بعضی شبها
میخواهم چیزی نگویم
فقط نگاهت کنم
تا ببینم
چطور میشود
کسی
بیآنکه حرفی بزند
دعا کند برای زندهماندنِ من.
#محمدجواد_قیاسی
@mohammad_javad_ghiasi
ماشینِ قُراضه
سالها
سایهی بیابان را به دیروز میچسباند
در خاموشیِ سکون،
و سرابِ حرکت را
به فردا،
با قصّههایی که باد زمزمه میکرد.
غربت یعنی جا ماندن
میانِ هیچکجا و همهجا،
زنده در خاطرهها،
مُرده در زمان.
#محمدجواد_قیاسی
@mohammad_javad_ghiasi
دستت را بگیرم
تا جهان از لبهی پل نیفتد
و ماه
از پشت شانههایت
به رودخانه برنگردد.
تمام بارانهای نیامده را
در موهایت جا میگذارم
و برمیگردم
با جیبهایی
که هنوز بوی تو را نفس میکشند.
#محمدجواد_قیاسی
@mohammad_javad_ghiasi
هدایت شده از دانشگاه طلوع مهر
13.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 نماهنگ #سلام
🎙 با صدای: #محمدجواد_قیاسی
🕊 به مناسبت سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
🔷 ارتباط با دانشگاه #طلوع_مهر
واحدخواهران|قمپژوهی|کانوننویسندگان
مرکز مشاوره |مهارتافزایی|قرارگاهفرهنگی
21.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بقیه الله
استان قم
رشته همخوانی و همسرایی قرآن کریم
🌟 چهل و هشتمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم
♦️ ۲۶ مهر لغایت ۵ آبان ۱۴۰۴
#کردستان
🔻▫️▫️🔻▫️▫️
@mosabeghatequran
39.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بقیه الله
استان قم
رشته همخوانی و همسرایی قرآن کریم
🌟 چهل و هشتمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم
♦️ ۲۶ مهر لغایت ۵ آبان ۱۴۰۴
#کردستان
🔻▫️▫️🔻▫️▫️
@mosabeghatequran
‼️🌟 نفرات برتر رشته دعاخوانی
1⃣شهاب امانت چی از استان قم
2⃣سجاد نوری از استان خراسان رضوی
3⃣علی صدقی از استان کرمان
4️⃣ابوالفضل اروج زاده از استان آذربایجان شرقی
5️⃣رضا کاکاوند از استان مرکزی
🌟 نفرات برتر رشته اذان
1⃣مصطفی محمدپور از استان مازندران
2⃣سید محمدحسن حسینی از استان بوشهر
3⃣مجتبی خوش رفتار از استان گیلان
4️⃣سید احمد فاطمی پور از استان خراسان رضوی
5️⃣احسان رحمانی از استان تهران
🌟 نفرات برتر رشته همخوانی قرآن کریم و همسرایی
1⃣گروه المختار از استان خوزستان
2⃣گروه وارثین از استان یزد
3⃣گروه ملکوت از استان اصفهان
4️⃣گروه ثقلین از استان اصفهان
5️⃣گروه بقیه الله از استان قم
@mosabeghatequran
🍁 #تولدانه
نمیدانم باید بنویسم شروع یا ادامه،
چون از هرچه پیشتر بوده، جز تجربه و خستگی و چند مشت خاطرهی نیمهکاره باقی نمانده.
اما مگر نه اینکه زندگی همین است؟
یک رفتنِ بیوقفه، با دستانی پر از «کاش»
و دلی لبریز از «خُب، گذشت دیگر…».
مینویسم: رشد؛ شما بخوانید: تاوانِ فهمیدن.
مینویسم: تجربه؛ شما بخوانید: سودِ پشیمانی.
مینویسم: امید؛ شما بخوانید: عادتی که هنوز ترک نشده.
سی سالگی، نه جوانیست، نه پیری؛
ایستگاهیست میانِ دو بیانتها-
میانِ هیاهوی گذشته و ابهام آینده؛
جایی که دیگر خیالِ نجات دادنِ دنیا نداری،
فقط دلت میخواهد خودت را جا نگذاری.
سالهایی بود که لبخند، بیشتر شبیه پوششی نازک بر صورتِ زخمخوردهی دل بود؛
روزهایی که آفتاب میتابید اما گرمایش سهمِ من نبود.
با این همه، انگار همین سایهها بودند که معنا را به نور بخشیدند.
و از جایی به بعد، شیداییِ آرامی مثل ریشه در جانم نشست و دیگر خسته نبودم.
یاد گرفتم عشق را نه در شورِ نخستین نگاه،
بلکه در ماندنِ بیهیاهو در روزهای بیدلیل پیدا کنم.
فهمیدم که بودن، گاهی یعنی فقط دوست داشتنِ زندگی با تمام زخمهایش.
آنجا بود که شیدایی در من خانه کرد؛
در صدای باد میان درختان، در بوی نانِ تازه، در لبخندِ رهگذری که مرا نمیشناخت-
و جهان، ناگهان آشنا شد.
و حالا، دلم تنها یک خواهشِ در گلو مانده از روزگار دارد؛
که اگر قرار نیست آسان بگیرد،
کاش دستکم کمی مهربانتر بگیرد.
در آستانهی این فصل تازه،
نه در طلبِ معجزهام و نه در انتظارِ اتمامِ رنج،
فقط دلم میخواهد در همین ادامه، آرامتر عبور کنم-
بیهیاهو، بیادعا،
در صلح با خویش...
#محمد_جواد_قیاسی
@mohammad_javad_ghiasi