eitaa logo
محمدحسن بیات‌لو
751 دنبال‌کننده
94 عکس
65 ویدیو
0 فایل
نوشته‌ها و اشعار #محمدحسن_بیات‌لو ارتباط با من: @MHbayatloo
مشاهده در ایتا
دانلود
نقل است که در روز هفتم محرم، دو تن از فرزندان ذکور ناصرالدین شاه قاجار، در استخر کاخ در تهران غرق شدند. با ترس و لرز بسیار، خبر را به سمع همایونی قبله عالم رسانیدند و منتظر امر ملوکانه ماندند؛ ناصرالدین شاه به جناب فرهاد میرزا نائب السلطنه، صاحب مصحف شریف قمقام الزخار، مدفون در حرم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام امر کردند: نگذارید کسی از این موضوع باخبر شود و مردم بی‌خبر بمانند. روز نهم محرم به شاه گفتند که برای مراسم تشییع و ترحیم، دستور چیست؟ شاه باز هم دستور داد این خبر در خفا باقی بماند. روز دهم محرم بعد از روضه و عزاداری مفصل روز عاشورا، شاه به جناب فرهاد میرزا دستور اعلام فوت فرزندانش و برگزاری مراسم را صادر کرد. عرضه شد به قبله عالم که چرا اکنون؟ شاه در پاسخ چنین فرمود: چون مردم می‌آمدند تشییع جنازه و مراسم ترحیم و... ، به مجلس روضه آقا سیدالشهداء علیه السلام لطمه وارد می‌شد. لذا رضا قلی خان هدایت در کتاب روضه الصفا این‌گونه مرقوم نمودند که بعد از این واقعه وقتی مجلس ختم برای فرزندان ناصر برگزار شد، طلبه‌ای که روی منبر در مجلس ترحیم بود، این‌گونه قرائت کرد: جان به قربان قلب شکسته ملوکانه قبله عالم که فرزندانتان چون جناب قاسم و جناب علی اکبر علیهما السلام در مقابل دیدگان پر مهرتان چون مرغ بسمل پرپر شدند! در همین حال ناصرالدین شاه همان‌طور که روی کرسی جلوس کرده بود، با نگاهی غضب آلود چنان شیری که در حال غرش است، رو به طلبه کرده و گفت: خفه شو! خدا دهانت را بشکند! توله سگ‌های من کجا و جناب قاسم و اکبر کجا؟! . 📚 زنبیل (فرهاد میرزا) 📚 روضه الصفا (رضا قلی خان هدایت) @mohamadhasanbayatloo
امام سجاد چه جوری خاطره‌هام یادم بره سنگای به روی بام یادم بره سی سال دیگم اگر گریه کنم محاله بازار شام یادم بره خرابه برامون آشیونه بود ماجرای غربتِ زمونه بود حرفی از گرسنگی نمی‌زنم توی شام شام ما تازیونه بود آتیش قلب کباب حرمله بود باعث رنج و عذاب حرمله بود توی راه رباب به آب لب نمی‌زد مأمور تقسیم آب حرمله بود کسی می‌شه ببینه و جون نده؟ آه و ناله شو به آسمون نده ؟ می‌دیدم رباب گریه‌م می‌گرفت دستاشو بسته بودن تکون نده سنگ غم شکسته بال و پرمو تا دیدم آتیش اهل حرمو روزی صدبار می‌میرم زنده میشم که گذاشتم توی خاک خواهرمو @mohamadhasanbayatloo
دست راهب که سمت آن لب رفت سوز آهش به ساحت رب رفت گریه اش عاقبت به خیرش کرد راه صد ساله را به یک شب رفت @mohamadhasanbayatloo
سر بریده که از دیر سر در آوردی چرا چگونه چه شد،قصه‌ات معما شد تورا گرفت در آغوش نیمه شب راهب به دور روی تو میگشت تا مسیحا شد گرفت گریه‌اش از حال و روز تو، وقتی شنید گریه کن روضه‌ی تو زهرا شد چقدر بوسه به زخم تو زد ولی با اشک جراحت سر و پیشانی ات مداوا شد ولی چه فایده با چوب خیزران یزید دوباره زخم لب و گونه و سرت وا شد @mohamadhasanbayatloo
25.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️السلام‌علیک یا اباعبدالله الحسین◼️ 🎥 🏷 گدایی در این خانه سر بلندم کرد... شعر : محمدحسن بیات‌لو @mohamadhasanbayatloo
بس احترام دیدیم آن هم چه احترامی در حال انتقامند آن هم چه انتقامی بغض گلو گرفته با اشک خو گرفته یک قافله سکوت و غوغای بی کلامی بعد از تو ای حبیبم شد درد و غم نصیبم حتی نه آشنایی ، حتی نه التیامی اطرافمان به شادی سرگرم رفت و آمد دلشادمان نکردند…حتی به یک سلامی از کوچه‌ها و بازار در بین چشم انظار ما را عبور دادند این مردم حرامی دلخسته از اسارت، مجروح از جسارت من این چنینم و تو زخمی سنگ بامی من کشته‌ی نگاه یک مشت لا ابالی تو کشته‌ی مرام یک مشت بی مرامی پا تا سرم کبودی ؛ دور و برم یهودی در بین ازدحامم آن هم چه ازدحامی کنج تنور و نیزه روی درخت و در طشت یا سنگ خورده یا چوب بر آن لب گرامی با اینکه من صبورم خورده ترک غرورم لعنت به مرد شامی…لعنت به مرد شامی @mohamadhasanbayatloo
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى، الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى، الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ، صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً، كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏