از ملامت ایمن و فارغ ز پند
بار خود بر ساحل بحری فکند
هفت اورنگ؛ سلامان و ابسال
عبدالرحمن جامی
@mohamadhasanbayatloo
یک ریسمان فکندی بُردیم بر بلندی
من درهوا معلق وآن ریسمانْ گسسته
#مولوی
کلاً توی این دنیایی که ما داریم زندگی میکنیم اگه بخوام یه پادزهر براش معرفی کنم ،اون چیزی نیست جز
"بیخیالی"
بعید میدونم آدم حسودی باشم یعنی تا جایی که میدونم به کسی حسادت نکردم و آرزوی اینکه جای کسی دیگه باشم رو نداشتم و ندارم
مگر اون آدمایی که به راحتی میگذرند، خیلی راحت از چیزهایی که ناراحتشون میکنه رد میشن. راحت یادشون میره
راحت میبخشن و "فراموش" میکنن
سخت نمیگیرن.
خوشبحالشون
من به این آدما خیلی حسودیم میشه.
آدمایی که جوری زندگی میکنن که انگار همین هفته پیش به دنیا اومدن،
میبینند و نمیبینند
میشنوند و نمیشنوند
بازم خوشبحالشون
بنظرم بیدل جان دهلوی در این باب حرف رو تموم کرده:
ایفراموشی،کجایی تا به فریادم رسی؟
باز احوال دل غمپرورم آمد به یاد
یا بقول هادی قربانی:
میان دردها او تاج سر شد
غم دنیا به لطفش بی اثر شد
درست آنجا که هشیاری قفس بود
فراموشی برایم بال و پر شد
خودمم یه غزل دارم که بیت آخرش گفتم:
گذشتهها که گذشتهاست هرچه همبوده
نگو که کاشچنین بود،بیخیال...گذشت
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ربطی به سلسله مباحث فارغ ز غوغای جهان نداره ولی خیلی جالبه.🤗
نمیدونم چه وِردی خوند!
ولی کمبود همچین وِردی رو توی تمام زندگیم احساس میکنم ..😂
@mohamadhasanbayatloo
از امیر کلام علی علیه السلام
روایت هست که میفرمایند:
الدنیا دارُ ممر لا دارُ مقر
{دنیا گذرگاه است نه قرارگاه}
پ.ن
مرحوم نادر ابراهیمی یه جایی توی کتاب ابوالمشاغل میگه
مهم این است که باور داشته باشیم که آمدهایم تاثیر بگذاریم و تغییر بدهیم؛ نیامدهایم که فقط «باشیم» و بودنی بدون شدن را تجربه کنیم.
چقدر آمد و رفت و چقدر خواهد رفت
نیامدیم بمانیم ، آه - باید رفت
@mohamadhasanbayatloo
السلام علیک ِ یا بنت امیرالمومنین
#زینب_کبری
چه چیز بهتر از این در ستایشت بانو
که بعد مادر خود سرور زنانی تو
@mohamadhasanbayatloo
#حضرت_زهرا
#مدح_مرثیه
اصل و فرع آفرینش درخور ذاتش نبود
هیچکس شایستهی درک مقاماتش نبود
ذکر یافاطر همان آیینهی یافاطمه است
جوهر فهم بشر یارای اثباتش نبود
سورهی کوثر برابر با تمام سورههاست
فرصتی اما برای شرح آیاتش نبود
بانی عالم کجا و زندگی بر روی خاک ؟
عالم خاکی که در سطح ملاقاتش نبود
عرشلبریزِ سکوت و سرد از تسبیحبود
گوشهی خانه اگر سوز مناجاتش نبود
او دعایش شامل همسایهها هم شد ولی
در مدینه هیچ کس فکر مراعاتش نبود
زخمهایش ترجمان بیکسی مرتضاست غصههای مادر از درد جراحاتش نبود
روضهسنگینمیشود با واژههای روضهاش
کاش حرف از کوچه و میخِ در و آتش نبود
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
#حضرت_زهرا
#مرثیه
باور نمی کنم که تو بی بال و پر شدی
خستهشدی شکستهشدی مختصرشدی
شرمنده ام بهخاطر من زخم خوردهای
روزی که در مقابل دشمن سپر شدی
افتادی از نفس – نفست بند آمده
افتاده ای به بسترِ غم ،محتضر شدی
هیزم به دست های مدینه که آمدند
مجروحِ دودِ آتش و زخمیِ در شدی
آتش زبانه می زد و در نیمه باز بود
فهمیدم از صدا زدنت؛ بی پسر شدی
این شهر چشم دیدن ما را نداشتند
از چشمهای شور مدینه نظر شدی
همسایه ها رعایت حالت نمی کنند
از دست هم محلی خود خونجگر شدی
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo