سلام آقای محمدی
ما دوران محرمیت و نامزدیمون حدود ۲ ماه بود و بعد از اون عقد و عروسی رو باهم کنار شهدای گمنام گرفتیم.
وقتی که دعوت نامه هارو پخش میکردیم خیلی ها فکر میکردن ایده بیخودیه و خیلییی سادهست.
ولی تیم تدارکاتمون صندلی و میز اجازه کردن؛ رومیزی های قشنگی داشت و از همه مهمتر فضا سازی و چینش صندلی ها خیلی خوب بود.میوه و شیرینی هم بسته بندی دادیم.
سفره عقد هم خیلی قشنگ بود.
و حتی با اینکه مکانش مذهبی بود و تقریبا چون محیط عمومی بود مهمون ها لباس پوشیده داشتن و من هم یه کت و شلوار ساده پوشیده بودم و آرایش خیلیی کمی داشتم ولی زنونه مردونه جدا بود و مردها اصلا منو ندیدن.
یه دسته گل رز مینیاتوری کوچیک گرفته بودیم که خیلی شیک شده بود.
با همسرم قرار گذاشته بودیم خرج اضافه نکنیم و ماشین رو هم گل نزنیم ولی خودشون ماشین روهم برده بودن گل زدن. حقیقتا سوپرایز شدم..
بعد از اینکه عقد تموم شد هم، تعدادی از فامیلای نزدیکمون یهویی اومدن خونه پدرم و ماهم شام دادیم..مولودی ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا هم پخش کردیم.
الحمدلله حتی از یک نفر هم نشنیدیم که از یه جای مراسم ناراضی باشه و همه مهمونا خیلی خوششون اومده بود
اینم یادم رفت بگم.یکی از دوستانمون مداح بودن و بهشون گفتیم که بیان یه مولودی بخونن و حالت مجری گری داشته باشن.کوتاه بود ولی خیلی خوب بود.بالاخص اینکه قبل از عقد سلام به اباعبدالله دادیم.حتی بعضی مهمون هامون که مذهبی هم نبودن خیلی از آرامش و لذت اون لحظه میگفتن..
و یه نکته دیگه.خانوما یکم موقع مولودی کل میزدن که چون زنونه مردونه جدا بود راحت بودن
الحمدلله خیییلی مراسم دلنشین و لذت بخشی بود😍
#عقاب_کم_توقع
#جوجه_پنبه_ای_آقا
#عروسی_کم_خرج
#کی_گفته_عروس_کم_خرج_ارج_نداره؟!