کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️اهمیت و جایگاه نماز ○حقیقت نماز، حقیقت انسان کامل و ولیِّ اعظم خدا ○طلب وصال خدا ○نمازگزار، نجو
☑️نماز، رمز نیل به شفاعت
□وصیّت پایانی امام جعفر صادق علیه السّلام: شفاعت ما اهل بیت به كسی كه نماز را سبک بشمارد، نمیرسد.
□شفاعت يعنی جُفت شدن.
□شرط جُفت شدن، سنخیّت است و نماز سنخیّت..
#نماز_عارفان
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□
□اُدعُونى اَستَجِب لَکُم، یعنی مرا به خانهی دلتان وعده بگیرید تا من اجابت کنم و بر شما وارد شوم. وقتی آمد، بگو اِلَهی اَلبَیتُ بَیتُکَ وَ العَبدُ عَبدُکَ. یعنی این دل من خانهی توست و من هم بنده و عبد مملوک تو هستم.
□دست خدا هنوز توی آب و گل است، لذا مأیوسین که میبینند خیلی کار بد از آنها سر میزند، در دعا میگویند: إن کُنتُ عِندَکَ فى اُمِّ الکِتابِ شَقِیاً فَاجعَلنى سَعیدا ً فَاِنَّکَ تَمحُو ما تَشاءُ وَ تُثبِتُ وَ عِندَکَ اُمُّ الکِتابِ: خدایا اگر در نزد تو در امّّّالکتاب از اشقیا هستم، پس مرا سعید کن؛ زیرا تو آنچه را بخواهی، محو میکنی و اثبات مینمایی و امّالکتاب نزد توست.
□گدایی کاسبیای است که هیچ خسارت و ضرر در آن نیست. دعاهای ائمّه علیهم السّلام را بخوان. آنها ارزش گدایی را میدانستند.
□○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○امام زمان (عجل الله) در لباس پاسبانی!○□
□علامه طباطبایی برای یکی از شاگردان خود حکایتی را بدین شرح نقل کرده است: در ایامی که از نجف بازگشته و در تبریز به سر میبردم در یکی از روزها از طرف مرحوم زنوزی قاصدی آمد و مرا احضار کرد، چون خدمت ایشان رسیدم فرمود: فلانی (منظور علامه طباطایی است) ماجرایی پیش آمده که در کم و کیف آن مبهوتم.
□چند روز در منزل کار بنایی داشتیم، بنّا با شاگردش مشغول کار بودند، کارهای دقیق شاگرد توجهام را جلب کرد، می دیدم کارهایش را به خوبی انجام می دهد و نمیخواهد وقت تلف شود. ظهر که استادش برای صرف نهار به منزل میرفت در همان محل کار می ماند و ابتدا تجدید وضو می کرد و نمازش را در اول وقت میخواند. سپس دستمال کوچک خویش را باز مینمود و غذای ساده ای که با خود آورده بود میخورد و بلند میشد و مقدمات کار را فراهم میکرد تا استادش برسد و وقتی استاد میآمد با تلاش زیادی همراه وی کار را ادامه میداد.
□در یکی از روزها بنّا به وی گفت برو از همسایه نردبانی بگیر و بیاور!
جوان رفت ولی بر خلاف انتظار، دیر آمد و لذا هنگام عصر که استادش به خانه رفت، نزد وی رفته و ضمن احوالپرسی از او پرسیدم: در آوردن نردبان انتظار نبود که تاخیر نمایی، چرا دیر کردی!؟
جوان کارگر لبخندی زد و گفت: دلیل دیر آمدنم تنگی کوچه بود و اگر مواظبت نمیکردم ممکن بود دیوارهای مردم بر اثر برخورد با نردبان خراش برد.
آقای زنوزی ادامه دادند: از پاسخ قانعکننده این جوان بیش از پیش متعجب شدم، از او پرسیدم آیا میشود امام زمان (عجل الله) را دید؟
بلافاصله با حالتی کاملا عادی گفت: بلی انفاقا این هفته به تبریز تشریف آورده بودند، پرسیدم لباس امام چگونه بود؟
پاسخ داد: به لباس پاسبانی بودند!
□مشکل مرحوم زنونی که سبب حیرت او شده بود همین نکته بود و از این جهت علامه طباطبایی را خواسته بود تا از او بپرسد چگونه میشود امام زمان به لباس پاسبانی باشند؟
علامه پاسخ میدهد: همه عالم از آن حضرت مهدی (علیه السلام) است و لذا برای آن حضرت مکان و یا لباس و شبیه اینگونه مسائل مشکلی ایجاد نمیکند.
محمدهادی فقیهی که این داستان را از زبان علامه شنیده است میگوید: از معظمله درباره صحت این داستان نظرخواهی کردم، ایشان فرمودند: قرائن به گونهای است که قضیه حقیقت داشته و او از جوانانی بود که امام زمان (عجل الله) را میدیده است. سپس علامه طباطبایی افزوده است: با توجه به اینکه نشانی آن جوان را داشتم به سراغش رفتم ولی متاسفانه موفق به یافتنش نشدم.
□○گلی زواره، غلامرضا. جرعه های جانبخش: فرازهایی از زندگی علامه طباطبایی. موسسه فرهنگی انتشاراتی حضور. ص۲۲۷○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□حضرت آیتالله بهجت قدسسره□
□آیا اوضاع اینها (آمریکا و متحدانش) نشان نمیدهد که بهایمند(مثل حیوانات هستند)؟! وگرنه [آیا] انسان چنین کاری میکند؟
بنابراین، ما نباید تابع آنها باشیم و نباید بر اساس خواستهی آنها عمل کنیم، و نباید آنها را دوست داشته باشیم و نباید با آنها همپیمان شویم. مگر همین آمریکا نبود که با داخلهی خود جنگید؟! ولی ما در مدح و ثنای اینها زیارتنامه درست میکنیم که به کرهی ماه رفتهاند، فرشتهاند و… .
□در محضر بهجت٣، ص٢٢٢□
#اینگونه_بود ...
خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی #آیتالله_بهجت_قدسسره:
□رسیده بودم سر دو راهی انتخاب؛ یک طرف پیشنهاد رفتن به آذربایجان و تدریس در مدرسۀ دینی باکو بود؛ و طرف دیگر مسئولیتی سنگین و رنگین در همین قم خودمان.
اینکه از فضای معنوی قم دور شوم و در باکو که فضایش با قم زمین تا آسمان فرق داشت زندگی کنم، نگرانم میکرد.
▫️ برای مشورت پیش آقای بهجت رفتم. توی دلم گفتم: «خُب معلوم است که میگوید بمان قم!»
□حرفهایم را که شنید، گفت: «طبیب باید آنجا برود که مریض زیاد است؛ بروید باکو!»
دوباره تاکید کردم و گفتم: «اگر از امور معنوی دور شوم چه؟»
محکم گفت: «نخیر آقا! ویرانیهای آنجا را در نظر بگیرید. خیال میکنید سیر و سلوک به این است که تسبیحِ هزاردانه دست بگیرید و ذکر بگویید؟! این نیست آقا، بروید...»
□به شیوه باران، ص١٨□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○ #علامهحسنزادهآملی
#یقین○□
□البته این حرفها پیرامون همان گفتار پیغمبر و سفرای الهی است.
که فرمود: فکرم به اینجا رسید که یقین اسم اعظم است. یقین، صاحب یقین دارای اسم اعظم است. و این اسم اعظم، شجره طوبای وجودش را به ثمر می رساند، می شود مَلَک و بالاتر از مَلَک.
□می شود بهشت، خانه اش می شود بیت المعمور، مغازه اش میشود بیت المعمور، مسجد اقصی، باغش، کشتش، کارش، محرابش، منبرش، داد و ستدش، اینها همه رنگ الهی می گیرد،
□این یقین او را بدینجا می رساند و خیلی هم حواسش، جمع می شه.
یقین، وقتی دولت یقین به آدم روی آورده، حواس جمع می شه.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □میفرمایند که اگر ما بخواهیم لفظ ادب را یک معنای دیگری بکنیم می
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□میگوییم که ما خوردن را باید از ائمه یاد بگیریم حرف زدن را باید از ائمه یاد بگیریم معاشرت و دوست داشتن را باید از ائمه یاد بگیریم همسرداری را زندگی را خانه ساختن را و همه امور دیگر حتی ببینی مسواک زدن را و دستشویی رفتن را بر نحوه ازدواج کردن را اینها همه را ما میگوییم بگذارید ما سنت پیغمبر و آل پیغمبر ببینیم چه میگوید. چرا ما میگوییم سنت؟ چرا می گوییم وقتی میخواهیم ازدواج کنیم ببینیم ائمه چه فرمودند؟ پیغمبر صل الله علیه و آله وسلم می فرمود چرا میگوییم وقتی میخواهی میهمانی خانه همدیگر برویم تحقیق کنیم ببینیم سنت این منبع در نحوه مهمانی رفتن چگونه است چرا می رویم تا سال را باز میکنیم ببینیم که حتی میخواهیم به دستشویی برویم به محل رفع حاجت هم برویم ببینیم پیغمبر چگونه وارد میشه و چطوری خارج میشد چرا؟ برای اینکه این حرف برای ما روشن هست که پیغمبر متعلم به شاگرد خداست خدا بزرگترین معلم هست خدا مؤدب ترین حقیقت نظام هستی است چرا؟(۳۶)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □میگوییم که ما خوردن را باید از ائمه یاد بگیریم حرف زدن را باید
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□و برای اینکه اثر هر کس نمودار دارایی مؤثر هستند و زمین و آسمان اثر خداست آدم اثر خداست قرآن کریم هم اثر خداست اگر میخواهید ببینید آیا خداوند از همه مؤدبتر هست. هنر ببینید که بهتر از عالمی که خدا خلق کرده چون عالم خلقت هست دگر این خلقت عالم فعل حق هست این فعل حق به بهترین نحو پیاده شده پس اگر عالم به بهترین صورت پیاده شد، معلوم هست خدای سازنده عالم مؤدبترین شخص است ،اگر قرآن کریم کتابی است که بهترین کتاب هست، و احدی نمیتواند مثل این کتاب را بیاورند ،معلوم می شود خدایی که این کتاب را فرستاده است مؤدبترین نویسنده ، او مؤدبترین کتاب دارنده است ، و اگر آدم که من و شما باشیم ساخته خداییم ببینیم که هیچکس نمیتواند بهتر از آدم این شکل و بافتی که ما داریم را بسازد معلوم هست که پس سازنده این حقیقت مؤدبترین سازنده هست، با این سه تا دلیلی که عرض کردیم عالم بهترین عالم ؛آدم بهترین آدم؛ اصل قرآن و کتاب هم بهترین کتاب هست.(۳۷)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" شکوه انسانیت "○□
□در دیوان منسوب به حضرت امیر (علیه السلام) قطعه شعر زیبایی است ناظر به مقام و منزلت حقیقی انسان که مضمون آن چنین است:
□درد تو از توست و نمی بینی
و دوای تو در توست و نمی دانی.
آن کتاب مبین الاهی که حروفش اسرار پنهان را فاش می سازد، ذات توست.
آیا خود را همین جرم صغیر و جسم حقیر پنداشته ای؟
زنهار! چنین نیست،
که جهان برین در بحر هستی تو مستغرق است.
□نظامی، در مخزن الاسرار، همین معانی را در شأن و مرتبه انسان که از دایره حدود و تعینات بیرون است و کالای دو عالم نقد بازار اوست به تمام و کمال بیان داشته:
زان ازلی نور که پرورده اند
در تو زیادت نظری کرده اند.
نقد غریبی و جهان شهر توست؛
نقد جهان یک به یک از بهر توست.
ملک بدین کار کیایی تو راست؛
سینه کن، این سینه گشایی تو راست
آینه دار از پی آن شد سحر
تا تو رخ خویش ببینی مگر.
□○برگرفته از کتاب " گزیده فیه ما فیه "
اثر حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش دوم2⃣ ● روايتى درباره ((راسخين در علم )) اين كلام ظاهر در اين ا
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم
بخش دوم3⃣
● روايتى درباره ((راسخين در علم ))
و اينكه فرمود: ((و كسى كه عقلش خدائى نباشد))، بهترين بيان است براى معناى رسوخ در علم ، براى اينكه هر مطلبى مادام كه بطور حقيقت و آنطور كه بايد، تعقل نشود درك آن خالى از احتمالات مخالف نيست ، وقتى جلو احتمالات بكلى مسدود مى شود كه آنطور كه بايد تعقل شود، و گرنه قلب آدمى در اعتراف به آن همواره مضطرب است ، ولى اگر تعقل آن تمام و كامل باشد، و در نتيجه احتمال خلاف در كار نيايد، در مرحله عمل هم ديگر خلاف آن را پيروى نمى كند، در نتيجه آنچه در قلب دارد همان خواهد بود كه به صورت عمل ظاهرى او جلوه مى كند، و آنچه مى گويد همان است كه در قلب دارد.
و اينكه فرموده : ((احدى اين چنين نيست ...)) خواسته است علامت رسوخ در علم را بيان كند.
و در كتاب درالمنثور آمده است كه ابن جرير و ابن ابى حاتم ، و طبرانى از انس ، و ابى امامه ، و وائله بن اسقف و ابى الدرداء روايت آورده اند، كه شخصى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 109
از راسخين در علم سؤ ال كرد، حضرت فرمود: ((كسانى هستند كه به سوگند خود پایبندند، و زبانى راستگو و قلبى مستقيم و استوار دارند، و نيز كسانى هستند كه عفت شكم و شهوت دارند، اينگونه افراد از راسخين در علمند)).
مؤلف : ممكن است اين حديث را بنحوى توجيه كرد كه برگشتش به همان معناى حديث سابق شود.
و در كافى از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: ((راسخين در علم كسانى هستند كه علمشان دچار اختلاف نمى شود)).
مؤلف : اين حديث درست منطبق با آيه است ، براى اينكه در آيه ، ((رسوخ در علم )) در مقابل كسانى قرار گرفته كه در دلهايشان زيغ و انحراف هست ، و قهرا رسوخ در علم عبارت از همين مى شود كه علم دستخوش اختلاف و ترديد نگردد.
و در ((درالمنثور)) است كه ابن ابى شيبه ، و احمد، و ترمذى ، و ابن جرير، و طبرانى ، و ابن مردويه ، از ام سلمه روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در دعاهايش بسيار مى گفت ((: ((اللّهم مقلب القلوب ثبت قلبى على دينك )) روزى به ايشان عرض كردم : يا رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) مگر دلها زير و رو مى شوند؟ فرمود: ((بله ، خداى تعالى هيچ فردى از بنى آدم را نيافريده ، مگر آنكه دلش بين دو انگشت از انگشتان خدا قرار دارد، اگر او بخواهد دل استوار مى شود، و گرنه دچار زيغ و انحراف مى گردد (تا آخر حديث ))).
مؤلف : اين معنا به چند طريق از عده اى از صحابه آن حضرت از قبيل جابر، و نواس بن شمعان ، و عبد اللّه بن عمر، و ابى هريره نقل شده ، و مشهور در اين باب مطلبى است كه در حديث نواس آمده ، كه فرمود: ((قلب آدميزاد بين دو انگشت از انگشتان رحمان قرار دارد، (بطورى كه يادم مى آيد) شريف رضى حديث را به اين عبارت در كتاب ((مجازات النبويه )) نقل كرده است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 110
و از على (عليه السلام ) سؤال كردند: آيا از وحى چيزى نزد شما هست ؟ فرمود: ((نه ، به آن خدا كه دانه را مى شكافد و خلايق مى آفريند سوگند، بعد از وحى موهبتى كه هست اين است كه خداى تعالى به هركس از بندگانش كه بخواهد فهم در قرآنش را مى دهد)).
مؤلف : اين حديث از احاديث برجسته است ، و كمترين چيزى را كه مى رساند اين است كه معارف صادره از مقام علمى آنجناب كه عقول را مدهوش و متحير كرده همه اش از قرآن گرفته شده است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○خلوت کجاست؟○□
□خلوت این است که بری داخل خانه و درب را به روی خودت ببندی؟ بروی به گوشهای؟ خیر اینها خلوت نیست؛ خلوت واقعی کجاست؟ خلوتِ واقعی درون انسان است. اگر حواس شما پرت باشد، هرچقدر هم در گوشه تاریکی باشی خلوت نیست.
□خلوت آنگاه است که از تعلقات بریده باشی. از غیرِ حق پیراسته باشی. غیرِ حق را جارو کنی.
○داد جاروبی به دستم آن نگار
○گفت کز دریا برانگیزان غبار
#دیوان_شمس
□همه را بریز دور و در خلوت با معشوق حقیقی باش. این خلوت میتواند در اتاق خلوت باشد یا حتی در میان جمع. کسی که اهل خلوت است در میان جمع هم خلوت خودش را دارد. البته خلوت هم همیشگی نیست چون خیلی سخت است.
□هر انسانی باید خلوتی با خودش داشته باشد، اگر درونت پر از غیر شد، دیگر خلوت نیست.
□دکتر ابراهیمی دینانی□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□اصل تکوینی سیر تدریجی تربیت□
□به توصیه اکید و به کرات حضرت آیتالله صمدی آملی بنا بر اصول تربیتی خاندان وحی، والدین وظیفه تدارک فضای تشویق فرزندان بسوی انجام تکالیف شرعیّه را دارند. که مهیا کردن فضای سیر تدریجی از سوی والدین برای ورود فرزندان به فرآیند تشریعپذیری در روایات آمده است،
□امامباقر(علیه السلام) در مجلسی درباره سن تشویق کودکان به نماز فرمایشاتی میفرمودند، در ضمن صحبتها فرمودند:
《ما کودکان خود را وقتی پنجساله هستند به نماز امر میکنیم ولی شما کودکان خود را وقتی هفتساله شدند به نماز امر کنید. ما کودکان خود را وقتی هفتساله شدند به روزه وامیداریم، بهاندازهای که توان دارند؛ چه نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتی تشنگی و گرسنگی بر آنها چیره شد، افطار میکنند تا اینکه به روزه عادت کنند و توان آن را بیابند. ولی شما کودکانتان را وقتی نهساله شدند، بهاندازهای که توان دارند به روزه وادارید و وقتی تشنگی بر آنان چیره شد، افطار کنند》
□والدین باید برای فرزندان مراحل چندگانه سیر تدریجی ورود و تعالی به اعمال عبادی را فراهم آورند که به ترتیب شامل:
□۱) #عبادت_تقلیدی : کودکان دو تا ۴ ساله که صرفا حرکات رکوع و سجود والدین را تقلید میکند.
میتوانید موقع قرائت اذانهای چندگانه عزیزانتان را در آغوش پرمهر خویش بگیرید.
بگذارید بهترین حالات خوش و مهربانی شما در لحظات به استقبال وضو، اذان، اقامه و نماز در چهره و رفتار شما با اهل منزل باشد
ساعات عباداتان را به کهف و پناهگاه خوش عاطفی اهل منزل تبدیل کنید تا خُنکای نیسم روحبخش لحظات با خدا بودن را بچهها از نوزادی در چهره پدر و مادرشان ببینند.
□۲) #عبادت_تفریحی : از ۵ تا سالگی در شکل بازیهای کودکانه در هنگام وضو گرفتن، اذان گفتن و در شکل همراهی نمازهای دو رکعتی یا دعاهای کوتاه بعد نماز یا مسئولیت یادآوری وقت نماز، آوردن و مشارکت در آوردن و بردن قرآنها در تلاوت وعدههای روزانه و کتب ادعیه. بچهها به راحتی میتوانند اذکار و سورههای در نماز و ترتیب دقیق نمازهای پنج وعده را به خوبی یاد بگیرند. چنان چه به راحتی کلاسهای زبان خارجه و حفظ قرآن و چرتکه و ... را از ۵سالگی میآموزند
□۳) #عبادت_تمرینی: در این سن از ۷ سالگی فرزند در نمازهای واجب به مانند یک مکلف باید عمل نماید فقط با این تفاوت که اگر گاهی نماز اول وقت برایش مقدور نبود یا به هر دلیلی نمازی مثل نماز صبح او قضا شد قابل اغماض است.
□۴) #عبادت_تکلیفی: تمام تلاش، لطافت، صبوری، وقت و پیگیری که در مراحل سیر تدریجی قبل در جان و روح فرزندانتان به مرور کاشتهاید حالا در سن ۹ سالگی دختران ثمره خواهد داد و عبادت شرعی دیگر کُلفت و رنج و تکلیف و تحمیل #انبوهی_از_بایدها_و_نبایدهای دفعی و یکجا از بیرون نیست. او حجاب، نماز اول وقت، روزه و احساس مسئولیت و کمک به همنوع را در طول سالهای قبل تدریجا رفتار نموده است.
□البته سنینی که ما برای هر مرحله مطرح نمودیم یک قاعده و حالت کلی برای طبایع اکثر فرزندان است و گاه این سن شروع برای هر مرحله به نسبت طبایع فرزندان میتواند تفاوت داشته باشد. حتی برای فرزندان در یک خانه گاه این قواعد متفاوت است.
هدف ما از تقسیم مراحل تشریعپذیری فرزندان این بود که به والدین محترم توجه بدهیم که نفس انسان دارای ویژگی تربیتپذیری تدریجی است و بایست کودکان را در چند مرحله تدریجی بسوی انجام اعمال عبادی سوق داد.
چنان چه نظام طبیعت نیز برای خروج از کوران سرمای زمستان به هوای لطیف بهار در یک فرآیند و سیر تدریجی از سرمای شدید زمستان بسوی هوای لطیف بهار میرود.
□امام صادق(علیه السلام) درباره روزه کوتاهمدت کودکان فرمودند:
《ما کودکان خود را در سحرگاهان بیدار میکنیم تا روزه بگیرند، اما در طول روز هر وقت خواستند میتوانند افطار کنند.》
□ما نباید توقع داشته باشیم که بصورت آنی و دفعتا در سن ۱۵ سالگی فرزندمان را با حجم عظیمی از تکالیف شرعیه مواجه سازیم در حالی که هیچ مقدمه و سیر تدریجی تربیت تشریعی را در طول پانزده سال قبل روی نفس و فکر او اعمال ننموده باشیم. مثلا همین روزه نیم روز(کله کنجشکی) یکی از تدابیر این سیر تشریعپذیری تدریجی است.
□امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
《 ما اهلبیت فرزندانمان را در پنج سالگی به نماز گزاردن رهنمون میشویم، و شما فرزندانتان را در هفت سالگی به نماز هدایت کنید. همچنین ما فرزندانمان را در هفت سالگی - تا جایی که طاقت روزه دارند، تا نصف روز باشد یا بیشتر و یا کمتر - به روزه گرفتن تشویق میکنیم..؛ ولی شما فرزندانتان را در نه سالگی و به اندازه توانشان به روزهداری هدایت کنید، و چون تشنگی بر آنان غلبه کرد، روزه خود را افطار کنند》
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □و برای اینکه اثر هر کس نمودار دارایی مؤثر هستند و زمین و آسما
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□روی این سه تا دلیل خدایی که سازنده عالم است فرستنده قرآن هست سازنده آدمهاست، چون اثر او مؤدب ترین اثر هست، معلوم هست سازنده، مؤدبترین شخص است، خب اگر مؤدبترین شخص است این مؤدبترین شخص پیغمبر را تربیت کرده که خودش فرمود و العَلَّمَ آدَمَ اَسماءَ کُلَّها اگر ایشان پیغمبر را معین کرد اون هم پیغمبر را معصومانه مودب کرد یعنی گفت من جوری او را ادب کرده ام که شما در حرف و در راه رفتن او در خوابیدن او در معاشرت او در زندگی او در زن و فرزند داشتن او در یک جایی که باید غضب بکند در یک جاهایی که باید اخلاق نشان بدهد در جاهایی که حتی باید بخندد یعنی شما الان میروید خندیدن را هم از پیغمبر یاد میگیرید.و صدای خنده ایشون به صورت قهقهه دربیاید این نشانه ادب هست هیچگاه پیغمبر طوری نمی خندید که دندان های ضاحک حضرت نمایان بشود این دندانهای دو طرف دندانهای جلو را می گویند دندانهای ضاحک، چرا؟ برای اینکه انسان وقتی که بیش از حد میخندد تا آن مقدار آن آخری دندانها که ظاهر می شود آن دندانها را می گویند دندانهای خنده وقتی آدم خنده میکند و لذا می گویند پیغمبر طوری خنده میکرد که هرگز آن دندانها ظاهر نشود این را ببینید ،بعد میگوییم آقا ما میخواهیم سنت پیغمبر را پیاده کنیم ،خوب چرا ؟(۳۸)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □روی این سه تا دلیل خدایی که سازنده عالم است فرستنده قرآن هست سا
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□برای اینکه خدای پیغمبر مؤدب بود، این خدای مؤدب، پیغمبر را تعلیم داد پیغمبر به عنوان شاگرد مؤدب خدا در تمام شئونات زندگیش چون ایشان هر کاری را که انجام میدهد به بهترین نحو آن کار را انجام میدهد یعنی بهترین و ظرافت ترین عمل را پیغمبر انجام میدهد، و لذا هر طوری که ایشان عمل می کنند ما آنطور عمل میکنیم. الان این خودش برهان هست خدا مؤدب است خدا سازنده پیغمبر است خدا مؤدب پیغمبر است که دارد پیغمبر را تادیب می کند پیغمبر همشاگردی است که در تمام شئون وجودیش به تأدیب حق مؤدب شد خوب اگر مؤدب شد پس ما روی همین برهان و همین دلیل هرچه که پیغمبر انجام می دهد میگوییم آقا این بهترین نحوه ی عمل هست، دیگه کسی نمیگوید که خوب آقا باشه پیغمبر خنده نمیکرد که دندانهایش ظاهر شود به ما چه ربطی دارد، من میخواهم خنده کنم ازآن سوال می کنیم آقا شما میخواهید بخندید آیا خود خنده کردن یک فعل هست یا نه یک کار هست یا نه؟ بله اگر کار هست هر چه کار با دقت انجام بشود بهتر است یا نه؟(۳۹)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□ #المیزان| و در ((درالمنثور)) است كه ابن ابى شيبه ، و احمد، و ترمذى ، و ابن جرير، و طبرانى ، و ابن مردويه ، از ام سلمه روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در دعاهايش بسيار مى گفت ((: ((اللّهم مقلب القلوب ثبت قلبى على دينك )) روزى به ايشان عرض كردم : يا رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) مگر دلها زير و رو مى شوند؟
□فرمود: ((بله ، خداى تعالى هيچ فردى از بنى آدم را نيافريده ، مگر آنكه دلش بين دو انگشت از انگشتان خدا قرار دارد، اگر او بخواهد دل استوار مى شود، و گرنه دچار زيغ و انحراف مى گردد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□ #المیزان| و از على (عليه السلام ) سؤال كردند: آيا از وحى چيزى نزد شما هست ؟ فرمود: ((نه ، به آن خدا كه دانه را مى شكافد و خلايق مى آفريند سوگند، بعد از وحى موهبتى كه هست اين است كه خداى تعالى به هركس از بندگانش كه بخواهد فهم در قرآنش را مى دهد)).
@mohamad_hosein_tabatabaei
○تفاوت سالکِ مَجذوب و مَجذوبِ سالک
○ای خوش آن جَذبه که ناگاه رسد
○ناگهان بر دل آگاه رسد
○کار از جذبه بر میآید، اما باید با سلوک و ...، زمینهی دریافتِ جَذبه را فراهم کرد...
#مهدی_طیب
@mohamad_hosein_tabatabaei
○بیداری بینالطُّلوعین را از دست ندهید
○فوقالعادگی تراکم ملائکۀ شب و روز
○فضای خارقالعاده برای تجربههای معنوی و عرفانی
○سایهای از حقیقت بینالطُّلوعینِ سیر باطنی سالک
#مهدی_طیب
@mohamad_hosein_tabatabaei
به"آرامش"ڪه بـرســی
"آرامش"وجودت را فرا میگیرد!
نه به راحتی میرنجی
و نه به آسانی می رنجانی
"آرامـــش"
سهم دلهایی ست ڪه
نگاهشان به نگاه خداست ...
#یاعلی
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش دوم3⃣ ● روايتى درباره ((راسخين در علم )) و اينكه فرمود: ((و كس
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم
بخش سوم1⃣
● روايتى در وصف قرآن و اينكه قرآن ظاهرى و باطنى دارد
و در كافى از امام صادق از پدرش و از اجداد گراميش (عليهم السلام ) از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روايت شده كه فرمود: ((ايها الناس شما در خانه اى هدنه قرار داريد و در مسير مسافرتى هستيد، مسافرتى بس سريع ، و چگونه چنين نباشد، با اينكه شب و روز و خورشيد و ماه را مى بينيد كه هر تازه اى را كهنه مى كنند، و هر دورى را نزديك مى سازند، و هر آنچه را قبلا وعده اش داده شده محقق مى سازند. پس براى اين سفر دور توشه فراهم كنيد راوى مى گويد: در اين هنگام مقداد بن اسود برخاست و عرضه داشت : يا رسول اللّه خانه هدنه چه معنا دارد؟ فرمود: خانه اى كه بمحض رسيدن به آن بايد از آن كوچ كرد.
پس هر گاه در زندگى دچار فتنه هايى شديد، كه چون شب تاريك پيش پاى زندگيتان را ظلمانى كرد، بر شما باد تمسك به قرآن ، كه بدرگاه خدا شفيعى است كه شفاعتش پذيرفته مى شود، گفتار بهت آورى است منطقى ، كتابى است كه هركس آن را پيش رو قرار دهد، و بر طبق راهنمائى هاى او قدم بردارد، اين قرآن وى را بسوى بهشت راه مى نمايد، و كسى كه آنرا پشت سر بيندازد، باز همين قرآن از پشت سر او را بطرف دوزخ مى راند، و قرآن دليلى است كه به بهترين راه دلالت مى كند، كتابى است كه در آن حق از باطل جدا شده ، و از معارف حقه آنچه قبلا در عقل با نقل بدون بيان بوده بيان گشته ، و آنچه نبوده آورده شده ، قرآن فاصل و جدا ساز حق از باطل است ، نه شوخى ، كتابى است داراى ظاهرى و باطنى ، ظاهرش حكم ، و باطنش علم است ، ظاهرش بسيار زيبا و باطنش عميق است ، حدودى دارد، و حدودش نيز داراى حدودى است ، عجايب آن شمردنى و غرائبش كهنه شدنى نيست .
در قرآن چراغهائى از هدايت ، و منارى از حكمت است ، براى هر نكته سنج عارف ، راهنماى معرفت است ، پس هر صاحب بصيرت را سزد كه براى درك معارف آن چشم بصيرت خود باز كند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 111
و نكته سنجى را به نهايت رساند نجات دهنده هركسى است كه عملى نكوهيده داشته باشد و رهائى بخش هركسى است كه هيچ راه نجاتى ندارد. آرى تفكر، حيات قلب هر شخص آگاه و انديشمندى است مانند نورى كه در تاريكى راه گشاى انسان است پس بر شما باد به اخلاص داشتن و كم كردن توقع و انتظار.
مؤلف : اين روايت را عياشى هم در تفسير خود آورده ، البته نه تا آخر، بلكه تا جمله : ((پس هر صاحب بصيرت را سزد كه براى درك ...)).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیتالله بهجت قدسسره○□
□هرجا گرفتاری و بلایی و عذابی بر سر ما آمد، بدانیم جلوتر از آن، زمینه گره و گرفتاری و ابتلا را خود فراهم کردهایم؛
□یا با ترک واجب،
□و یا با ارتکاب کار حرام،
□و یا ترک مستحبِ خیلی شدید و مؤکد،
□و یا با انجام شبهات.
□اگر ما الآن بهحسب ظاهر همین که بدانیم تارک واجب یا فاعل حرام نیستیم، جا دارد کلاهمان را از شادمانی به هوا بیندازیم.
□در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۵۸□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○باطن برزخی ما به چه صورتی است؟!
#استاد_علامه_حسن_زاده_آملی○□
□اگر آدمى می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد "بهيمه" است.
□و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد "سبع" است.
□و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد و حيله و مكر و تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد "شيطان" است.
□و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد ولى صفات سبعى و شيطانى ندارد يعنى مردم و خلق خدا از او آسوده اند "ملك" است.
□و اگر علاوه بر مقام مَلَكى بسوى معارف و ادراك حقايق عوالم وجود و سير در آنها و سير الى اللّه و في اللّه گرايش دارد "انسان" است.
□○ممدالهمم در شرح فصوص الحکم
علامه حسن زاده املی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□..حقیقت خلوت ترک همه ی محسوسات و مألوفات جسمانی و قطع خاطرات وهمانی و خیالی است وگرنه اگر در خانه ی خالی باشد ، ولی قوّه ی وهم و خیال وی در کار باشند ، پس او هنوز در جدایی است نه در خلوت.
□آنکه فرمود باید خاطرات قوه ی وهم و خیال منقطع شود ، یعنی باید این دو قوه تحت نظر عقل در آیند و مطابق بافرمان متوحّدانه ی او عمل نمایند که کلب معلم او باشند ، در غیر اینصورت ، کلب هراش را مانند که بهترین وقت پارس کردن آنها و به زحمت انداختن انسان ، همان وقتی است که شخص در خانه ی خالی قرار می گیرد در حالیکه غرض حاصله از خلوت ، باید اعراض از امور بدنیه و اتصال به مجردات نوریه باشد و بر همین اتصال است که لذات انسانی و الهی و ملکوتی مترتب می باشد.
□○شرح قصیده ی ینبوع الحیوة|ص۱۵۹
#استاد_صمدی_آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □برای اینکه خدای پیغمبر مؤدب بود، این خدای مؤدب، پیغمبر را تعلی
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□کاری که بادقت انجام بشود آن را می گویند کار ادب کار ادبانه ،خب اگر میخواهی خنده را بادقت انجام بدهی چجوری باید انجام بدهی مجبور هستی از کسی که مؤدب ترین خنده را در عالم میکند از او یاد بگیری و لذا میگویی آقا من حتی میخواهم خنده کردن را از پیغمبر را یاد بگیرم حتی میخواهم راه رفتن را از پیغمبر یاد بگیرم و لذا حضرت امیر سلام الله علیه در آن خطبه صد و هشتاد و پنج نهجالبلاغه که راجع به خطبه متقین هست درحقیقت ادب متقین را در حرف زدن در خوردن در راه رفتن در معاشرت در دوست داشتن در تمام این امور جناب حضرت امیر بیان کرد یعنی میخواهد بیان کند که در تمام این امور اگر خواستید ادب پیدا بکنید ببینید که مؤدبترین فرد این روشها را دارد که حالا اگر از جناب امیرالمؤمنین بپرسیم که آقا شما که در خطبه متقین اینطور راجع به متقین و اوصافش مطرح فرمودید میتوانید لطف بفرمایید به ما نشان بدهید که فردی که این اوصاف را به بهترین صورت طرح کرده است و پیاده کرده است کی هست؟(۴۰)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □کاری که بادقت انجام بشود آن را می گویند کار ادب کار ادبانه ،خب
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□ایشان کسی که به شما نشان میدهد پیامبر اکرم هست میفرماید پیامبر اکرم نگاه کنید که ببینید چه جوری انجام داد است شما همانطور انجام دهید برای اینکه پیغمبر مؤدبانه انجام میدهد این میشود طرافت العمل این میشود ادب و لذا هر کاری اگر به بهترین هیئت و به بهترین صورت انجام بگیرد آن را در اصطلاح قرآن ازآن تعبیر میکنند به ادب.(۴۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○بالاترین لذت، معرفت است○□
□عارف بزرگ جناب ابوسلیمان دارانی میگوید: اگر غافلها و جاهلها لذت و طعم آنچه عارف از معرفت میچشد را اگر میچشیدند، از حیرت میمردند؛ لذتی که هرگز قدرت چشیدن آن را ندارند.
□عارف بزرگ جناب عین القضات همدانی هم در کتاب (شریف) تمهیدات حرف بسیار عجیبی میزند. میفرماید: که اگر صورت معرفت را بر دیواری تصویر کنند، هیچ کس آن تصویر را نبیند مگر اینکه از اشتیاق بمیرد؛ اینقدر لذت (معرفت) بالاست.
□دکتر ابراهیمی دینانی□
@mohamad_hosein_tabatabaei