محمدجواد کریمی
امام حسین(علیه السلام) پاسخ داد: اى پسر خطّاب! کدام مردم تو را بر خویش امیر ساختند، پیش از آن که تو
🌴 همراه با قافله سالار کربلا(۳)
🗣 امام حسین(ع) و اصحابش در عاشورای ۶۱ به هدف والایشان که لقای الهی بود رسیدند پس چه نیازی به عزاداری و گریه ما دارند؟
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان
زانکه بد مرگی است این خواب گران.
✅ پاسخ اجمالی
قدر مسلم امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش احتیاجی به ماتم و گریه ما ندارند، این ما هستیم که با برگزاری مراسم ماتم و عزاداری،با اهداف و مرام و مسلک آنان آشنا شده و راه و رسم مروت و جوانمردی، عزت و عفت و غیرت و حریّت را می آموزیم.
🟢پاسخ تفصیلی
🔸هدف واقعی و هدف مسخ شده*
*🔻در توصیه ائمه علیهم السلام به اقامه عزا داری بر امام حسین علیه السلام دو هدف متصور است :*
*يك هدف واقعى است و يك هدف مسخ شده ؛*
*🔻هدف مسخ شده این است که بگوئیم اين توصیه فقط به خاطر اين است كه تسلّى خاطرى براى حضرت زهرا سلام اللَّه عليها باشد.*
*🔻ايشان با اينكه در بهشت هستند، با اينكه همراه فرزند بزرگوارشان هستند و خود امام حسين هم در روز اول فرمود:*
*«وَ ما اوْلَهَنى الى اسْلافى اشْتِياقَ يَعْقوبَ الى يوسُفَ»*
*من آرزو دارم كشته شوم چون به پدرم، به جدم و به مادرم ملحق مى شوم؛*
*با اينكه امام حسين ملحق به مادرش هست،*
*مع ذلك حضرت زهرا در بهشت نشسته دائماً بی تابى مى كند و ما مردم بى سر و پا بايد بياييم يك مقدار گريه كنيم كه حضرت زهرا تسلى خاطر پيدا كند.*
*آيا شما توهينى بالاتر از اين براى حضرت زهرا پيدا مى كنيد؟*
*🔻هدف مسخ شده دیگر این است که گفتند [علت دستور ائمه عليهم السلام] چيز ديگرى است.*
*امام حسين بى تقصير در كربلا به دست يك عده مردم تجاوزكار كشته شد، پس اين تأثرآور است، بايد متأثر بود.*
*🔻من هم قبول دارم، امام حسين بى تقصير كشته شد۰۰۰اما همين؟*
*يك آدم بى تقصير به دست يك عده مردم متجاوز كشته شد؟*
*روزى هزار نفر آدم بى تقصير به دست آدمهاى باتقصير كشته مى شوند.*
*🔻روزى هزار نفر آدم در دنيا به اصطلاح نفله مى شوند. تأثرآور هم هست،*
*اما آيا اين نفله شدنها ارزش دارد كه قرنهاى زياد، ده قرن، بيست قرن، سى قرن ادامه پيدا كند؟ دائماً ما بنشينيم و اظهار تأثر كنيم كه حيف! حسين بن على نفله شد! خونش هدر رفت؟!*
*♦️تو نفله شدى بيچاره نادان! من و تو نفله هستيم، من و تو عمرمان هدر رفت.*
*🔻خير، ائمه بدین جهت توصيه كردند بايد عزاى حسين بن على زنده بماند، چون او يك مكتب به وجود آورد،*
*مى خواستند مكتبش زنده بماند ؛*
*🔻هدف این بود که آنچه در حسين بن على در اين حادثه عاشورا و در آن ابتلاء و مصيبت پيدا شد ازجلوه توحيد، از جلوه ايمان، از جلوه خداشناسى، از ايمان كامل به جهان ديگر، از رضا، از تسليم، از صبر، از استقامت، از مردانگى، از طمأنينه نفس، از ثبات، از عزت نفس، از كرامت نفس، از آزادى خواهى و آزادى طلبى و... زنده بماند.*
*🔻[دستور آنها] براى اين است كه بلكه پرتوى از روح حسين بن على در روح ما و شما بتابد.*
*🔻اگر اشكى كه ما براى او مى ريزيم در مسير هماهنگى روح ما باشد،*
*روح ما پرواز كوچكى با روح حسينى بكند، ذره اى از همت او، ذره اى از غيرت او، ذره اى از حريّت او، ذره اى از ايمان او، ذره اى از تقواى او، ذره اى از توحيد او در ما بتابد*
*و چنين اشكى از چشم ما جارى شود، آن اشك هرچه دلتان بخواهد قيمت دارد.*
*▪️مجموعه آثار استاد شهيدمطهرى(حماسه حسینی ج۱و۲))، ج۱۷، ص-۱۱۳- ۱۱۲-با تلخیص و ویرایش جزئی -*
@mohammadjavad_karimi
محمدجواد کریمی
🌴 همراه با قافله سالار کربلا(۳) 🗣 امام حسین(ع) و اصحابش در عاشورای ۶۱ به هدف والایشان که لقای الهی
🌴 همراه با قافله سالار کربلا (۴)
✍ اسلام کوئست نت
خلاصه پرسش
علت این همه عزاداری برای امام حسین(ع) چیست؟
👥پرسش
چرا باید برای امام حسین(ع) که در 1400 سال پیش شهید شده، اینقدر عزاداری کرد؟ لطفاً با بیان دلایل عقلانی، یا با روایات معتبر و یا با آیات قرآن توضیح دهید.
✅پاسخ اجمالی
حوادث گذشته هر جامعهای، حامل تجربیات و درسهای گرانبهایی است که با زحمت بسیار و قیمت گزاف به دست آمده و میتواند در سرنوشت و آینده آن جامعه تأثیر عظیمی داشته باشد. برای استفاده از این سرمایهی با ارزش، باید این حوادث، همواره بازنگری، بازسازی و حفظ گردند. یکی از این سرمایههای بینظیر واقعه کربلا است. در کلمات ائمه(ع) تأکید بسیاری بر زنده نگهداشتن واقعه خونین کربلا و شهادت امام حسین(ع) شده است که برای بهره برداری هر بیشتر نسلهای بشر، از درسها و عبرتهای این واقعه عظیم میباشد.
از جهت دیگر، همه افراد، در مقابل کسانی که برای بیداری و بهبود زندگی آنان تلاش و جان فشانی کردهاند، وظیفه تشکر و قدرشناسی دارند و مجالس عزاداری حسین بن علی(ع) به نوعی تشکر و قدردانی از رنجها و مرارتهایی است که آنحضرت و یارانش در راه بیداری و بصیرت بشریت متحمل شدند.
علاوه بر این، مجالسی که به منظور تعظیم و بزرگداشت و عزاداری سالار شهیدان کربلا همه ساله در سراسر جهان برگزار میشود، دارای آثار و برکاتی؛ مانند ایجاد وحدت بین صفوف پیروان آنحضرت، آشنا شدن مردم با راه و رسم ائمه(ع)، ایجاد پیوند قلبی با حجج الهی، اصلاح منکرات و ظلمهای موجود در هر جامعه و ... میباشد که تعطیل شدن چنین مراسمی موجب محروم شدن از چنین مواهبی است.
✅پاسخ تفصیلی
حوادث گذشته هر جامعه میتواند در سرنوشت آن جامعه و جوامع دیگر، آثار عظیمی داشته باشد. اگر حادثه، حادثۀ مفیدی بود و در جای خود آثار و برکاتی داشت، بازنگری، بازسازی و زنده نگهداشتن آن میتواند آثار و برکات زیادی داشته باشد و فراموش کردن آن موجب خسارتهای جبران ناپذیری برای جامعه بشری است؛ زیرا حوادث مهمی که در تاریخ ملتها به وجود میآیند هزینههای زیادی را برای ملتها به همراه دارد، چه هزینههای مادی و چه هزینههای معنوی؛ نظیر از دست دادن انسانهای بزرگ، رنج و مشقت و محرومیتهای یک ملت و ... .
بنابراین، این حوادث بزرگ و درسها و تجربههایی که انسانها باید از آن بیاموزند از سرمایههای عظیم هر ملت، بلکه تمام بشریت است و عقل حکم میکند چنین سرمایههایی حفظ و احیا شده و مورد بهرهبرداری قرارگیرد.
بیگمان، حادثه عظیم عاشورا که داری ابعاد متعددی است، یکی از حوادث پر هزینه برای بشریت بوده است؛ چرا که با هزینهی شهادت امام معصوم و انسان کامل و یاران با وفای آنحضرت و رنج و سختی کشیدن خانواده و اطفال آنحضرت و ... به دست آمده است.
از طرف دیگر، این حادثه یک حادثه و واقعه شخصی(برای منافع شخصی و گروهی و طایفهای) نبود، بلکه واقعۀ کربلا و شهادت حسین بن علی(ع) و یاران با وفایش یک مکتب است که درسها و اهداف و عبرتهایی؛ نظیر توحید، امامت، امر به معروف و نهی از منکر، حقیقتخواهی، ظلمستیزی، کرامت نفس، عزت و ... دارد.
اگر این مکتب انسانساز، نسل به نسل بین انسانها منتقل شود، بشریت میتواند به ازای هزینهای که برای آن متحمل شده است، از آن سود برده، حداکثر بهرهبرداری را بنماید، ولی اگر خدای نخواسته این حادثه فراموش شده، یا تحریف گردد، بیشترین ضرر متوجه جامعه بشری و مخصوصاً جامعه دینداران میشود. و اگر میبینیم در کلمات ائمه معصومین(ع)[1] بر عزاداری و برپایی مجالس عزای آنحضرت تأکید شده است، از آن جهت است که مکتب انسانساز آنحضرت همواره زنده و پویا باقی بماند و تجربه پیروزی خون بر شمشیر و حقیقتخواهی بر حقستیزی برای همیشه، مانند مشعلی فروزان، روشنگر راه انسانها باشد.
این تأکیدات حضرات معصومین(ع) باعث شده تا مجالس عزاداری امام حسین(ع) از زمان شهادت آنحضرت تا به امروز، به صورت یک جریان زنده و فعال و انقلابی درآید، و هزاران شاعر و نویسنده و خطیب، در این باره مطلب ارائه کنند. هر چند دشمنان، تلاشهای گستردهای در جهت تحریف این واقعیت عظیم نمودهاند، ولی همین مجالس عزاداری باعث شده، اسلام برای همیشه زنده بماند و مبارزه با ظلم و ستم و تجاوزگری به عنوان یکی از شعارهای حسین بن علی(ع) در سراسر جهان طنین انداز شود.
همانگونه که بیان شد، حفظ و حراست و زنده نگهداشتن وقایع عاشورا مسئلهای است که عقل به روشنی بر آن دلالت دارد و سیره و روش حضرات معصومین(ع) بر زنده نگهداشتن چنین مراسم و مجالسی بود.
محمدجواد کریمی
🌴 همراه با قافله سالار کربلا (۴) ✍ اسلام کوئست نت خلاصه پرسش علت این همه عزاداری برای امام حسین(ع)
در همین راستا امام رضا(ع) فرمود: «روش همیشگی پدرم (امام موسای کاظم) این بود که هرگاه محرم فرا میرسید، روزِ گریه و مصیبت او بود و خندهای در چهره نداشت تا دههی عاشورا سپری شود، روز عاشورا روز گریه و سوگواری و مصیبت او بود».[2]
علقمه بن محمد حضرمی میگوید: «امام باقر(ع) برای امام حسین(ع) گریه میکرد و ناله سر میداد و به هر کس در خانهاش بود دستور میداد گریه کند و در منزل آنحضرت، مجلس سوگواری و عزاداری تشکیل میشد و آن مصیبت را به همدیگر تسلیت میگفتند».[3]
باید دانست که حسین بن علی(ع) با آن مقام و مرتبهای که در پیشگاه خداوند متعال دارند، نیازی به چنین مراسم عزاداری ندارند و تأکید ائمه اطهار(ع) بر برپایی چنین مجالسی، به جهت آثار و برکات این مجالس است که بعضی از آنها عبارتاند از:
ایجاد وحدت و یکپارچگی در بین صفوف پراکنده پیروان حضرت اباعبدالله(ع)؛ همانطوری که مراسم حج، وحدت و همدلی را در بین مذاهب و فرق اسلامی ایجاد میکند، این مجالس وحدت و همبستگی و اتحاد را در بین شیعیان و علاقهمندان آنحضرت مستحکم میسازد.
آشنا شدن مردم با راه و رسم ائمه دین؛ زیرا این مجالس بهترین مجال و بهترین فرصت برای بیان سیره و اهداف آن بزرگواران است و کسانی که در اینگونه مجالس شرکت میکنند، بیشترین آمادگی را برای دریافت چنین مطالبی دارند.
ایجاد پیوند قلبی با حجج الهی و بهرهمند شدن از عنایات خاصه آن بزرگواران؛ زیرا در سخنان ائمه(ع) سفارش زیادی به برپایی چنین مجالسی شده است و برپایی اینگونه مجالس، در حقیقت ارج نهادن و اطاعت کردن از دستورات امامان معصوم(ع) است، و بدیهی است که این اطاعت امر، از جانب آن بزرگواران بیپاسخ نخواهد بود.
وقتی در بیان واقعه عاشورا، ظلمها و انحرافات و منکرات دشمنان اسلام بیان میگردد، و چهره واقعی مدعیان خلافت اسلامی بر ملا میشود، اذهان مخاطبان و شنوندگان به انحرافات موجود در جامعه خودشان، معطوف میگردد و درصدد اصلاح جامعه خویش، با دوری کردن از یزید هر زمان و اطاعت از حسین زمان خویش، بر میآیند و درمییابند که ظلمها و انحرافات و منکرات، اختصاص به زمان خاصی نداشته و در هر زمان ممکن است جامعه به چنین حوادثی دچار شود. به عبارت دیگر، این مجالس موجب بصیرت و آگاهی انسانها نسبت به زمان خویش میشود و در این مجالس است که انسانها نسبت به وظایف خود، آگاه میشوند.[4]
اینها بخشی از آثار و برکات مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است که در صورت تعطیل شدن چنین مجالسی، جامعه از آن محروم خواهد بود.
نکته قابل توجه این است که بزرگداشت واقعه عظیم عاشورا باید به بهترین وجه ممکن صورت گیرد؛ ممکن است بتوان با برگزاری سمینار علمی یا ساختن فیلم و نوشتن کتاب و رمان، یاد و خاطره آن واقعه را زنده نگهداشت، اما هیچکدام از اینها بهترین روش نیست؛ زیرا انسان مجموعهای است از ابعاد مختلف معرفتی، اجتماعی، غریزی، احساسی و عاطفی و ... و اگر ما بخواهیم حادثه و واقعه مهم و با ارزشی نظیر واقعه کربلا را به نحو احسن زنده نگهداریم، و بشریت را از مواهب آن بهرهمند سازیم، باید تعظیم و بزرگداشت آن به نحوی باشد که همه این ابعاد وجود انسانی در زنده نگهداشتن آن نقش داشته باشند. بنابراین، مجالس عزاداری امام حسین(ع) به نحو مرسوم از زمان ائمه(ع) تا به امروز که همیشه با اندوه و اشک و بیان مصائب همراه بود، به نحوی که احساسات و عواطف انسانها را برانگیزد، بهترین شیوه برای زنده نگهداشتن این مجالس است؛ زیرا در این روش، علاوه بر اینکه جزئیات این واقعه مورد شناخت و معرفت قرار میگیرد، با عمق جان حاضران پیوند میخورد و از این جهت همه خود را در برپایی چنین مجالسی موظف میدانند و سعی میکنند با امکانات موجود(مال، علم، قلم، بیان و ...) این مجالس را برپا سازند.
البته در این زمینه باید همواره متوجه انحرافات و کجرویهایی بود که ائمه(ع) و رهبران دینی پیوسته به ما هشدار دادهاند.
علاوه بر این، از آنجا که حسین بن علی(ع) شهید راه انسانیت و ارزشهای بشری است، تمام نسلها، به حکم فطرت انسانی و حس «حقشناسی» بر خود لازم میدانند - در قالب برگزاری چنین مجالسی- از جانفشانیها و فداکاریهای آنحضرت و یارانش تقدیر و تشکر نمایند.
بنابر آنچه گفته شد، این انسانها و جامعه انسانی است که برای حفظ و پاسداری از ارزشهای انسانی و حرکت به سوی آنها، نیازمند است تا نام و یاد و خاطره آنحضرت را همیشه زنده نگهدارد و اگر روزی نام حسین بن علی(ع) و خاطره رشادتها و ارزشها و آرمانهای آنحضرت فراموش شود، این جامعه بشری است که ضرر خواهد نمود.
محمدجواد کریمی
در همین راستا امام رضا(ع) فرمود: «روش همیشگی پدرم (امام موسای کاظم) این بود که هرگاه محرم فرا میرسی
این مطلب مورد تأیید و تأکید قرآن مجید نیز بوده و قرآن در سوره ابراهیم(ع) به حضرت موسی(ع) دستور میدهد که ایام الله[5] را به مردم یادآوری نماید: «... و ذکّرهم بأیام الله إنّ فی ذلک لآیات لکل صبّار شکور»؛[6] روزهای خداوندی را به مردم متذکر شو؛ زیرا در این روزها نشانههایی برای انسانهای صبور و شکرگزار است.
برخی از مفسران در تفسیر این آیه میگویند: «به طور مسلم، منظور از ایام الله، آن زمانهایی است که امر خدا و وحدانیت او و سلطنت او ظاهر شده و یا ظاهر میشود... و نیز ایامی که رحمت الهی به ظهور میرسد، البته آن ایامی که نعمتهای الهی آنچنان ظاهر شدهاند که در دیگر ایام به آن روشنی نبوده است؛ مانند روزی که حضرت نوح(ع) از کشتی بیرون آمدند و روزی که حضرت ابراهیم(ع) از آتش نجات یافت و....».[7]
بر این اساس، واقعه عاشورا و بقا و حیات اسلام با حزن حسین بن علی(ع) و یارانش، یکی از مصادیق ایام الله است که همه ما مأمور به یادآوری و تنظیم و بزرگداشت آن هستیم.
📚 منابع و مآخذ:
[1]. ر. ک: (عزاداری امام حسین (ع) از نگاه روایات)، 7184.
[2]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 169، قم، رضی، چاپ اول، 1375ش.
[3]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق، مصحح، امینی، عبد الحسین، ص 175، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش.
[4]. ر. ک: (گریه زائران بقیع)، 171.
[5]. ر. ک: ( ایام الله از نگاه قرآن کریم )، 111994.
[6]. ابراهیم، 5.
[7]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 18، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
@mohammadjavad_karimi
🌴 همراه با قافله سالار کربلا (۵)
علل امتناع امام از بیعت با یزید
✍ محمد جواد کریمی
مقدمه: یزید طی نامهای به ولید بن عتبه والی مدینه نوشت:«حسین بن علی و عبدالله بن زبیر را احضار کرده و وادار به بیعت کن، در صورتی که زیر بار نرفتند گردنشان را بزن و سرشان را برای من بفرست.»(۱)
در باره علل امتناع امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید، مورخان و محققان موارد متعددی را ذکر کرده اند که اینک به مواردی چند که از امام حسین(ع) در طول هجرت از مدینه به مکه و از آنجا به کریلا نقل شده است می پردازیم:
۱- عدم شایستگی یزید برای خلافت بخاطر ارتکاب فسق و فجور علنی
۱/۱-امام حسین(ع) در پاسخ به درخواست امیر مدینه برای بیعت می فرماید:
و یزیدُ رجلٌ فاسقٌ، شاربُ الخمر، قاتلُ النفس المُحَرَُمَة، مُعلِنٌ بالفسق، و مِثلی لایبایع مِثلَه(۲)
یزید؛ فردی فاسق، شرابخوار، خونریز و متجاهر به فسق است و کسی مانند من با فردی چون او هرگز بیعت نمی کند.
۱/۲- قاضى نعمان مصرى(۳) نقل مى کند که امام حسین(ع) نامه اى به معاویه نوشت و در آن نامه او را به خاطر کارهاى زشتى که انجام مى داد، سرزنش و محکوم کرد.
از جمله در آن نامه آمده است:
ثمَّ وَلَّیتَ إبنَک وٕ هُوٕ غلامٌ یَشربُ الشَُرابَ و یلهُو بالکلاب، فخَنتَ أمانتَک و أخرَبتَ رَعِیَّتَک، و لم تُؤَدِّ نصیحةَربِّک، فکیف تولّی علی امّة محمد(ص) مَن یشرب الْمُسکِرَ؟ و شارِبُ المُسکر مِن الأشرار. و لیس شارب المسکر بأمینٍ عَلٕیٰ درهمٍ فکیف علیٰ ٱلامَّة؟! فعن قلیلٍ تٕرِدِ علیٰ عمَلِک حینَ تِطوَی صَحائِفُ الإستغفار.(۴)
تو پسر جوانت را که خمر مى نوشد و با سگها بازى مى کند، بر تخت حکومت نشانده اى. بنابراین، در امانت، خیانت و مسلمین را بدبخت کرده اى و حقّ فرمان پروردگارت را ادا نکرده اى.
تو چگونه مردى باده نوش را بر امّت محمّد فرمانروایى داده اى؟ در حالى که نوشنده مسکرات از فاسقان است و از اشرار به شمار مى آید. باده نوش، حتّى بر درهمى امین نیست، چه رسد بر یک امّت؟!
به زودى به کیفر عملت خواهى رسید، در آن زمان که پرونده عذر خواهى (و طومار زندگى) بسته شود!
۲- مخالفت با موروثی شدن خلافت و تثبیت خلافت نامشروع بنی امیه
۲/۱- به روایت سید در لهوف، مروان حکم - مرد شماره ۲ حکومت اموی در مدینه - وقتی که ظاهراً از باب خیرخواهی- امام را به بیعت با یزید تشویق می کند، امام در پاسخ به وی می فرماید:
إنَّا لِله و إنَُا إلیهِ راجعون، وَ عَلَی الإسلامِ السَّلامُ إذقد بُلیت الآمّة براعٍ مثل یزید، و لقد سمعتُُ جدّی رسول الله صلّی الله علیه و آله یقول:«الخلافة مُحرَّمة علیآل ابی سفیان»(۵)
«إنّا لله و إنّا إلیه راجعون، باید فاتحه اسلام را خواند، آنگاه که امّت اسلام به حاکم و زمامداری مانند یزید مبتلا گردد. من از جدَّم رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود:«خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام شده است.»
۲/۲- مروان حکم در پی رسیدن نامه معاویه، مردم را در مسجد گرد آورد وگفت: معاویه در نظر دارد به سنت ابوبکر و عمر فرزندش یزید را جانشین خود سازد!
بلافاصله عبدالرحمن بن ابی بکر برخاسته و در رد سخنانش گفت:
بگو به سنت شاهنشاهان ایران و امپراطوران روم؛ زیرا ابوبکر و عمر نه فرزندشان را جانشین خود کردند و نه هیچ یک از خانواده شان را.(۶) شما قصدتان از این انتخاب، تبدیل خلافت به رژیم امپراطوری روم شرقی بوده است تا هر وقت امپراطور بمیرد امپراطور دیگری بر جایش بنشیند(۷)
۳- خوف از بین رفتن اسلام و از بین رفتن همه زحمات پیامبر اکرم(ص) و اصحاب کبار.
اگر امتناع امام حسین(ع) از بیعت با یزید نبود، و پروژه خلافت موروثی یزید با عدم مانع از سوی اخیار امت در مدینه پیش می رفت، هیچ بعید نبود که گام دوم بنی امیه در هدم کامل اسلام در دستور کار قرار می گرفت. همان هدفی که مغیرة بن شعبه از زبان معاویه برای پسرش تعریف کرد و آن به فراموشی سپردن نام و یاد رسول خدا حضرت محمد(ص)بود.(۸)
تکمله
از نگاه استاد مطهری «گذشته از مفاسد دیگر، دو مفسده در بیعت این آدم بود که حتی در مورد معاویه وجود نداشت: یکی، بیعت با یزید، تثبیت خلافت موروثی [امویان ] از طرف امام حسین (ع) بود؛ یعنی مسأله خلافت یک فرد نبود؛ مسئله خلافت موروثی مطرح بود. مفسده دوم مربوط به شخصیت خاص یزید بود. او نه تنها مرد فاسق و فاجری بود بلکه متظاهر و متجاهر به فسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت...»(۹)
📚منابع:
۱- تاریخ یعقوبی، ج ۲,ص ۲۱۵.
۲- لهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، ص ۴۰.
۳- قاضی نعمان بن محمد مصری از علمای امامیه(متوفای۳۶۳).
۴- دعائم الاسلام، ج ۲, ص ۱۳۳ و بحارالانوار، ج ۶۶, ص ۴۹۵.
۵- سیدبن طاووس، اللهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، ص ۴۲.
۶-فارسی، جلال الدین، انقلاب تکاملی اسلام، ص ۴۷۷, به نقل از تاریخ الخلفاء، ص ۱۹۶.
۷-همان، به نقل از تاریخ الکامل، ج ۳, ص ۱۹۹.
۸- مروج الذهب، المسعودی، ج ۲,ص ۳۴۱،طبع مصر.
۹-مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱۷, ص ۲۰۲.
@mohammadjavad_karimi
🌴 همراه با قافله سالار کربلا(۶)
♨️ مخاطرات راهبردی بنی امیه علیه اسلام
✍محمد جواد کریمی
امام صادق(ع) نزاع میان اهل بیت پیامبر و آل ابی سفیان را، نزاع مکتبی و بر سر عقیده توحید می دانست، نه نزاع شخصی و خانوادگی و می فرمود:
أنا و آل ابی سفیان اهل بیتین تعادیا فی الاسلام قلنا صدق الله و قالوا کذب الله، قاتل ابوسفیان رسول الله (ص)و قاتل معاویة علیّا و قاتل یزید الحسین علیه السلام
والسفیانی یقاتل القائم علیه السلام انا و بنی امیه تعادینا فی الله و هم کذلک الی یوم القیامة(۱).
امام صادق علیهالسلام فرمود:
ما و آل ابی سفیان اهل دو خانه هستیم که در مورد اسلام با هم نزاع کردیم، ما گفتیم خدا راست گفت و آنها گفتند که خدا دروغ گفت. ابوسفیان با رسول خدا (ص) و معاویه با علی (ع) و یزید با حسین (ع) جنگیدند و سفیانی با قائم(عج)خواهد جنگید.
نزاع ما و بنی امیه در مورد خدا تا قیامت ادامه خواهد یافت.
گام های نهان و عیان
📌۱- توصیه ابوسفیان
باند مرتجع اموی حکومت عثمان را - که از بنی امیه بود- مغتنم شمرده و از آن برای تحکیم موقعیت خویش استفاده کردند. ابوسفيان پس از آنکه عثمان زمام امور خلافت را به دست گرفت، به نزد او رفت و گفت: پس از «تیم» و «عدی» خلافت به تو رسید، بنابراین آن را چون گوی بچرخان؛ و بنی امیه را میخ های آن قرار ده، زیرا این حکومت است و من بهشت و جهنمی نمی شناسم.[۲] همین ابوسفیان که از نفوذ وسیع امویان در دستگاه خلافت عثمان به وجد آمده بود روزی روی به مزار حمزه سیدالشهدا آورد و در حالی که پای بر قبر آن حضرت می کوبید خطاب به او گفت:
ای حمزه! حکومتی را که دیروز به خاطرش با ما می جنگیدی، امروز به چنگ ما افتاده است.(۳)
📌۲-آنگـاه كـه كارها به نفع معاويه سامان گرفت، روزی مغيرة بن شعبه با وی خلوت كرد و گفت: «يا اميرالمؤمنين، تو به آرزوی خويش رسـيـدی، كاش عدل را آشكار كنی و نيكی را گسترش دهی، تو امروز سروری يافته ای و چنانچه به بـرادران خـود از بنی هاشم بنگری و با آنان صله ی رحم كنی، به خدا سوگند امروز چيزی كه تو را بترساند نزدشان نخواهی يافت.(۴)
مـعـاويه برآشفت و پرده از كفر و جاهليت خويش برداشت و گفت: «هيهات، هيهات،برادر تَمیمی[يعنی ابوبكر] حكومت يافت، پس به عدالت رفتار كرد و كرد آنچه كرد. به خدا سوگند پس از مـرگش ياد و نام او هم نيست شد، جز اين كه مي گويند كسی به نام ابوبكر هم بود. پس از او آن بـرادر عـدوي [عـمـر] حـكـومـت را بـه دسـت گـرفـت و ده سـال خـلافـت كرد. به خدا سوگند كه پس از مرگ او نام و ياد او هم نيست شد، جز اين كه كسی بـگـويـد عُمَری هم بود. سپس برادرمان عثمان حكومت يافت؛ و مردی زمام امور را به دست گرفت كه هيچ كس نسب او را نداشت؛ و او نيز كرد آن چه كرد. به خدا سوگند همين كه از دنيا رفت نام و يـاد و رفـتـار او نـيـز از ميان رفت. ولي هنوز هم نام برادر هاشمی [محمد صلي الله عليه و آله و سلم] همه روز پنج بـار بـا صـداي رسـا نـام بـرده مـی شـود كـه «اشـهـد انّ مـحـمـدا رسول الله»! اي مادرمرده، از اين پس به خدا سوگند جز اين كه اين نام را به خاك بسپاريم، راهی نداريم...!»(۵) .
📌۳- سخنان کفر آمیز یزید
پس از ورود زنان و بازماندگان اهل بیت حسین بن علی(ع) به مجلس یزید، آن ملعون با صراحت تمام كفر خود و پدرانش را اعلام می دارد و بـا مثل زدن به شعر ابن زبعری خشنودی خود را از كشتن سيدالشهدا بيان می دارد؛ و می گويد:
ليتَ أشياخی ببدرٍ شهِدوا
جزعَ الخزرج من وقع الأسل
لأهلوا واستهلوا فرحاً
ثمَّ قالوا يا يزيدُ لا تُشل
قد قتلنا القَرْم من ساداتهم
و عدلناهُ ببدرٍ فاعتدل
لعبت هاشمُ بالملك فلا
خبرٌ جاء ولا وحیٌ نزل (۶) .
اي كـاش پـدرانـم كـه در بـدر كـشـتـه شدند، ناله كشتگان از دم شمشير خزرج را می شنيدند. و شـادی مـی كـردنـد و ديـگـران را در شـادی خـويش شركت می دادند و سپس می گفتند: يزيد! دست مـريـزاد! مـن از خـندف نباشم اگر از رفتار فرزندان احمد انتقام نگيرم! [بنی]هاشم پادشاهی را به بازي گرفتند وگرنه، نه خبری[از آسمان]رسيد و نه وحيي فرود آمد!
📌۴- تبدیل نظام خلافت به نظام سلطنت
به گفته جاحظ «در سالی که آن را سال اتفاق همگانی نامیده اند معاویه بر سلطنت استیلا یافت و نسبت به باقیمانده شورا، توده مسلمانان و انصار و مهاجرین راه استبداد سپرد. ... سالی بود که امامت به سلطنتی از قماش رژیم شاهنشاهی ایران تبدیل می گشت و خلافت به تصاحب غاصبانه ای از نوع رژیم امپراطوری روم غربی تغییر ماهیت می داد»(۷)
📚 منابع:
۱-بحارالانوار، ج ۸, ص ۳۴۲.
۲-مروج الذهب، ج ۴، ص ۴۱.
محمدجواد کریمی
🌴 همراه با قافله سالار کربلا(۶) ♨️ مخاطرات راهبردی بنی امیه علیه اسلام ✍محمد جواد کریمی امام صادق(ع
۳- انقلاب تکاملی اسلام، جلال الدین فارسی، ص ۴۴۲, به نقل از النزاع و التخاصم، مقریزی، ص ۳۸.
۴-مروج الذهب، ج ۲,ص ۳۴۱.
۵-همان.
۶- اللهوف، ص ۲۱۴ و الفتوح، ابن اعثم کوفی، ترجمه محمد بن احمد مستوفی، ص ۹۱۵.
۷- انقلاب تکاملی اسلام، ص ۴۴۵, به نقل از رساله بنی امیه، ص ۴.
@mohammadjavad_karimi
🌴 همراه با قافله سالار کربلا (۷)
◼️مصائب اسلام و مسلمین در حکومت بنی امیه
✍ محمد جواد کریمی
📌۱- غارت بیت المال
و خویشاوندان پدری او [عثمان بن عفّان] به پا خاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند چون شتر گرسنه ای که به جان گیاه بهاری بیفتد.
وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أبیه یَخضَمُونَ مَالَ ٱللهِ خِضمَةَ الإبل نِبتَةَ الرَّبیع(۱)
۱/۱- ابن ابی الحدید در شرح آن زمان می نویسد:«خمس غنایم ارمنستان را به مروان بن حکم بخشید، فدک را نیز به تیول او داد.
در یک روز از خزانه، ۲۰۰ هزار درهم به ابوسفیان بن حرب و ۱۰۰ هزار درهم به مروان بن حکم بخشید، که این عمل مورد اعتراض زیدبن ارقم متصدّی خزانه قرار گرفت... اموال فراوانی از عراق به خزانه رسید، همه را میان بنی امیه توزیع کرد.»(۲)
📌۲- اسارت دین
امیرالمومنین علیه السلام در نامه اش به مالک اشتر می نویسد:
همانا این دین در دست اشراری اسیر شده بود که در آن کار از روی هوس می راندند و به نام دین، دنیای خود را به دست می آوردند.
فإنَّ هٰذا الدِّین قد کانَ أسیراً فِی أیدِی الْأشرار، یَعمَلُ فیهِ بِالْهَویٰ، و تَطلَبُ بِهِ الدُّنیا(۳)
📌۳-ظلم و ستم فراگیر
و به خدا سوگند، بنی امیه چنان به ستمگری و حکومت ادامه دهند که حرامی باقی نماند جز آنکه حلالش شمرند، و پیمانی نمی ماند جز آنکه آن را بشکنند و خیمه ای و خانه ای نمی ماند جز آنکه ستم کاری آنان در آنجا راه یابد، و سوء رفتارشان آنانرا از خانه هایشان کوچ دهد. و حَتّیٰ یقومُ ٱلباکیان یَبکیان؛ باکٍ یبکی لِدینهِ، و باکٍ یبکی لِدنیاهُ(۴)
📚منابع:
۱-نهج البلاغه، خطبه ۳,بند ۱۱.
۲- انقلاب تکاملی اسلام، جلال الدین فارسی، ص ۴۰۸.
۳-نهج البلاغه,نامه ۵۳.
۴- همان، خطبه ۹۸.
@mohammadjavad_karimi
🌴 همراه با قافله سالار کربلا (۸)
✅نگاه توحیدی
[راوی] گوید: وقتی از قصر بنی مقاتل حرکت کردیم و لختی برفتیم، حسین(ع) چرتی زد و آنگاه به خود آمد و گفت:«إنَّا للهِ و إنَّا إلیهِ رَاجعون و ٱلحمدُلله ربِّ ٱلعالمین». و این را دو بار یا سه بار گفت.
گوید: پسرش علی[اکبر] گفت:
«یَا أبَتَا لِمَ ٱسْتَرجَعتَ؟»
پدرم! چرا «انّا لله و انّا الیه راجعون» گفتی؟
فرمود: پسرکم! چرتم گرفت، در عالم خواب صدای هاتفی به گوشم رسید که می گفت:«ألقومُ یسیرون و ٱلموتُ تَسیرُ بهم». این قافله دارد حرکت می کند، ولی مرگ است که این قافله را حرکت می دهد!
از صدای هاتف فهمیدم که سرنوشت ما مرگ است.
علی گفت:«یَا أبَةَ؛ أفَلَسنا عَلَی ٱلْحقِّ؟» بابا! مگر ما بر حق نیستیم؟
جواب داد:«بلَیٰ یَا بُنَیَّ, وَاللهُ الَّذی إلیه مَرجعُ ٱلعباد»، چرا پسرم! قسم به خدایی که مرجع بندگان است.(۱).
فقال: یَا أبَةَ، إذَن لَانُبَالِی بِالموت.
پدرجان! در این صورت، ما از مرگ باکی نداریم.
فقال الحسین علیه السلام: جزاک الله یَا بُنَیَّ خیر مَا جزی والداً عن والده.(۲)
خداوند نیکوترین پاداشی را که به خاطر پدری به فرزندش می دهد به تو بدهد.
📚 منابع:
۱-تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج ۷, ص ۲۹۹۹.
۲- لهوف سید بن طاووس، ترجمه عقیقی بخشایشی، ص ۹۰
@mohammadjavad_karimi
🌴 همراه با قافله سالار کربلا (۹)
۱-خطبه امام حسین(ع) در منزل ذوحسم:
پیش آمد ما همین است که می بینید؛ اوضاع زمان دگرگون شده؛ زشتی ها آشکار، و نیکی ها از محیط ما رخت بربسته است....
إنّه قد نزل مَا ترونَ مِن الأمر، و إنَّ الدنیا قد تغیَّرت و تَنَکَّرَت و أدبَرَ معرُوفُها ...
آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل بازداشته نمی شود؟
[در چنین شرایطی] باید مؤمن، خواهان دیدار خدای عزّ و جلّ باشد.
ألَا ترونَ ألی الحقِّ لَا یُعملُ بِهِ، وَ أنَّ الباطلَ لَا یُتَنٰاهیٰ عنه! فَلْیرغَبَ الْمُؤمِنُ فِی لِقاء الله عَزَّ وَ جَلَّ
من چنین مرگی را جز سعادت، و زندگی با ستمکاران را جز ننگ و خواری نمی بینم.
فَإنَّی لَا أرَی الْمُوتَ إلّا سَعادَةً، و الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمینَ إلَّا بَرَماً(۱)
۲- در نامه به بزرگان بصره:
من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر او (ص) دعوت می کنم؛ زیرا- در این حکومت- سنت مرده و بدعت زنده شده است.
وَ أنَا أدعُوکم إلیٰ کتابِ اللهِ وَ سُنّةِ نبیّهِ(ص) فإنَّ السُّنَةَ قد امیتَتْ وَ إنَّالْبِدعَةَ قد احییتْ.(۲)
📚منابع:
۱- مقتل جامع سیدالشهداء(ع) ،ج ۱،ص ۶۶۵ به نقل از ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۴۵.
۲- همان، ص ۴۸۴. به نقل از طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۵, ص ۳۵۷.
@mohammadjavad_karimi
🌴 همراه با قافله سالار کربلا (۱۰)
خطابه امام حسین(ع) در منزل بَیضَه در برابر لشکر حُر
«امام حسین(ع) طبق قانون معروف[قیاس منطقی]، اول یک کبرای کلّی را ذکر می کند:»(۱)
ای مردم !پیامبرخدا (ص) فرمود: هرگاه کسی سلطان ظالم و جائری را ببیند که حرام خدا را حلال می کند، و پیمان الهی را در هم می شکند و با سنّت پیامبر(ص) به مخالفت برخاسته و در میان بندگان خدا، راه گناه و دشمنی در پیش گرفته است، ولی او در مقابل چنین حاکمی، با عمل یا با گفتار، اظهار مخالفت نکند، بر خداست که این [ناظر] ساکت را به جایگاه همان [سلطان] جائر و جابر[در دوزخ] ببرد.
«بعد صغرای مطلب را ذکر می کند:»(۲)
إنَّ هٰؤلاء الْقَوم قد أحَلُّوا حرام الله و حَرَّمُوا حلال الله...(۱)
[ای مردم!] آگاه باشید! اینها[بنی امیه] پیروی از شیطان را بر خود لازم شمرده اند، و اطاعت خدا را ترک کرده اند؛ فساد را علنی و حدود الهی را تعطیل نموده، فیء(بخشی از بیت المال) را به خود اختصاص داده اند، و حرام خدا را حلال، و حرام را حلال کرده اند. و من برای تغییر این وضعیت شایسته ترم.
وَ أنا أحَقُّ مَن غَیَّرَ(۳)
📚مآخذ:
۱- مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج ۲, ص ۱۳۵.
۲- همان.
۳- مقتل جامع سیدالشهداء، ج صص ۶۶۷-۶۶۸ به نقل از طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۵, ص ۴۰۴؛ سیٌدبن طاووس، الملهوف علی القتل الطفوف، ص ۱۳۸.
@mohammadjavad_karimi