لابه لای کاغذها و دستنوشته ها و یادگاری های شهید، کاغذی کاهی توجهم را جلب میکند...
به آرامی تای کاغذ را باز میکنم مبادا پاره شود...
بالای برگه نوشته:
«قبض تحویل ساک و امانات رزمندگان»
کمی بالاتر، تاریخ تحویل امانات، برمیگردد به حدود ده روز قبل از شهادت شهید محمدرضا گل پلیچی...
یعنی شاید،
آخرین باری که شهید، در زمان حیاتش چیزهایی را به امانت گذاشته است...
#شهید_محمد_رضا_گل_پلیچی
#امانت
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
در حالی که به این قبضِ کهنه چشم دوخته ام، جور دیگری تصورش میکنم...
با تاریخی دیگر؛
۶۴/۱۱/۲۵
روزی که محمدرضا به سوی معبودش پرکشید...
و اماناتی متفاوت از چند شلوار و پیراهن!...
روی امانتی اش آنقدر حساس است که در وصیت نامه اش مینویسد:
اگر جنازه من به دست شما رسيد و میخواستيد مرا تشييع كنيد، اگر كسی با انقلاب و رهبر و روحانيت مبارز اسلام مخالف است هيچ راضی نيستم كه در تشييع جنازهام شركت كند و بر روی قبرم بيايد.
حالا که تنور انتخابات داغ است، به یاد صحبت های آیت الله حائری می افتم:
«هر کسی بتواند رأی بدهد و ندهد، به خودش ضرر زده است.
این حقی است که نظام جمهوری اسلامی فراهم کرده و باید این حق را استیفا کرد.
عاقل آن است که نگذارد این حق از او فوت شود.
کسی که در انتخابات شرکت نکند، معنایش این است که بار امانتی بر دوشش بود، اما این بار را ضایع کرد...
این امانت را به منزل نرسانده...
وقتی نرساند، باید فردا جواب بدهد که این همه خون شهدا برای این بود که شما اختیاردار خودتان باشید، خودتان تصمیم بگیرید. [چرا قدر این نعمت را ندانستید؟].
در قیامت سؤال میکنند از ما که رأی دادی یا ندادی؟»
#شهید_محمد_رضا_گل_پلیچی
#به_نیابت_از_شهدا_رأی_میدهم
#آیت_الله_حائری_شیرازی
#امانت
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi