تیپم تو اولین خواستگاری که رفتم! #قشر_برگ_گُلی

سلام وقتتون بخیر انگار میخوان برن مدرسه ... #عقاب

#نقد_لباس به نظرم تیپ آقاپسر تیپ معمولی ای بود ولی کفش اسپورت واقعا برای خواستگاری خوب نیست ولی اگر لباسشون اتوی بیشتری داشت و یا ساده بود از نظر من بهتر بود(این سلیقه شخصیم هست) به شخصه اگر فردی با این تیپ بیاد علاوه بر لباس به نکات دیگه آراستگی ظاهریشون(مثل مرتب بودن موها،خط ریش و ...)هم توجه میکنم #قشر_ظالم

باورم نمیشه با این تیپ رفته خواستگاری😂 پسرا خواهشاً کت و شلوار بپوشید اگه رسمی دوست ندارید ، تک کت بپوشید شلوار اسکینی هم نپوشید هیچ وقت مخصوصا اگه پاهاتون لاغره #قشر_هات_چاکلت

استایلت خوب نیس، حداقل خوب عکس بگیر مرد

عکسی که دخترا از خودشون میگیرن vs عکسی که پسرا از خودشون میگیرن دیگه سکوت میکنم #عقاب_ها vs #جوجه_ها

لباس جوجه پنبه ای 🫡 #قشر_کافر_بی‌نماز

عکس خواستگاری نا فرجام ما چون تو ماه صفر بود مجبور به رنگ تیره بودم #قشر_جوجه_پنبه_ای

#حاج_فِصال_نوشت #جمع_بندی(1) #سوال_104 لباس هر کس می تونه نشون دهنده شخصیتش باشه. پس هم خانواده ها و هم دختر و پسر توی مراسم خواستگاری بهتره پوششی رو انتخاب کنن که از لحاظ رنگ و مدل با ارزش های دینی شون تناسب داشته باشه. از طرفی برخی ها به اشتباه فک می کنن لباس روز خواستگاری باید لباس عادی یا لباس کار روزانه باشه و از طرف دیگه برخی ها لباس های مجلسی شیک، با آرایش های تند رو مناسب می دونن. بهتره بدونید هیچ کدوم از این لباس ها مناسب مراسم خواستگاری نیست و بهتره لباس متناسب بپوشید. پسرا بهتره در جلسه اول لباس رسمی (کت و شلوار) بپوشن و اگر بنا به ادامه خواستگاری شد، تیپ اسپرت برای جلسه بعدی انتخاب مناسبی می تونه باشه. دخترا بهتره برای جلسه اول لباسی آراسته و مناسب بپوشن و ترجیحا از چادر رنگی استفاده کنن. برای انتخاب رنگ لباس، رنگ های روشن و آرامش بخشی مثل آبی روشن، بژ، نسکافه ای، صورتی، سبز آبی، لیمویی یا کرمی انتخاب های مناسبی می تونن باشن. اولین مولفه برای انتخاب رنگ لباس خواستگاری توجه به رنگ پوست تون هست، اگر پوستی سبزه دارید بهتره از ترکیب رنگ های گرمی مثل نارنجی و بنفش استفاده کنید. انتخاب بهتر اینه که رنگ های روشن و سرد رو برای لباس کنار بذارید و برای حجاب سر از رنگ های گرم و درخشان استفاده کنید. مدل لباسی رو که انتخاب می کنید باید با عقاید فرهنگی و مذهبی شما متناسب باشه. اگر بصورت معمول چادری هستید در روز خواستگاری هم چادری رنگی و زیبا سر کنید، چادری که خیلی طرح شلوغی نداشته باشه و سنگین هم نباشه. کت و دامن، کت و شلوار، دامن های پلیسه، شومیزهای آستین دار با یقه های انگلیسی، مانتوهای سنگ دوزی، مانتوهای شنلی و پیراهن های راسته کوتاه یا بلند برای شما مناسب نیستن. بقیه موارد رو توی کارگاه شماره 12 مفصل توضیح میدم. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂

#حاج_فِصال_نوشت #ادامه_سوال_104 #آداب_نحوه_برخورد_در_جلسات_خواستگاری دخترا از نحوه برخورد پسرا توی جلسات حضوری خانواده ها بگن. پسرا از نحوه پذیرایی و رفتار خانواده دخترا بگن. بدترین برخوردی که توی ملاقات ها داشتید چی بوده؟ @mohammadii3 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂

https://eitaa.com/mohammadi2i/15981 ما رفتیم خواستگاری یه دختر خانمی باباش با لباس شلوار راحتی استقبالمون اومد بعدشم رفت سرویس بهداشتی بلند بلند فین می‌کرد دماغش رو 😐🥴 #قشر_جوجه_پنبه_ای #قشر_اسیب_پذیر

از نحوه ی پذیرایی دخترا و خانواده ش بگیم؟! تموم شد اون دوران!! الان دیگه دخترخانوما و خانواده شون ، دو سه جلسه اول رو ، مهمانِ آقا پسر و خانواده ی پسر هستن ، توی کافه.. و بدترین رفتاری که از خانواده ی دختر دیدیم این بود که بعد از دو جلسه صحبت در کافه ، ازشون اجازه خواستیم برای ادامه آشنایی ، منزلشون خدمت برسیم، که معتقد بودن تا خوب همو نشناختید منزل بی منزل...از ما اصرار و بهشون برخورد و تامام😄 #مهمان_نواز_باشیم #قشر_برگ_گلی

یکی از سم ترین اتفاقاتی که برام افتاد این بود: جلسه دوم که تشریف آوردن منزل، پسر و عروس و نوه‌ی یک ساله‌شونم اومده بودن بعدا مامانم گفت موقعی که ما داشتیم تو اتاق صحبت می‌کردیم، پدر آقاپسر نوه رو بغل گرفتن و داشتن راه میبردن؛ رفتن یه دور تو آشپزخونه‌ زدن و برگشتن😂😐 #مردحسابی‌بشین‌سرجات‌چیکار‌‌به‌آشپزخونه‌داری؟ #آشپزخونه_حرمت_داره_نه_لذت #فضول_نباشیم

خانواده‌ی ما معتقدن جلسه‌ی اول باید بیرون از خونه باشه تا فقط آشنایی حاصل بشه و آقا پسر توی خرج گل و شیرینی نیفته؛ بنابراین اولین جلسه‌مون توی مزار شهدا بود... وقتی آقا پسر اومد روی نیمکت کنار من نشست، بعد از حدود پنج دقیقه گفت و گو بهم گفت: ( توی ازدواج، زیبایی چهره خیلی مهمه، هرکسی که بگه قیافه برام مهم نیست، ادعای زیادی کرده، همه براشون مهمه که همسرشون زیبا باشه... ایکاش خانوادتون عکستون رو برای من فرستاده بودند که مجبور نباشید زحمت بیفتید این همه راه بیاید تا اینجا) و بعدش بلند شد و رفت.... #نظرات_دوستان #سوال_104

#حاج_فِصال_نوشت این کلیپ ی دیدار قدیمی آقا با یکی از خانواده های شهدای ارمنی هست. نحوه برخورد آقا رو ببینید. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂

مادر آقا پسر به محض ورود دختر: من شیرینیم رو بخورم، میرم ( نپسندیده بود ) #پسر_می‌پسنده_مادر_نه

مادر آقا پسر تو اولین دیدار دستم رو دراز کردم سلام بدم انقدر محو سرتاپام بود دهنش باز بود و دست منم چند ثانیه تو هوا مونده بود بعدشم وقتی نشست همه جای خونرو با دقت نگاه میکرد هر چند وقت یکبارم سرتاپامو با دقت #نظرات_دوستان #سوال_104

با مامانم چند وقت پیش رفتیم خواستگاری برای برادرم وقتی رفتیم چند دقیقه ای منتظر موندیم کسی نمیومد دم در و آخر سر دختر بچه کوچیکی رو فرستادن دم در و هیچکس استقبال نیومد بعد دو سه دقیقه ای هم تو حیاط منتظر مادرشون بودیم که بیان تا بتونیم حداقل وارد خونه بشیم چون کسی تو پذیرایی نبود بعد اومدن مامانشون هم دختر خانم ده دقیقه یک ربعی طول کشید تا بیان.....🚶‍♀ #نظرات_دوستان #سوال_104

آقا پسر جلسه اول آشنایی پرسید اوقات فراغتم چجوری می‌گذره؟ گفتم کتاب، فیلم، پیلاتس، تماشای فوتبال و ... گفت چه تیمی؟ گفتم پرسپولیس شروع کرد با لحن تهاجمی و متعصبانه به کل کل فوتبالی و کلا بحث عوض شد 😐 سکوت کردم تا کری خوندنش تموم شه ... بعد راجع به شغل پرسید. گفتم توی مدرسه علمیه معاون پژوهشم، کارمم دوست دارم با لحن تحقیرآمیز و تمسخر گفت: همچین میگی کااااار حالا انگار چقدر حقوق می‌گیری؟! (دو میلیون حقوقم بود ولی برکت داشت و برام مهم نبود که کمه یا زیاد) 🥲 آقا املاکی بود و ادعا میکرد خیلی متموله تا مدتها هم پیگیر بود که چرا نپسندیدمش؟ #اختلال_خودشیفتگی؟! #اون_واسطه_رو_نمیبخشم -_- #فرهنگ_و_شعور_خریدنی_نیست

سلام اولین دیدار آقا پسر وقتی اومدن خواستگاری عمه ایشون گفتند که من برم کنارشون بشینم تا مادر و آقا پسر بنده رو ببینند آقا پسر تا من اومدم روبرو نشستم یجوری سرشونو انداختن پایین خیلییییی پایینا پس گردنشون معلوم میشد خیلی انگار خجالتی بودن 😕 #نظرات_دوستان #سوال_104

#حاج_فِصال_نوشت دوستی کتاب "آنیماه" رو بهم داده بودن. امروز خوندمش. کوتاه و مختصر و مفید بود. خیلی با کتابش ارتباط نگرفتم. خیلی حرفی برای گفتن نداشت. اما برخی اشعارش خوب بود. #معرفی_کتاب #عالیه_مهرابی 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂

واي من روز خواستگاري اينقدر استرس داشتم و خجالت ميكشيدم كه موقع تعارف شربت دستام شروع كرد به لرزيدن🤦‍♀و سيني تكون خورد دو سه تا از ليواناي شربت رو ريختم 😩🤦‍♀ حالا اين هيچي😐بعد كه نشستم ديدم چادرم رو از روي چپش پوشيدم 😩😩😩😩 آخه چرا؟! 🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀ البته الان همون خواستگار شوهرمه😁😎 #قشر_ميوه_پوست_كن