eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️آیا ما از سهمی از داریم ■●من هر سال حساب مى کنم كه چه سهمى گرفته ام و چه ميراثى برداشته ام؟ آيا از عاشورا ى حسين و از كربلاى ، سهمى داشته ام؟ ■●وارث، قرابت مى خواهد. قرابتى بدون حائل و بدون مانع. فرزندى كه قاتل پدر باشد، ارث نمى برد. فرزندى كه كافر باشد از مسلمان ارث نمى برد. آيا من حسين را نكشته ام؟ آيا من از آنچه كه فهميده ام، چشم نپوشيده ام و كفر نورزيده ام؟ ■●اگر من به ولايت حسين نرسيدم، اگر ابوّت اولياء را نخواستم، اگر فرزند دنيا و يا بدتر بندهى دنيا شدم و دين در وجود من شكل نگرفت و تنها بر زبانم نشست، آيا با حسين قرابتى دارم؟ ☑️آيا از عاشورا ارثى مى برم و سهمى مى گيرم؟ ■●وارثان عاشورا، ص۲۵۴●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مغالطه تعریف #دوری انواع مغالطه●■ ■●وقتی در صدد تعریف چیزی هستیم، هدف ما این است که با بیان واژه
■●مغالطه تعریف دوری انواع مغالطه●■ :  ■●مغالطه ابهام ساختاری●■ ■●جنبه مغالطه آمیز بودن تعریف دوری ممکن است کسی گمان کند که تعریف دوری، امری عادی و حتی اجتناب ناپذیر است که اساسا مشکلی را هم به وجود نمی آورد و مثلا تعاریفی، مانند تعاریف زیر طبیعی و بدون اشکال است: سیاه، یعنی مشکی، مشکی، یعنی سیاه؛ مملکت، یعنی کشور، کشور، یعنی مملکت و … اما این گمان خطاست و اشکال این تعاریف وقتی آشکار می شود که شخص معنای هیچ یک از دو واژه مترادف در تعریف را نداند. در این صورت، تعریف بی فایده و اشکال دوری بودن آشکار خواهد شد، مانند این تعاریف که با فرض عدم آشنایی با الفاظ به کار برده شده: ضخیم، یعنی هژیر، هژبر، یعنی ضخیم؛ جوهر، یعنی آنچه عرض نیست، عرض، یعنی آن چه جوهر نیست ■●از این رو، تعریف دوری جزء تبیین های مغالطی طبقه بندی شده است. جنیه مغالطه آمیز تعریف دوری این است که مخاطب در فهم یک امر مبهم به امر مبهم دیگری احاله داده می شود، در حالی که برای فهم امر دوم نیازمند شناخت امر اول است.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
#تفکر ■برای طالب و سالک به مقام محمود سزاوار است که پیرامون #کلمات‌وجودی، #فحص‌وبحثی داشته باشد. ولذا من و شما دائما باید در مسیر فهم موجودات نظام هستی که از جمله آنها خودمان هستیم، بسر ببریم. ■به همین خاطر قرآن کریم در جاهای مختلف دستور به #تفکر در نظام هستی داده شد ■●استاد صمدی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●اهل بیت علیهم السّلام وقتی هم که در ظاهر آمدند، نیامدند. پس با دلهایتان از درون با اهل بیت علیهم السّلام کار کنید. ■●ما هم در تولّد و هم در شهادت ائمّه علیهم السّلام سود میکنیم و باید بهره ببریم. آنها در شهادتشان هم به وصال رسیدهاند. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■امام حسین علیه السّلام در آن فضای اختناق آنقدر شفّاف، حقّ و باطل را روشن و رسالت سنگین انسان‌های اهل ایمان را تبیین کردند که دیگر برای کسی عذر و بهانه‌ای نماند ...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●ورود قافله اسرا به کربلا - بخش سوّم●■ ■●یزید برای ترمیم لطمه‌ی وارد شده به آبرویش، به اهل بیت علی
■●ورود قافله اسرا به کربلا - بخش چهارم●■ ■●قافله حرکت کرد و در مسیر بازگشت به دوراهی‌یی رسید که یک راه به سمت مدینه می‌رفت؛ راه دیگر به سمت کربلا. از امام سجّاد علیه السّلام کسب تکلیف شد؛ حضرت مسأله را به زینب کبری سلام الله علیها احاله دادند و فرمودند عمّه‌ام هرچه بگوید، همان کار را انجام دهید. و حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند ما که پس از عاشورا نتوانستیم سوگواری و تربت شهدایمان را زیارت کنیم؛ به کربلا برویم. ■●قافله روز اربعین وارد کربلا شد. حرکت قافله از شهر شام روز هشتم ماه صفر است. هشتم ماه صفر تا روز بیستم ماه صفر، دوازده، سیزده روز فاصله است. آن دوازده، سیزده روزی که در آمدن از کوفه به شام طی شد؛ چه مانعی دارد ظرف همان مدّت بتوانند به کربلا برگردند که استبعاد کرده‌اند. ضمن اینکه در بازگشت حرکت زیگراگی هم نبود؛ مستقیم می‌رفتند و مأموران دستور داشتند اهل بیت علیهم السّلام را هر چه زودتر به مدینه برسانند و آل الله هم به اشتیاق زیارت تربت اباعبدالله الحسین علیه ‌السّلام از دو راهی به بعد با سرعت می‌رفتند. ■●قافله روز اربعین به کربلا رسید و شنیده‌اید ماجرا را که وقتی امام سجّاد علیه السّلام آمدند؛ جابر و عطیّه را دیدند و فرمودند شما زیارت کرده‌اید؛ کنار بروید؛ بگذارید این زن و بچّه بیایند و تربت عزیزانشان را زیارت کنند؛ که آمدند و با آن وضع عجیب از مرکب‌ها فرود آمدند. شتر غیر از اسب است. راکب اسب به راحتی می‌تواند خودش از اسب پیاده شود؛ امّا شتر به دلیل ارتفاعی که دارد؛ حتماً باید زانو بزند و بر زمین بنشیند؛ تازه باید کسی دست فردی را که سوار است، بگیرد و کمکش کند تا بتواند پیاده شود. امّا این عزیزان وقتی به آنجا رسیدند، مهلت ندادند. خودشان را از بالای شترها به پایین انداختند، هر یک قبر عزیزی را در آغوش گرفت و شروع کرد راز دل گفتن. ■●زینب کبری سلام الله علیها در عین این که دو پسر عزیزشان را در روز عاشورا به میدان رزم فرستاده بودند و هر دو شهید شده بودند، امّا سراغ پسرهایشان نرفتند؛ قبر مطهّر اباعبدالله علیه السّلام را در آغوش گرفتند و شروع کردند به راز دل گفتن و خاطره سفری را که چهل روز پیش از کربلا آغاز شد و روز اربعین به پایان رسید، برای اباعبدالله الحسین علیه السّلام نقل کردند. ■●در این سفر حضرت زینب اوج عزّت‌مندی و اقتدار را عرضه کرده بودند؛ مسئولیّت قافله سالاری را که امام سجّاد علیه السّلام به ایشان سپردند، با افتخار به انجام رسانده بودند. امّا رنگ شرمندگی در سیمای زینب کبری سلام الله علیها کاملاً قابل مشاهده بود. نگران از اینکه نکند برادر از دختر سه ساله‌ای که همراه آنها رفت، امّا در بازگشت همراهشان نبود سؤال کند...
■●اربعين كه به معنای چهلّمين روز يک واقعه است، بيانگر اسرار عجيبی می‌باشد. در نظام آفرينش عدد چهل نقش خاصّی دارد. اسرار رياضی در عالم خلقت وجود دارد كه آگاهی بر آن‌ها در اختيار همه نيست. صاحبان علوم غريبه روی اسرار رياضی عالم خلقت كار كرده و به نكته‌های شگفتی دست پيدا كرده‌اند. آن‌ها كه با علم جفر آشنا هستند و رياضيات علوم غريبه را می‌دانند، برای اعداد نقش‌های تعيين كننده‌ای در عالم قائلند. عدد چهل از جمله‌‌ اعداد پر عظمت در حوزه‌ی علوم غريبه است. در آفرينش هم اگر نگاه كنيم چهل عدد خاصّی است..... ■●در تشريع هم عدد چهل نقش ويژه‌ای دارد. امام صادق عليه‌السّلام فرمودند: بر بنده‌ی خدا در كار شريعت و ديانت تا قبل از اينكه به چهل سالگی برسد، كار آسان است و خدای متعال بر او سخت نمی‌گيرد، رفتارهای او را خيلی نكته‌ سنجانه تحت كنترل قرار نمی‌دهد. (همان‌طور كه می‌دانيد هر كدام از ما دو ملک داريم كه موكّل ما هستند و مأمور ثبت اعمال ما و گزارش آن به درگاه الهی‌اند) وقتی فرد به چهل سالگی می‌رسد، آنوقت خداوند عزّوجل به آن دو ملكی كه بر آن عبد موكّل‌‌ هستند؛ وحی می‌كند: من به اندازه‌ی كافی به بنده‌ی خود عمر عطا كردم. از اين به بعد كه چهل سالش تمام شد، ديگر بر او سخت بگيريد، به شدت رفتارهای او را كنترل كنيد. ريز و درشت رفتارها و گفتارها و اعمال كوچک، بزرگ، اندک و فراوانش را به دقّت حفظ و ثبت كنيد. اين نشان‌دهنده‌ی اين است كه در وادی شريعت هم خدای متعال برای چهل سالگی جايگاه ويژه‌ای قائل است و کار بر كسانی که هنوز به چهل سالگی نرسيده‌اند، آسان است. ■●در حوزه‌ی سلوک عرفانی هم، اربعين جايگاه ویژه‌ای دارد. در این خصوص نمونه‌هایی در قرآن و احاديث وجود دارد که نمونه‌ی بارز آن داستان ميقات حضرت موسی عليه‌السّلام است. در قرآن كريم فرمود: ما با موسی آن پيامبر اولوالعزم الهی سی شب قرار ملاقات و ديدار گذاشتيم، بعد با ده شب آن را تكميل كرديم. كه آن سی شب مربوط به ماه ذی‌القعده است و آن ده شب، ده شب اوّل ماه ذی‌الحجّه است. اين قرار ملاقات موسی و خدای متعال به چهل شب تكميل شد. اين چهلّه‌نشينی كه در اهل سلوک است، يك نقطه‌ی الهام بخش آن همين است. در واقع موسی يک چهلّه طی كرد تا به ديدار و گفتگوی با خدا متعال نائل شد. ■●و امّا چهلّمين روز شهادت اباعبدالله عليه‌السّلام، اربعين است. يعنی در دهم محرّم واقعه‌ی عاشورا رخ داد و در بيستم ماه صفر، روز اربعين فرا می‌رسد. اربعين اختصاص به اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام دارد. در هيچ روايت و حديثی نداريم كه برای معصومی اربعينی ذكر شده باشد. اين يك سنّت اختصاصی و ويژه برای حضرت اباعبدالله الحسين علیه‌السّلام است...... ■●استاد مهدی طیّب●■
■●رسیدن اهل بیت رسالت از شام به جانب کربلا●■ دختران شاه «او ادنی» سریر خود بر افکندند از محمل به زیر خواجهٔ سجاد، میر کاروان پا برهنه شد روان با بانوان سوی قربانگاه دشت نینوا همچو موسی سوی نار اندر طُوی آسمانی دید بر روی زمین آفتابش در کنار اما دفین... مرقد پاک پدر در بر گرفت شکوهٔ شام و عراق از سر گرفت سیل خون از دیده راند و ناله کرد کربلا را بوستان لاله کرد... خواهران و مادران خون جگر هر یکی بر گلبنی شد نوحه‌گر آن یک از داغ برادر بر کنار دُرفشان از دیده چون ابر بهار وین یک از داغ پسر در سوزوساز با نوای ناله‌های جانگداز زینب از ناله گریبان چاک زد آتش اندر خرمن افلاک زد با دلی پر درد و چشم اشکریز از جگر نالید کای جان عزیز چون بگویم من که تو رفتی ز بر بی تو ماندم زنده من، خاکم به سر شکوه‌ها دارم ز دست قاتلت ترسم ار گویم بیازارم دلت ماجرای کوفه و صحرای شام با تو بی‌من خود سرت گوید تمام گفتمی هرگز نخواهد شد زِ یاد سرگذشت کوفه و آل زیاد و آن ره شام و هیون بی‌جهیز و آن تطاول‌های خصم پرستیز برد از یاد آن همه آزارها قصهٔ شام و سر بازارها ... پس سکینه دختر شاه شهید اشکریزان ناله از دل برکشید گفت با سوز جگر کای داورم بی‌تو چون گویم چه آمد بر سرم رفتی و شد ای شه والای من شور محشر راست بر بالای من سر بر آر از خاک و سوی ما نگر خسته گوش دختر از یغما نگر... پس کشید آن بانوی مهد وقار مرقد پاک برادر در کنار زد فغان چون بر سر گل عندلیب کرد شرح حال هجران با طبیب... خواهرانت می‌رود سوی حجیز ای امیر کاروان، وقت است خیز امشب این جمعی که گریان تو اند اندر این غمخانه مهمان تو اند میزبانا، چشم خونین باز کن کن وداع ما و خواب ناز کن
السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله با هر نفسی که میکشم در هرگاه از مولد خویش تا دم قربان گاه با هر ضربان قلب خود می‌گویم " القلبُ لَدَیک یا أباعَبدالله "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 257-256، بقره قسمت دوم بخش اول ● آيه ((لا اكراه فى الدين ...)) با آيات وجوب جهاد و قتال نسخ نشده است جواب از گفتار آنها در ضمن بحثى كه قبلا پيرامون مساله ((قتال )) داشتيم گذشت ، در آنجا گفتيم كه آن قتال و جهادى كه اسلام مسلمانان را به سوى آن خوانده ، قتال و جهاد به ملاك زورمدارى نيست ، نخواسته است با زور و اكراه دين را گسترش داده ، و آن را در قلب تعدا بيشترى از مردم رسوخ دهد، بلكه به ملاك حق مدارى است و اسلام به اين جهت جهاد را ركن شمرده تا حق را زنده كرده و از نفيس ترين سرمايه هاى فطرت يعنى توحيد دفاع كند، و اما بعد از آنكه توحيد در بين مردم گسترش يافت ، و همه به آن گردن نهادند، هر چند آن دين ، دين اسلام نباشد، بلكه دين يهود يا نصارا باشد، ديگر اسلام اجازه نمى دهد مسلمانى با يك موحد ديگرى نزاع و جدال كند، پس اشكالى كه آقايان كردند ناشى از بى اطلاعى و بى توجهى بوده است . از آنچه كه گذشت اين معنا روشن شد كه آيه مورد بحث يعنى ((لا اكراه فى الدين )) به وسيله آيه اى كه جهاد و قتال را واجب مى كند نسخ نشده است ، و قائلين به نسخ اشتباه كرده اند. يكى از شواهد بر اينكه اين آيه نسخ نشده ، تعليلى است كه در خود آيه است ، و مى فرمايد: ((قد تبين الرشد من الغى ))، ((رشد)) و ((غى )) از هم جدا شده اند و معقول نيست آيه اى كه مى خواهد اين آيه را نسخ كند فقط حكمش (حرمت ) را نسخ كرده ، ولى علت حكم باقى بماند و اينكه مى بينيم علت حكم باقى مانده براى اينكه مساله روشن شدن ((رشد)) از ((غى )) در اسلام چيزى نيست كه برداشته شود، پس آيه : ((فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم )) يا آيه ((و قاتلوا فى سبيل الله )) چون نمى تواند در ظهور حقانيت دين اثرى داشته باشد، پس آن وقت نخواهد توانست حكمى را كه معلول اين ظهور است بردارد، و اصلا چه ارتباطى ميان آيات جهاد با آن مساله هست ؟. و به عبارتى ديگر در آيه شريفه ، جمله ((لا اكراه فى الدين )) اينطور تعليل مى شود، كه چون حق روشن است ، بنابراين قبولاندن حق روشن ،اكراه نمى خواهد، و اين معنا چيزى است كه حالش قبل از نزول حكم قتال و بعد از نزول آن فرق پيدا نمى كند پس روشنائى حق ، امرى است كه در هر حال ثابت است و نسخ نمى پذيرد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 526 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■●در اتومبیلی بودیم، بین کربلا و نجف، یک جوانی هم همراه ما بود. دید عده‌ای برای [زیارت] کربلا پیاده می‌آیند. کوچک بود و نمی‌دانست که اصل پیاده‌روی، خودش فضیلت دارد؛ گفت: «إذا ما عندك، لیش تشلع روحك؟»؛ نداری، کرایه بکنی، چرا روحت را می‌کَنی؟! به خیالش نمی‌دانست که اصل پیاده‌رفتن، خودش فضیلت دارد. «أفْضَلُ الأعْمَالِ أحْمَزُهَا؛ برترین اعمال، سخت‌ترین آن‌هاست». @mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفایی حائری ویژگی‌های علیه السلام●■ ■●وارثان در شعور و عاطفه و در تصمیم و عمل متحّول شده‌اند و به حسین پیوند خورده‌اند و از علم و عشق و عبودیت و خلوص، نشان گرفته‌اند. ■●در واقع، میراثی جز همین بصیرت و علم و عبودیتِ تقوا و عبودیتِ صلاح نیست. «العلماء ورثة الانبیاء»؛ عالم میراث دار انبیاء است. ■●در واقع ارث عالم، همان علم و بصیرت و بینش اوست و همین بصیرت و عبودیت، او را بپا می‌دارد تا پاسدار حق باشد و جلوگیر از باطل و ظلم و فسق و لهو و لعب. ■●این‌گونه پایه‌های مبارزه و جهاد و شهادت شکل می‌گیرد و میراث عاشورا و کربلا به نزدیکان و پیوندخورده‌ها می‌رسد. ■●وارثان ، ص۲۵۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●شاخصه‌های پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش اوّل●■ ☑️حقیقت و مراتب همراه بودن ■●در این آیه شریفه، قرآن کریم سیمای پیروان حقیقی پیامبر اسلام را در تورات و انجیل ترسیم کرده است: ■●محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿فتح-۲۹﴾ ■●فرمود: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله » پیغمبر اسلام، رسول خداست. « وَالَّذِينَ مَعَهُ » و کسانی که با او هستند؛ معیّت حقیقت بسیار عمیقی است. همراه بودن و با کسی بودن مراتبی دارد؛ یک مرتبه این است که ظاهراً در کنار او باشد؛ مثل اصحاب رسول الله که در کنار پیامبر و مصاحب رسول الله بودند؛ امّا این اصحاب چقدر با پیغمبر بودند؟ تا کجای راه همراه پیامبر بودند؟ این قابل تأمّل است. ■●همراه بودن مراتبی دارد. یک مرتبه‌اش، مرتبه ظاهری است؛ امّا افرادی سال‌ها در کنار پیامبر زندگی کردند؛ اصلاً پیغمبر را ندیدند، تجربه نکردند و حقیقت پیامبر را لمس نکردند؛ کسانی هم بودند که اصلاً پیامبر را صورت ظاهر ندیدند؛ مثل اویس قرنی؛ امّا یک لحظه از پیامبر جدا نبودند. پس معیّت معانی عمیق تری هم دارد. کسی که به حقیقت وجودی رسول الله نزدیک شود و کم کم در او فانی شود، یعنی با او همراه باشد و یک لحظه هم از او جدا نباشد. ■●« والَّذِينَ مَعَهُ » کسانی که در همه ابعاد وجودشان با او هستند، در رفتارهای ظاهری، احساسات، اندیشه‌ها، خلقیّات، روحیّات، بینش، نگرش، ایمان و یقین خود، در مراتب مختلف وجودشان با او هستند. ■●قرآن سه خصوصیّت را از تورات برای یاران رسول الله نقل کرده است... . . . ■●استاد مهدی طیّب ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●برای طالب و سالک به مقام محمود سزاوار است که پیرامون ، داشته باشد. ■●ولذا من و شما دائما باید در مسیر فهم موجودات نظام هستی که از جمله آنها خودمان هستیم، بسر ببریم. ■●به همین خاطر قرآن کریم در جاهای مختلف دستور به در نظام هستی داده شد. ■●استاد صمدی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●سيری در حوادث ٦٣ سال عمر پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله)●■ بخش اول ■●پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پنجاه و سه سال قبل از در عام الفیل به دنیا آمدند. پدر بزرگوارشان، فرزند گرامی عبدالمطّلب و مادر بزرگوارشان، آمنه دختر وهب بودند. قبل از تولّد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم پدرشان از دنیا رفته بودند و جدّ بزرگوارشان جای پدر را برای ایشان پر می کردند. ■●پنج سال اول عمر شریف حضرت، نزد دایه ای به نام ی سعدیّه و کنار فرزندان او، در دامن طبیعت طی شد. ماجرای به دایه سپرده شدن حضرت و معجزاتی که در همین ماجرا رخ داد، خود بسیار شنیدنی است. ■●بعد از پنج سال، پیامبر (صلی الله علیه وآله) نزد مادر بازگشتند. مادر مدت ها بود در آرزوی زیارت مرقد شوهر بزرگوار بود. بالاخره با امّ ایمن بار سفر بستند و به رفتند و قبر عبدالله را آنجا زیارت کردند. در بازگشت به ، آمنه در بین راه، دچار بیماری سختی شد و در محلی به نام ابواء از دنیا رفت و بدین ترتیب، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّم مادر را هم از دست دادند و کفالت ایشان به طور کامل به عبدالمطّلب واگذار شد؛ گرچه فاطمه بنت اسد هم نقش مادری را برای ایشان ایفا می نمود. ■●مدتی بعدعبدالمطّلب هم از دنیا رفت؛ یعنی حامیان پیامبر پی در پی از این عالم رخت برمیبستند. موقع رحلت، مسؤولیت حمایت از پیامبر اکرم را به سپرد و در نتیجه، ابوطالب و همسرش، فاطمه، بنت اسد جای پدر و مادر را برای پیامبر پر کردند. ■●در همین سن و سال بود که پیامبر به شبانی می پرداختند. شبانی تاثیر به سزایی در ایجاد حلم و بردباری در انسان دارد و به انسان این توانایی را می¬دهد که با موجودات زبان نفهم، رفتار متین و محبت آمیز داشته باشد؛ لذا شبانی دوره¬ی تمرینی خاصی برای انبیاء الهی است. ■●در همین ایام، جنگی در گرفت که چون در یکی از ماه های حرام رخ داد، در تاریخ به نام جنگ فجّار ثبت شده است. شاید پیغمبر اکرم ده ساله بودند که همراه عموی بزرگوارشان در این جنگ شرکت کردند. ■●در دوازده سالگی، حضرت با سفری به شام داشتند. در راه، در محلی به نام بصرا با بحیرای راهب دیدار کردند و او خبر از پیامبری ایشان داد. ... ■●استاد مهدی طيب _ جلسه ٧ ديماه ٨٩●■