eitaa logo
محمدجواد کریمی
88 دنبال‌کننده
265 عکس
248 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سابقه آشنایی ✍ محمد جواد کریمی آگاهی خانواده و به ویژه مرحوم والد با امام خمینی از ناحیه دوستی و ارتباط نزدیک با آیت الله فیض حاصل شد. در سال های دور در اواسط دهه چهل برای نخستین بار نوار سخنرانی تاریخی امام خمینی در موضوع مخالفت با کاپیتولاسیون قضایی مستشاران نظامی آمریکا را به واسطه ایشان شنیدیم. آیت الله فیض نوار سخنرانی را همراه با ضبط صوت با خودش به خونه مون آورده بود. با رعایت جهات امنیتی در آن سال های خفقان و دلهره و وحشت از ساواک و بیم از « دیوار موش دارد و موش گوش دارد»؟! سخنرانی پر از خش خش امام را در آن جمع محدود گوش دادیم. آیت الله فیض پژواک فریاد و دعوت امام خمینی در شرق گیلان بود. او در همه سخنرانی های خود در پایان سخنرانی دعای به امام خمینی با پیشوند مرجع عالی قدر شیعه فراموش نمی کرد. خاطره روشنگری های او علیه مظالم رژیم پهلوی در سال ۵۷ در مسجد جامع رودبنه لاهیجان هیچگاه از اذهان و قلوب مردم محو نخواهد شد.
❇️شرح زندگانی آیت الله محمد علی فیض لاهیجی از زبان خودش(۴) 🌴درس اخلاق امام خمینی ازابتدای ورود به قم، باخبر شدیم که عصرهای پنجشنبه در مدرس زیر کتابخانه ی مدرسه فیضیه، درس اخلاق هست، در آن درس شرکت می کردیم. در لاهیجان از وقتی که مجالس وعظ و خطابه و روضه خوانی آزاد شده بود، در این گونه مجالس شرکت می کردیم. اما درس اخلاق مدرسه فیضیه، هیچ تناسبی با آن مجالس نداشت. داستان و قصه گویی و روضه خوانی نبود، بلکه به نحوه روش و رفتار ما نظر داشت، این که چگونه باشیم و اسلام از ما چه می خواهد و فی الواقع درس اخلاق بود که به رفتار و گفتار و عقیده ما در زندگی ارتباط داشت. از این جهت برای ما جذابیت خاصی داشت؛ روز شماری می کردیم که پنجشنبه برسد و در این درس شرکت کنیم. برای ما جالب بود که استادی از نحوه عقاید و برداشت انسان مسلمان در زندگی،صحبت می کند. در این جلسه غیر از روحانیون، عده زیادی از بازاری های قم نیز شرکت می کردند. 📌 مطالبی که در این جلسات مطرح می شد به قدری برای ما تازگی و جذابیت داشت که تا پنجشنبه دیگر در گوش ما طنین انداز بود و بسیاری از آن کلمات و جملات در ذهن ما نقش می بست و سعی می کردیم که آن گونه باشیم. 📌آقا بعد از اتمام سخنرانی، تا موقع نماز جماعت آیت الله[سید محمدتقی خوانساری] جلوی یکی از حجرات مدرسه فیضیه می نشست تا در نماز جماعت شرکت کند. 🥀 در تمام دوره رضاشاه، این گونه سخنرانی و منبر، ممنوع بود، ولی با سقوط رضاشاه، این فشارها برداشته شد. گرچه محمدرضا جانشین پدر شد، ولی آن قدرت دیگر در کار نبود! لذا مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام در ایام عاشورا رونق گرفت و زن های مسلمان چادر پوشیدند. البته کوشش مراجع بزرگ باقی مانده، از جمله (آیت الله)حاج آقا حسین قمی- اعلی الله مقامه الشریف- و آیت الله (سید حسین) بروجردی- قدس سره- بی تاثیر نبود. لذا وقتی که تحصیل در حوزه علمیه آزاد شد، ما هم تصمیم گرفتیم به قم برویم و‌دروس حوزوی بخوانیم. 📌در سال ۱۳۲۲ همراه با یکی از روحانیون لاهیجان، مرحوم شیخ محسن الهی- قدس سره- که برای ایام ماه صفر به لاهیجان آمده بود به قم رفتیم.ورود ما به قم، مصادف بود با هفدهم ربیع الاول سال ۱۳۶۳ قمری؛ و چند روزی در منزل ایشان بودم. سپس به تقاضای خود حجره ای در مدرسه رضویه (۱) تهیه کرده و[بدین ترتیب] تحصیلم از آن مدرسه شروع شد(۲). 📚۱- واقع در خیابان آیت الله طالقانی(آذر). ۲- فیض گیلان، صص۲۴-۲۳. @mohammadjavad_karimi
پیام تسلیت حضرت آیت الله در پی درگذشت آیت الله محمد علی بسم الله الرحمن الرحیم انا لله وانا الیه راجعون ارتحال عالم مجاهد آیت‌الله محمّد علی فیض گیلانی رضوان الله علیه، از مجاهدین سال های پیش از انقلاب، موجب تأسف و تألم فراوان گردید. این فقید سعید از محضر اساتید بزرگ و وارسته ای همچون آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی (ره) بهره های فراوانی علمی و معنوی بردند و خدمات ارزشمندی در عرصه های مختلف دینی، سیاسی و فرهنگی از خود به جای گذاشتند. ریاست و قائم مقام دیوان عدالت اداری، عضویت در مجلس خبرگان رهبری و عضویت در شورای گزینش قضات به نظام مقدس جمهوری اسلامی از جمله فعالیت ها و خدمات ارزنده این شخصیت بزرگوار به شمار می رود. اینجانب فقدان این عالم پارسا را به محضر بقیه الله الاعظم، ارواحنا فداه، مقام معظم رهبری، مراجع عظام تقلید، حوزه های علمیه، شاگردان و بیت شریف و فرزندان مکرّم آن عالم تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم علو درجات و همجواری با ائمه اطهار (علیهم السلام) و برای بازماندگان صبر و اجر مسالت دارم. ان شاءالله روح این عالم پارسا قرین رحمت الهی و محشور با اولیاء ابرار گردد. محسن فقیهی 1400/6/7 ____________________ کانال در محضر آیت الله محسن فقیهی @mohsenfaghihi
محمدجواد کریمی
❇️شرح زندگانی آیت الله محمد علی فیض لاهیجی از زبان خودش(۴) 🌴درس اخلاق امام خمینی ازابتدای ورود به ق
شرح زندگانی آیت الله محمد علی فیض لاهیجی از زبان خودش(۵) 🌑 جریان ربایش امام خمینی از خانه توسط ماموران ساواک! 🎙 سخنرانی امام در اعتراض به تصویب شبانه لایحه مصونیت قضایی مستشاران نظامی آمریکا در مجلس شورای ملی، در روز چهارم آبان انجام گرفت و در شب سیزدهم‌ هم دستگیر شد. چند شب بعد از این سخنرانی- نزدیکی های صبح - در منزل ما که روبروی منزل امام است- در اطاقی که‌ به درب منزل نردیک بود، خوابیده بودیم متوجه شدیم که یک نفر با دسته کلیدی که دارد، قصد دارد درب خانه را باز کند؛ یک کلید می اندازد، درب باز نمی شود، کلید دیگر می اندازد.خانواده ما گفت: دزد آمده !؟ گفتم: شما باش، من بروم. رفتم دم درب، پرسیدم: کسی هست؟ گفت: درب را باز کن! به فکرم نرسید که دزد باشد، زیرا دزد تقاضا نمی کند که درب را باز کن؛ [از این رو] چفت پشت درب را کشیدم. ♨️به محض اینکه درب باز شد، یک لگد محکمی به درب خورد و راستای درب به پیشانی من برخورد کرد و پیشانی مرا شکست، از شدّت این زخم، حالم دگرگون شد و به روی زمین افتادم. ⭕️ ناگهان دیدم ، حدود ۲۰ نفر یکی پس از دیگری، نیمی از جمعیت، به دست,- کاردهای درازی مثل کارد قصابی- و عده ای هم به دوش با , وارد خانه شدند.ابتدا فکر کردم به جای مدرسه فیضیه قصد دارند ما را در منزل بکشند تا دور از چشم مردم باشد.ولی یک مامور کارد به دست نزدیک‌من آمد و پرسید: کجاست؟تازه فهمیدم که اینها دنبال امام خمینی هستند. گفتم: خمینی در منزل خودش هست،اینجا منزل ماست. گفتند: خمینی در منزل خودش هم نیست. در منزل ما، اطاقها را یکی پس از دیگری جست و جو کردند و‌ سپس همه شون از منزل خارج شدند. این عمل کارد به دست ها و اسلحه‌ به دوش ها بیشتر مرا ناراحت کرد؛ چرا که - به نظر می آمد- اینها به دنبال امام هستند. ♨️وقتی از منزل بیرون رفتند، من خون سر و صورتم را پاک کردم و بعد رفتم دم درب؛ دراین موقع یک سرنیزه به دست آمد و را گذاشت روی من! گفت: برو داخل! فکر کردم اگر قبول نکنم، سرنیزه را به‌ سینه من فرو کند، و اگر زنده بمانم، حداقل یک سال باید در بیمارستان بخوابم! فلذا فورا رفتم منزل و درب را بستم، ولی نردبانی آوردم کنار درب گذاشتم و از پشت شیشه نگاه می کردم. تا اینکه بعد از یک ربع، یکی آمد؛ این دفعه زنگ زد و من خیال کردم که مرا از آن بالا دیده که چرا از آنجا نگاه می کنم. فورا نردبان را بردم داخل منزل گذاشتم، آمدم در را باز کردم. مرد مهاجم گفت: خمینی در خانه اش هم نیست. گفتم: من چه کنم؟ اینجا را هم‌ که نگاه کردید، نبود. در این وقت دیدم از درب خانه استیجاری بغل منزلش بیرون آمد و ماشین فولکسی که دم درب منزل پارک شده بود، شد و‌ همراه اینها رفت. شخصی آمد و‌ به مهاجم که حدود #۲۰۰نفر بودند، گفت: بروید، کار شد.دیدم از منزل امام، دسته دسته افراد بیرون می آیند که بروند. یک فردی صدا زد؛ جناب سرهنگ‌! بفرمائید کار تمام شده است. ما بعدا فهمیدم این ، سرهنگ ، رئیس تهران بود، و‌افرادی هم از پنجره منزل استیجاری امام- که به فاصله چهار متری قرار داشت- به کوچه می پریدند و موقع پریدن کفش های خود را روی دیوار می کشیدند که فشار بدن اینها کم شود، و وقتی به زمین می رسیدند مثل گربه پا روی زمین می گذاشتند و می رفتند. 📌 با رفتن اینها ما هم آمدیم داخل کوچه و کم کم همسایه ها آمدند، پرسیدند: چه بوده؟ جریان را برای مردم تعریف کردیم و ساعتی بعد حاج آقا مصطفی آمد، جریان را برای ایشان هم تعریف کردم؛ البته صحنه من بودم(۱). 📚فیض گیلان، صص۹۸-۹۷. @mohammadjavad_karimi
هدایت شده از مفاخر گیلان
⭕️مهم‌ترین مأموریت رئیسی 🔹درمورد مأموریت محوری دولت جدید، سخن‌ها سر داده شده و نکته‌ها گفته شده است؛ لیکن اگر نیک بنگریم، نخ تسبیح تمامی این تحلیل‌ها به یک نکته اشاره دارد: ترمیم اعتماد عمومی به نظام جمهوری اسلامی. 🔹سطح  مشارکت در دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری باید همه ما را نگران چرایی آن کند  پیش از عرض هر نکته دیگری باید یادمان باشد از مردمی سخن می‌گوییم که به شهادت وصیت‌نامه سیاسی-الهی بنیان‌گذار کبیر انقلاب، افتخار امام خمینی (ره) این بود که با آنان در یک عصر و در یک زمانه زندگی می‌کند. حال، اعتماد این مردم به جمهوری اسلامی کاهش یافته است. پس دولت آقای رئیسی فقط یک مأموریت دارد: ترمیم اعتماد عمومی به نظام جمهوری اسلامی. 🔹می‌توان علل مختلفی را برای کاهش اعتماد عمومی این مردم ذکر کرد: فساد در بخشهای مختلف، ناکارآمدی دستگاه‌ها در اجرای وظایف خود و درنتیجه ناتوانی آنها در تأمین معیشت مردم، «عقب‌ماندگی در عدالت» و به‌عبارتی افزایش فاصله طبقاتی، پاسخگو نبودن دستگاه‌های حاکمیتی و... 🔹در این یادداشت نمی‌خواهیم کلیشه‌ای سخن بگویم. نمی‌خواهیم بگوییم که اگر اقتصاد درست شود، اگر با فساد مبارزه شود، اگر ....، اگر ...، همه‌چیز درست می‌شود.  بلکه باید بدنبال پاسخ این سؤال باشیم که چرا این «اگر»ها اجرا نمی‌شود.                                                               🔹 راه‌حل مسئله «کاهش اعتماد عمومی» به نظام، شناخت حد و مرزها است. همه جریان‌های سیاسی(اعم از اصولگرا یا اصلاح طلب ) باید بین موجودیت خود و موجودیت نظام تفاوت قائل شوند. این موضوع، برای آنانی که مدعی انقلابی‌گری هستند امری واجب‌تر تلقی می‌شود. آنان باید جریان و حزب سیاسی خود را فدایی انقلاب و نظام بدانند و حداقل آنکه هزینه‌تراشی نکنند!لذا نباید اصول‌گرایی را مساوی با اصل نظام ببینیم که در آن صورت  همه اشتباهاتش نیز به پای اصل نظام نوشته می‌شود.اصلاح طلبان نیز نباید نقد جریان سیاسی اصولگرایی را بهانه نقد حاکمیت و نظام قرار دهندو به این سوتفاهم دامن بزنند که آن‌ها با اصل حاکمیت مشکل دارند .                                                                 * 🔹در حال حاضر که هر سه قوه کشور در اختیار جریان موسوم به اصولگرایی است، فرصتی عالی فراهم شده تا این جریان با حرکت در مسیری که گفته شد، موجودیت نظام را برای سالیان طولانی تضمین کند. 🔹قوه مجریه چون در نوک پیکان خدمت‌گزاری است، بهتر می‌تواند از پس این موضوع برآید و اعتماد عمومی به حاکمیت و انقلاب را ترمیم کند. https://www.alef.ir/news/4000609095.html @alef_news alef.i @mohammadjavad_karimi
✍علامه سید عبد الکریم لاهیجی را چه قدر می شناسیم؟ ✳️علامه ای که برای تامین زندگی خود در بازار شاگردی می کرد. 👈 : علامه سید عبدالکریم لاهیجی از شاگردان برجسته شیخ اعظم انصاری و سید حسین کوه کمره ای می باشد که در حوزه علمیه نجف تحصیل و تدریس کرد و به مقامات بلند علمی و عرفانی دست یافت. او وقتی به ایران بازگشت در تهران سکونت کرد و امامت مسجد مروی و تولیت مدرسه مروی را بر عهده داشت. ایشان داماد آیت الله حاج ملا علی کنی عالم معروف تهران شد. 🔹سیّد عبدالکریم لاهیجی بعد از وصول به مقام عالی علم و اجتهاد و فقه و سداد، بدون تودیع و خداحافظی با استادش شیخ انصاری به تهران آمد و به طور ناشناس به دَرِ مغازه ی یکی از تجار خیّر و پرهیزکار بازار، به نام مرحوم حاج ملّاحاجی، والد مبرور آیت الله حاج شیخ عباس حایری تهرانی می رود و به عنوان شاگردی مشغول کار می شود.  رفقای وی خدمت مرحوم شیخ مرتضی انصاری می روند و از عزیمت او به تهران خبر می دهند. 🔸مرحوم شیخ از این که او بدون ملاقات وی به ایران رفته، ناراحت می شود. فوراً نامه ای به علامه حاج ملّاعلی کنی تهرانی می نویسد و از مقامات علمی و ورع ایشان خبر می دهد و توصیه و تأکید می کند که حتماً او را بیابد و از وجودش تقدیر و استفاده کنند.  بعد از وصول نامه به مرحوم علّامه ملّاعلی کنی، او به انتظار آمدن سیّد عبدالکریم لاهیجی می نشیند و در صدد یافتن او می شود و عده ای از فضلا و غیره را مأمور می کند که در مدارس و یا مسافرخانه ها و غیره ایشان را پیدا کنند.  🔹حدود شش ماه می گذرد و از او خبری نمی رسد. پس از شش ماه روزی مرحوم حاج ملّاحاجی مذکور به آقا سیدعبدالکریم می گوید: به منزل حجت الاسلام حاج ملّاعلی کنی برو و بگو چند استخاره کنند و جواب آن را فوراً بیاور.  آقای لاهیجی به منزل حاج ملّاعلی کنی می آید در موقعی که حاجی بالای منبر مشغول تدریس هستند و جمع کثیری از علما و فضلا تهران سر تا پا گوش به بیانات حاجی می دهند. پس مرحوم سیدعبدالکریم لاهیجی دم در نشسته و گوش به درس حاجی می دهد و ناگاه اشکالی به نظرش رسیده ایراد می کند.  بعضی می گویند: آقا سیّد ساکت شو این جا جای حرف زدن نیست.  مرحوم حاج ملّاعلی کنی می بیند اشکال وارد است. می فرماید: آقا ایرادش به موقع است. ما باید جوابی درست کنیم. مباحثه بین حاج ملّاعلی و آقا سیّد عبدالکریم ادامه پیدا می کند. حاجی، ناچار درس را تعطیل و فکر می کند این آقا باید شخص بزرگ و عالمی جلیل باشد. پس می گوید: آقا اهل کجا هستی؟ می گوید: لاهیجان. نام شما چیست؟ می گوید: سیّد عبدالکریم.  مرحوم حاجی متوجه می شود که گم شده خود را یافته است. فوراً از جا برخاسته و او را در آغوش می گیرد و معانقه می کند و به جای خود می نشاند و می گوید: آقا جان! نزدیک ۶ ماه است که در انتظار شمایم و استفسار کامل از او می کند. 🔸مرحوم حاج ملا علی کنی بعداً دختر خود را به او تزویج کرده و تدریس مدرسه ی مروی را که آن روز مرکز حوزه ی علمیّه ی تهران بود و امامت جماعت آن جا را برعهده معظّم لّه می گذارد. 🔹 مرحوم آقا سیّد عبدالکریم بیش از ۲۰ سال متصدی درس و امامت مسجد و مدرسه ی مروی بودند و صدها نفر از علمای بزرگ تهران از محضر درس و اخلاق وی استفاده کردند. ◾️سرانجام علامه لاهیجی در سال ۱۳۲۳ق در تهران درگذشت و در قبرستان چهارده معصوم در نیم کیلومتری میدان شوش در تهران دفن شد. منبع: مردان علم در میدان عمل، ج۷، 🔰http://Eitaa.com/mafakheregilan @mohammadjavad_karimi
طاووس یمانی در مورد حضرت علی بن الحسین علیه السلام می گوید: حضرت علی بن الحسین(ع) را دیدم که از وقت عشاء تا سحر به دور خانه ی خدا طواف می کرد و به عبادت مشغول بود. طاووس جمله های زیادی در این زمینه از مناجات های خاضعانه امام زین العابدین علیه السلام نقل می کند و می گوید: اما چند بار در خلال مناجات خویش گریست، و سپس به خاک افتاد و بر زمین سجده کرد. من نزدیک رفتم و سرش را بر زانو نهاده و گریستم، اشکهای من سرازیر شد و قطرات آن بر چهره اش چکید و برخاست و نشست و گفت کیست که مرا از یاد پروردگارم مشغول ساخت؟ عرض کردم من طاووس هستم ای پسر پیامبر! این زاری و بی تابی چیست؟ ما می باید چنین کنیم که گناهکار و جفاپیشه ایم. پدر تو حسین بن علی و مادر تو فاطمه زهرا و جدّ تو رسول خدا است.به من نگریست و فرمود: هَیهَات هَیهَات یا طاووسُ دَع عنّی حدیث أبی و أُمّی و جدّی،خلق الله الجنة لِمَن اطاعه ولو کان عبداًحبشیّاً و خلق الله النّار لِمَن عصاه و لو کان سیّداً قُرشیّاً أما سمعت قوله تعالی:« فإ ا نُفخ فی الصّورفلاانساب بینهم یؤمئذٍ ولایتسأئلون(۱). واللهِ لاینفعک غداً إلّا تَقدَمه تُقدِّمها مِن عمل صالح(۲). نه، نه، ای طاووس! سخن نسب را کنار بگذار،خداوند بهشت را برای کسی آفریدکه او را اطاعت کند،هرچند غلامی حبشی باشد، و جهنم را آفرید برای کسی که او را نافرمانی کند اگرچه سید قریشی باشد. مگر قول خداوند متعال را در قرآن نشنیده ای که فرمود:« پس آنگاه که در صور دمیده شود، در آن روز نه میانشان خویشاوندی است و از (حال یکدیگر)سؤال می کنند.» بخدا قسم فردا تو را سود نمی دهد مگر عمل صالحی که امروز پیش می فرستی. 📚۱- مؤمنون،/۱۰۱و ۱۰۲. ۲- استاد مطهری، عدل الهی، ص ۳۶۹, به نقل از بحارالانوار، چاپ کمپانی، ج ۱, ص ۲۵. @mohammadjavad_karimi
🔴 برخورد پیامبر با زنِ خواننده ✍️ مرحوم استاد محمدرضا حکیمی ✳️ ﺳﺎﺭه، ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺭﻓﺖ. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: – ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪه‌ﺍﯼ؟ – ﻧﻪ - ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪهﺍﯼ؟ – ﻧﻪ – ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺁﻣﺪهﺍﯼ؟ – ﺷﻤﺎ همیشه ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎه ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎنی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪهﺍﻡ، ﺁﻣﺪهﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ؛ نه جامه‌ای دارم، نه مرکبی و نه پولی که زندگی ام را بگذرانم. – ﺗﻮ ﮐﻪ در مکه روزگاری ﺁﻭﺍﺯهﺧﻮﺍﻥِ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ، ﭼﻄﻮﺭ شد که ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟ – ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻭﺍﺯهﺧﻮﺍﻧﯽ سراغ من نمی‌آید، فراموش خاص و عام شده‌ام، به سختی زندگی می‌کنم. ✳️ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺮﮐﺐ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ. 🔻عجیب ﺭﻭﺍیتی است! هم عجیب و هم ﻏﺮﯾﺐ! 🔻ﯾﮑﯽ ﺍینکه ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪه ﺑﻮﺩه، ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ هم ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﻨﺎه ﺍﻭ ﺑﻮﺩه است. 🔻ﺩﻭﻡ ﺍینکه ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪه ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ. 🔻ﺳﻮﻡ اینکه ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ، ﺁﻣﺪ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ! ❇️ ﺧﺪﺍﯾﺎ! ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ تو ﺍﺳﺖ؟ 📚 منبع: ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ ﺟﻠﺪ ﻧﻬﻢ، ﺹ ۲۳۲، ﻧﺸﺮ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ، ﭼﺎﭖ ﺍﻭﻝ، ۱۳۹۱، به نقل از ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺒﯿﺎﻥ، ۲۷۰/۹ یلاحظ علیه این حدیث پس از تمام بودن سندیت آن، از حیث دلالت، در مقام بیان اولویت حفظ حیات انسان ها و عدم تعلیق کمک به همنوع به ترک منکرات است. مدلول حدیث، اباحه گری و مباح بودن خوانندگی زن نیست، بلکه این روش رسول خدا(ص) دلالت بر اطلاق اجابت سوال سائل دارد همان گونه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، اجابت سوال زن خواننده را موکول و مشروط به هیچ شرطی نکردند. والله العالم.
سلام علیکم حضرت استادآیت الله محمدحسن غروی زید عزه نظر مبارک به تعلیقیه حقیر چیست؟ العبد الراجی: محمد جواد کریمی ۱۴۰۰/۶/۱۱
سلام علیکم جواب بسیار متقن است اضافه بر آن در مصارف زکات ذکر شده یک مورد آن مولفه القلوب کفار است که از این طریق آنان به اسلام گرایش پیدا کنند.
باسمه تعالی ❇️ دو نکته ✍ محمد جواد کریمی در منصفانه و کارشناسانه- بدور از حب و بغض- عملکرد طالبان در افغانستان؛ قبل از هر چیز باید به دو نکته اساسی توجه کرد: اول بعد ضد امپریالیستی و ضد اشغالگری طالبان در برابر ارتش های اشغالگر ناتو به رهبری آمریکا از سال ۱۳۸۰ تا اوائل شهریور ماه ۱۴۰۰ که با خروج آخرین نظامی آمریکایی از فرودگاه کابل ،به این اشغال پایان داده شد. بی شک بزرگترین نیرویی که با عملیات میدانی کوچک و بزرگ خود هزینه اشغال را برای آمریکایی ها بالا برد که در نهایت همه پایگاه های هوایی و زمینی خود را در افغانستان تخلیه کند، سازمان موسوم به« تحریک طالبان افغانستان» بود و لاغیر. این واقعیتی است که چه طالب را قبول داشته و چه مخالف آن باشیم. نمی توان از ان عبور کرد. دوم: بعد فکری و فرهنگی طالبان که در رویکرد بعضا خشن و ارتجاعی آنان با اقشار و طوائف افغانستانی در زمان دولت بیست سال قبلشان مشاهده شد. علاوه بر آن در برخی از عملیات انتحاری در زمان اشغال نظامی افغانستان توسط ارتش آمریکا که منجر به کشته شدن بیگناهان هموطن آنان می گردید. قطعا این گونه اعمال خارج از روح تعالیم اسلام و قواعد شریعت اسلام است. مانند عملکرد دولت دکتر مصدق در دوره نهضت ملی کردن نفت ایران که دارای دو جنبه مثبت و منفی است. جنبه مثبت آن خلع ید انگلستان از صنعت نفت ایران و باز گرداندن آن به حاکمیت ملی ایران بود. که این موفقیت حاصل اندیشه و اراده استقلال طلب او در برابر دولت استعمارگر انگلیس بود. اما تفکر و مشی سکولار وی در حکومت نقطه عزیمت وی از اردوگاه مبارزین مسلمان به شمار می رود که سزاوار نقد عالمانه می باشد. یکشنبه ۱۴۰۰/۶/۱۴ @mohammadjavad_karimi