eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
89.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
655 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی کف خیابون(2) ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت دهم» همینطوری که من داشتم با مجید حرف میزدم، سعید پاشد و رفت سراغ نرم افزاراش و مشغول شد ... از گوشه چشمم حواسم بهش بود... دیدم عینکشو زد و شروع به وارد کردن واژگان و محاسبه تقریبی فراوانی و... کرد. به مجید گفتم: «ببین داداش! ما الان چیزی حدود 90 تا گروه فعال فکری با انگیزه سیاسی در ایران داریم ...» انگشتشو آورد بالا و به نشان اجازه گفت: «جسارتا این آمار به روز نیست!» گفتم: «پس چند تا؟» گفت: «93 تا ... البته ثبت و ضبط شده هاش این تعدادن ... دیگه شما که ماشالله اوستای کاری ... ینی چند نفری که جدیدا دستگیر شدن ... حدودا سه چهار ماه اخیر ... اعترافاتاشون شکل بقیه نبود و بو بردن که گروه های جدیدتری هم وارد میدان شدن ...» گفتم: «ببین مجید جان! من دقیقا همینا را میخوام ... میخوام که تا وقتی با من کار میکنی ... و اصلا تا همیشه خدمتت ... مطالعاتت و تحقیقاتت را رها نکنی ... نگا به من نکن که یه سر هستم و هزار سودا ... تو کار خودتو بکن ... از بزرگترین خطاهای ما اینه که وقتی به یه جایگاه و مرحله کاری مشخص مخصوصا مناصب نظامی و امنیتی تو زندگی حرفه ایمون میرسیم، درس و مطالعات و تحقیقاتمون تموم میشه و میشیم یه آدم دیگه ... خب ... بگذریم ... ازت میخوام که تا غروب نشده یه چیزی ... سر نخی ... حداقل حدس قوی ... چیزی برام گزارش بدی!» گفت: «تا غروب که خیلی فرصتم محدود میشه اما خب بستگی به کار سعید داره دیگه ...» سه تا مون نگاه به سعید کردیم ... دیدیم ابدا نگا به کیبوردش نمیکنه اما ماشالله مثل مسلسل داره تایپ میکنه و یه چیزی هم زیر زبون با خودش میگه ... گرم صحبت بودیم که عمار رفت سراغ سیستمش ... من با مجید کارم تقریبا تموم بود و منتظر نتایج سعید بودیم که عمار با چهار پنج برگه پیرینت شد اومد ... گفت: «حاجی یه نگا به اینا بنداز! اینا همین حالا از هسته خبری اومد. شماره پیگیر و ادامه داره ... ینی تهش نیست و ادامه داره ...» برگه ها را ازش گرفتم ... گفتم: «چیه؟ چ خبره؟» ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour دیدم ... بسیار اسفبار بود ... صفحه اولش آمار از شرکت ها و کارخانه ها وجاهایی بود که با کمبود نقدینگی و عدم حمایت و ... مواجه شده بودن و هر لحظه مشکلاتشون در حال افزایش بود... صفحه دومش هم اسامی همون شرکت ها و کارخانه ها و اماکن صفحه قبل بود اما ... خلاصه وضعیتی از اعتراضات و نارضایتی های مردمی و بعلاوه آمار تجمعات اون اماکن هم به پیوست داشت... صحبت کردن درباره آمار دقیقش از مسائل طبقه بندی هست که نمیشه اینجا واضح گفت و دربارش حرف زد اما همین بس که بدونید وضعیت از اون چیزی که اعلام میشد خیلی دردناکتر بود. به ذهنم رسید برای اینکه چشم انداز بهتری نسبت به اوضاع و احوال پیش رو داشته باشم، با یکی از بچه های کارشناسمون در زمینه «امنیت اقتصادی» صحبت کنم. (رشته امنیت اقتصادی از زیرمجموعه های کنکور ریاضی در انتخاب رشته کنکور سراسری است. طبق دفترچه انتخاب رشته کنکور سراسری ، پذیرش در رشته امنیت اقتصادی در دانشگاه های دولتی روزانه صورت می گیرد. رشته ی امنیت اقتصادی یک از رشته های ارائه شده توسط دانشکده اطلاعات که وابسته به وزارت اطلاعات است ، می باشد . دانشجویان از میان آقایان واجد شرایط انتخاب می شوند و پس از پایان دوره تحصیلی کارشناسی ، در صورت احراز صلاحیت علمی و گزینشی ، به استخدام وزارت اطلاعات در خواهند آمد. ) نکات خوبی مطرح شد اما چون فرصتمون محدوده و نمیخوام صفحه پُرکن بنویسم، فقط به یک نکته اش اشاره میکنم و رد میشم. میگفت: پولدار شدن یک فرد نباید موجب ضرر به جامعه یا دولت شود. اگر قراره به رفاه برسیم، همه باید به حداقلی از رفاه برسیم و این مساله نباید موجب ضرر رساندن به دیگران شود. و یا مثلا کسی که یک کیلو هروئین یا شیشه را از پاکستان وارد می کنه و به فروش می رسونه، به درآمد می رسه و احتمالا در کوتاه مدت مرفه میشه. اما وقتی رفاه یک فرد یا یک خانواده، به قیمت تباهی صدها خانواده منتهی میشه، تضاد اتفاق می افتد و این تضاد، به تنش و ناامنی منجر میشه. پس می توان گفت اگرچه توسعه و رشد اقتصادی به طور کلی با امنیت ارتباط دارند، اما تنها توسعه ای باعث تحکیم امنیت می شود که سودِ یک طرف، به زیان طرف دیگر نباشد و به عبارتی معادله برد - برد حاکم شود. به نظر می رسد یکی از مشکلات کنونی جامعه ما این است که طی برخی ادوار، توسعه اقتصادی متوازن صورت نگرفته و فاصله طبقاتی شدیدی ایجاد شده و در بحث خصوصی سازی، اجرای اصل 44 قانون اساسی، واردات کالا با ارز مبادله ای و... توسعه اقتصادی به نفع عده ای خاص و به ضرر اکثریت انجام شده.
خب دیگه خودتون حسابش کنین که این ضرر 96 درصدی و سود چهار درصدی، چقدر میتونه منجر به این کلید واژگان بشه و یه جامعه را به تدریج بترکونه: بی عدالتی، ظلم، نارضایتی، اعتراض، شورش و... ادامه دارد... ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour
مایلین استثنائا یه قسمت دیگه هم بذارم؟😌
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی کف خیابون(2) ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت یازدهم» تقریبا داشت شب میشد و دیگه میخواستیم بریم خونه و استراحت کنم که یه یادداشت کاری (نه گزارش) برای مقام مافوقم نوشتم. چون قرار بود کم کم ارائه بدم و در جریان باشه تا وقت تصمیم گیری راحتتر بتونیم به تفاهم برسیم. نوشتم: «سلام. خدا قوت هنوز ریل اصلی پیدا نکردیم ولی همه قطارها به یه مقصد میره ... حداقلش اینه که تا حالا فقط یه مقصد کشف شده و مطمئنیم ... اون مقصد از دسترس ما خارجه و نمیتونیم براش کمین و مرصاد بچینیم. ما هنوز به مرحله تشخیص اصلی نرسیدیم. بنظرم باید صبر کرد و اصلا نمیشه بی گدار به آب زد. مثل مادری که هنوز باید بی تابی بچش را تحمل کنه و صبر کنه تا بیشتر بفهمه بچش چه مشکلی داره و دوس نداره از همون اول و نادانسته، بچش را ببنده به باد انواع قرص و داروها. ارادتمند: محمد » اینو با کد خبری خودم ارسال کردم اما سیستممو خاموش نکردم. داشتم وسایلمو جمع و جور میکردم که دیدم این جواب را برام ارسال کرد: «سلام. تشکر. شما هم خسته نباشید. لطفا پاشو بیا بالا که کارت دارم.» لحظه ای که میخواستم برم بالا خانمم زنگ زد. بعد از سلام و احوالرسی، گفتم: «خانمی داشتم میومدم که گفتن برم بالا و یه چند لحظه صحبت کنیم و بعدش بیام. راستی چیزی از تو راه نمیخوای؟» خانمم گفت: «نه ... فقط گفتم دیر کردی و میخواستم ببینم کی میایی؟ راستی یه کم نون بخری بد نیست ... اگر هم خودت خواستی، عرق بیدمشک...» ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour گفتم چشم و خدافظی کردیم. رفتم بالا... نشستیم و شروع به صحبت کردیم. گفت: «از مشهد بوی خوبی به مشام نمیاد. پیامها و تحرکات خاصی گزارش شده!» گفتم: «دقیق اطلاع ندارم اما وقتی اسم اونجا میارین، ینی ممکنه خط و ربطی از اونجا به ما ... یا به کل کشور ... آره؟» گفت: «احتمالش هست! مخصوصا با آتیشی که توپ خونه های دشمن بر علیه آیت الله علم الهدی و داستان شاندیز و پیگیری های دولتی های اونجا و... الان موضوع اصلی حملات فضای مجازی شده ... » چند لحظه سکوت کردیم و هرکدوممون یه وری نگا می کردیم. گفتم: «میشه بگین الان چه خدمتی از من برمیاد؟» نفس عمیقی کشید و همینطوری که گوشیشو از رو میزش برمیداشت و داشت صفحشو باز میکرد گفت: «پریشب پیامکی بین عده زیادی کارگر سند تو آل شده که نوشته: هم وطن به پا خیز! هم صدا با کارگران مظلوم و اخراج شده سراسر کشور، امشب ندای الله اکبر سر میدهیم» گفتم: «جسارتا یه بار دیگه پیامکو دقیقتر بخونید!» دقیق تر خوند و کامل گوش دادم! یه پوزخند زدم ... با خودم این کلمات را تکرار کردم و رییس هم شنید: «هم وطن ... هم صدا ... کارگر ... مظلوم ... اخراج ... الله اکبر!! نه ... یه جای کار میلنگه! یا چند تا بچه ماجراجو هستن که هنوز خار تو ناخونشون نرفته ... یا یه مشت کارگر بدبخت هستن که دنبال همدرد میگردند! قطعا آدمای سازمان یافته و پدرسوخته نیستن!» رییس هم تایید کرد و گفت: «درسته ... چینش کلماتش ترکیبی هست و به هیچ گروهی نمیخوره ... ضمن اینکه بیچاره با یه شماره فعال و داعمی ارسال کرده به دوستاش و اونا هم فرستادن برای بقیه!» گفتم: «شیرازیه؟» گفت: «کوار زندگی میکنه ... دادم دایره تحقیقات و یه چیزایی ازش میدونیم.» گفتم: «اجازه میدید یه سلام و علیک باهاش داشته باشم؟» لبخندی زد و گفت: «واسه همین گفتم بیایی بالا» ادامه دارد... ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour
چه خبر؟☺️
نازم به این خدا که گنهکار می خرد هر روزه دار را دَم افطار می خرد باآبروی رفته به میهمانی آمدم هربار آبروی مرا یار می خرد یک لحظه ام کنار نزد پرده ی مرا با احترام حضرت ستار می خرد من روی آمدن به ضیافت نداشتم اما دلم خوش است که غفار می خرد اشک جوان ز گونه ی چشمم که می چکد بارگناه او به شب تار می خرد رو میکنیم سوی کرم خانه ی کریم اینجا ندیده صاحب آن بار می خرد در روز حشر هم به امیر نجف قسم مارابه عشق حیدرکرار می خرد حُب علی هدیه ی مخصوص فاطمه است مارابه این بهانه خریدار می خرد درحسرت یَموت ویَرَنی میکشد مرا حیدر غلام خود دَم دیدار می خرد باب الرضای صحن نجف باب الجنت است اینجا بهشت ناز گنهکار می خرد مارابه نام تشنه لب کربلا حسین با یک سلام لحظه ی افطار می خرد اذن دخول کرببلا نام زینب است زینب فقط گدای گرفتار می خرد هرکس که مویش ازغم زینب سپیدشد اورایقین کنید که علمدار می خرد از روی ناقه دیدکه درکوچه های شام از اخنس وسنان کسی گوشواره می خرد پیش رباب حرمله فریاد زد کسی گهواره ی شکسته شیرخوار می خرد قاسم نعمتی @mohamadrezahadadpour
arzi-doaye sahar&rozeh-1392-64kb.mp3
6.87M
💠دعای زیبای سحر💠 با نفس حاج منصور ارضی @mohamadrezahadadpour
☀☀☀جهت اطلاع دوستانی که منتظر نصب ایتا هستند ... 🔴 ایتا ورودی ها به صورت آزمایشی باز شدند، پس از تست نهایی سرور رسما کد دهی برای اعضای جدید آغاز خواهد شد کد فعال سازی برای کاربرانی که قبلا ایتا را فعال کرده بودند در مدت بسته بودن ورودی ها هم ارسال میشه به دوستانتان که منتظر ورود هستند اطلاع بدهید به کانال دلنوشته های یک طلبه بپیوندید👇 ✅ @mohamadrezahadadpour
سلام و ارادت🌹 🔸کانال دلنوشته های یک طلبه در گپ: https://gap.im/mohamadrezahadadpour 🔸کانال دلنوشته های یک طلبه در ایتا: https://eitaa.com/mohamadrezahadadpour 🔸کانال دلنوشته های یک طلبه در سروش: https://sapp.ir/hadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🌙 راهکارهای درک بهتر ماه مبارک رمضان؛ توصیه های آیت الله مظاهری 1️⃣ پرهیز از غذای حرام و شبهه ناک مراقب باشید لااقل در ماه مبارک رمضان غذای حرام و شبهه ناک نخورید. خداوند به کسی که در شکم او غذای حرام وجود دارد، نظر لطف نمی کند. عبادات چنین کسی ممکن است از نظر ظاهری صحیح باشد ولی مورد قبول و پذیرش خداوند سبحان واقع نمی شود. 2️⃣ ارتباط با خداوند از طریق انس با نماز جماعت و قرآن و دعا در وقت نماز، همه جا باید تعطیل باشد و مساجد مملوّ از جمعیت مسلمانان باشد. عدم اهمیت به نماز، یعنی شلوغ بودن خیابان و مراکز تفریحی و سایر مکان ها در وقت نماز و خلوت بودن مساجد، ننگ بزرگی برای مسلمین محسوب می شود و مورد مذمّت و نکوهش قرآن کریم می باشد. 3️⃣ رسیدگی به دیگران همه باید به هر اندازه که می توانند، به مستمندان رسیدگی کنند. از ما انتظار نمی رود که مثل اهل بیت«سلام الله علیهم» از افطار خود بگذریم و به دیگران ببخشیم، ولی وظیفه داریم که تشریفات و تجمّلات را حذف کنیم و به جای آن از نیازمندان دستگیری نماییم. 4️⃣اجتناب از گناه در ماه مبارک رمضان، چشم و گوش و زبان خود را کنترل کنید. از نگاه های آلوده بپرهیزید. از دیدن فیلم ها و برنامه های حرام و بیهوده در ماهواره و اینترنت و تلویزیون دوری گزینید. غنا و موسیقی و حرف های حرام و بیهوده نشنوید. غیبت نکنید، تهمت نزنید، شایعه پراکنی نکنید، دروغ نگویید و به کسی توهین نکنید. ✅ دلنوشته های یک طلبه @Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ🌹 سلام علیکم و رحمت الله انتصاب شایسته حضرت آیت الله استاد دژکام جهرمی به سمت نمایندگی ولی فقیه در استان فارس و امام جمعگی شیراز از طرف ولی امر مسلمین جهان، خدمت آن استاد بزرگوار و عموم مردم انقلابی فارس تبریک و تهنیت عرض کرده و برای ایشان از طرف خداوند سبحان، توفیق و توجهات عالیه ولی الله الاعظم ارواحنا فداه را آرزومندم. 👈امیدوارم همه ما در پذیرش امر ولایت و تعظیم و احترام و خدمت به نماینده نایب المهدی کوشا باشیم. محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین کانال دلنوشته های یک طلبه @mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی کف خیابون(2) ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی نقل و انتشار داستان به هیچ وجه بدون لینک کامل کانالم جایز نیست. «قسمت دوازدهم» وقتی از اطاقش اومدم بیرون، با خودم گفتم الان بفرستم دنبال اون یارو و همین امشب ازش بازجویی کنم یا بذارم فردا؟! نظر عمار این بود که بذار امشب بریم بیاریمش و یه شب درخدمتش باشیم تا بدونه کجاست و باهاش شوخی نداریم! بعد فردا صبح ازش بازجویی کنیم! نظر خوبی بود ولی گفتم: «دوس ندارم اذیت بشه ها ... ولی راهش همینه... هواش داشته باش ... بسم الله ...» از اداره رفتم بیرون... نون خریدم و رفتم خونه... اون شب ها و روزها باید ۲۴ ساعته رصد می کردیم و همه فضای مجازی علی الخصوص تلگرام را میپاییدیم. تیم ما فقط روی این موضوع کار نمیکرد. بلکه تیم های مختلفی بودند که کار میکردند و ما هم دنبال طعمه بومی خودمون میگشتیم. خب من میدونم که خانم منم مثل همه خانمای شوهردوست ، به شریک زندگیش و بنیان زندگیش حساس هست... بخاطر همین بعد از شام، گفتم اومد نشست پیشم و قشنگ براش توضیح دادم تا سوتفاهمی پیش نیاد. بهش گفتم: «ببین خانمی! سرت را درد نیارم... اوضاع درهمی شده... زمین بازی عوض شده ... وسط همین درهم برهمی، ماموریت جدیدم مربوط به فضای مجازی میشه و تهدیدات جدی که بر علیه نظام و ملتمون داره به اوج خودش میرسه ...» فورا با یه کم هیجان گفت: «ینی کلا خونه ای و با موبایلت کار میکنی؟» یه نگا به چشماش کردم و با حالت (وای خدا چیکار کنم از دست تو؟!) اعصابمو کنترل کردم و گفتم: «نه عزیز دلم! حرفم معنیش اینه که وقتی خونه هستم و دارم با گوشیم و لب تاپم کار میکنم، معنیش بیکاری و تفریح و وقت اضافه داشتن و این چیزا نیست. دارم کارای مهمی میکنم و دوس دارم بدونی که مثل بقیه مردها از سر تفریح و دور شدن از همسر و بچه هام نیست که دارم با گوشیم کار میکنم.» ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour خانمم گفت: «باشه. کمتر مزاحمت میشم.» گفتم: «اینو نگفتم که اینجوری بگی!» گفت: «حرف بدی که نزدم. چایی میخوری؟» هیچی نگفتم و فقط نگاش کردم. اونم نگام کرد. رفت چایی آورد و نشست پایین مبل و همینطور که داشت چایی میریخت گفت: «راستی یه کم از تلگرام برام بگو!» گفتم: «اینکه تا اسم فضای مجازی میاد، فورا ملت اسم «تلگرام» میاره، خودش پیام خاصی داره!» از روی مبل نشستم پایین و گوشیمو آوردم و چند تا نکته براش گفتم. اون نکات را اینجا هم خلاصه میگم چون متاسفانه میدونم که خیلیا از جنبه امنیتی بهش نگاه نکردن! گفتم: «ببین! برخلاف تصورات رایج در مورد این شبکه پیام رسان که توسط یک «جوان روس» راه اندازی شده باید بگم که تلگرام متعلق به شرکت «قلعه دیجیتال» ثبت «آلمان» و مستقر در «برلین» بوده و جالبتر اینجاست که علیرغم وجود بسترهای مناسب اینترنت در کشور آلمان، سرور نرم افزار تلگرام در لندن و آنهم بر روی یک سرور دولتی کشور «انگلیس» قرار داد!» خانمم فورا با تعجب گفت: «بازم انگلیس؟!» گفتم: «آره! هنوز برای همه این سوال به قوت خودش باقیه که چرا در لندن؟! و چرا متصل به سرورهای دولتی لندن؟! و از همش بدتر؛ چرا حتی کارشناسان سایبر، هیچی از این رابطه پنهانی نمیگن؟!» گفت: «خب این چیزا را شماها میدونین! بقیه که کارشون این چیزا نیست که بخوان از مسائل پشت پرده کشف راز بکنن و صحبت بکنن! یه سرچ میکنن اینترنت و میان میگن دیگه!» گفتم: «درسته اما اون چیزی که بیشتر شاخکای ما امنیتیا را حساستر میکنه اینه که شرکت قلعه دیجیتال، دفتر دوم خود را در «آمریکا» و در «منطقه ببوفالو» شهر «نیویورک» به راه انداخته و فعالترین دفتر پوششیش در شهر «هرتزلیای رژیم صهیونیستی» با نام «ریتز کارلتون» فعال کرده!» خانمم پرسید: «مادرخرج این دم و دستگاه کیه؟!» خندم گرفت و همینطور که داشتم دنبال یه مطلب از گوشیم میگشتم گفتم: «اولین باری هست که احساس میکنم یه نفر داره ازم بازجویی میکنه! وای چقدر مثل خودم سوال پرسیدی!» اونم خندید... مطلبو پیدا کردم و خوندم براش: «مایکل میری لاشویلی که بزرگترین سرمایه گذار تلگرام هست، در طول این سال‌ها خود را تا حدی در بین مقامات رژیم صهیونیستی در دنیا موثر نشان داده است که نتانیاهو او را اینگونه خطاب کرده است: من بارها در جلسه وزیران و مسئولین کشور بیان کرده ام آقای لاشویلی سرمایه بزرگی برای امنیت اسرائیل است و ما شکرگذار!! این سرمایه هستیم، آقای لاشویلی از برادر به من نزدیکتر است!!ا و در همه ی مسایل مرتبط با امنیت اسرائیل از اینترنت و فضای مجازی تا کمک به ارتش قهرمان ما و پلیس شهری یک الگو در میان یهودیان ساکن در اسرائیل است!!! من امروز شخصاً به حضور شما رسیدم که قدردانی خود را از همه زحمات این برادر نزدیک و مهربان بیان کنم!»
به خانمم که بنده خدا خندش قطع شده بود و متعجبانه نگام میکرد، گفتم: «شعارشون برای جلب اعتماد مردم خیلی باحاله و جالبه که میگن: تلگرام هواپیمای سفید امنیت در آسمان آبی آرامش یا قلعه دیجیتال آلمانی در خدمت کنگره جهانی یهود!» خانمم گاهی حرفایی میزنه که دوس دارم با آب طلا بنویسم! در اومد و گفت: «کُلّا وقتی یه ریگی تو کفش کسی باشه، شعاراش از همه باحالتر میشه! مثل همین موشک آبی تلگرام که الان شعارش برام خوندی! محمد نمیدونم چرا وقتی یاد شعارای الکی و کلاه مردم برداشتن میفتم، یاد همون بابایی میفتم که سرمایه و زار و زندگی مردم بیچارمون را بلند کرد و از توالت دفترش فرار کرد کانادا اما بالا سر دفترش مینوشت: هر جا سخن از اعتماد است، نام ........... » لا اله الا الله... ادامه دارد... ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour
بیداری؟
ظاهرا این هفته نتیجه ارزیابی و ممیزی کتاب «نه!» میاد. اگر ردش کردن و مشکلی براش پیش آوردن و ایرادات الکی گرفتن، دیگه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم؟!
لطفا دعا کنین همین هفته، بهتون اطلاع بدم که مجوز چاپ کتاب «نه» صادر شده و فرستادم چاپخونه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ ۱۰ نکته پیرامون ماه مبارک رمضان: 🔴۱- لطفا سحری خیلی نخورید و افراط و تفریط نداشته باشید. 🍭🍴🍗 🌟۲- در طول روز خیلی اظهار عجز و ناراحتی و کم توانی نکنید. چرا که هم ثواب روزه را کم می کند و هم باعث کاهش صبر و تحمل روزه دار می گردد.😩😔 🔴۳- سعی کنید قرآن کریم را حتما یک دور بخوانید و وقت خود را با موارد دیگر که ارزش کمی دارند، هدر ندهید. 👌 🌟۴- از دعای افتتاح غافل نشوید. طبق توصیه علما، خواندن این دعا سر شب تاثیر زیادی داشته و مفاهیم عمیق و با اهمیتی دارد.😊👌 🔴۵- سعی کنید در طول این ماه، علاوه بر این که روزه دار هستید، حتما یک گناه را هم ترک کنید. این گناه می تواند در فضای حقیقی و یا فضای مجازی باشد. با این کار یک گناه را از پرونده خود پاک می کنیم.🚫✌❌ 🌟۶- وقت خود را خیلی در فضای مجازی نگذارید و به زندگی حقیقی بها دهید.📵📶 🔴۷- سعی کنید زود جوش نیاورید و تند نشوید. این تمرین در دیگر ماه های زندگی هم سرایت می کند، یعنی اگر در این ماه تلاش کنیم سعه صدر داشته باشیم، در ماه های دیگر شاهد آثار مثبت آن می توان بود.😀🌸💞 🌟۸- مطالعه حداقل یک کتاب را شروع و تمام کنید. این کتاب می تواند رمان باشد، یا کتب معرفتی. مهم مطالعه کردن است.📚📖📙 🔴۹- توجه به شبهات و کمپین های ضد دین نکنید و آن ها را فوروارد نکنید، چون با این کار آن ها را ترویج می کنید‼️‼️ این نکته را به خاطر داشته باشید که باطل با یاد نکردنش فراموش می شود.👉 برخی از باطل ها باید محکم جلویشان گرفته شود، کما اینکه مقام معظم رهبری در مورد برخی از باطل ها این رفتار را دارند💪 اما این گونه باطل هایی که ما با آنها برخورد داریم با ترویج نکردن ناخواسته شان، فراموش خواهند شد.🔯✡ 🌟۱۰- به فکر لحظه افطار نباشید که تا اذان گفتند، شروع به خوردن کنید 😐 و منتظر انواع و اقسام خوراکی ها، آشامیدنی ها، غذاهای رنگین و ... نباشید.😢 ابتدا نماز اول وقتتان را بخوانید و سپس کمی صبر کنید، چرا که روی قوه صبر و حلم انسان اثر به سزایی دارد.🍕🍟🍰🍨 دلنوشته های یک طلبه @Mohamadrezahadadpour
💠یه کلمه خودمونی💠 سلام قبول باشه❤️ خیرات اموات در صبح جمعه لطفا صلوات ختم بفرمایید 🌹 مولی الموحدین اقا امیرالمومنین علی ع فرمایشی دارند که خلاصه ان به اقتضای انچه که شاهد عرض حقیر هس را تبرکا نقل میکنم : اقا میفرمایند سه کار هس که هرکدام باید یک ویژگی داشته باشند وگرنه ان کار بیهوده وباطل هس : اول نگاه کردن که باید نگاه کردن همراه با عبرت گرفتن باشد دوم سکوت که باید همراه تفکر باشد سوم حرف زدن که باید ذکر خدا باشد 👈 هدیه به شفیعه محشر حضرت صدیقه طاهره س صلوات ... امروزبا دیدن کمباین ها که مشغول درو گندم بودند به یاد حرف زراعتکاری افتادم که سال قبل گلایه هایی داشت از نحوه تحویل گندمها. کاری به صحیح یا غلط بودن شیوه ها ندارم انچه لب کلام هس میگویم: اول انکه صف تحویل طولانی و طاقت فرسابود دوم نیاز به سفارش داشت سوم زمان تحویل محک میزدند وبراساس درصد رطوبت و ناخالصی ها ....تحویل میگرفتند القصه انکه صف محشردر پیش داریم دوم عبادات ماازجمله روزه باید به سفارش واحترام امام زمان عج ازما قبول کنند سوم انچه محض لله باشد قبول است امید انکه گندم اعمال مانیز به برکت اقامون قبول کنند التماس دعا جمعه اول ماه مبارک رمضان و با حالت روزه دار به احترام امام حسین علیه السلام از راه دور دست ادب بر سینه میگذاریم وعرضه میداریم : السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ع ورحمه الله وبرکاته صلوات ✅ دلنوشته های یک طلبه @mohamadrezahadadpour
✔️ رفقا این سایت بنده است. جهت دریافت اطلاعات کتب بنده و سفارش میتونید به این سایت مراجعه کنید. ضمنا لطفا مراحل سفارش را تا آخر سپری کنید تا مشکلی پیش نیاد. تقدیم با افتخار👇 ✅ www.haddadpour.ir 📙📘📗📕📒📔📓📙📗📕📒📔📓📙📘📕📒📔
لطفا به متن زیر توجه کنید👇
انگار این مرد👆 از سن و سالش خجالت نمیکشید...وسط صحن مجلس،جلوی آن همه نماینده،جلوی آن همه خبرنگار و عکاس...انگار دوزاری اش نیافتاده بود که عکسش را میگیرند و با تیتر فاتحانه فردایشان چاپ میکنند و به ریشش میخندند...به پهنای صورت گریه میکرد و اشک میریخت...میگفت"بی آبرویی کردند"...برجام را میگفت که ظرف بیست دقیقه به عقد موقت بیست پنج ساله ملت درآورده بودند...وسط مجلس عروسی عزایی گرفته بود!  همیشه فکر میکردم مردمی ترین آدمها همانها هستند که دائم حرف دل مردمشان را میزنند،همیشه مردم از شنیدن حرف هایشان به وجد می آیند و میگویند حرف ما هم همین است...آنها همیشه و همه جا در کنار مردمند،همیشه تحسین میشوند و هیچ کاری نمیکنند که از چشم مردم بیافتند...اما از یکجا فهمیدم مردمی ترین آدمها لزوم همیشه تحسین نمیشوند،مردمی ترین آدمها آنها هستند که احتمالا هو میشوند،کاری میکنند که میدانند ممکن از چشم‌ مردم بیاندازدشان اما باز آنچه را میکنند که برای مردمشان بهتر میدانند...به نظر من این مرد و همه آنها که علیه برجام گفتند و نوشتند بهتر از بقیه میدانستند که علیه برجام گفتن و نوشتن یعنی وداع با انتخابات،یعنی همردیف شدن نامشان با کلمه تحریم و فقر و بدبختی...آنها میدانستند که چه انتحاری میکنند اما خب کردند تا بگویند حاضرند برای مردمشان فراتر از تشویق و تحسین شدن هو بشوند و بعضا بی آبرو...مخلصش آنکه قبل از هر داد و بیدادی نظرسنجی کردن و دیدن آنکه کدام هشتگ ترند است شجاعت نمیخواهد بلکه صرفا کمی روحیه تجارت را نیازمند است! برجام عاقبتش هر چه بود و باشد خیر نبود اما اگر هم بود باز به نظرم این مردها لایق تحسین بودند...آنها درست در طوفانی ترین لحظات سعی کردند خلاف موج شنا کنند چون ساحل را در طرف دیگر دیده بودند...آنها از آبرو خود گذشتند،این آب که بر روی این مرد میدرخشد صرفا اشک نیست تمام آبروی اوست...آنها سعی کردند برای مردمشان بجای رای جمع کردن آبرو از دست بدهند...آنها شکستشان را از مردم به نفع مردم تضمین کردند،به نظرم این ارزشمندترین سطح فعالیت سیاسی است!   فکر نکنم حال امروز این مردها چندان با حال عکسشان فرق میکند،اما میدانم حال و روز مردان خندان مجلس این روزها متفاوت است...من فکر میکنم اینها هنوز هم در خلوت خود نسبت به آنچه از دست رفت گریه میکنند اما آنهاکه به ریش اینها خندیدند امروز باید به جای دیگر خودشان بخندند و مصاحبه پشت مصاحبه کنند و موضع پشت موضع بگیرند تا فراموش شود حرف دیروزشان...آخر چه میشود؟به نظرم تاریخ قاضی نسبتا منصفی بوده! ✅دلنوشته های یک طلبه @mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی کف خیابون(2) ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت سیزدهم» فردا که رفتم اداره، همون اول صبح، سراغ اون بنده خدا را گرفتم. عمار گفت: «بچه ها رفتن در خونشون اما خونه نبوده ... یه کم گشتن و حدود ساعت ۱ و ۲ نصف شب پیداش کردن و آوردنش.» پرسیدم: «کجا بوده؟!» گفت: «خونه یکی از دوستاش ...» گفتم: «دوستش کیه؟!» گفت: «هیچی ... آدم خاصی نیست ... یکی از خودش بدبختتر!» گفتم: «عمار کو خلاصه وضعیتش؟» نشونم داد: رضا ، ۲۸ ساله، فرزند قنبرعلی، فوق دیپلم برق، سه ماهه نامزدی با دختر همسایه، سه سال سابقه کار در معدن، دو سال سابقه کار در یکی از صنایع دولتی، بخاطر تعدیل نیرو فعلا بیکار... گفتم: «طبعش چیه؟!» گفت: «سودا» گفتم: «پرینت حسابش!» گفت: «لازمه بنظرت؟!» گفتم: «عمار جان! از تو بعیده ... این بابا یه پیامک را به حدودا ۷۷۰ نفر ارسال کرده ... اگر هر پیامی هم ۱۰ تومان باشه و حجم پیامش هم سه تا محسوب بشه بخاطر یه کم طولانی بودن، میشه حدودا ۲۰ یا ۲۵ هزار تومان لااقل خرج کرده! واسه کسی تو این بی پولی و بیکاری ... چنین خرجی ... با اینکه نوشتین وضعیت مطلوبی از نظر وضع و زندگی ندارن .... عمار پرینتشو بگیر نذار اول صبحی اعصاب دوتامون خورد کنم!» ✅دلنوشته های یک طلبه @mohamadrezahadadpour عمار رفت دنبال پرینت و منم رفتم سراغ سعید و مجید! سعید و مجید روی کلیدواژه ها کار کرده بودند! گزارش دادن و گفتن: «اگر از عبارات توهین آمیز به آقا و ارکان نظام رد بشیم، چهار تا چیز خیلی تو این رصدها به چشم میزنه: اول اینکه ادبیات اکثر مطالب کانالها در راستای تحریک مردم، خیلی بهم نزدیکه اما واحد نیست!» گفتم: «خب ممکنه دفتر و پاتوقشون پیش و نزدیک به هم باشه و یا یه جا و یه روش آموزش دیدن!» گفتن: «دوم اینکه آنالیز فیلم هایی که در کانالشون دارن پخش میکنن و میگن ناجا داره به مردم حمله میکنه، نشون میده که همش از دو سه تا درگیری هست که از زوایای مختلف، حداقل از ده تا زاویه فیلم گرفته شده و کار غیر حرفه ای هم نیست! بعد همون فیلم ها را خورد خورد در ساعات مختلف به خورد مردم میدن و پخش میکنن!» گفتم: «عجب! پس معلوم میشه که یه جا قرار آشوب میذارن و همشون میزیزن اونجا و مستقر میشن و خوراک یکی دو هفتشون را در دو ساعت تامین میکنن! عجب پدرسوخته هایی! خب؟ بعدی!» گفتن: «سوم اینکه دو تا قرار الله اکبر داشتن که اولی خیلی خوب جواب داده!» گفتم: « لابد اولیش دو سه شب پیش بوده! اره؟» گفتن: «دقیقا !» فورا گفتم: «نگید دومیش قراره امشب با فرداشب باشه!» گفتن :«دقیقا !» گفتم : «دقیقا وای بر من! پس ما این بابا را زود گرفتیمش!» بازم گفتن: «دقیقا ! چون اگه امشبم میفرستاد، میتونست سر نخ خوبی باشه و معلوم بود که محرم الاسرار بعضیاست!» تا من باشم دیگه خام بالا دستیم نشم و زود تصمیم نگیرم. اصلا از من بعید بود زود بگیر ببند راه بندازیم. همش تقصیر رییسمه. گفتم: «خب چهارمی!» گفتن: «داره پخش میشه ... مثل سرماخوردگی ...» گفتم: «خب بعید نیست! اما ....» که یهو عمار اومد و گفت: «حاجی چک کردم. سه تا حساب داره ... سرجمعش ۲۰۰ هزار تومان پول نداره. جدیدا هم انتقال وجه نداشته.» خب حقیقتا این خبر اصلا خبر خوبی نبود و احساس بدی بهمون منتقل کرد. کاش پول گرفته بود و بعدش هم میگفتیم خامش کردن و اذیت شده و فشار زندگی و ولش میکردیم با یه تعهد! اما اینجوری ... حساسیت کار رفت بالا ... گفتم: «باشه ... بذارین خودم باهاش صحبت کنم. ایشالله موردی نداشته باشه و با یه تعهد سر و تهش جمع کنیم بره دور بدبختیش! فقط یه سوال! از توهین به آقا و ارکان نظام گفتین! ببینم ... به حسن روحانی هم بد و بیراه میگن؟! دیدین تا حالا وسط این گیربازار! تو کانالهای مهمشون که دارن مردمو تحریک میکنن، توهینی به حسن روحانی هم میکنند؟!» دوتاشون هم صدا و بدون تردید گفتند: « اصلا ... ما که ندیدیم!» عجب! خیره انشائالله! ادامه دارد... ✅دلنوشته های یک طلبه @mohamadrezahadadpour
با لب خشکیده هر دم یاد سقا میکنم... روزه ام را با سلامی بر شما وا میکنم... @mohamadrezahadadpour
قبول باشه🌹☺️