؟ به دستوراتشان عمل کن. اهل‌بیت علیهم السلام از ما خواسته‌اند تا ببینیم آنان چگونه زندگی کرده‌اند، ما نیز همانگونه باشیم. بخیل نباش، حسود نباش، دروغ نگو، غیبت نکن، نمام و سخن چین نباش، دزد نباش، انسان الهی باش، هر کسی در هر جا تو را دید تو را با انگشت نشان دهد و بگوید این عاشق امام حسین علیه السلام است، آدم خوبی است، خوب زندگی می‌کند. اگر خوب زندگی کنی خوب می‌میری...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۹ □وقتی که حضرت زینب کبری سلام الله علیها این سر مبارک را دید، از او به هلال تعب
قسمت ۵۰ (پایانی) □جناب مولوی داستانی نقل می‌کند که بسیار عمیق و لطیف است. می‌گوید که شاعری وارد شهری شد و دید که اهالی عزا گرفته‌اند. گفت در اینجا چه خبر است؟ لابد شخص بزرگی از میان شما رفته است که اینچنین ماتم گرفته‌اید. به او گفتند که ای بی خبر! تو نمی‌دانی که امروز عاشوراست؟! ○روز عاشورا نمی‌دانی که هست ○ماتم جانی که از قرنی بِهَست □آن شخص اهل معرفت بود و گفت بله، می‌دانم امروز چه روزیست! منتها شما به جای اینکه بر حسین عزا بگیرید بر خود عزاداری کنید. ○پس عزا بر خود کنید ای خفتگان ○زانک بد مرگیست این خواب گران ○روح سلطانی ز زندانی بجست ○جامه چه درانیم و چون خاییم دست ○چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند ○وقت شادی شد چو بشکستند بند ○سوی شادروان دولت تاختند ○کنده و زنجیر را انداختند □اگر برای امام حسین گریه می‌کنید، اینها که به فوز اعظم راه پیدا کردند، اینها که از این زندان رها شدند. تصور کنید ده نفر را به زندان می‌اندازند، دو نفر آزاد می‌شوند و آن هشت نفر عزا می‌گیرند که چرا اینها آزاد شدند! حالا سوالی که مطرح است این است که آیا اقامه‌ی عزا نکنیم؟ چرا... ما امر شده‌ایم که گریه کنیم و اقامه‌ی عزا کنیم. اگر اقامه‌ی عزا می‌کنی و اعتقاد داری که معاد هست، اگر به حشر اعتقاد داری، اگر باور داری که اینجا حد است و باید به عالم ابدیت بروی، این لا به لا بر خودت گریه کن... گریه کن که تو مولایی داری که او تمام بندها را رها کرد و کُنده و زنجیر را افکنده و سوی شادروان دولت تاخته اما من و شما اینجا مصداق اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ هستیم... ○چرا خو کرده‌ای در لای و در گل ○از این لای و گلت برگو چه حاصل ○دلا تو مرغ باغ کبریایی ○یگانه محرم سرّ خدایی ○تو را ز کنگره‌ی عرش می‌دهند صفیر ○ندانمت که در این دامگه چه افتادست □آری گریه کن اما بر خودت گریه کن. آمده‌ایم که عاشق شویم. رسم عاشقی چیست؟ تبعیت از معشوق تا از این بندها رها شویم؛ «الدُّنْيَا سِجْنُ المُؤْمِنِ وَ جنَّةُ الكَافِرِ». اینجا برای کافر بهشت است. تو که عاشق حسینی، اینجا برایت زندان است. حفره کن زندان و خود را وارهان... این به این معنا نیست که برویم و بمیریم، برویم کشته شویم، شهید شویم! نه! همین گونه زنده زنده که هستی بمیر! مُوتُوا قَبلَ أن تَمُوتُوا. دل از تعلقات بکن. دل را به صاحبدل بده. هرچه او می‌خواهد زیباتر است. باید عاشق شویم... یکی از اساتیدی که بنده سالیان سال است که خدمت او می‌روم فرمود: یکی از اولیاء را در خواب دیدم. به من گفت که به مردم رسم و رموز عاشقی را یاد بده، مردم عاشق امام زمان ارواحنا فداه شوند... باید پیوسته عاشق باشیم، می‌بینی که ناگهان بانگ برآمد که خواجه برفت... إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ، اجل ما ثانیه ای جابجا نمی‌شود. با دست خالی، ابد هم در پیش داریم... در مسافرخانه‌ی دنیا که یا خوابیم یا مشغول چیزهای دیگریم. شخصی به قبرستانی در شهری رفت و دید که روی قبر ها نوشته یک ساله، پنج ساله، شش ماهه و... . نزد بزرگشان رفت و گفت اینجا همه کودک مرده‌اند؟ او گفت نه، ما سن معنوی افراد را می‌نویسیم. چه بسا شخص ۸۰ ساله است اما فقط ۶ ماه در راه خدا حرکت کرده! در حکمت ما، به کسی می‌گویند بالغ که از هوی و هوس رهیده باشد؛ نیست بالغ جز رهیده از هوی... من هر کاری دلم خواست بکنم، دروغ بگویم و غیبت کنم و... و بگویم روضه‌ام را هم می‌روم! اینطوری نمی‌شود! پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود که وقتی شما صلوات می‌فرستید خدا به شما باغی می‌دهد. گفتند که یا رسول الله! پس ما باغهای بسیاری داریم، حضرت فرمود که بله دارید لکن از بس از دنیا آتش می‌فرستید همه را از بین می‌برید. عاقبت اندیشی از ویژگی های عاقل ها است. دقت دارید که در زندگی دنیا چقدر عاقبت اندیشی می‌کنیم؟ چطور برای یک امر موقت عاقبت‌اندیش هستیم اما برای ابدیت عاقبت اندیش نیستیم؟! والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته محرم الحرام ۱۴۴۱
🍀حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فرمود: «إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَي قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً» قلب مرا غباری می‌گیرد و من هر روز هفتاد مرتبه استغفار می‌کنم. توجه به اسماء و صفات الهی برای پیامبر غبار بود. ازاله‌ی زوائد کنایه از زدودن غبار اسماء الله است. تلبس به اسماء و صفات حسنای الهی برای پیامبران و اولیاء کمال است اما رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمود توجه به اسماء الله باعث مه آلودگی و لیغان دل من می‌شود. وقتی که حضرت علیه السلام فرمود «يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي» این عطش، عطش بی‌حدی بود؛ یعنی من نیز می‌خواهم از حجاب اسماء بگذرم... 🍀کتاب ، ص ۸۰🍀
🍀نکته‌ای لطیف شما را بگویم، گوش جان فرا دهید، وقتی حضرت زینب سلام الله علیها به مجلس ابن زیاد ملعون وارد شد، آن ملعون به حضرت زینب طعنه زد که کار خدا را در مورد حسین و خاندانش چگونه دیدی؟! ایشان فرمود: ما رأيت إلا جَمیلا... تفاسیر عرفانی فراوانی برای این جمله‌ی عرشی گفته شده اما لطافتی دیگر دارد اگر بگوییم، حضرت زینب سلام الله علیها امام زمان ارواحنا فداه را در کربلا زیارت کرد. کسی که امام زمان را ببیند، همه‌ی غمهایش زائل می‌شود. همه‌ی دردها و غصه‌های ما ناشی از این معنی است که از امام زمان روحی فداه غافل هستیم و آه! چه غفلت عظیمی... تو که یک گوشه‌ی چشمت غم عالَم ببرد حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد ملاقات با امام غم و غصه را از میان برمی‌دارد و غم عشق را جایگزین می‌کند، در کربلا چون غم مصائب عظمای روز عاشورا که اعظم مصائب است، بر قلب آل الله نشست حتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با قد خمیده وارد گودال شد، خدا جمال مجمع الجمال حضرت م ح م د بن العسکری روحی فداه را به آن حضرت نشان داد و قلب اقدس او آرام گرفت... حضرت زهرا عشق آفرین است اما او هم در کربلا بی‌قراری کرد. وقتی وارد گودال قتلگاه شد فرمود: بنی... قتلوك، ذبحوك، و من الماء منعوك... عشق را ذبح نمودند و آب را از عشق مضایقه کردند. حق متعال تمثال انور امام زمان سلام الله علیه را به نور آفرین عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشان داد و فرمود: «بهذا انتقم لهذا». این آقا کیست که آن مصیبت بزرگ به او تسلّی پیدا می‌کند؟ چنین معشوقه‌ای در شهر وآنگه دیدنش ممکن هر آن کز پای بنشیند به غایت بی‌بصر باشد 🍀کتاب ، ص ۳۱ و ۳۲🍀
▪️حضرت زینب سلام الله علیها هم احیاگر نبوت و هم احیاگر ولایت کبری الهیه است. ایشان ویژگی خاصی دارد، ایشان تالی تلو مادرشان است. او هم نبوت را احیا کرد و هم ولایت را لذا صاحب مقام عصمت کبری است.  پیغمبر صلی الله علیه و آله به دخترش حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود أُمّ أبیها، شما به حضرت زینب سلام الله علیها بگویید ▪️او برای ولی الله مادری کرده است. بماند که در هر دوره و هر عصری، هر امامی باید در کنارش یک زن باشد. آن امام مظهر عقل کل است و باید یک زن باشد که فیض را از امام بگیرد و بین موجودات پخش کند. ▪️ربوبیت در رحم مادر توسط نفس ناطقه‌ی مادر انجام می‌شود. مادر است که نطفه را رشد می‌دهد و بعد از تولد نیز مادر است که او را پرورش می‌دهد و به کمال می‌رساند. در معنا نیز همین گونه است؛ هر امامی باید یک مادری داشته باشد که آن معارف را آن مادر پرورش دهد. از امام تعبیر به مظهریت عقل کل و از این زن، تعبیر به مظهریت نفس کل می‌کنند. آسمان مرد و زمین زن در خرد آنچه او می‌افکند این پرورد
▪️سر مبارک مولای ما ۷۲ جلوه داشته و هرجا چیزی گفته است و یا آیاتی خوانده. این سَر که ولایت است در دو جا تجلی به ذات کرد؛ یک جا برای حضرت رقیه و جایی برای حضرت زینب سلام الله علیهما که به تجلی این سَر، این دو نفر به آن کمال ممکنه‌ی خودشان رسیدند. در اینجا حضرت زینب به آن نگاه ولایی که داشت از سر اباعبدالله که مظهر ولایت است همین را می‌خواهد. می‌گوید که: یَا أَخِی فَاطِمَة الصَّغِیرَة کَلِّمْهَا فَقَدْ کَادَ قَلَبُهَا أَنْ یَذُوبَا ▪️ای برادر من، با دختر سه ساله‌ات صحبت کن، عن قریب است که قلبش از فراق تو ذوب شود...
☘حضرت زینب سلام الله علیها یک ویژگی دارد که ایشان نفس کل چند امام بود! ایشان پس از مادرشان، وظیفه‌ی مظهریت نفس کل در عالم معنا را داشت. او مظهر نفس کل است برای پدرش علی بن ابیطالب، برای برادرانش امام حسن و امام حسین و برای برادرزاده اش حضرت سیدالساجدین صلوات الله علیهم اجمعین. یقین بدانید که اگر حضرت زینب نبود، از دین و دیانت و معنویت و کربلا و روضه هیچ چیز باقی نمانده بود. همه‌ی ما بلا شک مدیون حضرت زینب هستیم. هرچه داریم متعلق به حضرت زینب سلام الله علیها است لذا حضرت زینب حق بزرگی بر گردن ما بلکه بر گردن هستی دارد... هستی دائر مدار انسان کامل و امام است و اگر امامت از بین برود و مورد توجه واقع نشود، عالم معنای خودش را از دست می‌دهد. ☘ولادت مبارک حضرت زینب کبری سلام الله علیها را به محضر باهر النور حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه و یکایک شیعیان و محبین آل الله تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم☘ @mohamad_hosein_tabatabaei