eitaa logo
عقل سرخ | مهدی محمدی
4.5هزار دنبال‌کننده
230 عکس
16 ویدیو
4 فایل
تحلیل اطلاعات در حوزه امنیت ملی ارتباط با ادمین: @aqlesorkh
مشاهده در ایتا
دانلود
نشانه شناسی رسیدن به قله مهدی محمدی روزنامه وطن امروز، 4 شهریور 1402 از یک نظرگاه روزمره نگر، تاکتیکی و خبرزده، این سخن که نزدیک قله قرار داریم ممکن است غیرواقع بینانه به نظر برسد. چطور با وجود این همه مشکلات نزدیک قله قرار داریم؟ از یک منظر توجیه گر و سطحی نیز، اینکه نزدیک قله قرار داریم به جای اینکه یک واقعیت عینی در نظر گرفته شود که باید روی آن ایستاد و بر اساس آن برنامه ریزی کرد، به یک شعار فروکاسته می شود که می توان آن را روی بیلبورد های شهری نصب کرد بی آنکه واقعا تبیینی صورت گرفته و حقیقت آن آشکار شده باشد. آنچه جامعه ایرانی در این مقطع از تاریخ خود به آن نیاز دارد از قضا واقع بینی مضاعف است. همین که به اندازه کافی واقع بین باشیم و به قول آن فیلسوف اروپایی «سر خودمان را از پنجره بیرون بیاوریم» آن وقت خواهیم دید که این جمله تا چه حد واقع بینانه و از قضا سخت گیرانه است. مهم ترین ویژگی رهبر انقلاب در این مقطع نیز همین واقع بینی حیرت آوری است که به جامعه و جهان ما تزریق می کند اما عموما در سطحی بحث ناشده باقی می ماند و حقایق مهم نهفته در پس این سخنان مکتوم نگه داشته می شود. این سخن اکنون چه معنا دارد که ما نزدیک قله قرار داریم؟ یک شیوه بسیار راهشگا برای ارزیابی این این مسئله این است که ببینیم در رویارویی مستمر و عمیقی که میان ایران و دشمنانش در جریان است، آنها می خواسته اند ایران را از رسیدن به چه چیزهای بازدارند و اکنون آن چیزها در چه وضعیتی هستند. برنامه هسته ای مثال خوبی است. بیش از دو دهه است که دشمنان ایران تلاش کرده اند ایران را از داشتن یک برنامه هسته ای صنعتی شده منصرف کنند نه به این دلیل که فکر می کردند ایران روزی سلاح هسته ای خواهد ساخت، بلکه به این دلیل که می دانستند برنامه هسته ای به عنوان یک صنعت مادر کشور را رشد خواهد داد، عزت ملی را افزون تر خواهد کرد و از همه مهم تر وضعیت ژئوپلتیکی ایران به نحو جهشی ارتقا خواهد داد. اکنون ایران از یک مسیر بسیار غیرمعمول (که نه شامل ساخت سلاح می شود و نه شامل اعانه گرفتن از قدرت های بزرگ) یک قدرت هسته ای نوآور است که هر تصمیم سیاسی بگیرد، قدرت فنی دست یابی به آن را دارد و جهان نیز با این حقیقت کنار آمده است. این از گام اول. دومین گام رسیدن ایران به قله را زمانی می توان درک کرد که به برنامه منطقه ای ایران نگاه کنیم. شهادت شهید سلیمانی از دید غربی ها باید کمر این برنامه را می شکست اما اکنون خود معترفند و روزانه با این حقیقت زندگی می کنند که سطح لایه اجتماعی، در ایجاد دوقطبی اقتصاد- مقاومت در کشورهای منطقه شکست خورده اند و تمایل اجتماعی بی سابقه ای در منطقه به مبارزه با اسراییل و امریکا ایجاد شده است. در سطح سیاسی هم تعداد دولت های حامی مقاومت در منطقه از هر زمان دیگری در چند دهه گذشته و حتی اوج دوران نقش آفرینی شهید سلیمانی بیشتر است. زمانی این یک رویا بود که امریکا تصمیم به ترک منطقه بگیرد اما حالا این یک پروژه سیاسی است که امریکایی ها خود روزانه فکر می کنند بهترین فرمنول برای محقق کردن آن چیست. سومین گام در نزدیکی قله، مربوط به برنامه دفاعی ایران بویژه برنامه موشکی و پهپادی است. گرچه دورنمای هیچ جنگی در منطقه وجود ندارد لیکن امروز دوست و دشمن معترفند که ایران یک قدرت نظامی متعارف در ابعاد فرامنطقه ای است که برنامه دفاعی آن هم بسیار موثر و قابل صادرات، و هم بسیار ارزان و بصرفه است. دفاع در ایران هم بومی و هم کارآمد است و تلفیق ایدئولوژی شیعی با قدرت دفاعی میزانی از بازدارندگی برای کشور ایجاد کرده که در طول تاریخ چند هزار ساله ایران بی سابقه است. غربی ها تا دیروز گمان می کردند فقط باید نگران سلاح هسته ای ایران باشند اما امروز فهمیده اند که حتی پهپادهای چند هزار دلاری و گلوله های توپ چند صد دلاری ایران هم می تواند معادلات آنها را به هم بزند. اینجا جای تفصیل نیست اما اگر از منظر همین برنامه های راهبردی به صحنه نگاه کنیم که امریکا می خواسته آنها را متوقف کند اما ایران بر آنها پای فشرده، خواهیم دانست که ما به بهترین شکل ممکن به آنچه از آن منع شده بودیم دست یافته ایم. گاهی برای اینکه موفقیت خود را ارزیابی کنید و ببینید کجای راه هستید، باید از برهان خلف استفاده کنید. به جای اینکه دنبال آن باشید که دریابید داشته های شما چقدر می ارزد، ببینید دشمن می خواسته چه چیزی را از شما سلب کند و آیا موفق شده است یا نه؟ @mohammadi61
روش دیگر تخمین اینکه آیا قله ای وجود دارد یا نه و آیا ما به آن نزدیک هستیم یا نه، این است که ببینیم گزینه های فشار دشمن علیه کشور چه بوده و اکنون چه وضعی دارد. جمهوری اسلامی برای همیشه و به نحو پایدار، گزینه حمله نظامی به خاک ایران را از جانب همه دشمنان خود منتفی کرده است. ایران اکنون جزو معدود کشورهای جهان است که هیچ ریسک نظامی معتبری خاک آن را تهدید نمی کند و تمامیت ارضی آن وابسته به اراده هیچ قدرت خارجی هم نیست. امروز حتی دیوانه ای مانند نتانیاهو هم همه حواس خود را جمع کرده که یاوه ای مانند همه گزینه ها درباره ایران روی میز است را زیاد تکرار نکند چرا که می بیند سطح تهدید علیه آن از پشت دیوار های غزه، به پشت ساختمان های تل آویو رسیده است. مسئله تحریم ها از همه جالب تر است. کسری از تحریم هایی که علیه ایران اعمال شده کافی است تا هر قدرت سرپایی را از پا بیندازد و شیرازه هر جامعه ای را -هر چقدر هم مستقل و توانمند- از هم بگسلد. ایران تنها کشوری در جهان است که توانسته واقعا یک رژیم بسیار موثر و دقیق برای دور زدن تحریم ها ایجاد کند وبه این ترتیب اقتصاد خود را هم در مقابل فشار خارجی و هم حتی نوسانات اقتصاد جهانی تا حد زیادی مصون نگه دارد. عبور از تحریم های نفتی و بانکی یک گام بسیار بلند به سمت استقلال اقتصادی، بهره وری ملی و استفاده درست از منابع داخلی برای تولید کالا و خدمات است که در ایران قدر آن به خوبی دانسته نشده اما دشمنان ایران به خوبی می دانند چه بر سر آنها آورده است. اساسا به دلیل مقاومتی که ایران کرده است و هنرمندی که در بی اثر کردن تحریم ها از خود نشان داده، اکنون جهان به عبور از دلار فکر می کند، زیرساخت های دور زدن جهانی تحریم در حال ایجاد است و حتی کشورهای بزرگ از ایران می خواهند به آنها بیاموزد چگونه این راه را چنین به سرعت و با موفقیت طی کرده است. با عبور از گزینه نظامی و تحریم، عملیات در منطقه خاکستری یا آنچه اسراییلی ها آن را کشتن با هزاران زخم نامیده اند تنها چاره ای بود که پیش روی غربی ها ماند. پیشرفته ترین، مهیب ترین و می توان گفت هنرمندانه ترین نسخه این پروژه در آشوب های سال گذشته ایران اجرا شد و ناکام ماند. من اکنون در حال نوشتن تحقیقی بسیار مفصل در این باره هستم که به زودی منتتشر خواهد شد اما در اینجا همینقدر بگویم که آنچه در ایران اجرا شد نه تنها هیچ نمونه دیگری در جهان ندارد بله اساسا به آن شکل در هیچ کجای جهان قابل انجام هم نیست. پیشرفته ترین نوع جنگ ترکیبی درون ایران اجرا شد در حالی که ایران تحت شدیدترین فشارها هم قرار داشت و آن پروژه اکنون هم شکست خورده و هم لو رفته است. نتیجه از پا درآمدن ایران با هزاران زخم نبود اما امکان حمله به دشمن با نیش هزاران زنبور را برای ایران فراهم کرد و این چیزی است که صهیونیست ها روزانه به آن شهادت می دهند. اگر هدف داشتن یک درک واقع بینانه از این موضوع باشد که آیا واقعا نزدیک قله ای ایستاده ایم یا نه یک نگاه بسیار مختصر به نظم جهانی نیز ضروری است. روزگاری غربگرایان می گفتند ایران با راهی که می رود هم در شرق و هم در غرب منزوی خواهد شد اما حالا می بینیم در اثر مجموعه تحولات پس از جنگ اوکراین، شرق به طور دستجمعی به عمل به الگوهایی متمایل شده که اولین بار ایران آنها را ابداع کرده و توسعه داده است. در اقتصاد و سیاست، شرق در حال ایرانیزه شدن است و آنچه زمانی در ایران شعار نامیده می شد بدل به سیاست جاری بسیاری از کشورهای بزرگ شده است. تعبیری که برخی غربی ها گوشه و کنار درباره انگیزه اصلی خود از راه اندازی آشوب های سال گذشته در ایران به کار برده اند همین است که ایران وارد بازی بزرگان شده و باید آن را از درون متوقف و به مرزهای خود محدود کرد والا چه بسا همانطور که مجبور شدند ورود ایران به باشگاه هسته ای را بپذیرند، مجبور خواهند بود با بازیگری ایران در ابعاد فرامنطقه ای هم کنار بیایند. به همین علت است که اکنون امریکایی ها کاهش تنش را مهم ترین راهبرد خود درباره ایران قرار داده اند و کشورهای منطقه هم برای جلوگیری از رویارو شدن با ایران از یکدیگر سبقت می گیرند. البته آخرین گام ها برای رسیدن به قله طبعا دشوارترین آنها هم هست. هنوز اقتصاد روزمره درایران به عنوان یک چالش جدی باقی مانده که هم چون غباری غلیظ نزدیکی به قله را می پوشاند و هم کام هایی را که بابت چنین توفیقاتی باید شیرین باشد، هر دم تلخ می کند. وظیف مسئولان اجرایی اکنون از هر زمان دیگری سنگین تر است تا مبادا دشمن بتواند به توده های مردم مجددا آدرس غلط بدهد و بیغوله را با شاهراه بیامیزد. @mohammadi61
۱- تمجید کم‌سابقه رهبر انقلاب از دولت آقای رییسی بی گمان مدال درخشانی بر سینه دولت است و بابت آن باید به برادران و خواهرانی که لایق این تمجید بوده اند تبریک گفت. ۲- همچنانکه تحسین بی سابقه رهبر انقلاب از مجلس در واپسین سال مسئولیت آن، و به کار بردن تعبیر انقلابی در توصیف آن، موهبتی بی مثال برای مجلس و‌ نمایندگان آن است. ۳- در هر دو‌ مورد، این تمجید و تحسین با تذکرات و توجهاتی همراه بوده که چه بسا مهم ترین بخش کلام رهبر حکیم انقلاب است و برای دولت و مجلس مسئولیت مضاعف ایجاد می کند. ۴- درباره دولت، تذکر اصلی ضرورت آشکار شدن نتایج زحمات زیرساختی در معیشت مردم و درباره مجلس، ضرورت تمام کردن کارهای ناتمام در مهلت باقی مانده است. اگر راست بگوییم و اهل تکلیف باشیم، این وظیفه های بر زمین مانده اولویت شماره یک تا آخرین لحظه مسئولیت است. ۵- طبعا نه درباره دولت و نه درباره مجلس، این تمجید و تحسین به معنای مسدود شدن باب انتقاد نیست بلکه بدان معناست که اولا انتقاد باید چارچوب داشته باشد و ثانیا برخورد انتقادی نمی تواند مضمون اصلی ‘رویکرد انقلابیون’ به ارزیابی کارنامه دولت و مجلس باشد. ۶-می توان به دولت انتقاد کرد اما اگر کسی کارنامه دولت را یکسره خسارت و ناکامی خواند دیگر نمی تواند ادعای انقلابی بودن داشته باشد. ۷-همچنانکه می توان به مجلس از بسیاری جهات انتقاد کرد اما اگر کسی مجلس را غیرانقلابی یا بالاتر از آن فاسد خواند، طبعا نمی تواند مدعی انقلابی بودن و پیروی از رهبری باشد. ۸- در هم نیامیختن مرزها و مغشوش نکردن مفاهیم در این روزگار صعب، شرط انقلابی بودن و انقلابی ماندن است و این طبعا با بدخلقی، کینه توزی و خود را دائر مدار حق دانستن و یمین و یسار را تکفیر کردن نمی خواند. باید به خود بپردازیم قبل از آنکه دیگران به ما بپردازند. @mohammadi61
هدایت شده از صابرین نیــوز
🔴 علت صحبت‌های چند نماینده مبنی بر تغییر لایحه حجاب توسط هیأت رئیسه چیست؟ 🔹بر اساس شنیده‌ها؛ چند نماینده مجلس خواستار کاهش جرایم بی حجابی به ۵ میلیون تومان بودند و می‌خواستند کشف حجاب که در لایحه جرم تلقی شده به تخلف تنزل پیدا کند، خوشبختانه کمیسیون قضایی با این پیشنهاد موافقت نکرد چرا که معتقد بود مبالغ کم جرائم بازدارنده نبوده و همه به راحتی مانند جرائم راهنمایی رانندگي اقدام به تخلف و پرداخت جریمه خواهند کرد! 🔹بر همین اساس بعد از ناامیدی از کمیسیون، این نمایندگان اقدام به کار رسانه ای و انتشار توئیت مبنی بر تغییر لایحه حجاب کردند تا بلکه بتوانند با فشار رسانه ها به هدف رسیده و مبالغ را کاهش دهند! ـــــــــــــــــــــــ پایگاه خبری صابرین نیوز↙️ 🆘@sabreenS1_official
درباره طوفان الاقصی ۱- تاریخ ورق خورده است. روزهایی که اکنون در آن هستیم به آینده منطقه شکل خواهد داد. ظرف چند ساعت انبوهی از محاسبات و معادلات بسیار قدرتمند دود شده و به هوا رفته است. آتش از همان جایی شعله ور شده که گمان می کردند برای همیشه خاموش شده است. ۲-نبرد ‘طوفان الاقصی’ حمله ای بزرگ و تاریخی به محاسبات دشمن صهیونیستی است. چنین ضربه ای از روز اشغال تاکنون بی سابقه است. جنگ البته تازه آغاز شده و بسیاری شگفتی ها در راه خواهد بود. اسراییل هنوز نتوانسته آنچه را در چند ساعت با آن مواجه شد، حتی فهرست کند. ۳-حمله به محاسبات اسراییل روح نبرد فعلی است. اسراییل مجموعه ای از محاسبات بسیار خطرناک پیدا کرده و بر اساس آن راهبردهایی احمقانه تنظیم کرده بود. این توهمات باید زدوده می شد. ۴- محاسبه نخست اسراییل در ماه های گذشته این بود که می تواند مسجدالاقصی را حقیقتا ویران کند و معبد خویش را بر ویرانه آن بسازد. تیمی از رادیکال های اسراییل که اکنون بر سرکارند عزم خود را جزم کرده بودند که به زودی دیگر چیزی به نام مسجد الاقصی وجود نداشته باشد. ۵-بر همین اساس، محاسبه دیگر اسراییل این بود که می تواند به دوران نخستین اشغال و کشتار بازگردد. خانه ها را در قدس غصب کنند و هر اسراییلی بتواند همینطور که در خیابان راه می رود مسلمانان را به صرف یک ظن ساده به قتل برساند و راه خود را بکشد و برود. این داستان هر روزه در قدس بود. ۶-اسراییل محاسبه کرده بود که کار در غزه تمام است و کسی در حماس اراده جنگیدن ندارد. گمان می کردند اختلاف میان گروه های مقاومت در اوج است و جهاد تنها مانده. حساب کرده بودند که قطر و مصر واقعا حماس را مهار و اراده جنگی آن را سرکوب کرده اند. ۷-محاسبه مهم دیگر اسراییل این بود که جبهه شمالی در وضعیت بازدارندگی پایدار قرار دارد و حزب الله هرگز ریسک ورود به یک درگیری دیگر را نخواهد پذیرفت. ۸-بر این مبنا، اسراییل به ۴ نتیجه مهم رسیده بود: ۱- می تواند اشغال را کامل و قدس را تخریب کند. ۲-می تواند جبهه های جنوبی و شمالی را برای همیشه خاموش نگهدارد. ۳- عادی سازی را به بقیه کشورهای اسلامی تحمیل کند و ۴- کل انرژی خود را صرف ‘گسترش نظامی به شرق’ و تمرکز بر ایران کند. ۹-درون این مجموعه محاسبات هیچ جایی برای چند گزینه وجود نداشت: ۱- غزه دست به تهاجم ترکیبی بزند و آزادی فلسطین را مانور کند. ۲-جبهه های شمالی و جنوبی همزمان و با رویکرد تهاجمی فعال شود. ۳-در حالی که موساد ژست اشراف و اقدام در تهران می گرفت، جنگ به درون شهرکها کشیده شود. ۱۰-اکنون تاریخ ورق خورده و من فکر نمی کنم هیچ سناریوی ساده ای وجود داشته باشد. روشن شده که اسراییل رفتنی؛ بقیه جزئیات است! @mohammadi61
طوفان الاقصی، مسئله اکنون ۱- اسراییل اکنون همه تمرکز خود را بر تضمین خاموش ماندن سایر جبهه ها قرار داده تا بتواند با خیال آسوده در غزه جنایت کند. امریکا را هم به این دلیل وارد بازی کرده است. ۲-امریکایی ها دل خوشی از نتانیاهو ندارند و تیم بایدن سخت امید بسته که پس از این جنگ از شر او خلاص خواهد شد، اما از بیم آنکه یک درگیری منطقه ای وسیع رخ بدهد، فعلا در تلاش است با روش های مختلف، بقیه بازیگران را غیرفعال نگهدارد. ۳-اگر مسئله، جلوگیری از توسعه دامنه جنگ باشد، تنها راه برای امریکا، متوقف کردن اسراییل در همین نقطه و همین زمان است والا اگر جنایت در غزه تداوم پیدا کند یا اسراییل وارد غزه شود، زنجیره ای از رویدادها شکل خواهد گرفت که هیچ کس نمی تواند ابعاد آن را کنترل کند. ۴- اگر شدت جنایت کنترل نشود، خاموش ماندن بقیه بی معناست چون این امر به معنای تثبیت معادله ای است که دامن همه را خواهد گرفت. دولت نتانیاهو در یک سال گذشته نشان داده صاحب یک رکورد بی سابقه در وحشی گری است و آنچه حماس قهرمانانه انجام داد نیز چیزی جز واکنش به این وحشی گری نبود. ۵- امریکا اکنون یا اسراییل را مهار می کند یا مقاومت آن را مهار خواهد کرد. امریکایی ها خود به خوبی می دانند - و ما هم می دانیم- که اگر جبهه های دیگر گشوده شود امریکا نه می خواهد و نه می تواند مداخله موثری بکند و نه حتی اگر مداخله کند چیزی به توان رزمی اسراییل خواهد افزود. ۶-پایان کار صهیونیسم رادیکال فراررسیده. نتانیاهو نماد دیوانگانی است که تصور می کردند می توانند ترس ها و ضعف های خود را زیر نقاب جنایت و خشونت پنهان کنند. مردان محمد ضیف اکنون آن نقاب را کنار زده اند و آب رفته به جو برنخواهد گشت. ۷- وقتی امریکا و اسراییل چنین آشکارا ترس خود از فعال شدن همزمان چند جبهه را فریاد می زنند، نباید انتظار داشته باشند دیگران چنین فریاد بلندی را نشنوند. جهان یک انتخاب دارد و آن این است که خود را از شر نتانیاهو و تیم او خلاص کند. بقیه گزینه ها، ‘انتخابی’ نیست! @mohammadi61
طوفان الاقصی؛ ابعاد موازنه استراتژیک 1- این جنگ را طرفی خواهد برد که بتواند غافلگیری تولید کند. حجم خشونت و ویرانی کور ملاک نیست. 2- تولید غافلگیری نیازمند داشتن برنامه ای است که از مدت ها قبل تدوین و اجزاء آن تمرین شده باشد. حماس و متحدانش از روز اول به خوبی می دانستند وارد چه مسیری می شوند و چند گام جلوتر را دیده اند. تا اینجا اسراییل کاری نکرده که خارج از پیش بینی ها باشد. 3- جنگ را طرفی می برد که هدف داشته باشد. حماقت برخاسته از خشم هدف نظامی تولید نمی کند ولو اینکه بتوانید در ۵ روز ۴۰۰۰ تن مهمات مصرف کنید. نتیجه می شود همین که اکنون نمی دانند کجا را بمباران کنند. 4- این جنگ را طرفی می برد که بتواند روی زمین بجنگد. تسلط بر محیط شرط پیروزی در نبردی است که در محیط متراکم شهری رخ می دهد. اسراییل بیش از یک سال برنامه ریزی و تمرین را در غزه ندید، ده ها هزار تله و دام را چگونه خواهد دید؟! 5- جنگ را طرفی می برد که ‘نترسد’. جوانی که از همه خانواده اش فقط او‌ باقی مانده چه برای ترسیدن دارد؟! و کدام هدف برای او نیرومندتر از این است که از کشندگان خانواده اش انتقام بکشد؟ و از آن سو، سرباز بی نوای اسراییلی که بهشت موعودش جهنم از آب درآمده، با چه انگیزه ای باید بجنگد؟ 6- ضمنا؛ غزه مسطح نشده. گالانت از همان ابتدا هم بی خردتر از آن بود که بفهمد غزه را مسطح نمی کند بلکه در حال تبدیل آن به خاکریز و سنگر است. حالا سنگرها مهیاست. مردانی لازم است که بجنگد! 7- یک نکته دیگر را هم اجازه بدهید بگویم. می گویند هزاران سرباز اسراییلی بر دروازه های غزه ایستاده اند. خواهیم دید! اما باید بدانند و لابد می دانند که ده ها هزار مرد جنگی پشت مرزهای سرزمین های اشغالی ایستاده اند که یا می خواهند به قدس بروند یا به بهشت! 8- اگر یک جبهه گشوده شد همه جبهه ها گشوده خواهد شد. نوبت و ترتیبی درکار نیست. سد که شکست سیل خواهد آمد. در ساحل باب المندب هم آماده جهادند و آزادی قدس را میسر می دانند؛ سوریه و لبنان که جای خود دارد! @mohammadi61
هدایت شده از عقل سرخ | مهدی محمدی
طوفان الاقصی؛ ابعاد موازنه استراتژیک 1- این جنگ را طرفی خواهد برد که بتواند غافلگیری تولید کند. حجم خشونت و ویرانی کور ملاک نیست. 2- تولید غافلگیری نیازمند داشتن برنامه ای است که از مدت ها قبل تدوین و اجزاء آن تمرین شده باشد. حماس و متحدانش از روز اول به خوبی می دانستند وارد چه مسیری می شوند و چند گام جلوتر را دیده اند. تا اینجا اسراییل کاری نکرده که خارج از پیش بینی ها باشد. 3- جنگ را طرفی می برد که هدف داشته باشد. حماقت برخاسته از خشم هدف نظامی تولید نمی کند ولو اینکه بتوانید در ۵ روز ۴۰۰۰ تن مهمات مصرف کنید. نتیجه می شود همین که اکنون نمی دانند کجا را بمباران کنند. 4- این جنگ را طرفی می برد که بتواند روی زمین بجنگد. تسلط بر محیط شرط پیروزی در نبردی است که در محیط متراکم شهری رخ می دهد. اسراییل بیش از یک سال برنامه ریزی و تمرین را در غزه ندید، ده ها هزار تله و دام را چگونه خواهد دید؟! 5- جنگ را طرفی می برد که ‘نترسد’. جوانی که از همه خانواده اش فقط او‌ باقی مانده چه برای ترسیدن دارد؟! و کدام هدف برای او نیرومندتر از این است که از کشندگان خانواده اش انتقام بکشد؟ و از آن سو، سرباز بی نوای اسراییلی که بهشت موعودش جهنم از آب درآمده، با چه انگیزه ای باید بجنگد؟ 6- ضمنا؛ غزه مسطح نشده. گالانت از همان ابتدا هم بی خردتر از آن بود که بفهمد غزه را مسطح نمی کند بلکه در حال تبدیل آن به خاکریز و سنگر است. حالا سنگرها مهیاست. مردانی لازم است که بجنگد! 7- یک نکته دیگر را هم اجازه بدهید بگویم. می گویند هزاران سرباز اسراییلی بر دروازه های غزه ایستاده اند. خواهیم دید! اما باید بدانند و لابد می دانند که ده ها هزار مرد جنگی پشت مرزهای سرزمین های اشغالی ایستاده اند که یا می خواهند به قدس بروند یا به بهشت! 8- اگر یک جبهه گشوده شد همه جبهه ها گشوده خواهد شد. نوبت و ترتیبی درکار نیست. سد که شکست سیل خواهد آمد. در ساحل باب المندب هم آماده جهادند و آزادی قدس را میسر می دانند؛ سوریه و لبنان که جای خود دارد! @mohammadi61
کتاب ‘سراب سایه ها’ از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شد. در این کتاب تلاش کرده ام در حد توان تحلیلی جامع و مبتنی بر اطلاعات دست اول از متن و زمینه های آشوب سال ۱۴۰۱ ارائه کنم. امیدوارم خوانده و به بحث گذاشته شود. @mohammadi61
ژئوپلتیک طوفان الاقصی ۱- از این به بعد آنچه تعیین کننده است ‘ژئوپلتیک جنگ’ است. ماتریس پیچیده ای از محاسبات بازیگران ایجاد شده که اجزاء آن سخت به هم گره خورده است. در مدتی کوتاه حجم پیچیدگی محاسبات و تعاملات ژئوپلتیکی از انتظارات اولیه بسیار فراتر رفته است. ۲- امریکا نگران تبدیل شدن ‘طوفان الاقصی’ به یک نبرد منطقه ای است و می داند که اگر اسراییل پای خود را به درون غزه بگذارد، ماشه کشیده خواهد شد. بایدن در ظاهر برای کمک، اما در واقع برای هشدار به تل آویو رفته بود. ۳- از این مهم تر، امریکا از ۱۵ مهر به این سو، سخت نگران فروپاشی امنیتی-سیاسی رژیم است. امریکایی ها دیدند که پایه های رژیم چقدر سست، چشمان امنیتی آن کم سو، انسجام سیاسی اش نزدیک به صفر و چسبندگی مردم به سیستم در آن بسی ناپایدار است. ۴- منابعی می گویند هدف اصلی امریکا از تجمیع نیرو در منطقه نگرانی از این است که تل آویو در یک درگیری چند جبهه ای، به سرعت هم زمین از دست بدهد و هم جمعیت؛و ناگهان فروبپاشد. یکی از رازهایی که امریکا پنهان نگه می دارد این است که در آن لحظه خاص، ناچار باید در تل آویو نیرو پیاده کند. ۵- امریکا حاضر نیست نه به نیابت از اسراییل و نه در کنار آن بجنگد. ترس از غافلگیری جهانی از سوی روسیه و چین، نگرانی شدید از تبدیل شدن امریکا به هدف نظامی مقاومت در منطقه و تنفر از نتانیاهو، عوامل اصلی است که به راهبرد امریکا شکل می دهد. ۶- با این حال امریکا خود کارگردان اصلی تبدیل اسراییل به ماشین کشتار در غزه، فشار به فلسطینیان برای کوچ اجباری، ‌وادارسازی دولت ها به سکوت و طراحی عملیات ویژه اطلاعاتی برای ترور رهبران مقاومت است. امریکایی ها کارفرما هستند و این فراتر از شراکت است. ۷- دیگر بازیگران، بویژه اعراب متوجه شده اند اسراییل اگر جان به در ببرد در ابعاد وسیعی دست به جنایت و ترور خواهد زد. مصر، اردن و سعودی به دنبال یک اسراییل ضعیف هستند ولی امریکا در پی آن است که تیم نتانیاهو را تسویه کند و در بلند مدت دوستان خود مانند گانتز را بر سر کار بیاورد. ۸- اروپایی ها از همه هراسان ترند. سوال اصلی برای آنها این است که اگر دیوانه های اسراییلی پای امریکا را به یک جنگ منطقه ای باز کنند، روسیه با اوکراین و اروپا چه خواهد کرد؟! از دید اروپایی ها این نزاع منطقه ای می تواند ظرف چند روز جهانی شود. ۹- مقاومت برخلاف برخی تحلیل‌های احساساتی، بسیار سنجیده و قوی عمل کرده است. ایجاد یک ‘تهدید معتبر نظامی’ شعار همیشگی نتانیاهو بوده اما مقاومت آن را محقق کرده است. جبهه های دیگر عملا گشوده شده اما شدت درگیری مدیریت می شود.مقاومت اجازه نخواهد داد اسراییل برای آن راهبرد تعیین کند. ۱۰- حمله به بیمارستان المعمدانی پایان کار نتانیاهو از حیث سیاسی و پایان کار گالانت از لحاظ نظامی بود. ارتش اسراییل نشان داد به بن بست رسیده و این را همه فهمیدند. هدف اسراییل بیش از ده روز است این است که بگوید هیچ جای امنی در غزه نیست و فلسطینیان باید بروند. هیچ کس اما نرفته! ۱۱- حالا اسراییل باید به دنبال یک راه خروج بگردد. برای مقاومت بهترین سناریو تکمیل ضربه ۱۵ مهر با ضربه ای بسیار بزرگ تر پس از ورود اسراییل به غزه است. صهیونیست ها اما ظاهرا هیچ سناریوی خوبی ندارند. ۱۲- در نبردی چنین پیچیده باید صبور بود. خون دل خوردن بخشی از این جنگ مهیب است اما خاطرهامان آسوده خواهد بود اگر توجه کنیم آنها که در این جنگ تصمیم می گیرند، از همه ما شجاع تر و به نابودی اسراییل مشتاق ترند. @mohammadi61