eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
○اگر عید همایون به عهد بازآیی ○بخیلم ار نکنم خویشتن به قربانت 🍀عید قربان مبارک باد 🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت پنجم بخش دوم ● جواب به اشكال فوق و اما جواب از اين اشكال اين است كه
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت پنجم بخش سوم ● خلود و جاودانگى انسان در آخرت به معناى ابطال وجود او نيست ، بلكه ادامه وجود دنيوى او است پس انسان در حقيقت همان موجودى است كه با زاد و ولد منشعب مى شود، مى خورد و مى نوشد، و ازدواج مى كند و در همه چيز تصرف نموده ، مى گيرد، مى دهد، حس مى كند، خيال مى كند، تعقل مى نمايد، خرسند و مسرور و شادمان مى شود، و هر ملائمى را به خود جلب مى كند، خودى كه عبارت است از مجموع اينها كه گفتيم ، مجموعى كه بعضى از آنها مقدمه بعضى ديگر است ، و انسان بين مقدمه و ذى المقدمه حركتى دورى دارد، چيزى كه بر حسب طبيعت مقدمه كمال او بود، با دخالت شعور و اختيارش كمال حقيقتش مى شود. و وقتى خدا او را از دار فانى دنيا به دار بقا منتقل كرد، و خلود و جاودانگى برايش نوشت ، حال يا خلود در عذاب ، و يا در نعمت و ثواب اين انتقال و خلود، ابطال وجود او نمى تواند باشد بلكه اثبات وجود دنيائى او است ، هر چه بود حالا هم همان است ، با اين تفاوت كه در دنيا معرض دگرگونى و زوال بود، ولى در آخرت دگرگونى ندارد، هر چه هست هميشه همان خواهد بود، قهرا يا هميشه به نعمت هائى از سنخ نعمت هاى دنيا (منهاى زوال و تغيير) متنعم ، و يا به نقمت ها و مصائبى از سنخ عذابهاى دنيا (ولى منهاى زوال و تغيير) معذب خواهد بود، و چون نعمت هاى دنيا عبارت بود از شهوت جنسى ، و لذت طعام ، و شراب ، و لباس ، و مسكن ، و همنشين و مسرت و شادى و امثال اينها، در آخرت هم قهرا همين ها خواهد بود. پس انسان آخرت هم همان انسان دنيا است ، مايحتاج آخرتش هم همان مايحتاج دنيا است ، آنچه در دنيا وسيله است كمالش بوده همان در آخرت هم وسيله استكمال او است ، مطالب و مقاصدش هم همان مطالب و مقاصد است ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 172 تنها فرقى كه بين دنيا و آخرت است مسأله بقا و زوال است . اين آن چيزى است كه از كلام خداى سبحان ظاهر مى شود، كه در بيان حقيقت بنيه و ساختمان انسان مى فرمايد: ((و لقد خلقنا الانسان من سلالة من طين ثم جعلناه نطفه فى قرار مكين ثم خلقنا النطفه علقه ، فخلقنا العلقه مضغة ، فخلقنا المضغة ، عظاما، فكسونا العظام لحما، ثم انشاناه خلقا آخر، فتبارك اللّه حسن الخالقين ، ثم انكم بعد ذلك لميتون ، ثم انكم يوم القيمه تبعثون )). توجه كنيد به جمله اول آيه و همه فقرات آن كه تعبير به ((خلقت )) كرده ، و خلقت عبارت است از تركيب ، (نظير پديد آوردن بنا از تركيب سنگ و آجر و غيره )، و باز توجه كنيد به جمله : ((و در آخر او را خلقى ديگر كرديم ))، كه به خوبى دلالت مى كند بر اينكه خلقت مادى بدن مبدل مى شود به خلقت موجودى مجرد، و باز توجه كنيد به جمله ((و سپس همين شما در روز قيامت مبعوث خواهيد شد)) كه به طور مسلم مخاطب به اين خطاب ، همان انسانى است كه خلقتى ديگر شده . و نيز مى فرمايد: ((قال فيها تحيون ، و فيها تموتون ، و منها تخرجون ))، كه از آن بر مى آيد حيات انسان ، حياتى است زمينى ، كه از زمين و نعمت هايش تركيب شده ، و ما در تفسير آيه : ((كان الناس امه واحده ...)) پاره اى مطالب در اين باره بيان كرديم . و از سوى ديگر خداى سبحان درباره اين نعمت هاى زمينى فرموده : ((ذلك متاع الحيوة الدنيا)). و نيز فرموده : ((و ما الحيوة الدنيا فى الاخره الا متاع )) و در اين دو آيه خود زندگى دنيا را وسيله زندگى آخرت و متاع آن ناميده ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 173 متاعى كه صاحبش از آن متمتع مى شود، و اين خود بديع ترين بيان در اين باب است ، بابى است كه از آن هزارها باب باز مى شود، و در عين حال مصدق كلام رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است كه فرموده : ((كما تعيشون تموتون ، و كما تموتون تبعثون )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#غدیریه6⃣ 🍀ولایت، تأویل قرآن🍀 □«سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ يَاسِينَ» (صافات/۱۳۰)□ 🍀فرات (کوفی) قال حدثنی
⃣ 🍀ولایت، تأویل قرآن🍀 □«وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا» (فرقان/۵۴)□ 🍀در روایت است که قال: نزلت فی النبی صلی الله علیه و آله و علی، زوج فاطمة علیا و هو ابن عمه و زوج ابنته کان نسبا و صهرا. ثعلبی که از مفسرین و مشاهیر روات عامّه و اهل سنت است روایت نموده که «این آیه در شأن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده‌است که حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله تزویج فرمود او را دختر خود حضرت فاطمه علیهاالسلام را. پس فرمود: اگر خلق نشده بود علی بن ابی طالب هر آینه نبود برای فاطمه همسری» □«وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ» (طه/۸۲)□ 🍀به روایات متواتره از فریقین، مراد از اهتدی، هدایت به ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام است. فرات کوفی به سندش از ابی جعفر علیهما السلام روایت کرده است که: فی قول الله تعالی و انِی لغفارٌ لمن تاب و امن و عمل صالحا ثم اهتدی قال الی ولایتنا.
◾️‍۳۰ تیر ماه ، سالروز شهادت اسطوره ای است که به گفته کارشناسان ، نیروی دریایی عراق را به نابودی کشاند. فردی که در تعداد پرواز جنگی رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود. شهید دوران با از خود گذشتگی، کاری کرد که اجلاس سران غیر متعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشد. ◾️سالروز شهادت سرلشکر خلبان عباس دوران گرامی باد◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️ #حسین_منی_و_انا_من_حسین◾️ ☑️قسمت ۲۵ ▪️حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ یعنی دایره‌ی وجود
  ☑️قسمت ۲۶    ▪️اهل بیت علیهم السلام در اعلی ترین مرتبه ی سیر بشری، نور واحد و کمال واحد هستند. «کلّنا نور واحد». لذا اگر کسی قائل به این باشد که مقام امیرالمؤمنین علیه‌السلام یا اباعبدالله الحسین علیه السلام افضل از مقام حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم است، خلاف شرع عمل کرده و در عقیده او خللی است. چون حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم اول شخص عالم امکان است و ائمه اطهار علیهم السلام به تبع از ایشان هستند. حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم داری مرتبه اعلای صادر اول نظام وجود هستند. نمی‌توانیم بگوییم که مقام ایشان پایین تر از مقام حضرت فاطمه سلام الله علیها و یا امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. هر کسی چنین اعتقادی داشته باشد مسلما و متیقنا در اعتقاد او خللی است. کما این که نمی‌توانیم به این قائل باشیم که مقام امام حسین علیه السلام نیز بالاتر از حضرت ختمی مرتبت است. این نیز غلط است. از عبارت أنا مِن حُسین این مستفاد نمی‌شود که مقام امام حسین علیه السلام بالاتر است. هنگامی که پیرامون ولایت کلیه امام علی علیه‌السلام هم صحبت می‌کنیم و می‌گوییم که ولایت اعلی و اشمخ از رسالت است و ولایت اصل و باطن است و رسالت ظهور و شأن ولایت است؛ این به این معنی نیست که مقام امیرالمؤمنین علیه‌السلام بالاتر از مقام پیغمبر است. بلکه پیغمبر خود صاحب مقام ولایت است. مرتبه‌ی ولایت کلیه‌ی خود پیغمبر افضل و اعلی از مرتبه رسالت ایشان است. ▪️«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه». انسان باید خودش را بشناسد تا این معانی را درک کند. من و شما مراتبی داریم به نام روح، عقل، خیال و جسم. مرتبه ی روح فلان کس اعلی از مرتبه‌ی جسم اوست. لذا به این توجه داشته باشید که در فقره عرشی أنا مِن حسین بحث افضلیت و مفضولیت نیست. بلکه داریم شئون وجودی انسان کامل را تعریف می کنیم؛ کلّنا نور واحد. ▪️مرتبه ی اعلای اهل بیت علیهم‌السلام که اعلی ترین مرتبه‌شان هست و بالاتر از آن خداست، آن نور واحد وجود است. خدا خالق ائمه علیهم‌السلام است و ایشان از خودشان استقلالی ندارند. اعلی ترین مرتبه‌ای که انسان تا آن می‌تواند رشد بکند، همین نور واحد است و هیچ بشری تا به حال بالاتر نرفته است. نه این که جایی باشد و بشری به آن جا راه پیدا نکرده باشد بلکه از آن بالاتر خداست. ممکن هم هیچ گاه واجب نمی‌شود چون انقلاب در ذات پیش می آید. مخلوق مخلوق است و خدا هم خداست. اما این چهارده معصوم به یک مرتبه‌ای از بندگی رسیده اند که آن مرتبه بالاترین مرتبه‌ی ممکنه‌ی بشری است و آن مرتبه نور واحد است، مرتبه ی امر است. ایشان از عالم خلق گذشته اند. ▪️«أَلاٰ لَهُ اَلْخَلْقُ وَ اَلْأَمْرُ» (اعراف/۵۴) از خلق گذشته‌اند و مرتبه‌ی فوق خلق را پیدا کرده‌اند و آن، مرتبه‌ی امر است...
▪️این روزها وقتی می‌پرسی که فلسفه چه می‌خوانی، پاسخی که معمولا می گیریم این است که اندیشه های را می‌خوانیم ▪️خوب اگر فلسفه اسلامی باشد، (کتاب) بدایه و نهایه مرحوم علامه طباطبایی است و اگر باشد، ویتگنشتاین و اسپینوزا و راسل و... اینها است. ▪️آیا خواندن اندیشه های فلاسفه، است؟ بله خواندن اندیشه های فلاسفه در جای خود بسیار مهم است. اگر کسی به اندیشه های سقراط یا ارسطو (یا هر فیلسوف بزرگ دیگری) آشنایی داشته باشد، بسیار مهم است. اما خواندن اندیشه ها، فلسفه نیست. ▪️فلسفه قابل تعلیم نیست. فلسفه «اندیشیدن» است درباره «اندیشه ها»؛ نه اندیشه ها را یاد گرفتن و حفظ کردن و لغات قلمبه بکار بردن. اگر درباره اندیشه ها نیاندیشم، صرفا یک انبان و خزانه ای خواهم بود و این شخص نیست. با این تعریف نود درصد کسانی که ادعای فیلسوف بودن دارند به «فلسفه دان» تغییر می‌کنند. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام را شاگردان ایشان (آیت‌الله قاضی قدّس سرّه) کعبۀ اولیاء می گفتند. ▪️مرحوم قاضی پس از سیر مدارج و معارج و التزام به سلوک و مجاهدۀ نفس و واردات قلبیّه و کشف بعضی از حجابهای نورانی، چندین سال گذشته بود و هنوز وحدتِ حضرت حق تعالی تجلّی ننموده بود و مرحوم قاضی به هر عملی که متوسّل می‌شد، این حجاب گشوده نمی‌شد. ▪️تا هنگامی که ایشان از نجف به کربلا برای زیارت تشرّف پیدا کرده و پس از عبور از خیابان عبّاسیّه و عبور از درِ صحن، در آن دالانی که میانِ در صحن و خود صحن است، شخص دیوانه‌ای به ایشان می‌گوید: ابوالفضل کعبۀ اولیاء است. مرحوم قاضی همین‌که وارد رواق مطهّر می‌شود، حال توحید به او دست می‌دهد و تا ۱۰ دقیقه باقی می‌ماند. ▪️سپس که به حرم سیّدالشهداء علیه السلام مشرّف می‌گردد، در حالتی که دست‌های خود را به ضریح مقدّس گذاشته بود، آن حال قدری قوی‌تر دست می‌دهد و مدّت یک ساعت باقی می‌ماند. دیگر از آن به بعد مرتّباً و متاوباً و سپس متوالیاً حالت توحید برای ایشان بوده است. ◾️ (جُنگ خطّی شماره ۱۸، صص ۲۶۹-۲۷۰) باتلخیص ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️معاد بحار الانوار را نگاه بفرمایید، چه فرمایشات عجیبی از زبان ائمه اطهار در آنجا آورده است؛ مثلا جناب سید الشهداء برای بهشتیان ظهور می‌کند و آنها را شاد و خرم می‌نماید و این شادمانی بر اثر تشریف فرمایی و تجلی آن جناب است. ▪️این‌ها به زبان نمی‌آید که چگونه به تشریف فرمایی یک انسان الهی و ملکوتی، سرور و ابتهاج و قرب و معانی و معارف و حقایق به بهشتی ها دست می‌دهد. ▪️بهشت هم مراتب دارد و این طور نیست که جناب سید الشهداء برای هر بهشتی تجلی کند، بلکه قابلیت و استعداد می خواهد، "الدنیا مزرعة الاخرة". ▪️اگر انسان در این دنیا حسینی بود، آن‌جا چنین توفیقی خواهد داشت و سید الشهداء بر او تجلی خواهد کرد. ◾️ (شرح اشارات وتنبیهات)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
□ ○در بارگاهِ قدسِ خدا، پنجشنبه ها ○سرهایِ قدسیان،طرفِ شاهِ بی سر است @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت پنجم بخش سوم ● خلود و جاودانگى انسان در آخرت به معناى ابطال وجود او نيس
آیات 18-10 آل عمران، قسمت پنجم بخش چهارم ● انسان علاوه بر نقص و كمال طبيعى ، نقص و كمالى نيز دارد كه به اختيار و اعمال او بسته است و كوتاه سخن اينكه زندگى دنيا عبارت است از وجود دنيوى انسان ، به ضميمه آنچه از خوبيها و بديها كه كسب كرده ، و آنچه كه به نظر خودش ‍ خيبت و خسران است . در نتيجه در آخرت يا لذائذى كه كسب كرده به او مى دهند، و يا از آن محرومش مى كنند. و يا به نعمتهاى بهشت برخوردارش مى سازند، و يا به عذاب آتش گرفتارش مى كنند. و به عبارتى روشن تر، آدمى در بقايش به حسب طبيعت ، سعادت و شقاوتى دارد، هم بقاى شخصيتش و هم بقاى نوعش ، و اين سعادت و شقاوت منوط به فعل طبيعى او، يعنى اكل و شرب و نكاح او است ، و همين فعل طبيعى به وسيله لذائذى كه در آن قرار داده اند آرايش و مشاطه گرى شده ، لذائذى كه جنبه مقدميت دارد. اين به حسب طبيعت آدمى و خارج از اختيار او است . و اما وقتى مى خواهد با فعل اختيارى خود طلب كمال كند، و شعور و اراده خود را به كار بيندازد، موجودى مى شود كه ديگر كمالش منحصر در لذائذ طبيعى نيست ، بلكه همان چيزى است كه با شعور و اراده خود انتخاب كرده است . پس آنچه خارج از شعور و مشيت او است (از قبيل خوشگلى و خوش ‍ لباسى ، و بلندى و خوش صورتى ، و خوش خطى ، و سفيدى ، و لذت بخشى غذا، و خانه ، و همسرش و امثال اينها) كمال او شمرده نمى شود، هر چند كه نوعى كمال طبيعى هست ، و همچنين عكس آن نقص خود او شمرده نمى شود، هر چند كه نقص طبيعى هست ، همچنان كه خود را مى بينيم كه از تصور لذائذ لذت مى بريم ، هر چند كه در خارج وجود نداشته باشد. مثلا مريض با اينكه بهبودى ندارد اما از تصور بهبودى لذت مى برد، پس همين لذائذ مقدمى است كه كمال حقيقى انسان مى شود، هر چند كه از نظر طبيعت ، كمال مقدمى است حال اگر خداى سبحان اين انسان را بقايى جاودانه بدهد، سعادتش همان لذائذى است كه در دنيا مى خواست ، و شقاوتش همان چيزهائى است كه در دنيا نمى خواست ، حال چه لذت به حسب طبيعت ، و خلاصه لذت مقدمى باشد، و چه لذت حقيقى و اصلى باشد، چون اين بديهى است كه خير هر شخص و يا قوه مدركه و داراى اراده عبارت است از چيزهائى كه علم بدان دارد، و آن را مى خواهد، و شر او عبارت است از چيزى كه آن را مى شناسد ولى نمى خواهد. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 174 پس به دست آمد كه سعادت انسان در آخرت به همين است كه به آنچه از لذائذ كه در دنيا مى خواست برسد، چه خوردنيش ، و چه نوشيدنش ، و چه لذائذ جنسيش ، و چه لذائذى كه در دنيا به تصورش نمى رسيد، و در عقلش نمى گنجيد، و در آخرت عقلش به آن دست مى يابد، و رسيدن به اين لذائذ همان بهشت است ، و شقاوتش به نرسيدن به آنها است ، كه همان آتش است ، همچنان كه خداى تعالى فرموده : ((لهم ما يشاون فيها، و لدينا مزيد)). ((الذين يقولون ربنا اننا آمنا فاغفر لنا ذنوبنا و قنا عذاب النار)) اين آيه شريفه توصيف متقين است ، كه در آيه : ((للذين اتقوا)) سخن از ايشان رفت ، و ايشان را اينطور توصيف مى كند كه مى گويند: ((ربنا)) و در اين كلمه با ذكر ربوبيت خدا اظهار عبوديت نموده ، از او كه پرورش دهنده ايشان است مى خواهند به حالشان رحم كند، و حاجت شان را برآورد ((اننا آمنا...)). در اين جمله منظورشان اين نيست كه بر خدا منت نهند، كه ما به تو ايمان آورده ايم ، چون بفرموده خدا در آيه : ((بل اللّه يمن عليكم ان هديكم للايمان )) همه منت ها را خدا بر ما دارد، كه به سوى ايمان هدايتمان كرد، بلكه منظورشان اين است كه از خدا بخواهند وعده اى كه به بندگانش داده كه ((و امنوا به يغفر لكم )) به وى ايمان آوريد تا شما را بيامرزد در حق آنان منجز و عملى سازد، و به همين جهت جمله ، ((فاغفر لنا ذنوبنا...)) را با آوردن حرف ((فا)) بر سر آن متفرع بر گفتار قبلى خود كردند، و در اينكه گفتار خود را با حرف ((ان )) تاكيد كردند، براى اين بود كه بر صدق و ثباتشان در ايمان دلالت كند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○«الکاسب حبیب الله»○□ ○قوله تبارک و تعالی: «لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ»○ □کسب در تحصیل اعمال خیر است که به وفق اقتضای فطرت است. اکتساب در به دست آوردن چیزی از روی حیلت شیطانی بر خلاف سیرت و سنت خلقت است که اقتضای باب افتعال است. لذا در آن فرمود «لها» و در این فرمود «علیها». □کسب، استعمال در خیر می‌شود که بر اساس فطرت الهی و بدون سختی و مشقت و بر اساس توان و قابلیت هر شخص بوده و موافق طبع فطری خدادادی است اما اکتساب، استعمال در شر می‌شود. باب افتعال دلالت بر کوشش و جدیت دارد. یعنی نفس همواره مایل به کسب اموری است که برخلاف جریان صحیح و مطلوب است که از مسیری خلاف فطرت عارض بر نفس می‌شود لذا کسب «لها» است که بالذات نفس آن را داراست، اما در اکتساب «علیها» است که ضرر و عارض شدن و تحمیل از بیرون بر خلاف سیرت و سنت را می‌رساند. □مولوی در مثنوی، امور آخرتی را کسب و امور اکتسابی دنیوی و حتی امور کسبی این سویی را در مقابل کسب دین، لعب کودکان و کسب خَس و کسب تَن معرفی می‌کند: پیشه‌ای آموختی در کسب تن چنگ اندر پیشه دینی بزن پیشه‌ای آموز کاندر آخرت اندر آید کسب دخل مغفرت آن جهان شهریست پر بازار کسب تا نپنداری که کسب اینجاست حسب حق تعالی گفت کاین کسب جهان پیش آن کسب است لعب کودکان کسب دین عشق است و جذب اندرون قابلیت نور حق دان ای حرون کسب فانی خواهدت این نفسّ خس چند کسب خس کنی بگذار بس نفس خس گر جویدت کسب شریف حیله و مکری بود آنرا ردیف □کسب، عشق و جذبات ربوبی است و اکتساب کسب خس و حیله و مکر نفسانی نفوس خس می‌باشد. کسب، مطلوب و محبوب بالذات نزد خداوند متعال است لذا کاسب حبیب اوست... □الکاسب، یعنی کسی که جامع و دارای همه کمالات و خیرات و علوم است چنین کسی که حبیب الله است انسان کامل_ معدن و منبع علوم و کمالات_ نامیده می‌شود. از این رو حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله از طرف ذات اقدس اله به لقب شریف حبیب الله ملقب گردید و چون فقط حضرت محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت معصوم ایشان علیهم السلام صاحب مقام «أُوتِيتُ جَوَامِعَ اَلْكَلِمِ» هستند لذا حبیب خدا تنها این ذوات نوری‌اند «لا حبیب إلا هُو و أهلُه». و سایرین اگر بر قِدَم او باشند از این حب الهی بهره مند می‌گردند «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ». □وجود، خیر محض است و انسان کامل عالم ناسوتی و قرآن تکوینی می‌باشد؛ «ز نیکو هر چه صادر گشت نیکوست» لذا در متن هستی جز خیر و کسب نیست پس حقیقت محمدیّه صلی الله علیه و آله از آن حیث که تجلی اعظم ذات احدی است کسب اوست و از آن وجه که جمله مخلوقات شئون و ظهور اویند کسب آن حقیقت اند و او تنها کاسب عالم وجود است لذا «الکاسب حبیب الله» مساوق حبیب اللّهی حضرت محمد مصطفی و خاندان طاهرینش علیهم السلام می‌باشد «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، مالک مطلق همه موجودات عرشی و ارضی اوست و این جمله کسب ولایت تامه الهیه‌اند. □○کتاب «علی، نقطه آغاز وجود»○□
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#غدیریه7⃣ 🍀ولایت، تأویل قرآن🍀 □«وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَص
⃣ 🍀ولایت، تأویل قرآن🍀 □«عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ» (نباء/۱تا۳)□ 🍀ولایت نباء عظیم است. در تفسیر کنز الدقائق از عیون الاخبار حدیث است که حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فزمود: یا علی أنت حجة‌الله و أنت باب‌الله و أنت الطریق الی الله و أنت النباء العظیم و أنت الصراط المستقیم و أنت المثل الاعلی. □«فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ» (نجم/۱۰)□ 🍀«ما اوحی» حقیقت ولایت مرتضویه است. □«لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى» (نجم/۱۸)□ 🍀ولایت علوی آیت اکبر الهی است. □«وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ» (صافات/۲۴)□ 🍀«قال عن ولایة علی بن ابی طالب» و آخر دعوانا ان الحمدلله و رب العالمین.
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
بخش سوم: ☑️اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام5⃣ ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِیّاً وَ
بخش چهارم: ☑️بلند کردن امیرالمومنین علیه السلام بدست رسول خداصلی الله علیه و آله ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی أخی وَ وَصیی وَ واعی عِلْمی، وَ خَلیفَتی فی اُمَّتی عَلی مَنْ آمَنَ بی وَعَلی تَفْسیرِ کِتابِ الله عَزَّوَجَلَّ وَالدّاعی إِلَیْهِ وَالْعامِلُ بِمایَرْضاهُ وَالُْمحارِبُ لاَِعْدائهِ وَالْمُوالی عَلی طاعَتِهِ وَالنّاهی عَنْ مَعْصِیَتِهِ. إِنَّهُ خَلیفَةُ رَسُولِ الله وَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَالْإمامُ الْهادی مِنَ الله، وَ قاتِلُ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ بِأَمْرِالله. یَقُولُ الله: (مایُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَی). بِأَمْرِکَ یارَبِّ أَقولُ: اَلَّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ (وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ) وَالْعَنْ مَنْ أَنْکَرَهُ وَاغْضِبْ عَلی مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ. ▪️هان مردمان! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من. و هموست جانشین من در میان امّت و بر گروندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا که مردمان را به سوی او بخواند و به آن چه موجب خشنودی اوست عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید. او پشتیبان فرمانبرداری خداوند و بازدارنده از نافرمانی او باشد. همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای ایمانیان و پیشوای هدایتگر از سوی خدا و کسی که به فرمان خدا با پیمان شکنان، رویگردانان از راستی و درستی و به دررفتگان از دین پیکار کند. خداوند فرماید: «فرمان من دگرگون نخواهدشد.» پروردگارا! اکنون به فرمان تو چنین می گویم: خداوندا! دوستداران او را دوست دار. و دشمنان او را دشمن دار. پشتیبانان او را پشتیبانی کن. یارانش را یاری نما. خودداری کنندگان از یاری اش را به خود رها کن. ناباورانش را از مهرت بران و بر آنان خشم خود را فرود آور. ▪️اللهمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ الْآیَةَ فی عَلِی وَلِیِّکَ عِنْدَتَبْیینِ ذالِکَ وَنَصْبِکَ إِیّاهُ لِهذَا الْیَوْمِ: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً)، (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَالْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ). اللهمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی قَدْ بَلَّغْتُ. ▪️معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی که: «امروز آیین شما را به کمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم.» «و آن که به جز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.» خداوندا، تو را گواه می گیرم که پیام تو را به مردمان رساندم. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️هرکسی یک دایره دانسته‌ها دارد و می‌داند چه چیزهایی را می‌داند و چه چیزهایی نمی‌داند. ▪️چیزهایی را هم می‌خواهید. شما «خواسته‌ها» و «دانسته‌ها» دارید. آیا هرچه شما بخواهید خداوند هم آن را می‌خواهد؟ (حتما خیر) اما آیا هرچه شما بدانید، خداوند هم آن را می‌داند؟ حتما بله. ▪️حال خواسته‌ها بیشتر است یا دانسته‌ها؟ (منشأ) تمام شرور و بدبختی‌ها این است که خواسته‌ها بیشتر از دانسته‌ها می‌شود. شاید اگر به اندازه دانسته‌ها می‌خواستیم، مشکلی پیش نمی‌آمد. اما اگر خواسته‌هایی دارید که از دانسته‌ها بالاتر می‌رود چه اتفاقی می‌افتد؟ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️در آیه‎ی اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَی السَّمواتِ وَ الاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَهَا الاِنسانُ: ما امانت را بر آسمان‎ها و زمین و کوه‎ها عرضه کردیم؛ از متحمّل شدن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسان حامل آن شد، مقصود از امانت، ولایت است. با عرض ولایت، همه‎ی موجودات وجود پیدا کردند، ولی این تنها مؤمن بود که آن را پذیرفت و حامل بار ولایت شد. ▪️خداوند در آخرت از آب و نان از مؤمن بازخواست نمی‎کند، بلکه از محبّت بازخواست می‎کند که آن را کجا مصرف کردی. لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَن النَّعیمِ (اَلوِلایَةِ): همانا در آن روز از نعیم (ولایت و محبّت) مورد بازخواست قرار می‎گیرید. ▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
□میلاد با سعادت حضرت باب الحوائج، امام موسی بن جعفر الکاظم علیهما‌السلام بر تمامی شیعیان و محبین آل الله مبارک و فرخنده باد□ □صلوات خاصه جناب ابن العربی حضرت موسی بن جعفر الکاظم علیهما‌السلام□ □صلوات الله وملائکته و رسله وجمیع خلقه من ارضه وسمائه علی شَجَرَةِ الطُّورِ ، و الکتابِ المَسطُورِ ، و البَیتِ المَعمورِ ، و السِّرِ المَستورِ ، و آیةِ النُّور ، کَلیم أیمَنِ الإمامة ، مَنشأِ الشَّرَفِ و الکَرامةِ ، نُور مِصباحِ الأرواح ، جَلاء زُجاجةِ الأشباحِ ، ماء التَّخمیرِ الأربعینَ ، غایةِ مِعراجِ الیَقین ، إکسیرِ فِلِزّاتِ العُرفاء ، مِعیارِ نُقُودِ الأصفِیاءِ ، مَرکَز الأئمَّة العَلَویَّة ، مَحوَرِ الفَلَکِ المُصطَفَویّة ، الآمِرِ للصُّوَرِ و الأشکال بِقَبول الإصطِبارِ و الإنتِقال ، النُّور الأنور،موسَی بن جعفرٍ ، علیه صلوات الله العَلیِّ الأکبر. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○بخشیدن فدک به حضرت زهرا علیهاالسّلام- ۱۴ ذی‌الحجّه سال ۷ ه.ق○□ ○وَآتِ ذَا القُربى حَقَّهُ ○دفاع از فدک، دفاع از کلیت حقّانیت اهل بیت علیهم‌السّلام @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️پروردگار متعال کلام را به اسم خویش آغاز فرمود تا معانیِ آن، علامتِ اسم او را داشته و با اسم او مرتبط باشد ▪️و بندگان را در مورد اعمال و گفتارشان تربیت کند که با اسم او سخن بگویند و هر کار را با اسم او شروع کنند، تا همۀ کارهایشان نشانِ اسم خدا را داشته و صفت خدایی پیدا کند و بخاطر او انجام شود. ▪️در این صورت کارها از بین رفتنی و پوچ و ناقص نخواهد بود چرا که به اسم خدایی است که هلاکت و نیستی به او راه ندارد. ◾️ (المیزان، ج۱، ص۱۸)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️قله ادراکات خاتم الانبیاء صلی الله علیه وآله، «بسم الله الرحمن الرحیم» است، که قرآن از آن سرچشمه گرفته است. ▪️قرآن یعنی خیر کثیر؛ ذکر کثیر. قرآن یعنی همه حقیقت و هدایت. «بسم الله الرحمن الرحیم» نوری است که در آینه قرآن تکثیر می‌شود و خیر کثیر می‌گردد. به بیان بهتر: خیر کثیری که در بسم الله، پنهان و مجمل بود، در قرآن مفصل گشته، و کثیر بودن آن آشکار می‌گردد. ▪️و خداوند به پیامبرش مژده می‌دهد که خیر کثیر (=کوثر) را به تو اعطا کرده‌ایم. کوثر همان «بسم الله الرحمن الرحیم» است که در قرآن شرح و تکثیر شده است. ▪️آدم وقتی بسم الله را دریافت نمود، بسم الله نیز صادر می‌کند؛ یعنی افعال او، مجرای اوامر الهی است. و خلقیات او مَحالّ صفات حسنای خداوند است. و ذات او فانی در حقیقت نامحدود هستی است. ▪️اینچنین است که خداوند «اسم» را نازل می‌کند، و باز «اسم» را به معراج می‌کشد تا این خیر، تکثیر و کثیر گردد. پیامبر خاتم ص، مجلای چنین کوثر بی‌انتهایی است که هرکس به هرمقدار بنوشد، به همان اندازه تطهیر شده و «اسم» می‌گردد. ◾️ (با تصرف و تلخیص)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️مویدالدین جندی می‌گوید: از استادم صدرالدین قونوی شنیدم که شیخ بزرگ محیی‌الدین عربی را با خضر علیه السلام اتفاق ملاقات افتاد. ▪️[و خضر] گفت: از برای موسی بن عمران صلوات الرحمن علیه هزار مسئله از آن‌چه از آغاز ولادت تا زمان ملاقات بر وی گذشته بود، آماده کرده بودم. اما او بر سه مسئله از آن صبر نتوانست کرد. ◾️ (نفحات الأنس من حضرات القدس، ص۶۴۹)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
بخش چهارم: ☑️بلند کردن امیرالمومنین علیه السلام بدست رسول خداصلی الله علیه و آله ▪️مَعاشِرَالن
بخش پنجم: ☑️تاکید بر توجه امت به مسئله امامت ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَکْمَلَ الله عَزَّوَجَلَّ دینَکُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ یَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ یَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَی الله عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ) وَ فِی النّارِهُمْ خالِدُونَ، (لایُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ یُنْظَرونَ). ▪️هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دین را با امامت علی تکمیل فرمود. اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپایی رستاخیز و عرضه ی بر خدا - پیروی نکنند، در دو جهان کرده هایشان بیهوده بوده در آتش دوزخ ابدی خواهند بود، به گونه ی که نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتی خواهد بود. ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی، أَنْصَرُکُمْ لی وَأَحَقُّکُمْ بی وَأَقْرَبُکُمْ إِلَی وَأَعَزُّکُمْ عَلَی، وَالله عَزَّوَجَلَّ وَأَنَاعَنْهُ راضِیانِ. وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً (فی الْقُرْآنِ) إِلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّبَدَأ بِهِ، وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی (هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ) إِلاّلَهُ، وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَیْرَهُ. ▪️هان مردمان! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیک ترین و عزیزترین شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره ی اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده است ] . و آیه ی ستایشی نازل نگشته مگر درباره ی او. و خداوند در سوره ی «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن ] نداده مگر بری او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است. ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، هُوَ ناصِرُ دینِ الله وَالُْمجادِلُ عَنْ رَسُولِ الله، وَ هُوَالتَّقِی النَّقِی الْهادِی الْمَهْدِی. نَبِیُّکُمْ خَیْرُ نَبی وَ وَصِیُّکُمْ خَیْرُ وَصِی (وَبَنُوهُ خَیْرُالْأَوْصِیاءِ). مَعاشِرَالنّاسِ، ذُرِّیَّةُ کُلِّ نَبِی مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِ (أَمیرِالْمُؤْمِنینَ) عَلِی. مَعاشِرَ النّاسِ، إِنَّ إِبْلیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلاتَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُکُمْ وَتَزِلَّ أَقْدامُکُمْ، فَإِنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إِلَی الْأَرضِ بِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ، وَهُوَ صَفْوَةُالله عَزَّوَجَلَّ، وَکَیْفَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ أَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ أَعْداءُالله، أَلا وَ إِنَّهُ لایُبْغِضُ عَلِیّاً إِلاّشَقِی، وَ لایُوالی عَلِیّاً إِلاَّ تَقِی، وَ لایُؤْمِنُ بِهِ إِلاّ مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ. ▪️هان مردمان! او یاور دین خدا و دفاع کننده ی از رسول اوست. او پرهیزکار پاکیزه و رهنمی ارشاد شده [به دست خود خدا] است. پیامبرتان برترین پیامبر، وصی او برترین وصی و فرزندان او برترین اوصیایند. هان مردمان! فرزندان هرپیامبر از نسل اویند و فرزندان من از صلب و نسل امیرالمؤمنین علی است. هان مردمان! به راستی که شیطانِ اغواگر، آدم را با رشک از بهشت رانده مبادا شما به علی رشک ورزید که کرده هایتان نابود و گام هایتان لغزان خواهدشد. آدم به خاطر یک اشتباه به زمین هبوط کرد و حال آن که برگزیده ی خدی عزّوجلّ بود. پس چگونه خواهید بود شما و حال آن که شما شمایید و دشمنان خدا نیز از میان شمایند. آگاه باشید! که با علی نمی ستیزد مگر بی سعادت. و سرپرستی او را نمی پذیرد مگر رستگار پرهیزگار. و به او نمی گرود مگر ایمان دار بی آلایش. ▪️وَ فی عَلِی - وَالله - نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ) (إِلاّ عَلیّاً الّذی آمَنَ وَ رَضِی بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ). مَعاشِرَالنّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ الله وَبَلَّغْتُکُمْ رِسالَتی وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّالْبَلاغُ الْمُبینُ. مَعاشِرَالنّاسِ، (إتَّقُوالله حَقَّ تُقاتِهِ وَلاتَموتُنَّ إِلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ). ▪️و سوگند به خدا که سوره ی والعصر درباره ی اوست: «به نام خداوند همه مهر مهر ورز. قسم به زمان که انسان در زیان است.» مگر علی که ایمان آورده و به درستی و شکیبایی آراسته است. هان مردمان! خدا را گواه گرفتم و پیام او را به شما رسانیدم. و بر فرستاده وظیفه ی جز بیان و ابلاغ روشن نباشد! هان مردمان! تقوا پیشه کنید همان گونه که بایسته است. و نمیرید جز با شرفِ اسلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران، قسمت پنجم بخش چهارم ● انسان علاوه بر نقص و كمال طبيعى ، نقص و كمالى نيز دارد
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت پنجم بخش پنجم ● تخلص از عذاب نعمتى افزون بر مغفرت است در اينجا سؤالى پيش مى آيد، و آن اين است كه ، چرا بعد از جمله : ((فاغفر لنا ذنوبنا)) جمله : ((و قنا عذاب النار)) را اضافه كردند؟ با اينكه بعد از مغفرت ديگر آتشى نمى ماند؟. جواب اين است كه : خير، مغفرت مستلزم تخلص از عذاب نيست به اين معنا كه نگهدارى از عذاب آتش هم فضلى جداگانه از ناحيه خدا است ، كه به هر يك از بندگانش بخواهد مى دهد. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صف 175 و يا به نعيم بهشت متنعم مى كند. براى اينكه ايمان به خدا و اطاعت از او، بنده را طلبكار از خدا نمى كند، تا خدا به عنوان پرداخت حق ، او را از عذاب آتش پناه دهد، و يا به نعمت بهشت برساند، زيرا ايمان و اطاعت هم يكى از نعمت هائى است كه خدا به بنده اش داده ، و بلكه بزرگترين نعمت او است ، و بنده از ناحيه خودش چيزى را مالك نيست ، و حقى بر خدا ندارد، مگر آن حقى را كه خود خدا به عهده خود گرفته ، و يكى از آن حقوق همين است كه اگر ايمان آوردند، ايشان را بيامرزد، و يكى ديگر اينكه از عذاب محفوظشان بدارد، همچنان كه فرموده : ((و امنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب اليم )). چه بسا از بعضى از آيات استفاده شود كه نگهدارى از عذاب آتش ، همان مغفرت و جنت باشد، نه چيز ديگر، مانند آيه : ((هل ادلكم على تجارة تنجيكم من عذاب اليم ، تومنون باللّه و رسوله ، و تجاهدون فى سبيل اللّه ، باموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون ، يغفر لكم ذنوبكم ، و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار، و مساكن طيبه فى جنات عدن )). چون در دو آيه اخير آنچه را در آيه اول به اجمال گذرانده بود، تفصيل مى دهد، در آيه اول به طور اجمال فرموده بود: ((آيا شما را به تجارتى راهنمايى كنم كه چنين و چنان ...)) و در دو آيه بعدش بيان مى كند: كه سود آن تجارت چيست ، و اين خود معنائى دقيق است كه به زودى در موردى مناسب ان شاء اللّه شرحش مى دهيم . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▪️از خدا می‌خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به «عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت» قرار بدهد، که مفتاح سعادت دنیوی و اخروی است. ◾️برگی از دفتر آفتاب، ص ٢٠◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️گزیده‌ای از کتاب ، تلخیص و تحریر کتاب علامه ملا احمد نراقی◾️ ▪️علمای اخلاق، راه رهایی دل از وسوسه های شیطانی و افکار پوچ و واهی را در این دانسته اند که انسان: ▪️اولاً، صفات بد را از خود دور و خود را به اوصاف نیک بیاراید؛ چه آنکه هریک از رذایل اخلاقی چون: غضب، شهوت، آزمندی، حسد، بخل، طمع، تعصب و سوء ظن، دروازه ای برای ورود افکار فاسد به قلب است؛ همچنان که هریک از فضایل و اوصاف پسندیده، دری است برای ورود افکار روشنگر و انوار الهی به خانه دل؛ ▪️ثانيا، از بیکاری بپرهیزد که بیکاری زمینه ساز هجوم افکار مسموم به فضای اندیشه و وساوس شیطانی به خانه دل است؛ ▪️ثالثاً، همواره به یاد خدا باشد و خدا را حاضر و ناظر بداند که یاد خدا، به منزله غذایی برای روح انسان است. ◾️نردبان سعادت، ص ۹۵ (تلخیص و تحریر کتاب معراج‌السعادة)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei