🔺طی الارض و کرامات میرزا مهدی اصفهانی
▫️#آیت_الله_سیدیونس_اردبیلی:
🔹امام جماعت حرم بودم. در یکی از شب های سرد زمستان از خانه خارج شدم که به حرم بروم.
🔸وقتی بیرون آمدم، در خیابان آیت الله شیرازی احساس کردم که خیلی زود بیرون آمدم. مردد بودم برگردم خانه یا بروم حرم،که شیخی را عبا به سر کشیده دیدم که به سمت حرم می رود.
🌀با خود گفتم حتما این شیخ از ساعت مطلع است و پشت سرش راه افتادم.
🔅شیخ وقتی به ورودی بست بالا رسید،درْ خود به خود باز شد و ما داخل شدیم. آمد مقابل درب صحن کهنه، درْ باز شد، وارد شدیم. آمد مقابل در حرم، در باز شد و وارد شد و من هم پشت سرش.
⚡️بعد از ورود به حرم، عبا را به دوش انداخت و کفش هایش را برداشت. در این لحظه ما همدیگر را دیدیم و شناختیم. #ميرزا_مهدي_اصفهاني بود.
🔷میرزا فرمود: سیدیونس! راضی نیستم تا زنده ام این راز را فاش کنی. حالا می خواهی به مزار سایر ائمه هم بروی؟
🌱گفتم بله.
🔶مرا به مدینه،کاظمین سامرا، نجف و کربلا برد.
🔻بعد از زیارت امام حسین (ع)، فرمود: سید یونس! نزدیک اذان صبح است. برگردیم که شما به نماز صبح حرم برسید.
💠نگاه که کردم دیدم در بالای سر حضرت امام رضا (ع) قرار داریم. ایشان رفت و من به اقامه جماعت صبح پرداختم.
۲۳آبان سالگرد وفات این عالم ربانی است
جهت شادی روح ایشان و تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام صلوات🌹
#سیره_علما
#طی_الارض
#آیت_الله_میرزا_مهدی_اصفهانی
#کرامت
✅نشر و تبلیغ کانال=سهیم شدن در ثواب مطالب مفید 🔰🔰
┏━━━━━━🌼🍃━━━━━━━┓
@mohammadarabshahe
┗━━🌺🍃━━━━━━━━━━━┛
مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ عبد الکریم حائری موسس حوزه علمیه قم از مراجع وارسته و علمای بزرگ و موفق تشیع بود که در سال 1355 قمری در قم از دنیا رفت و مرقد شریفش در مسجد بالا در حرم منور حضرت معصومه (سلام الله علیه) قرار دارد.
یکی از عجائبی که افراد موثق از جمله آیت اللَّه فرید محسنی (رحمة الله علیه) نقل نموده اند ماجرای زیر است:
هنگامی که آیت اللَّه حائری، سرپرست حوزه علمیه اراک (قبل از سال 1340قمری) بودند، برای مرحوم آیت اللَّه حاج آقا مصطفی اراکی نقل کردند:
در آن هنگام که در کربلا بودم و به درس و بحث اشتغال داشتم، شبی که شب سه شنبه بود و در عالم خواب دیدم، شخصی به من گفت: ای شیخ عبد الکریم ! کارها را انجام بده که سه روز دیگر خواهی مرد.
من از خواب بیدار شدم و حیران بودم و به خود می گفتم: البته خواب است شاید تعبیر نداشته باشد.
روز سه شنبه و چهار شنبه، مشغول درس و بحث بودم، تا اینکه آنچه در عالم خواب دیده بودم از خاطرم رفت، روز پنجشنبه که تعطیل بودم، با بعضی از رفقا به طرف باغ مرحوم سید جواد رفتیم، در آنجا قدر گردش و مباحثه علمی نمودیم تا ظهر شد، نهار را همان جا صرف کردیم، پس از نهار، ساعتی خوابیدیم، در همین هنگام لرزه شدیدی مرا فرا گرفت، رفقا در آنجا عبا و روانداز داشتند، روی من انداختند، ولی همچنان بدنم لرزه داشت و در میان آتش تب افتاده بودم، حس کردم که حالم بسیار و خیم است، به رفقا گفتم، زودتر مرا به خانه برسانید، آنها وسیله ای فراهم کرده، زود مرا به شهر کربلا آورده و به خانه ام رساندند، در خانه بی حال و حس، در بستر افتاده بودم، بسیار حالم دگرگون شد و در این میان به یاد خواب سه شب قبل افتادم، علائم مرگ را مشاهده کردم و با در نظر گرفتن خوابی که دیده بودم احساس کردم که پایان عمرم نزدیک است نزدیک شده است، در این حال، ناگهان دیدیم دو نفر ظاهر شدند و در جانب راست و چپ من نشستند، و به همدیگر نگاه می کردند و به همدیگر می گفتند، اجل این مرد رسیده، مشغول قبض روحش گردیم، در این هنگام با قلبی صاف و خالص به ساحت مقدس امام حسین (علیه السلام) متوسل شدم و عرض کردم: ای حسین عزیز، دستم خالی است، کاری نکردم و برای خود توشه ای فراهم ننموده ام، شما را به حق مادرتان حضرت زهرا (سلام الله علیه) از من شفاعت کنید، که خدا مرگ مرا به تاخیر اندازد، تا خود را برای سفر آخرت آماده سازم، هماندم دیدیم شخصی نزد آن دو نفر که می خواستند روحم را قبض کنند آمد و به آنها گفت: حضرت سید الشهدا (علیه السلام) فرمودند: شیخ عبد الکریم به ما متوسل شده و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم تا عمرش را به تاخیر بیندازد، خداوند شفاعت ما را پذیرفت، بنابراین شما روح او را قبض نکنید.
در این وقت آن دو نفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند سمعا وطاعة، آنگاه دیدم آن دو نفر همراه فرستاده امام حسین (علیه السلام) به سوی آسمان پرواز کرده و رفتند، در این هنگام احساس سلامتی و عافیت کردم، صدای گریه و زاری بستگان را شنیدم، که به سر و صورت می زدند، آهسته دستم را حرکت دادم و چشم را گشودم، دیدیم چشمم را بستند و به رویم روپوشی انداختند، خواستم پاهایم را بگشایم، متوجه شدم که انگشت بزرگ پایم را بسته اند، دستم را برای بلند کردن چیزی بلند کردم، شنیدم می گویند آرام شوید، گریه نکنید، که بدن حرکت دارد، آرام شدند، رو اندازی که به رویم انداخته بودند، برداشتند، چشم را گشودم و بند پایم را باز کردند، با دست به دهانم اشاره کردم که به من آب بدهید، ! آب را به دهانم ریختند، کم کم از جا برخاسته و نشستم، تا پانزده روز ضعف و کسالت داشتم و بحمد اللَّه به طور کلی از آن حالت، خوب شدم، و این موهبت بر برکت لطف مولایم امام حسین (علیه السلام) بود، آری به خدا سوگند.
✍️گنجینه دانشمندان. ج 1، ص 304.
#حضرتزهرا_سلاماللهعلیها
#سیره_علما
#کرامت
#آیت_الله_شیخ_عبدالکریم_حائری
تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام صلوات🌹
عضو شوید👇👇👇
🌹کانال #محمد_عربشاهی🌹
https://eitaa.com/mohammadarabshahe
شخصی در زمان تشرف به نجف اشرف به حضور #میرزای_نائینی رسیده بود.
میرزا ورقه ای را در پاکتی گذاشته و به او گفته بود: «پس از درگذشت من و آقای #میرزامهدی_اصفهانی آن را باز کن و بخوان!».
🌀بعد از فوت میرزای نائینی (۱۳۵۵ق) آن شخص نزد میرازی اصفهانی رفته و اجازه خواست تا پاکت را باز کند. وی نپذیرفته بود.
🔅در زمان تشییع پیکر میرزا (۱۳۶۵ق) آن ورقه در معرض دید خوانندگان قرار گرفت. میرزای نائینی بدین مضمون نوشته بودند:
«آقا #میرزا_مهدی_اصفهانی هر شب جمعه با طی الارض به نجف می آید و با هم به زیارت حرم امیرالمومنین علیه السلام می رویم سپس او به مشهد باز می گردد».
📚کتاب احیاگر حوزه خراسان؛ زندگانی آیت الله میرزا مهدی اصفهانی، ص ۴۵۰.
♨️جهت شادی روح ایشان و تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام صلوات🌹
#سیره_علما
#طی_الارض
#آیت_الله_میرزا_مهدی_اصفهانی
#کرامت
#کرامات_علما
عضو شوید👇👇👇
🌹کانال محمد#عربشاهی🌹
https://eitaa.com/mohammadarabshahe