💠ديگر بس است گرم دلِ خويشتن شدن
آماده ام كنيد براي كفن شدن
حالا رسيده است زمان حسن شدن
آماده ي مبارزه ي تن به تن شدن
يك نيزه اي نماند دفاع از عمو كنم؟!
يورش بياورم ، همه را زير و رو كنم؟!
@mohamadrezahadadpour
💠آماده ام كه دست دهم پاي حنجرت
تير سه شعبه اي بخورم جاي حنجرت
شايد كه نيزه اي نرود لاي حنجرت
دشمن نشسته مستِ تماشاي حنجرت
سوگند اي عمو به دلِ خونِ خواهرت
تا زنده ام جدا نشود سر ز پيكرت
@mohamadrezahadadpour
💠اين حفره روي سينه ي تو اي عمو ز چيست؟
اين زخم ِ روي سينه ي تو ارثِ مادريست
اين جاي زخم نيزه و شمشيرها كه نيست
بر روي سينه ي تو عمو جان جاي پاي كيست؟
عبداللهت نمُرده ذبيح از قفا شوي
بر روي نيزه هاي شكسته فدا شوي
@mohamadrezahadadpour
از حسن هر کس که در دل ذره ای هم کینه داشت
نیزه ای پرتاب کرد و زخم بر جسمم گذاشت
تیر باران شد پدر من سنگ باران ای عمو
وای از سنگینی نعل سواران ای عمو
مادرم را گو ببیند قاسمش رعنا شده
سیزده ساله یتیمش هم قد سقا شده
بند بند پیکر من ای عمو از هم گسست
مفصلم از هم جدا شد استخوان هایم شکست
عده ای با نیزه و یک عده با تیرم زدند
دوره ام کردند و راحت تیغ و شمشیرم زدند
می شنیدم یک نفر فریاد زد در همهمه:
می زنم ضربه به پهلویش ز بغض فاطمه😭
✔️ ثواب مجلس روضه شب هفتم را هدیه میکنم به همه زندانی ها و خانواده هایی که حالا بخاطر هر علتی عزیزشون در حبس هست. عمد و غیر عمدش هم فرقی نمیکنه.
تقدیم به همه اونایی که مجبورن یا هیئت و مراسم نرن تا مجبور نشن نگاهای چپ چپ مردمو تحمل کنند و یا مجبورن برن جاهایی که غریب هستن و کسی اونا را نمیشناسه.
خدا به داد دلشون برسه
هم به داد خودشون
هم به داد عزیزشون که وقتی از حبس اومد، همه مشکلاتش تازه شروع میشه
چون دیگه همه بهش میگن سابقه دار!!
برای باز شدن گرهشون و حل مشکلاتشون اجماعا صلوات🌷
#دلنوشته_های_یک_طلبه