بعضی شبها
میخواهم چیزی نگویم
فقط نگاهت کنم
تا ببینم
چطور میشود
کسی
بیآنکه حرفی بزند
دعا کند برای زندهماندنِ من.
#محمدجواد_قیاسی
@mohammad_javad_ghiasi
ماشینِ قُراضه
سالها
سایهی بیابان را به دیروز میچسباند
در خاموشیِ سکون،
و سرابِ حرکت را
به فردا،
با قصّههایی که باد زمزمه میکرد.
غربت یعنی جا ماندن
میانِ هیچکجا و همهجا،
زنده در خاطرهها،
مُرده در زمان.
#محمدجواد_قیاسی
@mohammad_javad_ghiasi
دستت را بگیرم
تا جهان از لبهی پل نیفتد
و ماه
از پشت شانههایت
به رودخانه برنگردد.
تمام بارانهای نیامده را
در موهایت جا میگذارم
و برمیگردم
با جیبهایی
که هنوز بوی تو را نفس میکشند.
#محمدجواد_قیاسی
@mohammad_javad_ghiasi