eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
89.5هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
634 ویدیو
124 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من و شما به عنوان پدر ‌و مادر، چطور میتونیم فرزندانمون را بیشتر با امام مهدی علیه السلام دوست و آشنا کنیم؟🌺☺️
لطفا به پیج دومم در اینستا بپیوندید تا بتونیم گاهی لایو داشته باشیم☺️🌺 https://www.instagram.com/p/B-43gu3lNaM/?igshid=1pt21o0rdaa7v
نمیدونم چرا هر کاری میکنم، امشب دلم به رحم نمیاد😌
دلنوشته های یک طلبه
نمیدونم چرا هر کاری میکنم، امشب دلم به رحم نمیاد😌 #کارتابل
نمیدونم چرا احساس میکنم الان همتون دارین اینجوری نگام میکنین😂
یاد بگیرین لطفا ملت اراده داره در حد چی اون وقت بعضیا ... لا اله الا الله نگا دارن نت برداری میکنن آورین عالیه🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام خامنه ای فرمودند : «عده‌ای در شرایط فعلی حقیقتا زندگی شان به سختی قابل گذران است، مردمی که دست شان باز است در این زمینه می‌توانند کمک حال آنان باشند» دوستان عزیز از روز عید نیمه شعبان که حضرت آقا این نکته مهم را فرمودند تا امروز ، آیا در رزمایش گسترده کمک به نیازمندان کاری انجام داده ایم؟ معطل نکنیم با اطلاع عرض میکنم که بعضی گروه های غیر اسلامی و حتی ضد انقلاب در این شرایط در حال عضوگیری هستند! چگونه؟ با کمک کردن به مردم! به همین راحتی 👈 پس بدون هیچ منت و چشمداشت، و فقط برای رضای خدا به خانواده های آسیب پذیری که صورتشون با سیلی سرخ نگه میدارند کمک کنیم🌺
یه سوال کنم به فنامون نمیدین؟🙈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفقا لطفا به متن و سیر نامه ها دقت کنید بعضی دوستان درگیر در فضاهای اداری پیام دادند که کاش مثلا ده سال پیش با متن و نامه نویسی و گردشکار و این چیزا آشنا شده بودند. بخاطر همین تا دو سه قسمت دیگه نامه نگاری ها تموم میشه و داستان از دل نامه ها میاد بیرون لذا دیگه تأکید نکنم که نامه ها چقدر اهمیت داره
⛔️⛔️کارتابل⛔️⛔️ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت پنجم» بچه ها ماشالله کارشون درست بود و خیلی عالی پیگیری میکردند. پیگیریاشون یه طرف! تحلیلی هم که میذاشتن روش یه طرف! اصلا نیرویی که نتونه تحلیل ارائه بده و آنالیز نداشته باشه، به درد رده و مراحل پایین اداری و شهرستان میخوره. به نامه های زیر توجه کنید: به: مدیر محترم پروژه واو_الف از: کارشناس ارشد ۱۱۶ موضوع: پرونده کامل پزشکی سلام علیکم. با عرض ارادت و خداقوت به پیوست، دو حلقه سی دی حاوی پرونده پزشکی الف و واو جهت هرگونه بهره برداری و اوامر بعدی خدمتتان ارسال می گردد. ضمنا در طول این ماموریت، جهت گرفتن اطلاعات پزشکی نامبردگان، دو نکته توجه اینجانب را به خود جلب کرد: ۱. در حافظه سامانه مربوطه، پرونده آقای واو به تازگی چک شده بود. در حالی که ایشان اخیرا هیچ مراجعه ای به هیچ کدام یک از پایگاه های پزشکی و یا سازمان تامین اجتماعی نداشتند. ۲. پرونده آقای الف با توجه به سابقه قدیم ۴۰ سال خدمت که دارند علی الخصوص در ده سال اخیر، بسیار کم حجم و کم مراجعه گزارش می‌شود. اما پرونده خانواده نامبرده کاملاً فعال و معمولی است. تاریخ امضا ..................................................... از: کارشناس ارشد ۱۱۷ به: مدیر محترم پروژه واو_الف موضوع: نسخه های پزشکی سلام علیکم با آرزوی توفیقات الهی به پیوست، دو حلقه سی دی حاوی لیست کامل کلیه پزشکان به همراه آدرس و تاریخ و موضوع مراجعه الف و او به آنها جهت هرگونه بهره برداری و صدور اوامر بعدی ایفاد می گردد. شایان ذکر است که این دو لیست، شامل اسامی پزشکان و مراکز درمانی طرف قرارداد نیروهای مسلح بوده و این تحقیق فاقد مراجعات احتمالی الف و واو به سایر مراکز درمانی می باشد. تاریخ امضا هفتگی باید آخرین تحلیل رو ارائه میدادیم و اگه تقاضایی داریم، سریع به دستشون برسونیم که در شورای معاونین عصر پنجشنبه مطرح کنن و جواب بدن. به خاطر همین یه دمنوش بابونه دم کردم و یه نفسی کشیدم و نشستم پای سیستم تا با مغز باز و هوش درست درمون بتونم درخواست بدم: «کاربرگ تحلیل و تقاضا» بسم الله الرحمن الرحیم به: معاونت محترم ضد جاسوسی از: مدیر پروژه واو_الف موضوع: تحلیل شماره ۱ سلام علیکم با صلوات بر حضرت محمد و آل محمد به استحضار می رساند که ما با یک تعداد جاسوس و یا افراد خاطی عادی روبرو نیستیم. با کسانی مواجهیم که: ۱. هیچ صوت و تصویر از جلسات آنها نداریم. ۲. به هیچ وجه اهل رسانه و خبر نیستند. ۳. دارای پرونده‌های پاک در محل کارشان بوده و حتی یک برگ اتهام اثبات نشده هم ندارند چه برسد به سایر امور! ۴. نفر اصلی (الف) طبق پرونده پزشکی ساتا و یگان مربوطه، نه تنها مریض نشده بلکه دفترچه درمانی او فقط به علت اتمام تاریخ تمدید، تعویض شده است و حتی یک دارو در یک داروخانه برای او صادر نشده است. ۵. باورش مشکل و حتی محال است اما حتی یک خط و گوشی همراه از آنها ثبت نشده و از محل کار هم با خانواده تماس نمی گیرند. ۶. همکاران حاضر در آن وزارتخانه، نامبردگان مخصوصاً الف را در نمازخانه و باشگاه و محوطه و غیره نمی‌بینند و سه ماه است که تدابیری در حال انجام است که فقط ۴ نفر می‌توانند به اتاق کار او مراجعه کنند و بقیه افراد، از طریق این چهار نفر، امور محوله را پیگیری می‌کنند. ۷. مقام عالی آن مجموعه به اتاق آنها رفت و آمد کرده و حتی الف و واو برای ملاقات با آن مقام عالی، به دفتر او مراجعه نمی‌کنند. ۸. خودروی ویژه آن دو نفر صبح ها ساعت ۶ و شب ها ساعت ۲۰ تردد کرده و نامبردگان را به منزل و محل کار می رساند. ۹. در سه سال اخیر هیچ بلیط هواپیما و قطار و غیره به نام آنها ثبت نشده و به نظر می‌رسد از تهران به خارج از کشور و یا ماموریت‌ دولتی، خارج نشده باشند.
تحلیل: سطح هوشیاری این دو نفر و پروژه های در حال اقدام آنها کاملاً قوی و حساب شده است. درخواست: تقاضا میشود: ۱. دستور مبسوط (دستوری که به موجب آن، مامور یا ماموران می توانند از کلیه ظرفیت های مشروع و قانونی جهت انجام پروژه مورد نظر استفاده کنند) جهت این پروژه از قاضی محترم پرونده اخذ شود. ۲. اجازه ورود بنده در مرحله عملیات را صادر فرمایید. تاریخ امضا ................................................ دستور مافوق: بسمه تعالی نظر به اهمیت مسئله، با هر دو درخواست موافقت شد و جهت اخذ مجوزات لازم اقدام نمایید. ضمنا از ظرفیت نیروهای آن مجموعه غافل نشده و با حفظ کلیه جوانب کار، زمینه ماموریت های بعدی را هموار نمایید. تاریخ امضا .............................................. با خودم فکر کردم که همون روز، یه جلسه مشورتی بگیرم و پیشنهاداتم رو به شور و مشورت بذارم اما بنا به دلایلی ترجیح دادم که... نشستم و پرونده را با همه اسناد و سوابقش دوباره از اول چک کردم. به تنها فرضیه ام نزدیک تر شدم و دیدم تنها وقتی که می تونم این موش کور را از سوراخ و حصاری که دور خودش درست کرده بیرون بکشم، چند ساعت آینده، یعنی صبح دهم مهرماه بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ایشون همون آهوی خُتَنه که ازش مُشک می‌گیرن! 🔸شعرای بزرگ ما مثل حافظ هم احتمالا چون ندیده بودنش، فکر می‌کردن مثل همۀ آهوها خوشگله و بخاطر مُشک خوشبو هم هست، ختن هم که شهر زیبارویانه! 🔸پس بخاطر همین معشوقشون رو به آهوی خُتَن تشبیه می‌کردن و می‌گفتن: یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان، وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان. 🔹ولی خب خودتون که دندوناشو می‌بینید😒 جسارتا صبحتون بخیر😐🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته های یک طلبه
🔹ایشون همون آهوی خُتَنه که ازش مُشک می‌گیرن! 🔸شعرای بزرگ ما مثل حافظ هم احتمالا چون ندیده بودنش،
سلام خدمت همه رفقا دیشب تا صبح فقط به یک چیز فکر میکردم و حالم گرفته شد. اونم اینه که: تو سر هیچ مال و هیچ دلبر و هیچ آهوی ختنی نزنیم تا خدا هم به وقتش تو ذوقمون نزنه. لذا با صدای بلند اعلام میکنم: خدایا اشتباه کردم دیروز این پست رو گذاشتم. خدایا دیشب که تو آینه نگاه کردم، دیدم اوضاع بر و روی خودم هیچ جذابتر از این آهوی ختن نیست و بلکه شاید کمتر هم باشم. تازه حواسم به چشمای شهلا و رنگ خوشکل پوست و بدنش نبود و فقط دندوناش دیدم خدایا ببخشید قول نمی‌دم ولی سعی میکنم دیگه تکرار نشه🙈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفقا سلام دیشب گذاشتم اما ایتا قطع بود و مجبور شدم حذفش کنم. حتی در سایر کانال ها هم نذاشتم تا هماهنگ عمل کنم. تقدیم با احترام👇🌺
⛔️⛔️کارتابل⛔️⛔️ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت ششم» از: مدیر پروژه واو-الف به: کارشناس ارشد ۱۱۶ موضوع: دندانپزشکی سلام علیکم با صلوات بر محمد و آل محمد با توجه به مشکلات جدی الف از ناحیه سلامت دهان و دندان و احتمال بالای مراجعه نامبرده به یکی از دندان پزشکان مجتمع سلامت در تاریخ 10/7/98 ، پزشک و ساعت مراجعه به او را شناسایی کرده و فورا گزارش آن را ارسال نمایید. تاریخ امضا ................................................ به: مدیر محترم پروژه واو-الف از: کارشناس ارشد ۱۱۶ موضوع: دندانپزشکی سلام علیکم با عرض ارادت و خداقوت در خصوص دندان پزشکان مورد مراجعه الف به اطلاع می رساند که در تاریخ 10/7/98 حدود ۱۲ متخصص در مرکز سلامت واقع در نارمک (محل تشکیل پرونده نامبرده در زمینه دهان و دندان که وابسته به هیچ ارگان دولتی و نظامی نیست) حضور خواهند داشت که اکثر مراجعات نامبرده به خانم دکتر ر-ر می باشد. تحقیقات درباره خانم دکتر مذکور بیان می‌دارد که نامبرده از سلبریتی های اینستاگرام بوده که به مدت ۱۰ سال به عنوان مدل فعالیت داشته و سابقه دو مرتبه دستگیری و پرداخت جریمه‌های سنگین به خاطر شرکت در جلسات لهو و لعب دارد. اما نکته فوق العاده حائز اهمیت درباره نامبرده این است که از گرایش بالایی به فرقه ضاله بهائیت برخوردار بوده و حتی از گزارشات چنین بر می آید که اکثر مراجعین بهایی به منزلش واقع در سعادت آباد به صورت رایگان ویزیت و درمان میشوند. با توجه به سوابق پرونده پزشکی الف در آن، قطعا مجددا به آن خانم دکتر مراجعه خواهد کرد و ساعت تقریبی مراجعه او ساعت ۲۰ خواهد بود. چرا که الف در دفعات پیش، در همین ساعت مراجعه داشته است. منتظر دستورات بعدی هستم. تاریخ امضا ................................................. خوب بود. اطلاعات تعیین کننده‌ای کسب کردیم. وقتی خانم دکتر ر-ر دارای این همه معضل و مشکل اخلاقی و اعتقادی هست، یعنی نمی‌تونیم روی این فرد حساب کنیم که مثلا دعوتش کنیم و با دو تهدید و تطمیع آدم ما بشه. برای این دسته از موجودات، جلب و حتی دعوت و ارشاد و بازداشت موقت، از بزرگ‌ترین افتخارات زندگیشون محسوب میشه و بعدا کلی باهاش پز میدن و نون میخورند. پس از کار کردن روی این خانم دکتره، آبی برای ما گرم نمیشه. اما ... هر جور فکرش کردم دیدم موقعیت طلایی هست و دروازه‌بان هم یک دختر اینجوری و تنها! به خودم گفتم اگه از این موقعیت بگذریم و نتونیم استفاده کنیم، کار گره میخوره و وقت اضافه هم نداریم که بشینیم یه نقشه دیگه بکشیم. خدا میدونه تا همین حالاش نظام چقدر ضرر کرده به خاطر اینا. گوشیو برداشتم و زنگ زدم: سلام سلام قربان! امر فرمایید. میخوام یه نگاه بندازی ببینی برای الف چه برنامه‌ای داره؟ ینی قراره چیکارش کنه؟ اتفاقاً نگاه کردم. مرحله پایانی کاشت‌دندان هست بعلاوه پر کردن یکی دیگر از دندوناش. بسیار خوب! با بچه ها پاشید بیایید اینجا که کارتون دارم. چشم. چیزی بفرستم شبکه؟ بفرست. همین چیزایی که الان گفتی بفرست. چشم یا علی یا علی (دفتر شنود ستاد) نشستم و پازل طرحی که تو ذهنم بود چیدم و با بچه ها چَکش کاریش کردیم. بعدش گوشی رو برداشتم و با معاونت منابع صحبت کردم: سلام علیکم سلام و رحمت الله! امر بفرمایید. محمدم. درباره دو تا نیروی فنی تجهیزات پزشکی که دیشب... بله بله. مخلص شماییم. بزرگوارید. آره. حله. لازم به نامه نیست. حکم چند روزه براشون بزنم؟ یک ۲۴ ساعت کافیه. قطعا کمتر میشه اما خب ... برای کم و زیاد شدن کار گفتم ۲۴ ساعت. بسیار خوب. میگم یک ساعت دیگه بیان خدمتتون. تشکر. لطفاً هر دو نفر آقا نباشند. یکی آقا باشه و یکی هم خانم. بسیار خوب. دفتر خودتون بیان؟ بله! چشم. دیگه؟ دیگه سلامتی. خوشحال شدم ما بیشتر. انشالله بیشتر خدمت برسیم. بزرگوارید. یا علی یا علی (دفتر شنود ستاد) ............................................ دیر به ذهنم رسیده بود اما چاره ای نداشتم. همون عصر حوالی ساعت ۱۷ سریع دور هم جمع شدیم. من و ۱۱۶ و ۱۱۷ و دو نفر از تیم فنی تجهیزات پزشکی. (اسامی شریف این کدها را بعدا خدمتتون عرض میکنم. چون در شرایط کارتابلی هستیم فعلا از کد استفاده میکنیم.) طرح را کاملاً براشون توضیح دادم. چون بار اولشون نبود و قبلا من هم آدمای قدر و شاخ زیاد بوده و هستن که از این کارها کرده باشن، ذهنشون ناآشنا نبود. اما خب ... عملیات سخت و حساسی باید انجام میدادیم و چون در کمتر از 24 ساعت طراحی کرده بودم، فرصت برای سنجش و امکان و خطا نبود. ولی بچه ها خیلی همراه بودند. کسی نه اعتراض کرد و نه جا زد. حتی یه بار با هم مرور کردیم. بسم الله گفتیم و راه افتادیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️⛔️کارتابل⛔️⛔️ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت هفتم» ساعت ۱۹ حرکت کردیم ... حدود یک ساعت، تمام خیابان‌های اطراف را چک کردیم. 21:30 رسیدیم به پارکینگ مرکز سلامت و ماشین را خاموش کردیم. رو کردم به اون خانم و آقای دفتر فنی و گفتم: «شما آماده‌اید؟» اونا گفتند: «بله ... در خدمتیم» به ۱۱۶ گفتم: «تماس بگیر!» ۱۱۶ تماس گرفت و با کسی که در مرکز سلامت، واحد دندانپزشکان داشتیم صحبت کرد: [الو بفرمایید سلام. آقای هوشیار؟ بفرمایید. سلام از ماست! تشکر. از طرف آقا محمد هستم. می‌خواستیم برای امر خیر مزاحمتون بشیم. نه آقا. چه مزاحمتی؟ فقط یه اتفاق افتاده که همین حالا فهمیدم. خیره انشالله! چه اتفاقی؟ واقعیتشو بخواهید بسته تجهیزات دندون، امروز ترخیص نشده بوده و پیش ما نیست! ینی اصلا نیاوردند که پیش ما باشه! عجب! مگه از کجا میاوردند؟ واسه اینا از ترکیه وارد میشه! شنیدم که میگن هنوز ترخیص نشده و انبار اینها هم خالیه! باشه. من با شما تماس میگیرم. باشه آقا. من امشب اینجام. خبر از شما. تشکر. منتظر باشید. یا علی.] رو کرد به من و گفت: چه کار کنیم؟ چند لحظه تو فکر رفتم. ترکیه ... جنس دندون ... ترخیص ... خودم گوشی رو برداشتم و واسه همین بابا دوباره زنگ زدم: [سلام جان! سلام آقا محمد. غلامم! غلام امیرالمومنین! چه خبر؟ سلامتی. افتخار دادید قربان! زنده باشید. اگه جنس نیومده و هنوز ترخیص نشده و چیزی هم ته انبارشون ندارن، پس باید همه قرارهای فردا کنسل شده باشه! یا لااقل بیماران خاصی که این خانم دکتره ویزیت میکنه، باید نوبتشون کنسل شده باشه. یه نگاه بنداز ببینم همیطور شده یا نه؟ باشه آقا. یه لحظه ... (بعد از سه چهار دقیقه) آقا نگاه کردم. الان سیستم روبرومه. هیچ قراری از بیماران اون خانم دکتره کنسل نشده. اوهوم. پس همه طبق ساعتایی که از قبل بهشون اعلام شده میان؟ والا چه بگم؟ آره دیگه ... کسی را کنسل نکردند. اون خانم دکتره با خودش تجهیزات نمیاره؟ نمیدونم والا. در جریان نیستم. از مواد ترکیه ای، فقط این خانم دکتره استفاده میکنه؟ دو سه تا دکتر کلاس بالای دیگه هم استفاده می کنند. لیست درخواست سه چهار تاشون اینجا ثبت شده و میدونم که خودشون الان موجودی ندارند! خب وقتی اینقدر ... راستی گفتی از کِی درخواست دادند؟ هر ماه درخواست می دهند. چون دهم هر ماه، تجهیزات ترکیه شارژ میشه. اینا هم ۴۸ ساعت قبلش از بیماران اون ماه آمار می‌گیرن و اعلام می‌کنن که مثلاً برای این ماه ۲۰۰ تا میخوان! گفتی هنوز ترخیص نشده؟ اگه ترخیص شده بود فوراً می‌آوردند اینجا. منتظر باش. چشم آقا] با یکی از بچه‌های خودمون در وزارت بهداشت تماس گرفتم: [سلام علیکم یا الله! حاج آقا کوچیکتم! سلام کردم. جواب باید بدی! کوچیکتم که نشد جواب. و علیکم السلام و رحمة الله دلاور! من محمدم. دلاور یکی دیگه است. شما برای من همه کسی! خوشحالم کردی حاجی! عزیزی. چه خبر؟ جسارتا ساعت ده شب من باید از شما باید بپرسم چه خبر؟ زنده باشی! ببین این چه داستانیه که تجهیزات ترکیه ای واسه دندانپزشکا وارد می‌کنند؟ حاجی اینا از ترکیه فقط وارد میشه وگرنه اصلش آلمانیه! خب حالا از هر قبرستونی که میاد. این ماه چرا هنوز ترخیص نشده؟ کی گفته ترخیص نشده؟ ترخیص شده؟ یه لحظه شک کردم! میذاری بپرسم بهت بگم؟ فقط زود. منتظرم.] ۱۰ دقیقه بعدش زنگ زد: [سلام سلام از ماست. حاجی جان ترخیص شده. نهم مهر ماه تهران پخش میشه. این ماه هم انجام شده. شما مال مرکز خاصی مد نظرته؟ آره. مرکز سلامت. نارمک؟ آره. نارمک حاجی فکر کنم اونجا اگه تا الان و برای بیماران فردا نرسیده باشه مطب، یقینا مرکز ثبت اونا داره رو اجناس کار میکنه! مرکز ثبت چیه باز؟ هیچی. طبقه بالای مرکز سلامت، مرکز ثبت و کیفیت سنجی اوناست که از کیفیت سنجی شروع می کنن و با بیمه خاتمه می‌دهند. ینی طبقه ۱۵ ؟ آره . فکر کنم همینه ... طبقه پانزدهم. گفتی بیمه؟ مگه به تجهیزات پزشکی، اونم خارجی، اونم از آلمان، اونم واسه دندون، بیمه تعلق میگیره؟
آره متاسفانه! چون این مرکز، به آدمای خاصی خدمات میده. مخصوصا سه چهار تا دکترشون هستند که اینجورین! به این کارشون دلار دولتی تعلق میگیره و همین میشه بیمه اونا. یعنی مثلا اگه یه کاشت دندون، ۳ میلیون تومان خرج آزادش باشه، واسه اینا کمتر از یک میلیون تومان میفته! آهان! ینی بیمه به شخص بیمار تعلق نمیگیره! خودِ مرکز و دار و دسته و لابی دندون و تجهیزات پزشکی برمیداره! درسته؟ حالا دقیقش نمیدونم. اما منم همینجوری فکر می‌کنم. پس با این تفاصیل، تجهیزات وارد میشه ... پخش و توزیع میشه ... آخرشم نهایتا وارد برج سلامت میشه. آره؟ آره. شک ندارم. باشه. لطف کردی. غلامم. حاجی داستان انتقال من حل نشد؟ نه! حتی حرفش هم نزدم. یه جا ایستادی داری خالصانه کار میکنیا ! دیگه خرابش نکن. کجا میخوای بری که بیشتر به درد بخوری؟ چشم. فقط مسافت و... بس کن. تو هرسال با پای پیاده میری اربعین و اگه چاره ای داشتی، دو سه بار دیگه هم در هر سال با پای پیاده پامیشدی میرفتی! اما الان که ما میگیم ۱۰ دقیقه با ماشین خودت و بدون سرما و گرما و خیلی هم راحت و مجلسی، بیشتر رانندگی کن و فلان جا برو سرکار و حقوق و مزایا هم ماموریتی بگیر نه عادی، داره بهت سخت میگذره؟ خب اینم واسه انقلابِ دیگه! واسه اسلام و مردم مملکت خودته. چه فرقی میکنه برادر من؟ چشم. چشم. قانع شدم. والا. الان همین راهنمایی که کردی، خودت نمیدونی چقدر به دردم خوردی! این کم ارزش داره؟ اگه نبودی، نفر بعدی چقدر باید تلاش می کرد تا بتونه در عرض ۱۰ دقیقه، اونم تلفنی، واسم آمار بگیره؟ درسته. بخشید دوباره مطرح کردم. حق با شماست. حق با علی هست و اولاد علی و لا غیر! کاری نداری؟ خیلی محبت کردی. بازم در خدمتم...] وسط عملیات، اونم عملیاتی که مثل کمر مار دورم پیچیده شده و توش گیر کردم ... داره دوباره از تقاضای جا به جاییش حرف میزنه! خوب شد دم دستم نبود ...
بیخود و بی‌جهت ؛ صلوات ☺️