#تلنگر
📌 راننده تاکسی...
🚖 رانندهٔ تاکسی ترمز کرد.
پیرمردی با دستان لرزان در هوای سرد، مسیرش را گفت.
راننده، حوصلهٔ سوارکردنش را نداشت. بهانه آورد و سریع دور شد.
نگاه پیرمرد به شیشهٔ تاکسی ماند که نوشته بود: اللهم عجل لولیک الفرج…
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
─┅─┅─═ঊঈ❤ঊঈ═─
@mohamadhoseinrad80
─═ঊঈ❤ঊঈ═─┅─┅─
#تلنگر
📌 مجلس...
🔹 مجلس حسابی گرفته بود. وقتی مداح، از ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین علیهالسلام سخن گفت، صدای ضجّه از همه بلند شد.
اما هر لحظه که امام زمان، ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر میدهد، ضجّه از کسی بلند نمیشود!
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
─┅─┅─═ঊঈ❤ঊঈ═─
@mohamadhoseinrad80
─═ঊঈ❤ঊঈ═─┅─┅─
#تلنگر
📌 موسیقی...
🚘 پشت چراغ قرمز ترمز کرد.
نوشتهٔ پشت شیشه ماشینش، نظرم را جلب کرد: فدایی امام زمان...
اما صدای موسیقی داخل ماشینش، چیز دیگری میگفت!
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
─┅─┅─═ঊঈ❤ঊঈ═─
@mohamadhoseinrad80
─═ঊঈ❤ঊঈ═─┅─┅─