eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
90.8هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
561 ویدیو
113 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی فنّ تیترنویسی و ذوق هنری در انتخاب واژگان، فرسنگ ها جابجا میشود دقیقا میشه همین👆 اگه از کنایه ظریف و استعاره جزئی که داره بگذریم و درگیر افکار و اذهان مریض نشیم، جالب و خلاقانه بود😉☺️
ی سوال❗️ کسی درباره تحقیق داشته⁉️ از بچه های کانالم کسی هست که فخرا زده باشه⁉️
این مدت به صورت نسبتا دقیق و از افراد نزدیک به این پروژه تحقیق کردم. از دیگران هم پرس و جو کردم تا فقط یه طرفه به قاضی نرفته باشم. متوجه شدم که بسیار واکسن امن و قوی هست و الان هم که بچه ها پیام دادند گفتند تزریق کردند و خیلی راضی بودند. تصمیم گرفتم انشاءالله به محض اینکه شش هفت هفته از خوب شدنم گذشت، به مرکز تزریق واکسن فخرا مراجعه کنم و با توکل بر خدا فخرا بزنم. اگر بازم مراجعه داشتم و به نکته جدیدی در خصوص فخرا رسیدم خدمت شما عرض میکنم. توکل بر خدا🌷☺️ 👈 ضمنا تأیید واکسن فخرا توسط بنده به معنی زیر سوال بردن سایر واکسن های داخلی نیست و دست و پنجه همه دانشمندان کشورمون را می‌بوسم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر زیبا😍 حضرت آیت الله حائری شیرازی در حافظیه شیراز با تشکر از عزیز ارسال کننده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️ خوشبخت ترین پدر و پسر بنظرم و پسرش محمد از خوشبخت ترین انسان های تاریخ هستند. عثمان از خانه امام هادی در کودکی و نوجوانی رشد و نمو کرد و اغلب نوجوانی را در خدمت امام هادی بود. تا اینکه بزرگتر شد و وقتی امام عسکری به امامت رسیدند به نوعی معاون اول امام عسکری محسوب میشد و تا آخرین روز زندگانی امام عسکری از طرف ایشان وکالت خاص داشتند و تقریبا همه کاره محسوب میشدند. این پیرمرد روغن فروش که گاهی هم به تجارت زیتون و روغن زیتون مشغول بود و این مدل زندگی را پوششی برای رتق و فتق امور شیعیان قرار داده بود، شش سال نایب خاص امام عصر بود و دوران غیبت صغری را به شایسته ترین روش مدیریت کردند. تا اینکه نامه ای از امام زمان دریافت کردند که متنش برای هر کسی بخونند، کار از غبطه میگذره و به حال خوش و حسن عاقبت و سعادت عثمان بن سعید حسودیش میشه. حضرت به عثمان میگن که دیگه دستت درد نکنه و خیلی زحمت کشیدی و داری از دنیا میری و از بعد از وفاتت، پسرت میشه جانشینت و ارتباط من با مردم از طریق پسرت انجام میشه. ینی علاوه بر خودش، تونست بچه ای به نام محمد تربیت کنه که اونم بشه نائب خاص و به مدت چهل سال نیابت را به عهده داشت. کلا پدر و پسر خاص و عجیبی بودند. از اون مدل پدر و پسرهایی که نمونه و مثالش در اطراف و تاریخ، نمیشه به راحتی پیدا کرد. من فقط متن تسلیتی که امام زمان ارواحنا فداه بعد از رحلت عثمان برای محمد نوشتند را براتون میگم ببینید لنگه این نوع تعظیم و خاطرخواهی امام معصوم نسبت به دیگران در طول تاریخ دیده شده یا نه؟ والا ما که این مدل تسلیت ندیده بودیم و از تصور و ذهن کوچیک ما خیلی بالاتره که ببینیم امام معصوم رضایت کامل از متوفی داشته و غم و غصه زیاد بخاطر از دست دادنش تحمل کرده باشه و این اقرار و شهادت را به متن نامه و با دست خط شریفشان بنویسند تا برای همیشه و تا قیامت در تاریخ بمونه! ببینید حضرت در متن تسلیت چه فرمودند: 🔹 «پدر تو به سعادت و نیک‌بختی زندگی کرد و وفات نمود در حالتی که محمود و پسندیده بود. خدا او را رحمت کند و او را به اولیا و سادات و موالیان او ... ملحق نماید. خداوند روی او را‌ تر و تازه نماید و لغزش‌های او را ببخشد و جزا و اجر تو را زیاد کند و صبر نیکو در مصیبت او به تو عطا فرماید، تو مصیبت‌زده شدی و ما نیز مصیبت‌زده شدیم، و مفارقت پدرت، تو را و ما را به وحشت انداخت. پس خداوند او را به رحمت خود مسرور فرماید، در منقلب و مثوای او که آرامگاه او است.» دهان آدم باز میمونه! چقدر باید کسی بزرگ باشه که امام زمانش از رفتنش اینقدر ناراحت باشند. میگن: قدر زر، زرگر شناسد ... قدر گوهر، گوهری دقیقا ینی همین. 👈 مطلب آخر را عرض کنم و تمام! از عثمان بن سعید پرسیده بودند لذت بخش ترین لحظه عمرت کی بود؟ (اجازه بدید با زبان خودم روایت کنم) فرموده باشند: در محضر امام عسکری علیه السلام بودیم و درباره جانشین ایشان پرسیدیم؟ حضرت فرموده باشند: پسرم که او را تا حالا ندیدید و امروز او را خواهید دید. او جانشین من و آخرین ذخیره الهی است و... دل ما برای دیدن آخرین ذخیره الهی میتپید و تحمل نداشت. لحظات به سختی می‌گذشت و یک چشممان به جمال امام عسکری بود و یک چشم دیگرمان به درب حجره. تا اینکه پس از لحظاتی، در باز شد. نوری پیشاپیش کودکی که آثار جلالت و شکوه فراوان در چهره و هیبتش داشت وارد شد. دو سه نفر بودیم و نفسمان در سینه حبس شده بود. بی اختیار از جای خود برخواستیم دستمان بر سینه بود تا قلبمان پرواز نکند و از هیجان و شدت عشق و علاقه، قالب تهی نکنیم. با چشم اشکبار سلام کردیم و چشم از چهره و قد و بالای مبارک و فاطمیِ آخرین امام و ذخیره الهی بر نمیداشتیم. به زبانم آیه و ان یکاد و ذکر لا حول و لا قوه الا بالله جاری بود. تمام قد تعظیم کردیم در حالی که با ذوق فراوان، در آن لحظه فقط یک جمله به زبانمان جاری بود و آن جمله این بود: 🌺اللهم صلّ علی محمد و آل محمد🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب در یکی از گروه های واتساپی، بداهه گویی برگزار شد و بسیار چسبید☺️ ضمن تشکر از شعرای گرامی تقدیم با احترام 👇🌷☺️
حوریان مجمعه ی نقل و نبات آوردند زعفران و هل و عطر و شکلات آوردند شیعیان حلقه ی ذکر صلوات آوردند اصل حلوای عراق از عتبات آوردند شاعری آمد و با شور و طراوت به به عشق می کرد در این دایره قسمت به به
سلطنت را قدحی داده همین سن کمت می کَشد حادثه ها را سر گیسوی خمت سال ها رفت ، جوانی و من از داغ غمت شده ام پیر بیا ای به صفای قدمت خبری هست در این فصل مسرت به به شده شاید شب پایانی غیبت به به
نور بر پهنه ی عالم ز فلک میریزد سیم و زر از نفس و بال ملک میریزد عشق بی وقفه ز دامان الک میریزد از لب یار شکر خند و نمک میریزد چشم از شوق شده جاریِ چون شط به به سینه ها گشته لبالب ز محبت به به
مهربان آمدی و شب به تکاپو افتاد فرصت تازه به دست گل شب بو افتاد نور بر دامنه ی راه فرارو افتاد شعفی در قفس سینه آهو افتاد وعده ای داده به دل آیه ی بهجت به به عنقریب است شب عشق و ولایت به به
چه شبی جلو ه گر از نور خدا می بینم همه جا غرق هیا هوی صفا می بینم ردـّ پایی ز ولایت به منا می بینم از غم و غصه دل شیعه رها می بینم گفتم این رابشودباور مردم به به هرکه گیرد ره اورا نشود گُم به‌به
بنویسید اگر رود بیاید خوب است آن سفر کرده ی موعود بیاید خوب است آن که همزاد حرا بود بیاید خوب است آتشی بر دل نمرود بیاید خوب است می رسد دوره ی توحیدی عزت به به می کند حضرت خورشید حکومت به به
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان وارث تیغ و ردا و علم صف شکنان یعنی آن منتقم از کوچه و خونین کفنان آری آمد به خدا صاحب و مولای جهان شده تکمیل کنون برج ولایت به به به سرانجام رسیده است امامت به به
با صدایی که در این رایحه من می شنوم عطر شور شهدا را ز کفن می شوم شور شمشیر از اطراف یمن می شنوم ابتسم .. عطر تبسم ز قرن می شنوم تو بفرما که بروید گل عزت به به که ببارد به زمین واژه ی رحمت به به
بعد آن مرثیه ها شور و شعف آوردند دسته گل های ختن سوی نجف آوردند مژده ی عشق و رهایی و شرف آوردند همگان روی به فرزند خلف آوردند شده آیینه ی حیدر به تجلی به به شده بر آه دل شیعه تسلی به به
کاشکی از دل سرداب بیاید مهدی پرده تیره ی شب را بگشاید مهدی کاش بر دلشدگان رخ بنماید مهدی از لب کون و مکان نغمه بر آید مهدی می رسد موسم شادی و طراوت به به می رسد عید دل انگیز ولایت به به
خاک آماده شد از نور شود پر جانا به دل عرش کند با تو تفاخر جانا شاه خوبان تویی ای روح تحیر جانا شاعری هم زده در راه میانبر جانا دارد از خیمه ی سبزت گل حیرت به به دارد او هم به تو و عشق تو غیرت به به
از پس پرده فرو ریخته آیاتش را تا زمین بشنود آوای "لثاراتش" را ندبه کرده ست زمان،روح مناجاتش را و شهیدان،شده تفسیر،عباراتش را.. فال حافظ شده شیرینیِ این دم؛به به "آن سیه چرده که شیرینی عالم..." به به
از شکوه ات همه پایان عدم می بینند ارض را با تو سراپای، حرم می بینند این گدایان ز تو آفاق کرم می بینند خط پایانی دنیای ستم می بینند واژه ی حُسن رسیده است به تمّت به به می دهد دهر به عشق تو غرامت به به
هنوز بداهه گویی ادامه داره ... اما دیگه همین قدر کافیه ماشاءالله😍 هزاران ماشاءالله😍🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به این عبارات توجه کنید! شما را یاد کجا می اندازد؟ 🔹 «سوسمارخور، سواره بر شتر و قاطر، احمق و بی سواد، زنده به گور کردن دختران، تجارت کنیز و بردگان، بیابان بی آب و علف، بادیه نشینی، خانه های کوخی و چادرهایی وسط بیابان سوزان، وحشی و بی فرهنگ، شکم گنده های شهوت ران و...» 🔹 همین عبارات را در کلاس، روی تخته نوشتم و از دانشجوها خواستم بگویند که اولین مکانی که در ذهن آنها متبادر میشود کجاست؟ بله، حدستان درست است. صد در صد دانشجویان در برگه ها نوشتند «عربستان» شک ندارم که خود شما هم اولین کلمه ای که به ذهنتان رسید همین واژه «عربستان» بود. 🔹 خب این که به ذهن شما و بقیه این کلمه آمده جای تعجب و سرخوردگی ندارد. چرا که سالهاست همه و همه با این تصور از عربستان در حال زندگی و قضاوت و تبادل اطلاعات در فضای مجازی هستیم. حتی پا را فراتر گذاشته و اکثرا مخصوصا کانال ها و ادمین های انقلابی در حال پمپاژ شبانه روزی این جملات هستند که: «کشوری که مثل سگ از ما می ترسد، با چهار تا موشک میتوان کل خانه و خاندان و تخمه و تَرَکه سعودی را به فنا داد، آنها حتی از پس یمن هم برنیامدند، کَسان و بزرگانشان مرتب در حال لابی با استکبار جهانی هستند، جدیدا مصوب کرده اند که کازینو و قمارخانه های رسمی و بارهای شبانه روزی رواج یابد، نفتشان در حال تمام شدن هست و به زودی به خاک سیاه خواهند نشست، پولهایشان در حال تمام شدن است و چیزی نمانده که به گدایی و تکدی گری بیفتند و ...» و در آخر، آخرین آرزوی خود را پس از سقوط آل سعود، ساختن صحن حرم امام حسن علیه السلام دانسته و امیدواریم بقیع را از غم غربت نجات داده و خانه وجود مبارک صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را تجدید بنا کنیم. 🔹 خب! این جملاتی است که روزانه به صورت مرتب و به نوبت، به گوش ما میخورد و تصور خاصی از عربستانی های سفاک در ذهنمان ایجاد کرده که باعث شده به یک مطلب اصلا و ابدا توجه نکنیم! لطفا بدون تعصب و با دقت به این فکر کنید که همان عربستان با توصیفات بالا در حال پیشرفت است و به هیچ وجه با ده سال قبل قابل مقایسه نیست، چه برسد به پنجاه سال قبل، و چه برسد به پانصد سال قبل، و چه برسد به هزار و چهارصد سال قبل! حالا شما اسمش را پیشرفت نگذار. ما که بر سر کلمات دعوا نداریم. بنده هم قبول دارم اسم گند و کثافت کاری های فرهنگی و ... را نمیشود گذاشت پیشرفت! کاملا درسته. کسی هم این را نگفت. 👈 بلکه، آنچه سبب شده ما در زمین فوتبال، آنگونه سه هیچ ببازیم و به قول نقی معمولی «باختیم، بد هم باختیم!» و حتی نظرمان به رقص و هماهنگی جذاب تماشاگران بدون ماسکِ عربستانی در نحوه تشویق اروپایی و نوع و رنگ پرچم ها و لباس های آنان جلب شود ومتعجبانه به اطرافیانمان بگوییم «اینا عربستانی اند؟! چه غلط ها! اینا هم بلد بودند و نمیدونستیم؟!» این است که فکر میکنیم عربستان همچنان مطابق تصورات ما در جایی از زمین و زمان، زمینگیر شده و دست روی دست گذاشته و همچنان صبحانه و ناهار و شام، سوسک و سوسمار و جک و جونور کوفت میکنند! نخیر بزرگوار! اشتباه نکن! به شما آدرس غلط ندهند. عربستان اگر دشمن ماست که هست، اگر سفاک است که هست، اگر لعنتی و خائن به اسلام و مسلمانان است که قطعا هست، اما حرکات و وضع و اوضاع زندگی و فوتبال و خیلی چیزهای دیگرش (که به گوش من و شما نمیرسد و یا نمیرسانند) فرسنگ ها با تصورات من و شما تفاوت دارد. 😔 دیشب آنها بازی را مقتدرانه بردند. کوفتشان بشود که بردند اما حقشان بود که ببرند. حتی اگر اثبات شود که گل دوم و سوم قبول نبوده و آفساید بوده اما باز هم چیزی از ارزش پیروزی آن سیاه سوخته های وهابی کم نمیکند. تلاش کردند و دویدند و با برنامه بودند و همه جای زمین حضور موثر داشتند و به راحتی بچه های ما را جا میگذاشتند و به قلب دفاعی ما نفوذ کردند تااینکه باعث شدند شب خوش و به یاد ماندنی در زمین و خانه خودشان برای مردمشان به ارمغان ببرند و جشن بگیرند. ادامه مطلب ... 👇
🔹 شما فکر کرده اید هر سال جناب طارمی میتواند به طرف دروازه آنان شلیک کند و گل بزند و بعدش هم در حال خوشحالی کردن، جلوی تماشاگران آنها رژه برود و دست خود را به نشان زدن گردن و قطع شدن سر به گردنش بکشد و به ریش و ریشه دشداشه پوش های سعودی بخندد؟! نخیر بزرگوار! آنها که بیکار و دست و پا بسته نیستند. هیچ کس در دنیا بیکار و دست و پا بسته نیست. اگر در زمین ندوی و برنامه نداشته باشی و استراتژی درستی را تعریف نکنی، میبازی و بعدش هم نمیتوانی با گفتن عبارات «چیزی از ارزش های ما کم نشد» و یا «تقصیر فرودگاه و خدمه پرواز است که 43 ساعت ما را معطل کردند وگرنه ما روحیه مان خوب بود و میبردیم» و یا «یه تماشاگر قوطی آب معدنی پرت کرد وسط زمین و اعصاب بچه ها به هم ریخت» و یا «جوّ ورزشگاه سنگین بود و داشتند شعر بهنام بانی شان میخواندند وگرنه اگر ما هم بهنام بانی مان برده بودیم...» 🔹 بس کنید تو را خدا! تَکرار میکنم «باختیم، بد هم باختیم!» 👈 چون ما ضعیف ظاهر شدیم. حداقل به عنوان یک مخاطب و تماشاگر معمولی که تجربه فوتبالی اش در حد زمین فوتبال خاکی یالقوزآباد سُفلی است، با دیگر هم وطنانم که کلاسشان از من بالاتر است و سالها پای کرسی درس عادل خان فردوسی پور تلمذ کرده اند معتقدم قوی ظاهر نشدیم و برنامه نداشتیم و گند زدیم و خلاص! ✔️ هیچ وقت «حریف» را نباید دست کم گرفت. چه برسد به «دشمن»! دشمنی که در لباس حریف، این چنین وسط زمین هنرنمایی میکند، حواسش به دیگر ابعاد وجودی اش هم هست. دانشگاه های مختلف و بین المللی تاسیس میکند، سیستم دفاعی اش را به روز میکند، سطح دیپلماسی اش را در دنیا با معیارهای خودش بالانس میکند، او هم برای منطقه برنامه خاص خود را دارد، بیکار و بی عار نمینشیند که ببیند من و شما چه میکنیم، برای مردمش رفاه نسبی و سرگرمی ایجاد میکند، با مخالفانش میجنگد و تا بتواند عکس العمل به خرج میدهد، و هزاران کار دیگر که ... بالاخره بیکار نیست و تلاشش را میکند. و حتی شاید بدش هم نیاید در ذهن من و شما تصوری از عربستان ایجاد شود که هنوز سوسمار و شتر و الباقی قصه! چرا؟ چرا بدش نمی آید که ما درباره اش افکار قدیمی و کوتاهی داشته باشیم؟👈 تا ما خیالمان راحت باشد که دشمن و حریف سطح پایین و اُسکلی داریم و خودمان را از او قوی تر نکنیم و تنها آرزویی که برای جوان مومن و انقلابی و حزب الهی ایجاد میکنیم این باشد که بالاخره یک روز حمله کنیم و کاخش را روی سرش خراب میکنیم تا بتوانیم در قبرستان بقیع، حرم و بارگاه بسازیم تا همه مشکلات جهان اسلام حل و فصل شود. 😡 که البته زحمت ایجاد این سطح فکری برای مخاطب ایرانی مخصوصا حزب الهی، مطابق معمول به عهده کسانی است که نمدانیم چه نفعی میبرند از اینکه ما دشمن را یک مشت پاپَتی و چلقوز تلقی کنیم که با یک پِخ گفتن ما، خود را خراب میکنند و میگریزند! خلاصه دستم به این عده که نمیرسد. حداقل از شما خواننده گرامی این متن تقاضا میکنم گول آدرس اشتباه بعضی ها نخور! ✅ به قول حضرت آقا «ما باید قوی شویم و چاره ای به جز قوی شدن نداریم.» 🇮🇷