eitaa logo
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
21.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
791 ویدیو
24 فایل
کانال مشاوره ازدواج و روابط عاطفی فهرست موضوعات https://eitaa.com/mohammadi2i/12923 لیست کارگاه ها https://eitaa.com/mohammadi2i/2915 تلگرام ما t.me/mohammadi2i تعین وقت و تهیه کارگاه ها @F_Shojaeeii مکتب‌ خونه @soalatkhososi تنهایی @anjomantanhai
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعواهام واقعا سر چیزای چرته خیلی چرت به قدری که وقتی بهش فک میکنم خودم به خودم میگم این بچه بازیا چیه😐 یه بار قهر کردم سر اینکه عکس مبلی که با مامانم اینا خریده بودیم رو براش فرستادم گفتم این چطوره گفت خوبه و فلان، گفتم بابا شوخی کردم این زشته نخریدیم، گفت واای خدایا شکرت این چیه بابا😒😒😂 نگو واقعا خریده بودیم🤣🤣🤣 منم قاطی کردماااااااا که نظر واقعیشو همون اول نگفته کرم از من بود کلا شبش رفتیم بیرون که از دلم در بیاره، بد تر دعوا کردیم با موتور بودیم، گفتم بزن بغل پیاده میشم خودم میخوام برم خونه😶 ساعت ۱۱ شب اونم عصبانیییییی حالا به مسخره میگفتماااا گفتم نزنی بغل خودمو پرت میکنم اونم زد بغل از ترسش 😂😂😂 حالا تو دلم داشتم میخندیدم رفتم نشستم تو ایستگاه اتوبوس واسه اینکه حالم جا بیاد رفت آب بگیره، بازش کرد برام ولی نگرفتم از دستش، نیم ساعتی جفتمون سکوت بودیم، آخر سر اومد بگه لجبازی رو بذار کنار با یه حالت عصبانی طور بطری رو سمتم تکون داد که بگه بسه دیگه اه کل آب پاچید تو صورتم یادش نبود درش بازه
امشب خانمم بهم می گفت: "اگر به مناسبت تولدت در مورد من بخوای ی آرزو کنی، چی می خوای از خدا؟" منم گفتم: آرزو می کردم مثل تلوزیون کنترل داشتی، هر موقع دلم می خواست خاموشت می کردم یا صدات رو کم و زیاد می کردم. هر موقع هم حوصله اخلاقت رو نداشتم، شبکه ات رو عوض می کردم. هیچی دیگه الان نشستم روی پله دم درب مسجد. چون امشب دیر رسیدم، مسجد بسته بود. ✋😶 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂ پ.ن: چیز بدی گفتم؟ خب آرزو بود دیگه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین دعوای بعد عقدمون، سر این بود که منو ماه رمضان برد شهرستان. روز قدس سپردم که منم ببر راهپیمایی. واسم خیلی مهم بود چون یه سالم غیبت نکرده بودم دیگه امسال که طوفان‌الاقصی هم بود و... خواب بودم گفت دارم میرم جلسه بعد راهپیمایی. خلاصه ناهماهنگی شد و من سپرده شدم به مادرشوهرم و ایشونم گفتن بیا بشینیم سیب زمینی پیاز خورد کنیم. بدتر این‌که همون ساعت جاریم و برادرشوهرم رفتن، و در حالی که من مشغول سیب‌زمینی بودم مادرشوهر و پدرشوهرم رفتن سبزی بخرن و مسیرشون خورده بود رفته بودن راهپیمایی 😐😭🤦‍♂ خلاصه خیلی خیلی عصبانی شدم. پنجاه دقیقه تمام گریه کردم. وقتی اومد جوابشو نمی‌دادم. زنگ میزد به گوشیم که به اون بهانه بکشدم تو اتاق نمی‌رفتم.
اولین دعوای ما بعد عروسی بود، یه هفته بعد عروسی پدرمادرش اومدن خونمون چون شهرستان بودیم. نه اومدن جهیزیه‌م رو ببینن نه پاگشام کرده بودن! بعد من هنوز زیاد با فرهنگ و رسم و رسومشون آشنا نبودم. این‌ها دو روز موندن خونه ما، صبحی که می‌خواستن برن ساعت هفت صبح بود، من هم از همه‌جا بی‌خبر، شوهرم می‌خواست بره سرکار، من بیدار شدم گفت من دارم می‌رم خداحافظ! من هم فکر کردم مامان باباش فعلا خواب هستن و بعدا راه میفتن. گرفتم خوابیدم. نگو این از خواب‌آلودگی مغزش کار نکرده، اون‌ها داشتن می‌پوشیدن برن! بهشون گفته رفتید در رو سفت ببندید! و رفته! اون‌ها هم خودشون اصلا من رو صدا نزدن و گذاشتن رفتن! ساعت نه با بدبختی بیدار شدم رفتم بیرون دیدم هیچ‌کس تو خونه نیست. خواستم بهشون زنگ بزنم حالم نیومد. ظهر شوهرم اومد خونه، انگار خبر فوت کسی رو بهش داده بودند. نالان و گریان و حال بد! ترسیدم گفتم چی شده؟ با غصه فراوان گفت آیا به مهمونات صبحونه دادی؟ بدرقه‌شون کردی؟ من هم از همه‌چی بیخبر گفتم اون‌ها بیخبر رفته بودن و من رو صدا نزده بودن تو هم به من گفتی بخواب! از کجا بدونم! دیگه کلی سرزنشم کرد و گفت مامانش زنگ زده بهش شسته گذاشته کنار😅 تا شب من گریه می‌کردم اون با خودش درگیر بود کلی طول کشید تا بفهمه خودش اشتباه کرده و نه در مورد رسمشون چیزی به من گفته نه بیدارم کرده!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو عقد اولم همسرم بعد اینکه متوجه شدم همسرم سیگاری حرفه ای هستن با شغل موجه! درحد روزی ۲پاکت ..!!!! من کلا هنگ‌بودم‌چون قبل عقد تو خواستکاری ازش سوال پرسیده بودم کفته بود نه! وقتی بهش گفتم ..دلخوری پیش اومد .. خلاصه همون مردی که بهم خیییییییلی محبت میکرد و‌دوستم داشت عاشقم بود تو دعوا یه حرفها یه چیزایی میکفت دلم میشکست ..عصبی میشد داد میزد سرم ..تو چند تا از بحثهااگر نزدیکش بودم قطعا کتک میخوردم ازش .. بعد دعوا هم انقد میگفت غلط کردم ببخش و میچسبید بهم که‌برام مسخره میومد هم خودش هم محبتهاش هم دعواهاش .. همسر دومم هم نازک نارنجی بود همش بایذ من کوتاه میومدم اصلا نباید چیزی میگفتم و ایشون خود بخودی یهویی قهر میکرد ناراحت میشد .. گاها هم با گفتارش نیش میزد مثل مار افعی ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین دعوای ما تقریبا یک ماه بعد از عقد بود سر اینکه مامانم پیام های گوشی منو خونده بود. شوهرم چون از دست مامانم ناراحت شده بود درباره مامانم پیام داده بود منم تو اتاق پیش شوهرم بودم گوشیم لازم داشتم اومدم دیدیم دست مامانمه مامانم هم قرمز شده از عصبانیت من گفتم چرا خوندی بعد با من کلی دعوا راه انداخت و شوهرمم تو اتاق و بعدش منو و شوهرم دعوامون شد. ی سال و نیمه گذشته ولی هنوز یادم نمیره، از اون به بعد خانواده و شوهرم رو در رو باهم همیشه دعوا داشتن و رابطه خانوادم و شوهرم اصلا درست نشده و مامانم همه جا رو درباره دعواهاشون پر کرد و کل فامیلم به ی چشم دیگه به من و شوهرم نگاه میکنن که دوست ندارم اصلا برم تو جمع خانوادمون و چون اومدم خونه خودم مامانم فکر میکنه شوهرم نمیزاره برم و همیشه سرم منت میکنه و جلو خودم پیش همه بد میگه از شوهرم😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین دعوای ما سه چهار روز بعد از عقدمون بود رفته بودیم خونه مادرشوهرم و همسرم علاقه شدیدی به خواهرش داشت و خیلی زیاد بغلش میکرد و یا روی پاش مینشوند و یا کلا رفتار های چندش دیگه .. قربون صدقه های عجیب غریب و غیره هرچی ام باشه جلوی من نباید این کارو میکرد منم بعد یکی دو روز خیلی محترمانه گفتم خانوما حسودن و نباید این کار هارو جلو من بکنی وقتی من نیستم اینجوری باهاش رفتار کن... خلاصه بعدشم سر یه موضوع مسخره دیگه دلخور شدم و اولین دعوامون شکل گرفت... بعد از اون هم اکثر دعواهامون سر همون خواهر شوهرم هست که به مقدار زیادی از نظر من توسط خانواده لوس شده و خیلی روی اعصابمه.... تحملش برای من صبر ایوب میخواد😕 😕
وقتی می خواستم عقد کنم، همسرم خیلی دوست داشتن بریم مشهد و اونجا عقد کنیم اما بنا به شرایطی که داشتیم امکانش نبود. همسرم خیلی دوست داشتن عقدشون رو آقا بخونن چون مهریه شون هم 14 سکه بود، اما من اعتقادی نداشتم که وقت رهبر مملکت رو برای امورات شخصیم بگیرم. گفتیم خب حالا که نه مشهد رفتیم و نه عقد رو آقا می خونن، زمان خوبی رو انتخاب کنیم. سرکوچه منزل خانواده همسرم ی دفتر خونه بود، رفتیم تا نوبت بگیریم اما همه مناسبت ها پر بود. در نهایت عقد ما رو ی آدم معمولی و در روزی که مناسبت خاصی هم نبود خوندیم. تازه چون مناسبت خاصی نبود، کلی هم بهمون تخفیف دادن. یادمه هزینه دفترخونه مون شد 250 تومن. اولین دعوامون رو هم خانمم شروع کرد. ی جوری باهام دعوا کرد که بعدش برای این که از دلم در بیاره سه تا کادو برام خرید. اولین برخورد فیزکی مون هم از طرف خانمم بود که خودش دستم رو گرفت. منم گوشش رو گرفتم کشیدم و گفتم تا حالا کجا بودی؟ از این که با دست عسل بذاریم دهن همدیگه هم خیلی بدم می اومد، انجامش ندادیم😶✋ 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂ پ.ن: مورد خوب پیدا کردید ازدواج کنید. معطل محل عقد و عاقد هم نباشید.
اخیرا به واسطه مشاوره هایی که داشتم، متوجه شدم برخی ها بنا به شرایط شون وارد عقد موقت میشن و چون آموزش‌های لازم رو برای وارد شدن به ازدواج موقت ندیدن دچار وابستگی عاطفی یا جنسی میشن و در نهایت آسیب می بینن. منابع رو نگاه کردم، آموزش منسجمی وجود نداره و صرفا به بیان توصیه ها اکتفا شده. با توجه به پیچیده شدن شرایط ازدواج دائم و آسیب دیدن افراد در ازدواج موقت، تصمیم گرفتم یک کارگاه رو شروع کنم که به بیان آموزش‌های لازم در دوران عقد موقت اختصاص داره. توی این کارگاه مسائل زیر رو توضیح میدم: - نیازهای که بهتره با ازدواج موقت اقناع بشه. - آمادگی های لازم برای شروع رابطه عاطفی - آموزش مسائل جنسی - ویژگی های آدم امن - چگونگی شناخت در ازدواج موقت - باید ها و نبایدهای عقد موقت - خودارضایی بهتره یا عقد موقت - بعد از تموم شدن رابطه با نیازهام چیکار کنم؟ - اگر بچه دارم، چه نکاتی رو باید در عقد موقت بیشتر رعایت کنم؟ - چه افرادی نباید عقد موقت رو تجربه کنن؟ قیمت 250 تومن دوستانی که مایل هستن کارگاه رو تهیه کنن به خانم شجاعی پیام بدن @F_Shojaeeii 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
متاسفانه در حال حاضر جامعه ما داره پیک آمار طلاق رو تجربه می کنه!! ازدواجی که قرار بود پیشرانی برای حل آسیب‌های اجتماعی و سلامت اخلاقی جامعه باشه، الان هم خودش معضلی شده و هم انتخاب های نادرست و به تبع اون طلاق های فراوانی که اتفاق می افته. (طبق آمارها حدود 5 میلیون زن مطلقه در کشور وجود داره). من معتقدم جامعه ما در حال تجربه کردن یک سونامی جنسی است و حداقل کاری که می شه انجام داد، ارائه آموزش های لازم برای افراده. کارگاه جدید هم شامل جزوه و هم شامل صوت میشه. (مطالبش 25 شهریور آماده میشه) قیمت عادی 200 تومن قیمت پیش فروش 99 تومن دوستانی که مایل هستن می تونن برای تهیه کارگاه مبلغ 99 تومن رو به کارت شماره 6362141124991317 یا 6280231391540787 به نام محمد واریز کنن و رسیدش رو برای خانم شجاعی بفرستن @F_Shojaeeii 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
930.5K
این روزا همه تبریک می گن بابت مدال. اما من ی چیزی دیگه رو می خواستم بهتون بگم. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
کسانی که سابقه ازدواج موقت دارن، تجربه شون رو برام بفرستن @mohammadii3 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام حاج فصال برای سوال ۱۰۰ من به عنوان یه پسر دوبار سابقه ازدواج موقت دارم👀👀 چون واقعا نیاز داشتم و کسی نبود که حتی بگه تو آدمی؟ نمیخوای ازدواج کنی؟ منم گفتم بدرک عواقبش میرم دنبالش هر چی میخواد بشه بشه یکیشون حدود یه ماه بود البته با یه بار تجربه رابطه و یکیشون نیم ساعت🤚 اولین تجربه عالیییی بود چون واقعا لذت واقعی از رابطه جنسی رو بردم دومی زیاد خوب نبود چون کم بود و زود تموم شد🤧 الانم باز دنبالشم چون کسی زنم نمیشه😆 البته هیشکی نمیدونه اینو جز من و شما و فالوراتون😬😂 ؟😒 🤦‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام به نظرم صیغه هم مثل رابطه دوستیه، با این تفاوت که حلاله تو هر دو نوع رابطه، وابستگی بوجود میاد بخصوص برای دختر. من راضیم ازینکه با یه آدم امن محرم هستم، تا قبل ازین قضیه از نظر جسمی و روحی خیلی تحت فشار بودم، به هر موجود مذکری به چشم کیس دوستی و ازدواج نگاه میکردم، با هر توجهی مدتها تو فکر بودم، وارد روابط دوستی بی تعهد و کوتاه مدت شده بودم فقط بخاطر رفع نیازم. همیشه بخاطر فشاری که روم بود کمر درد بودم، افسرده بودم، از هیچی لذت نمیبردم، منتظر یه نقطه شروع تو زندگیم بودم ..... ولی با ورود ایشون همه چی خیلی خوب شد، دردهای جسمی و روحیم از بین رفت، شروع کردم به حرفه آموزی، اعتماد به نفسم خیلی رفت بالا. تا قبل از ایشون فکر میکردم من لایق دوست داشته شدن نیستم، اما الان ایشون بخاطر من خیلی کارها انجام میده و دوستم داره مهمتر از همه اینکه تو دوران پریود یکی رو دارم که بی دلیل باهاش دعوا کنم و اونم سکوت کنه. تو ناراحتیهام کسیو دارم که براش گریه کنم و زار بزنم و اون آرومم کنه. از طرفی گاهی با هم دلخوری و ناراحتی هم داریم مثل زن و شوهرا! من به دخترای بالای ۳۵ سال توصیه میکنم حتما با یه آدم امن محرم بشن و نیازهاشون رو برطرف کنند. مگر تا کی زنده ایم که بخوایم همه چی رو آک نگه داریم یا با گناه رفع نیاز کنیم؟ با احترام به همه اعضای کانال؛ دوستانم که چهل ساله شدن و پارتنر ندارن رو میبینم که چقدر مشکلات روحی و جسمی دارن، افسرده ان، عزت نفس ندارن و احساس تنهایی میکنن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با توجه به نظرات و ویسی که در کانال گذاشتین به نظر میرسه میخواین به نتیجه‌گیری اینکه صیغه خوبه و لازمه برسید اقلا برای قشری خاص اما چیزی که هست هر انتخابی در کنار فواید مضرات و احتیاط هایی داره به عنوان یه کادر درمان میخوام بگم لطفا لطفا لطفا هر نتیجه‌ای میخواین بگیرید بگید موارد احتیاط مثله مراقبت از سلامت جسمی،جنسی، روانی شونو در اولویت قرار بدن از امکان افسردگی یا تنوع طلب شدن و اختلالات جنسی تا بیماری های جنسی و مقاربتی لطفا بگید مراقب مولتی پارتنر ها و مولتی پارتنر نشدن! باشن لطفا واکسن های لازم مثله گارداسیل؛ و مراقبت های لازم مثله....رو انجام بدن لطفا تست و غرباگری های لازم ؛ هپاتیت،اچ‌ای‌وی ....رو بدن لطفا ...
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
#حاج_فِصال_نوشت #طرح_پیش_فروش #کارگاه_شماره_11 #مهلت_یک_هفته متاسفانه در حال حاضر جامعه ما داره پی
مهلت باقیمانده 6 روز توی این کارگاه بنا دارم هم تجربیات افراد از ازدواج موقت رو بیارم و هم نکاتی رو که باید برای ازدواج موقت رعایت کنید، توضیح بدم. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂ پ.ن: کانال دومم هست، اگر حذف شدم، توی این کانال ادامه میدم بحث رو @soalatkhososi
ادامه سوال عقد موقت توی کانال تلگرام انجام میشه. چون خیلی ها پیام دادن و اعتراض کردن. http://t.me/mohammadi2i 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
99K
تموم شدن رابطه ای عاطفی تون چه تاثیری بر روح و روان تون گذاشت؟ بعد از تموم شدن رابطه چه حسی داشتید؟ @mohammadii3 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احساس خفگی احساس کمبود همه چی انگاری فلج روحی میشیم هیچی خوشحالمون نمیکنه همه چی بی اهمیت میشه و فقط مثل خمار ها دنبال همون حسی ولی کاری نمیشه کرد واقعا حس خماری شدیده ولی روحت درد میکنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موقعی که میخواستم تمومش کنم اصلاااا فکر نمیکردم بعدش حالم بد شه. با خودم میگفتم من به این همه خاستگار جواب منفی دادم اینم روش. بعد از این که تموم کردم تا دوهفته حالم خیلیییی خوب بود. حس آزادی داشتم. حس رها شدن از استرس. ولی بعد از دو هفته کم کم حالم بد شد. تا جایی که احساس می‌کردم یه چاقو تو قفسه سینم فرو کردن.شبا وویساشو گوش میکردم و چتامونو میخوندم آروم میشدم بعد میخوابیدم. هر ثانیه چکش میکردم که کی آنلاین شده. اگه دو ساعت آنلاین نمیشد دلشوره میگرفتم. بعضی وقتا تو ذهنم باهاش حرف میزدم، موقع کارای خونه، توراه دانشگاه، غذا پختن و... براش کارای روزمرمو تعرف میکردم، از درس و دانشگاهم تعریف میکردم، از دوستام براش میگفتم، قول و قرار ها و حرفامونو مرور میکردم، عروسیمونو اونجوری که اون میخواست تصور می‌کردم... توی همین حال ها خودمو دل داری میدادم که اون خیلی منو دوست داشت، حتما دوباره پیام میده یا دوباره زنگ میزنه، یا مامانشو می‌فرسته باهام حرف بزنه... دوسال با همین امید زندگی کردم. ولی هیچوقت نه پیام داد نه زنگ زد نه مامانشو فرستاد.... رفت که رفت... الانم با اینکه شنیدم داره ازدواج میکنه ولی هنوز اون امید از بین نرفته ، نمیدونم چیکار کنم این امید از بین بره.
اگر از تموم شدن رابطه عاطفی تون 6 ماه گذشت و همچنان حال تون بد بود، حتمااااااااا با یک مشاور صحبت کنید. اصلاااا طبیعی نیست بعد از 6 ماه همچنان روح و روان تون درگیر رابطه باشه که تموم شده. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسی شبیه به مرگ، ولی نمیمردم... دلتنگی و یادآوری لحظاتی که باهاش بودم، لحظه لحظه داشت جونمو میگرفت... بی قراری،یه حسی شبیه خفقان چون به کسی نمیتونستم بگم... تپش قلب و حمله های عصبی حتی توی خواب... گریه های گاه و بیگاه ... تب و ضعف های بی علت... خلاصه شو بخوام بگم:مرگ تدریجی انگار دارن قلبتو مچاله میکنن و نباید دم بزنی،انگار خودت با دستای خودت داری قلبتو از سینه ت میکشی بيرون و مجبوری زنده بمونی... هر چی از عمق فاجعه ش بخوام مثال بزنم کمه... و تمام مشکلات روحی یه طرف،باعث یه سری بیماری های جسمانی هم شد متاسفانه...