محمدجواد کریمی
مولانا عبدالحمید دوشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۱ به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر امامجمعه اهلسنت زاهدان، شیخ
✍ محمد جواد کریمی
یلاحظ علیه
آیا تاکید نظام به رعایت حجاب شرعی از سوی زنان، متضمن تحقیر آنان و خلاف آزادی های مشروع و حقوق انسانی بانوان است؟
اینک برای تذکر و تنویر افکار عمومی جامعه به ویژه هموطنان عزیز اهل سنت، توجه همگان را به مصاحبه مولوی عبدالحمید جلب می کنم.👇
مصاحبه مولانا عبدالحمید در خرداد ماه ۱۴۰۱
در اسلام لباس خاصی برای زنان تعیین نشده است
امارت اسلامی افغانستان در مورد حجاب زنان بر «رخصت» و «آسانترین فتوا» عمل کنند
مولانا عبدالحمید در ادامۀ این گفتوگو به موضوع حجاب زنان در افغانستان اشاره کردند و گفتند: در مورد مسائل مربوط به زنان در افغانستان، توصیۀ ما آن است که وقتی میخواهیم قانون و حکمی را بر ملت اجرا کنیم در این زمینه در موضوعی که علما در آن مورد با هم اختلافنظر دارند و برداشتها و فتواهای متعددی موجود است بر آسانترین فتوا عمل کنیم و بهجای «عزیمت» بر «رخصت» عمل کنیم.
ایشان اظهار داشتند: بهترین فتوا در مورد پوشیدن چهره و اجرای آن در یک کشور و ملت، فتوای امام ابوحنیفه رحمهالله است؛ فتوای ایشان بر اساس دیدگاه عبداللهبنعباس رضیاللهعنه است که ابن عباس در تفسیر آیۀ «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» [نور: 31] میفرماید منظور از «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» در این آیه «دستها» و «چهره» است. لذا تمام فقهای احناف اتفاقنظر دارند که چهره، دستها و قدمین برای زنان جزو «عورت» نیست؛ چنانکه زنان در هنگام ادای نماز مکلف به پوشیدن این بخش از بدنشان نیستند.
ایشان خاطرنشان کردند: البته در اینجا یک مسأله قابل توجه است؛ اینکه اگر علما به پوشیدن صورت و چهرۀ زن تصریح کردهاند نه به این دلیل که صورت و چهره جزو عورت است، بلکه علما «خوف فتنه» را دلیل این دیدگاه عنوان کردهاند، اما به نظر بنده در این زمینه بهترین راهکار این است که امارت اسلامی افغانستان و هر کشور اسلامی دیگری همان دیدگاه ابنعباس و امام ابوحنیفه را بهعنوان «قانون» قرار بدهند و پوشیدن چهره را «قانون» و «اجبار» نکنند، بلکه مردم را به این کار تشویق و ترغیب کنند.
امام جمعه زاهدان ادامه دادند: در اسلام لباس خاصی برای زنان تعیین نشده، بلکه فقط بر پوشیدن بدن تاکید شده است. لذا از دیدگاه اسلام هیچکس حق ندارد فرم خاصی از لباس را بر زنان تحمیل کند. زنان میتوانند بدون آرایش با همان لباس و حجابی که عورت را بپوشاند و لباس تنگ و نازک نباشد از منزل خارج شوند و در ادارات، دانشگاهها و دیگر اماکن حضور پیدا کنند.
مسئولان امارت اسلامی بدون هیچ تردیدی مدارس و دانشگاهها را به روی زنان بازگشایی کنند.
📚منبع: پایگاه اطلاع رسانی شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید
ببینید | فتواهای مولوی عبدالحمید درباره پوشش زنان؛ صورت زن عورت است و ... | شنیدن صدای زن چه حکمی دارد؟ | در کلاس مختلط بین زنان و مردان دیوار بکشید - همشهری آنلاین
https://www.hamshahrionline.ir/news/719501/%D8%A8%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%AF-%D9%81%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%BE%D9%88%D8%B4%D8%B4-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D8%B2%D9%86-%D8%B9%D9%88%D8%B1%D8%AA
محمدجواد کریمی
مصاحبه مولانا عبدالحمید در خرداد ماه ۱۴۰۱ در اسلام لباس خاصی برای زنان تعیین نشده است امارت اسلامی
سؤال
جناب آقای مولوی عبدالحمید
۱- با توجه به تفسیر و توضیح جناب عالی از مسأله حجاب و پوشش زنان، موضع نزاع جناب عالی با اولیای امور در ایران کجاست؟
۲- در طول این چهل و سه سال از عمر جمهوری اسلامی ایران چه کسی از مقامات قانونی نظام خواهان رعایت چیزی فراتر از حجاب شرعی قرآنی- دیدگاه فقهای احناف و قول ابن عباس(ره) - شده است؟
۳- از دو کشور همسایه مسلمان که رسما شریعت اسلام در آنجا حاکم است یعنی امارت اسلامی افغانستان و جمهوری اسلامی ایران در کدامیک از این دو به نام شریعت مانع از ادامه تحصیل دختران در دبیرستان و دانشگاه شده اند؟ در کدامیک از این دو حضور دانشجویان دختر در دانشگاه را مشروط به زدن برقع(پوشیه) کرده اند و مانع از ورود دختران محجبه بدون برقع شده اند؟
@mohammadjavad_karimi
◾️شهادت یک مدافع امنیت در سنندج
🔸معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار کردستان: سرهنگ «حسین یوسفی» از کارکنان فرمانده انتظامی استان کردستان امروز پنجشنبه در جریان ناآرامیهای سنندج که در حال حرکت به سمت منزل بود با قرار گرفتن در جمع آشوبگران به شهادت رسید.
🔸آشوبگران علاوه بر شهادت این سرهنگ نیروی انتظامی، خودروی وی را هم آتش زدند./ ایسنا
◾️ @jamarannews
⭕️ شهادت یکی از نیروهای انتظامی کردستان در سنندج
👤 معاون سیاسی و امنیتی استاندار کردستان:
🔹در جریان ناآرامیهای امروز سنندج، سرگرد حسن یوسفی، از نیروهای انتظامی استان کردستان به دست اشرار به شهادت رسید.
🔹شهید یوسفی با ضربات متعدد چاقو و قمه به شهادت رسیده است./باشگاه خبرنگاران
@alef_news
alef.ir
محمدجواد کریمی
◾️شهادت یک مدافع امنیت در سنندج 🔸معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار کردستان: سرهنگ «حسین یوسفی»
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ
و از مردم كسى است كه گفتارش درباره زندگى دنيا، مايهى اعجاب تو مىشود و خداوند را بر آنچه در دل (پنهان) دارد گواه مىگيرد (در حالى كه) او سرسختترين دشمنان است.
«بقره/۲۰۴»
ما را چه می شود؟
وجدان های بیدار کجایند و چه می کنند؟
چرا در برابر این همه برادر کشی روزه سکوت گرفته اند و دم بر نمی آوردند؟
آنهایی که به خاطر مرگ تلخ یک دختر جوان،- قبل از روشن شدن حقیقت ماجرا- بر دولت و نظام اعتراض کردند؛ چرا امروز در برابر این همه تعدی و تجاوز اغتشاشگران به عرض و مال و جان مردم و مدافعان امنیت ملت سخنی نمی گویند؟
آیا این ۶۰ ،۷۰ نفر مدافع امنیت از این ملت و این مکتب نیستند و حق حیات نداشتند؟
عجیب این است که این همه بیداد و ستم از سوی جماعتی سر می زند که مدعی آزادی و حق زندگی برای همه افراد بشرند! و در عین حال با کمال سبعیت و درندگی با مخالفان خود برخورد می کنند‼️
دوصد گفته را نیم کردار نیست.
@mohammadjavad_karimi
بسم الله
پیشنهادی برای کنشگری حوزه در فضای کنونی کشور
1⃣امیرالمؤمنین علیه السلام (در خطبه_55) در پاسخ به این پرسش فرماندهانش که چرا شروع جنگ را به تأخیر میاندازی فرمود: میخواهم ابتدا دعوت و هدایتشان کنم بعد جنگ و خونریزی را شروع کنم چون هدایت شدنشان را از کشته شدنشان بیشتر دوست دارم (...فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي ... وَ ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا ....)!
2⃣در خطبه 206 از یارانش خواست به جای اینکه شامیان را دشنام بدهند دعا کنند که خدا آنان را هدایت کند و دست از انحرافشان بردارند تا خونشان به دست ما ریخته نشود (اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِم...)
3⃣در آستانه جنگ نهروان ابنعباس را که یکی از عالمترین صحابه اش بود، به نصیحتگویی خوارج فرستاد اما استدلالهای ابنعباس آن قرآنخوانان خشکمغز را قانع نکرد. چنین شد که حضرت خودشان به نصیحتگویی آنان شتافتند و طی گفتگویی مستقیم و اثربخش، بخش عظیمی از سپاه خوارج (طبق برخی نقلها 8هزار نفر از سپاه 12هزار نفری) را قانع کردند که دست از تکفیر علی بن ابیطالب بردارند و از در صلح درآیند! البته پس از جدا شدن این گروه تواب، باقی مانده خوارج را از دم تیغ گذراندند و به پلنگ تیزدندان ترحّم نکردند.
4⃣هدایت کردن کسی که در موضع دشمنی و قتال قرار دارد، کار دشواری است. بیگمان چنین امر دشواری جز به دانشی عمیق و زبانی فصیح میسر نیست. گاه حتی دانش ابنعباس هم کافی نیست!
5⃣چنین بود که محقق کرکی به شاه صفوی ایراد گرفت که چرا در جنگ با ازبکهای سنّی، سیف الدین تفتازانی را کشتید؟ کاش میگذاشتید گوش این متکلم متعصب سنی به دهان من برسد! بیگمان هدایتش میکردم و هدایت او موجب هدایت همه مردم ماوراء النهر و خراسان میشد. محقق کرکی هماره بر از دست رفتن آن فرصت طلایی، تأسف میخورد (مستدرك، الخاتمة ج2، ص: 279).
6⃣براین گمانم که مداد العلماء، چون میتواند مانع از شروع جنگ و ریخته شدن خون شهدا شود، بر دماء الشهداء ترجیح داده شده است! اینکه برخی از کنشگران دوماهه اخیر متهم به محاربه و قتل عمد و .... هستند، مورد شک و تردید و سؤال نیست، سؤال این است که حوزه علمیه آیا تنها شأنش این است که از قوه قضائیه تقاضای اجرای حکم محاربه را برای متهمان داشته باشد یا علم نافعِ این نهاد مقدس، کارکرد دیگری نیز دارد؟
7⃣دوماه اخیر فرصتی بود که دانشگاهها و دبیرستانهای کشور، خودشان آشکارا بانگ برآورَند که چیستند و به کجا فرو افتادهاند؟ پیشنهاد صاحب این قلم به شخص آیتالله اعرافی، این است که لطف کنند و از امسال هرساله در فاصله شانزدهم آذر (روز دانشجو) تا 27 آذر (روز وحدت حوزه و دانشگاه) یک هفته دروس حوزه را رسما تعطیل و طلاب و استادان بزرگوار را در سطوح مختلف (از طلاب جوان تا مدرسان جوان درس خارج و حتی برخی از اعلام و مشاهیر) را به دانشگاههای مختلف کشور گسیل کنند تا شاید جلوی فجایع بعدی گرفته شود.
محقق کرکیام آرزو است!
✍محمد عشایری منفرد
حوزه علمیه قم
.
@mohammadjavad_karimi
♨️ خداحافظی احمد زیدآبادی با سیاست/ اگر ممنوعالخروج نبودم به سمرقند یا بخارا میرفتم و یا راهی عراق میشدم
📝 احمد زیدآبادی، روزنامهنگار، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «لحظۀ خداحافظی!» نوشت:
🔹بازتاب مطلبی که خطاب به حامد اسماعیلیون نوشتم، مرا نسبت به آیندۀ این کشور از هر جهت روشن کرد؛ گرچه پیش از آن هم، برایم کم و بیش روشن بود.
🔸از فحاشی چارپاداری تا تهدید به قتل و تجاوزِ جنسی، بخشی از واکنش افرادی بود که در فضای مجازی و غیرمجازی به حمایت از آقای اسماعیلیون نثارم کردند.
🔹من این سرزمین را سرزمین عطار و سنایی و مولوی و خیام و حافظ و سعدی میدانستم. هرگز فکر نمیکردم بخشی از مردم این سرزمین روزی به این نقطه برسند. حالا که رسیدهاند، دیگر جای حضور من نیست. به هر حال، من هم از پوست و گوشت و خون و عصب ساخته شدهام. فشارها از همه سوست و من چنان تنها و غریب ماندهام که مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح میدهم.
🔸این لحظه، لحظۀ خداحافظی من با سیاستی است که میخواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک میکنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانهام.
🔹از این به بعد، بر نوشتن کتابهایم متمرکر میشوم و در این کانال نیز فقط در بارۀ تاریخ و امور انتزاعی مینویسم و کلامی از آنچه در این کشور میگذرد و خواهد گذشت، نخواهم نوشت. این تصمیم برگشتناپذیر است.
🔸اگر ممنوعالخروج نبودم و پاسپورت داشتم، برای مدتی به یاد دوران شکوفایی فرهنگ ایران، به سمرقند یا بخارا میرفتم و یا راهی عراق میشدم و به یادِ لحظههای غربت و مظلومیت علی در جوار مسجد کوفه ساکن میشدم.
🔹با این همه، من عاشق وطنم هستم. برایش دعای خیر میکنم و این تنها کاری است که فعلاً از دستم برمیآید.
🕌 @jamarannews
محمدجواد کریمی
♨️ خداحافظی احمد زیدآبادی با سیاست/ اگر ممنوعالخروج نبودم به سمرقند یا بخارا میرفتم و یا راهی عراق
می خواهید بدانید که احمد زیدآبادی چه نوشته بود؟
👇👇
زیدآبادی: برسد به دست حامد اسماعیلیون / اینجا مستعد به راه افتادن حمام خون است

چرخۀ خشونت و انتقام هم اکنون نیز به حرکت در آمده است و اگر سرعت گیرد فرزندان این کشور را زیر چرخدندههای بیرحم خود پاره پاره خواهد کرد و از کشور ویرانهای تمامعیار به جا خواهد گذاشت.
حامد اسماعیلیون، همسر و دختر نازنینش را در فاجعۀ ساقط کردن هواپیمای اوکراینی از دست داده است. تحمل چنین مصیبتی فوق طاقتِ بشری است. او هر اندازه هم که خشم و کینه از مسببان حادثه به دل گرفته باشد، قابل فهم و همدلی است. فقط از خداوند برمیآید که بر دل سوزان و خونینش مرهمی گذارد.
آقای اسماعیلیون بعد از آن حادثه درگیر فعالیتهایی برای پاسخگو کردن مسئولان حادثه شد و اینک نیز مسئولیت کارزارهای سیاسی در خارج از کشور را به عهده گرفته است.
من به عنوان یک فعالِ سپهر عمومی، نقشی که برای خود تعریف کردهام از جنس "بلاغ" است. در مقامِ اصرار و تحکم و تعیینِ تکلیف برای کسی نیستم. نظرم را مطرح میکنم، خواه مؤثر افتد خواه نیفتد.
بنابراین به آقای اسماعیلیون توصیه میکنم که با این حجم از خشم و کینهای که به "حق" به دل گرفته، وارد سیاست نشود. سیاست در فارسی به معنای تربیت کردن اسب وحشی و در نزد یونانیان نیز تدبیر منزل در سطح کلان آن بوده است. از این رو سیاست عرصۀ فرو نشاندن خشم و انتقامگیری نیست. سرنوشت عموم در آنجا تعیین میشود و از همین رو، به کنشی کاملاً حسابشده و خالی از هر نوع بغض و خشم و کینه و انتقامجویی نیاز دارد.
در اینجا همیشه به دوستانم توصیه کردهام که از روی خشم کنش سیاسی انجام ندهند زیرا تبعاتش دامن بسیاری را میگیرد و ما نسبت به سرنوشت آن "بسیار" مسئولیم و باید پاسخی روشن و اقناع کننده برای آسیبهای ناشی از رفتارمان برای آنها داشته باشیم.
همین توصیه را به آقای اسماعیلیون میکنم. او فردی مصیبت دیده است. رنج و دردِ جانکاهِ از دست دادن عزیزانش را تا مغز استخوان چشیده است. بنابراین، با افرادی که در جای امنی نشستهاند و با بیقیدی و خونسردی میگویند: "خب انقلاب بدون هزینه که نمیشود!" فرق دارد. او غم از دست دادن عزیزانی را با گوشت و پوست و استخوان خود در عینیت آن تجربه کرده و با کسانی که با خیال راحت میگویند: " باید انقلاب کرد و دغدغۀ نتایج آن را نداشت چرا که تاریخ شرکت بیمه نیست!" حتماً متفاوت است.
اینجا در این کشور وضع آنگونه نیست که از آن دور به نظر میرسد. اینجا شکنندهتر از آن است که بسیاری میپندارند. اینجا مستعد به راه افتادن حمام خون است. راه خروج از این وضعیت، خشونتپرهیزی مطلق است. اگر کسی میخواهد کمکی به این مردم ستمدیده کند، نباید خشونت را به کنشی و واکنشی تقسیم و سپس نوع نخستش را تقبیح و نوع دومش را توجیه کند. چرخۀ خشونت و انتقام هم اکنون نیز به حرکت در آمده است و اگر سرعت گیرد فرزندان این کشور را زیر چرخدندههای بیرحم خود پاره پاره خواهد کرد و از کشور ویرانهای تمامعیار به جا خواهد گذاشت.
اسماعیلیون به عنوان کسی که بدترین مصیبت را تحمل کرده است، میتواند بهترین منادی کنش خشونتپرهیز شود و از این طریق علاوه بر کمک به هموطنان خود، زخمهای درون خویش را نیز التیام بخشد. با انتقام هیچ زخمی بهبود پیدا نمیکند بلکه زخم روی زخم میشود و سرایت آن به دیگران در چرخهای توقفناپذیر و نابود کنندۀ همه چیز.
منبع: خبرآنلاین