🔹 #زخم_کاری۲
✍ محمد رضا حدادپور جهرمی
وقتی پروژه ای به فصل دوم میرسد، مخاطب از فصل دوم انتظار کش و قوس های معمایی و شخصیت پردازیهای قویتر و یا لااقل در همان سطح قبلی را دارد.
بعلاوه این که اگر طعم قصه، پنجاه درصد هیجان و پنجاه درصد معما نداشته نباشد، از فردای زایش قصه، دیگر نه از قصه خبری خواهد ماند و نه از قصهگو!
جناب محمدحسین مهدویان عزیز!
فصل دوم زخم کاری، صرفا با خون و حذف و اضافه کاراکترها پیش میرود. همین. نه از قصه و معما خبری هست و نه آنچنان هیجان دارد.
سریالی که از همان اول، قصه را لو داده و قهرمانش را یک جوان ۲۰ ساله تشکیل داده که در هر قسمت، پنج مرتبه خودش را پسر مالک معرفی میکند، نه کنش خاصی دارد و نه واکنش خاصی را طراحی میکند، سبب میشود که مخاطب، منتظر ورود خود مالک باشد.
کدام مالک؟
مالکی که از هیچ قتل و جنایتی فروگذار نکرد و الان تبدیل شده به کاراکتر محبوب سریال که همه منتظرند ببیند کی میآید و انتقام پسرش را که میگيرد؟!😐
که البته فرآیند از گور درآمدن و زنده ماندن و حمایت ۲۴ ساعته عامل حکومتی(جواد هاشمی) از او اشکالات جدی خودش را دارد که اسباب خنده عموم را فراهم کرده چه برسد به صاحبنظران!
جناب مهدویان!
این را من نباید به شما بگویم؛
قصه باید مملو باشد از شخصیتها که هر کدام قصههای خودشان را دارند و قرار است به اندازه و به موقع، بر قصه اصلی اثر خود را بگذارند.
نه مثل زخم کاری۲ که معلوم نیست پانتهآ و حسام کی آمدند و چرا آمدند و چرا رفتند؟!!
خدا کند به خاطر پرکار بودن آقایان جواد عزتی و مهران عفوریان و مشغول بودن آنها در دیگر پروژههایِ همزمان، تصمیم به این قصهپردازی فوق ضعیف نگرفته باشید. که اگر اینطور باشد، تصمیم غیرحرفهای گرفته اید و تبعاتش را در حال و احوال مخاطبانتان خواهید دید.
درپایان به شما پیشنهاد میکنم که با مطالعه بیشتر و تماشای آثار قویتر، تیم بهتری را برای خود انتخاب کنید و از کار کردن محض با یک عده معدود خودداری کنید و قصه های قویتری را طراحی و اجرا نمایید.
بااحترام؛ حدادپور جهرمی
@Mohamadrezahadadpour
در کل ، اجازه بدید امشب ، پایان دوران اوج و شکوه قصههای سریال خانگی را در دهه اول کاریاش اعلام کنم. و معتقدم سریال #جنگل_آسفالت تلاش دارد که تنفس مصنوعی به این صنعت در نمایش خانگی بدهد.
اگر رُکتر بخواهم بگویم، جذابیت و شکوه قصه ، در جایی از سریال #میخواهم_زنده_بمانم و تا حدودی در سریال #پوست_شیر دفن شد و فاتحهاش را با فجایعی به نام رئالیتی شوها خواندند و خرمایش را هم ریزآبادیهای فصل اول #زخم_کاری خوردند و رفت.
#پایان_شکوه_قصه_های_نمایش_خانگی