توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام در هنگام در تنگنا قرار گرفتن:
🔹 یکی از مطالبی که میثمی در کتابش درباره شخصی بی ذکر اسم نقل کرده و من شخصش را شناختم و آقای فحّام هم ظناً شناخت، قضیه عقوبت دنیوی یکی از آقایان محترم و الهی است که خداوند نخواست عقوبتش برای آخرت بماند و در همین دنیا او مجازات و جزایش را تسویه کرد.
🔸 مرحوم میثمی در «دارالسلام» نوشتهاند: حدود سال ۱۲۸۶ قمری در سنواتی که ساکن نجف بودم، وضع معیشتم بسیار دشوار شد. یکی از آشنایان به من گفت: چرا شما وضعتان را به آقایان علماء بازگو نمیکنید؟ گفتم: من اگر بگویم و پاسخ منفی بشنوم، از آبرویم مایه گذاشتهام و این خلاف شرع است.
🔹 آن شخص اصرار کرد و گفت که عدم اظهار خلاف شرع است، زیرا خانوادهات در مضیقه هستند و دلایلی بر حرمت در مضیقه بودن عائله آورد.
🔸 وقتی تسلیم شدم، اسم چند نفر از آقایان را ذکر کرد و من دلایلی بر عدم درخواست از آنها ذکر کردم. در نهایت اسم یکی از آقایان را ذکر کرد و گفت که اخیراً برای او وجه معتنابهی آمده و اگر به او مراجعه کنیم، دست خالی برنمیگردیم.
🔹 قبول کردم و کتابی را که تألیف کرده بودم، به آن آشنا دادم تا به آن آقا بدهد و در نامه نیز نوشتم: شما از مرتبه علمی من آگاه هستید ولی احتیاطاً کتاب خودم را نیز فرستادم تا ملاحظه کنید و همین که تاکنون به شما مراجعه نکردم، نشانگر استیصال و استحقاقم است و ضرورت مرا به این کار وادار کرده است.
🔸 نامه و کتاب را به آن شخص دادم و او نزد آن عالم رفت. وقتی کتاب را به او داد، آن را جلوی خود گذاشت و نامه را خواند و گفت: در مقام علمی ایشان شکی نیست و استحقاق وی نیز محرز است. خدا به او كمک کند.
🔹 آن واسطه وقتی این جواب را برای من نقل کرد، گویا کوه را بر سر من کوبیدند. من پیوسته خودم را برای این کار توبیخ میکردم. این ماجرا آرامش را از من گرفت. با خود گفتم به حرم حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مشرّف شوم و با حضرت درد دل کنم.
🔸 به حرم رفتم و به حضرت عرض کردم: شما به ماجرای من و این آقا واقف هستید. اگر مراجعه من به او خلاف بوده، من استحقاق تنبیه دارم و برای آن آمادهام. اما اگر من تقصیری نداشتم و این آقا کوتاهی کرده، من حرفی ندارم و هر جور صلاح میدانید، خودتان مؤاخذه کنید.
🔹 بعد از توسل به خانه رفتم و خوابیدم. در خواب دیدم که از نجف به سمت کوفه بیرون میروم و حضرت امیر (علیهالسلام) با جمعی از کوفه به سمت نجف تشریف میآورند و من به حساب این که از حضرت دلخور بودم، از وسط راه کنار رفتم ولی زیر چشمی حرکات حضرت را از نظر میگذراندم. دیدم حضرت مسیرش را تغییر داد و به سمت من آمد و فرمود: به تو نمیدهند؟ من میدهم. سپس پولی را به من داد دوباره فرمود: به تو نمیدهند؟ من میدهم و دوباره مشتی دیگر پول به من داد. باز فرمود: به تو نمیدهند؟ من میدهم و مشتی دیگر داد. همینطور عرض کردم: کفایت کرد. فرمود: باز میدهم، باز میدهم و پیوسته پول داد.
🔸 از خواب بیدار شدم. بعد از نماز عشاء به حرم رفتم و بعد از خروج آن شخص را دیدم که گفت: خبر داری فلانی سکته کرده و زبانش بند آمده است؟ برای معالجه او بسیار خرج کردند ولی مؤثر واقع نشد و درس و بحث آن عالم تعطیل شد تا این که از دنیا رفت.
🔹 چند روز بعد وکیل #میرزای_شیرازی نزد من آمد و گفت: از طرف میرزا این پول برای شما فرستاده شده است. چند روز بعد باز از طرف میرزا پولی به دست من رسید، باز چند روز بعد از طرف میرزا مبلغ دیگری فرستاده شد. پیوسته این مبالغ با فاصله زمانی از طرف میرزا به دست من میرسید. من فهمیدم که حواله حضرت به وسیله میرزای شیرازی به دست من میرسد.
🔸 با خودم فکر کردم شاید این مبالغ قطع شود و چون وقت معیّن و مرتّبی نداشت. به حرم رفتم و به حضرت عرض کردم: حالا که عنایت فرمودید، این احسان را شهریه و ثابت و باقی قرار دهید. چند روز بعد وکیل میرزا نزد من آمد و گفت: از طرف میرزا برای شما مقرّری به صورت شهریه قرار داده شد.
🔹 مرحوم #میثمی افزوده است: الان هم که در تهران هستم و خانوادهام در نجف، همچنان این شهریه پیوسته به ما پرداخت میشود و قطع نشده است.
#توسل
#درس_اخلاق
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۴۳۱
👇👇👇 https://eitaa.com/mohammadarabshahe
💥امتیاز حاشیه مکاسب مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی(میرزای دوم)
✍ #آیت_الله_شبیری_زنجانی:
از مرحوم حاج آقا روح الله خاتمی اردکانی (امام جمعه یزد) شنیدم که از آقا #سید_علی_نجف_آبادی (ساکن اصفهان) که از علمای طراز اول بوده، نقل می فرمود:
مطالب و آرای #میرزا_محمد_تقی_شیرازی از مطالب #آخوند_خراسانی و آقا #سید_محمد_کاظم_یزدی، به شیخ انصاری نزدیکتر است. این سه شخصیت هر سه بر #مکاسب شیخ حاشیه زده اند، ولی حواشی آقا میرزا محمد تقی به مبانی شیخ نزدیکتر است و حواشی آن دو بیشتر فاصله دارد.
منشأ این تفاوت این است که میرزا محمد تقی شیرازی از شاگردان دوره سامرّای #میرزای_شیرازی بزرگ بوده است و آخوند و سید یزدی هر دو شاگردان دوره نجف میرزای بزرگ بوده اند و همراه وی به سامرا مهاجرت نمی کنند و در دوره اخیر و دوره تکامل میرزای بزرگ که دوره عدول از مبانی سابق و موافقت با آرای شیخ بوده، در درس میرزا حاضر نبوده اند.
📚یادداشت "ابعاد شخصیت #شیخ_انصاری" منتشر شده در ضمن مقالات کنگره شیخ انصاری (پاییز 1373 ش / 1414 ق)، جرعه ای از دریا، ج1، ص131-132.
#معرفی_کتاب
#حواشی_مکاسب
تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام صلوات🌹
✅نشر و تبلیغ کانال=سهیم شدن در ثواب مطالب مفید 🔰🔰
┏━━━━━━🌼🍃━━━━━━━┓
@mohammadarabshahe
┗━━🌺🍃━━━━━━━━━━━┛
💥رسائل شیخ انصاری
❓سؤال: از ملاحظه رسائل چنین به نظر میرسد که مربوط به چند دوره باشد آیا این مطلب صحیح است؟
پاسخ #آیت_الله_شبیری_زنجانی :
🔹 آری، از نکات جالب #رسائل همین است که #شیخ_انصاری در آن تجدید نظر زیاد میکرده است؛ چون فکرش جوال بوده است. رسائل را به #میرزای_شیرازی داده بود که حک و اصلاح کند که این امر علامت اعتماد بسیار شیخ به میرزاست، و شیخ دستور داده بود که این کتاب با تصحیحات میرزا چاپ شود و شاید در بعضی چاپهای دوره اول رسائل این کار انجام شده است. اصح نسخ رسائل نسخههایی است که با تصحیح میرزا چاپ شده است.
🔸 از یکی از بزرگان شنیدم که میفرمود: شیخ در باب اشتغال «ان قلت و قلت» زیادی دارد و بعضی جاها «ان قلت» با «قلت» نمیسازد. ایشان میگفت: در حاشیه اوثق، یا #حاشیه_آشتیانی دیدم که منشأ این ناموزونی این است که «ان قلت» مربوط به يك دروه است و «قلت» مربوط به دوره دیگر. میبایست «ان قلت» و «قلت» مربوط به دوره سابق هر دو حذف میشده و «ان قلت» و «قلت» دوره جدید جای آن قرار میگرفته؛ ولی به اشتباه «ان قلت» از يک دوره باقی مانده و «قلت» از دوره دیگر. لذا اشکال و جواب با هم نمیخواند. ایشان این مطلب را در باب اشتغال از حاشیه آشتیانی یا حاشیه اوثق به طور تردید نقل کرد. من در بحث اشتغال در هر دو حاشیه این مطلب را ندیدم؛ هنگامی که بحث انسداد را مطالعه میکردم، در #حاشیه_اوثق این مطلب را مشاهده کردم.
📚جرعهای از دریا ؛ ج ۱ ص ۱۴۲
#شیخ_انصاری
#فرائد_الاصول
#کتابشناسی
#خاطرات_علما
#رسایل
تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام صلوات🌹
✅نشر و تبلیغ کانال=سهیم شدن در ثواب مطالب مفید 🔰🔰
┏━━━━━━🌼🍃━━━━━━━┓
@mohammadarabshahe
┗━━🌺🍃━━━━━━━━━━━┛