eitaa logo
•دَلِیـلِ‌زِنْـدِگـی‌حُسِــینْ•🇵🇸
1.4هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
5 فایل
•﷽• رَبّ إنّی لِمَا أنزَلتَ إلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ؛ ‏پروردگارا ، من به هر خیری که برایم بفرستی ، سخت نیازمندم ...❤️‍🩹✨ . عشق‌فقط‌یاحسین‌ع🤍🌱 . تبلیغ،تبادل : https://eitaa.com/joinchat/1632043537C9f8e1114db ذره‌ای‌برای‌توحسین‌جان : @cilipp_313
مشاهده در ایتا
دانلود
سه نفر محكوم به اعدام با گیوتین شدند؛ یک ، یک وکیل دادگستری و یک فیزیکدان . در هنگام اعدام؛ کشیش پیش قدم شد ، سرش را زیر گیوتین گذاشتند و از او سؤال شد: حرف آخرت چیست ؟ گفت : خدا ... خدا...خدا او مرا نجات خواهد داد، وقتی تیغ گیوتین را پایین آوردند ، نزدیک گردن او متوقف شد. مردم تعجب کردند؛ و فریاد زدند: آزادش کنید! خدا حرفش را زده! و به این ترتیب نجات یافت نوبت به دادگستری رسید؛ از او سؤال شد: آخرین حرفی که می خواهی بگویی چیست؟ گفت : من مثل کشیش خدا را نمی شناسم اما درباره عدالت میدانم؛ عدالت،عدالت،عدالت گیوتین پایین رفت ،اما نزدیک گردنش ایستاد. مردم متعجب، گفتند :آزادش کنید، عدالت حرف خودش را زده! وکیل هم آزاد شد آخر کار نوبت به رسید؛ سؤال شد: آخرین حرفت را بزن گفت :من نه کشیشم که خدا را بشناسم، و نه وکیلم که عدالت را بدانم اما می دانم که روی طناب گیوتین گره ای است که مانع پایین آمدن تیغه می شود با نگاه به طناب دریافتند و گره را باز کردند، تیغ بر گردن فیزیکدان فرود آمده و سر او را از تن جدا کرد چه فرجام تلخی دارند آنان که واقعیت را میگویند و به «گره ها» اشاره مى كنند @Mohamad_hosin_poyanfar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📷 جشن بیعت با امام زمان (عج) 🗓 پنج‌شنبه ۱۴ مهرماه ۱۴۰۱ 📍میدان امام حسین ‌ @Mohamad_hosin_poyanfar
📷 جشن بیعت با امام زمان (عج) 🗓 پنج‌شنبه ۱۴ مهرماه ۱۴۰۱ 📍میدان امام حسین ‌ @Mohamad_hosin_poyanfar
حاجی... از آن‌هایی بود که... وقتی نگاهش می‌کردی؛ مِهرَش به دلت می‌نشست! وقتی شعر می‌خواند... لهجه‌ی خراسانی‌ِ دل‌نشین‌ش... با لحنِ آرام و متین‌ش... تو را شیفته خود می‌کرد! واژه‌ها از اعتقادش بر می‌خواستند... واژه‌ها را درست سَرِ جای خود قرار می‌داد... واژه‌ها مدح و مرثیه و منقبت می‌شدند... واژه‌ها را نَفَس می‌کشید و... با آن‌ها زندگی می‌کرد! شعرش دل‌نشین بود؛ مثل خودش! چشم‌هایش، همیشه اشکی بود! موهای‌ش را دَرِ خانه‌ی دردانه‌های خدا سفید کرده بود... و نشانِ خادمیِ مولایش روی سینه‌اش می‌درخشید! یکی از پرچمدارانِ شعر آیینی... در خراسان بود! و اهتمامِ فراوانی... در حضور و برگزاری جلسات شعرِ هفتگی... شبِ شعرها و کنگره‌ها داشت! نام و نشان را در چشم مردم بودن نمی‌دید؛ تا به چشم محبوب بیاید! دورِ اسم و رسم را خط کشیده بود؛ چون دورِ اهل‌بیت می‌گشت! و زندگی‌اش... وقفِ احیای معارف حقه... در قالب شعر بود! او به شعر آیینی، مادحین، سخنرانان و اهالیِ روضه و هیئت... خدمات بسیاری کرد! پ.ن دل‌مان برای آن شالِ سبز... عصای چوبی.. لحنِ زیبا.. و چشمانِ اشکیِ شما.. تنگ می‌شود؛ آسِدرضای موید! دیدار تا بهشت | ۱۳۲۱ - ۱۴۰۱ خادمی از خادمان: @Mohamad_hosin_poyanfar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا