#حاج_فِصال_نوشت
"هر که در این سرا شد آبش دهید نانش دهید و از ایمانش نپرسید"
خواندن همین چند جمله بر جلد کتاب کافی بود تا با "دل سوز" نوشته سید مصطفی موسوی چن روزی رو بگذرونم.
دو خط داستان که این همه کاغذ و برگ حروم کردن نداشت. طلبه ای جوان، عاشق دختری میشه که خانواده اش با ازدواجش مخالفن. ی رابطه یواشکی شبه عاشقانه. همین!
بقیه اش شاخ و برگ های الکی و بیخود! وارد کردن ی خانم دیگه توی داستان اصلا نیاز نبود، نه تنها ارزش متن رو بالا نبرد، بلکه موجب اطاله کلام بود. اگر داستان با خود شخصیت "بهار" ادامه پیدا می کرد خیلی بهتر بود.
سکانس هایی از داستان مثل قهوه خانه یا چرخه مهربانی بشدت به دلم نشست. اما کلیت داستان چنگی به دل نمی زد. شبیه برخی سریال های بی سر و ته بود. داستان روال آرام و ساکتی داره و نقش اول داستان بیشتر شنونده ست تا گرداننده داستان. نقش اول داستان آدم پخته ای نیست.
من از کتاب هایی که قهرمان عاقلی ندارن، خوشم نمی یاد. در کل فقط ارزش یک بار خوندن رو داره.
#معرفی_کتاب
#دل_سوز
#سید_مصطفی_موسوی
#گلبم_درد_گرفت_از_دست_نویسنده
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂