ایام محسنیه
💢تاریخ دقیق شهادت (سقط شدن)
فرزند حضرت زهرا (س) مشخص نیست،
چگونه عده ای از 28 صفر
تا هشتم ربیع را، آغاز ایام محسنیه میدانند؟
#دلایل_را_بخوانید
شهادت حضرت محسن و هجوم به بیت وحی از #قطعیات است ولی اینکه این اتفاق در چه زمانی افتاده است، مورد بحث است، مشهور شده که بلافاصله بعد از رحلت پیامبر(ص) ایام محسنیه یا دهه محسنیه بر پا می کنند.
✅دلایلی است که شهادت حضرت محسن را بلافاصله بعد از رحلت پیامبر(ص) زیر سوال می برد و این دلایل حاکی از آن است که اقلا بعد از یکماه پس از رحلت پیامبر(ص) و هجوم به خانه #وحی اتفاق افتاده است
از آنجا که چند هجوم به خانه وحی صورت گرفته و در حمله آخر منجر به #شهادت محسن(ع) و ضرب و شتم حضرت زهرا(س)شده، بعضی هجوم نهایی را با هجوم اول خلط کرده اند
✅به دلایل زیر در هجوم اول محسن(ع) #شهید نشده و پس از یک ماه این اتفاق افتاده است
دلیل اول: با توجه به حدیث امام صادق(ع) که حضرت زهرا(س) پس از مضروب شدن دچار #مریضی شدید شدند نشان از آن دارد که بعضی از تحرکات اجتماعی حضرت زهرا(س) قبل از #مضروب شدن اتفاق افتاده است.
بنابراین خطبه #فدکیه حضرت زهرا(س)قبل از هجومی بوده که منجر به شهادت حضرت محسن(ع) شده است چون نحوه حرکت ایشان به مسجد نشان از عدم بیماری ایشان دارد.
✅ابن ابی الحدید در توصيف چگونگي آمدن حضرت فاطمه(س) به مسجد براي ايراد خطبه فدكيه آورده است كه آن حضرت با پوشش كامل در ميان جمعي از زنان در حالي كه #چادرش بر اثر بلندي به زير پاهايش ميرفت و همچون رسول خدا(ص) راه ميرفت، به مسجد آمد. با توجه به اين تعبير كه: «ما تخرم من مشيه رسولالله؛ راه رفتنش هيچ تفاوتي با راه رفتن رسول خدا(ص) نداشت»، ميتوان چنين نتيجه گرفت كه تا هنگام ايراد خطبه، هنوز هجمهاي به خانه حضرت فاطمه(س) صورت نگرفته بود، زيرا در صورت حمله و مضروب شدنِ آن حضرت، نوعِ حركت او نميتواند معمولي باشد تا راوي آن را به راه رفتنِ رسول خدا(ص) #تشبيه كند.
✅مسئله بعدی رفتن حضرت زهرا(س) به خانه مهاجر و انصار برای جذب نیروست. بنا بر نقل سلمان فارسي، پس از غصب خلافت و فدك، اميرالمؤمنين(ع) همراه حضرت فاطمه(س) و حسنين شب هنگام به درِ خانه مهاجران و #انصار رفته و آنان را به همراهي براي بازپسگيري حق خويش فرا خواندند. از آنجا كه بنا بر روايت سلمان، پس از حمله مهاجمان به خانه حضرت فاطمه(س) و واقعه سقط جنين، آن حضرت به طور مداوم و پيوسته بستري بود
تا به #شهادت رسيد، ميتوان چنين نتيجه گرفت كه تا زمان ملاقاتهاي شبانه آن حضرت با مهاجر و انصار، هنوز حملهاي به خانه او صورت نگرفته بود؛ زيرا در صورتِ وقوع حمله، آن #حضرت ديگر توان رفتن به در خانة تعداد زيادِ مهاجران و انصار(حتي فقط اهل بدر) را نداشت.
✅دلیل دوم :اعزام #سپاه اسامه است، طبق برخي شواهد هجوم به خانه حضرت فاطمه(س) بعد از برگشت سپاه اسامه صورت گرفته است.
✅حضور #شخصی به نام بریده بن حصیب اسلمی که در جریان هجوم به منزل حضرت زهرا(س) نامش آمده و در سپاه اسامه نیز بوده است، گویای این مطلب است که این اتفاق نمی تواند در روزهای اول ماه #ربیع افتاده باشد چون سپاه اسامه تقریبا بیش از یک ماه بعداز رحلت پیامبر(ص) به مدینه باز گشت. بریده در این جریانات طرفدار حضرت علی(ع) بوده است.
📚طبری دلائل الامامة.صفحه 134
📚 ابنابي الحديد، 263
📚 سليمبن قيس الهلالی153
📚تلخيص الشافي صفحه 50 تا 78
کانال علیرضا زادبر
دین و اندیشه
۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۶:۵۹
هشدار مراجع تقلید نسبت به برپایی دهههای پیاپی عزاداری؛
آیتالله شبیری زنجانی:
افراط در عزاداریها به تفریط میانجامد.

آیتالله العظمی شبیری زنجانی نسبت به ترویج دهههای پیاپی عزاداری هشدار دادند و گفتند: افراط در عزاداریها به تفریط میانجامد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله العظمی شبیری زنجانی، آیت الله شبیری زنجانی نسبت به ترویج دهههای پیاپی عزاداری هشدار دادند و گفتند: افراط در عزاداریها به تفریط میانجامد. از آنجا که جامعه نمیتواند نسبت به همه عزاداریهای پیاپی مراقبت داشته باشد سرانجام به انکار مجموع عزاداری روی میآورد.
این مرجع عالیقدر عصر روز چهارشنبه (۲۱/۱۲/۹۲) در جمع تعدادی از روحانیون و طلبههای حوزه علمیه قم که در دفتر ایشان حضور داشتند، ترویج دهههای پیاپی عزاداری را زمینهساز رویگردانی جامعه از عزای اهلبیت(علیهمالسلام) دانستند و گفتند: همینطور پشت سر هم دهه درستکردن، توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان زمینه انکار مجموعه عزاداریها را به وجود میآورد. افراط در عزاداریها به تفریط میانجامد.
ایشان با ابراز نگرانی از اینکه عدهای امروزه با افراط در عزاداریها، زمینه هتک حرمت را فراهم میکنند فرمودند: این افراد در این زمینه مسئولند. آیا واقعا کسی که مدعی محب اهلبیت (علیهمالسلام) بودن است موظف به چنین کارهایی است؟!
این فقیه وارسته با تاکید بر اینکه موضوع هتک عزاداری را عرف تشخیص میدهد و مسألهای شرعی نیست، خاطرنشان کردند: حدیث خاصی راجع به مدت زمان عزاداریها وجود ندارد. از نظر شرعی هتک حرمت عزای اهلبیت(علیهمالسلام) خلاف شرع است، اما اینکه چه کاری هتک حرمت است را خود افراد باید تشخیص بدهند.
ایشان افزودند: عقیده ما درباره اینکه آیا شادی در ایامی غیر از روز شهادت، موجب هتک حرمت میشود یا خیر، حجت نیست بلکه تشخیص این موضوع بر عهده عرف است جامعه مشخص میکند تا چه زمانی باید عزا نگه داشته شود.
امروزه برخی از منبریها و بعضی از مداحهای بیتقوا حرفهای بی سند و مجالس بی سندی را ترویج میکنند نظر عرف، پس از ترویج آن در جامعه، ممکن است به اینکه هرگونه مجلس شادی در این ایام، هتک حرمت باشد تغییر کند البته در این صورت موضوع هتک حرمت محقق است و افراد هم شرعا موظفند هتک حرمت نکنند ولی آیا ما باید دنبال این باشیم که آنقدر در اذهان مردم بعضی از مصادیق را به عنوان هتک عزاداری مطرح کنیم و آن را تبلیغ کنیم تا واقعا عرف آن را هتک بداند؟ آیا شرع چنین سفارشی به ما کرده است؟
همچنین در بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله العظمی مکارم شیرازی از این مرجع عالیقدر سوالی در مورد برگزاری مراسم ایام محسنیه شده است و ایشان در پاسخ، افراد را از برگزاری چنین مراسمی پرهیز دادند.
نظر حضرتعالی در مورد برگزاری مراسم ایام محسنیه چیست؟
توسل به ذیل عنایت معصومین(علیهمالسلام) و فرزندان آنها کار بسیار خوبی است ولی بهتر این است که برنامههای جدیدی که در میان شیعه سابقه نداشته است ترتیب داده نشود.
کد خبر 243312
تفسیر آیه 18 سوره ق
اسلام کوئست نت
خلاصه پرسش
تفسیر آیه «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» چیست؟
پرسش
تفسیر آیه «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» چیست؟
پاسخ اجمالی
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»؛[1] انسان هیچ سخنى را بر زبان نمیآورد مگر اینکه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام مأموریت (و ضبط آن) است.
«رقیب»؛ به معناى مراقب و «عتید»؛ به معناى کسى است که مهیّاى انجام کار است.[2]
گروهی از مفسّران معتقدند که «رقیب» و «عتید»، همان دو فرشتهاى هستند که در آیه «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ»[3] به عنوان «متلقیان»، از آنها یاد شده است. فرشته سمت راست، نامش «رقیب» و نویسنده کارهای خوب است و فرشته سمت چپ، نامش «عتید» و نویسنده کارهای بد است.[4]
در آیه «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ...» سخن از ثبت و مراقبت دو فرشته از تمامى اعمال آدمى است، که گفتار انسان نیز بخشی از آن است، اما در آیه «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» بر الفاظ و سخنان او تکیه بیشتری میکند و ذکر دوباره آن در این آیه، از باب ذکر خاص بعد از عام است. که در همه جا میفهماند گوینده نسبت به خاص عنایت بیشتری دارد.[5] و آن عنایت خاص به جهت اهمیت فوق العاده و نقش مؤثرى است که گفتار در زندگى انسانها دارد، تا آنجا که گاهى یک جمله، مسیر اجتماعى را به سوى خیر یا شر تغییر میدهد. همچنین به جهت اینکه بسیارى از مردم سخنان خود را بخشی از اعمال خویش نمیدانند، خود را در سخن گفتن آزاد میبینند، در حالى که مؤثرترین و خطرناکترین اعمال آدمى همان سخنان او است.[6]
در روایتی، رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: «فرشته دست راست نسبت به فرشته دست چپ فرمانروا است، هر گاه مسلمان کار نیکى انجام داد، فرشته دست راست ده برابر در نامهاش مینویسد، و هر گاه گناهى انجام داد و فرشته دست چپ خواست آنرا به حسابش بنویسد، فرشته دست راست به او میگوید: دست نگهدار، و فرشته دست چپ هفت ساعت صبر میکند، اگر از این گناه به پیشگاه خداوند پوزش خواست و آمرزش طلبید آن گناه را به حساب او نمینویسد، و اگر توبه نکرد یک گناه به حسابش مینویسد».[7]
[1]. ق، 18.
[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 348، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 22، ص 249، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[3]. ق، 17: «(به خاطر بیاورید) هنگامى را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت میدارند».
[4]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 7، ص 132، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق؛ طبرسى، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 4، ص 166، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377ش؛ کاشانى، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین، ج 9، ص 10، کتابفروشى محمد حسن علمى، تهران، 1336ش؛ تفسیر نمونه، ج 22، ص 249 – 250.
[5]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 348.
[6]. تفسیر نمونه، ج 22، ص 249.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 5، ص 321، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
آیات مرتبط
سوره ق (18) : مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ
عن ابی محمد الحسن بن علی الزکی العسکری علیه السلام قال:
۱-مَن وَعَظَ أخَاهُ سِرّاً فَقَد زانَهُ، وَ مَن وَعَظَهُ عَلَانِیةً فَقَد شَانَهُ
کسی که بردار[دینی] خود را پنهانی اندرز دهد، در واقع او را آراسته است و هرکه در حضور دیگران اندرزش دهد، او را رسوا کرده است.
۲- ألْمُؤمِنُ بَرَکةٌ عَلَی الْمُؤمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَی الْکافر
مؤمن برای مؤمن مایه برکت و برای کافر حجت است.
📚تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، ص ۸۹۳.
@mohammadjavad_karimi
قال العسکری (علیه السلام): «اتقوا الله وَکُونُوا لَنَا زَیناً ولا تَکُونوا لَنَا شَیناً»
امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمود: «پارسایی و تقوای الهی پیشه کنید و مایه افتخار و زینت ما باشید، نه مایه سرشکستگی ما!»
منتهی الآمال، ج 2, ص 269. بحارالانوار، ج 78، ص 372
@mohammadjavad_karimi
محمدجواد کریمی
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو https://www.aparat.com/v/UB0f9
آیت الله جوادی آملی:
اگر می توانید با نوشتن الغدیر قلب مطهر حضرت زهرا -سلام الله علیها- را خوشحال کنید.
#خرافه_عیدالزهرا
💢 آیا نهم ربیع روز #قتل خلیفه دوم است؟
"این متن بدنبال دفاع از #خلیفه_دوم نیست؛ بلکه هدف رفع یک داستان تخیلی در بین #شیعیان است"
✅تاریخِ #دقیق قتل عُمَر بن خطاب به دست ابولولو :
طبق منابع تاریخی شیعه و سنی ، عمر بن الخطاب ( خلیفه دوم ) در بیست وششم ذی الحجه ترور شد و بعد از حدود سه روز درگذشت. بنابراین وی در آخر ذیحجه یا اول محرم درگذشته است. این مطلب را همه ی مورخان اعم از شیعه و سنی در آثار خود آورده اند.
بنابراین اقلیت قلیلی که در نهم ربیع الاول مراسم عمرکشان ( عید الزهرا یا فرحة الزهراء ) برگزار می کنند اساسا حدود هفتاد روز تأخیر می کنند و کارشان حتی اگر توجیه شرعی و عقلی دشته باشد ، دستکم از نظر تاریخی دچار اشکال است.
✅برای اطمینان می توانید به منابع تاریخی زیر مراجعه فرمایید که همگی آخر ذی الحجه را به عنوان تاریخ قتل عُمَر بیان کرده اند:
✅منابع تاریخی #شیعه یا متمایل به تشیع:
۱. تاریخ الیعقوبى ، یعقوبی، ج۲ ، ص۱۵۹ ، قرن سوم ، مولف آن شیعه است. همچنین تاریخ یعقوبى/ ترجمه فارسی آیتی ، ج۲ ، ص۴۹
۲. التنبیه و الإشراف ، مسعودی ، ص۲۵۰ ، قرن چهارم ، مؤلف آن شیعه یا متمایل به تشیع است
۳. مروج الذهب ، مسعودی ، ج۲ ص۳۰۴ و ص۳۲۱ ، قرن چهارم ، مولف آن شیعه یا متمایل به تشیع است.
۴. الفتوح ، ابن اعثم کوفی ، ج۲ ، ص۳۲۳ ، قرن چهارم ، مولف متمایل به تشیع است.
۵. مَسارّ الشیعه ، ص42 ، مؤلف: شیخ مفید (ره) پیشوای بزرگ شیعیان در اوایل قرن پنجم که خوشبختانه نسخه خطی اصلی این کتاب با دستخط مؤلف موجود است. در این کتاب نیز مرگ عمر در ذیحجه ذکر شده است. می دانیم که شیخ مفید(ره) از نظر عظمت علمی و تقوایی در حد عالی هستند تا جایی که برخی بر این باورند که به دریافت توقیع ( نامه ) از امام عصر (عج) مشرف شده اند.
✅برخی دیگر از #منابع تاریخی:
۶. الإمامة و السیاسة ، مولف ناشناس، ج۱ ص۳۹ ، قرن سوم ، مذهب مولف: نامعلوم
۷. المعارف ، ابن قتیبه، ص ۱۸۳ ، قرن سوم ، مذهب مولف: سنی
۸. أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱۰، ص۴۱۷ ، قرن: سوم ، مذهبِ مولف: سنی
۹. الطبقات الکبرى، محمد بن سعد، ج۳ ، ص:۲۵۸ ، قرن سوم ، مذهب مولف: سنی
۱۰. تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص:۱۹۱ ، قرن چهارم ، مذهب مولف: سنی
✅بد نیست بدانیم که #علمای قدیم ما شیعیان درباره اینکه « عمر در ذیحجه کشته شده » اتفاق نظر داشته اند و حتی مرحوم علامه مجلسی(ره) نیز به این موضوع اعتراف کرده است
📚بحارالانوار، ج۳۱، ص ۱۱۸
✅البته مجلسی(ره) خود سعی کرده به هر قیمت شده #نهم ربیع الاول را تایید کند!! بعید نیست ایشان که در عصر صفوی می زیست از سوی حکومت یا جو جامعه تحت فشار بوده اند و از این رو به روایتی که از نظر سندی ضعیف است و از نظر متن نیز با مسلمات تاریخی و روایی در تعارض است استناد کرده اند! روایتی که مجلسی به آن استناد کرده از طریق دو راوی مجهول الهویه به احمد بن اسحاق قمی(ره) منسوب شده که سند و متن آن بسیارِ ضیعف است.
✅کفعمی از ابن ادریس حلی (صاحب کتاب السرائر) نقل کرده که درباره تاریخ نهم ربیع گفته است: " مَنْ زَعَمَ أَنَّ عُمَرَ قُتِلَ فِیهِ فَقَدْ أَخْطَأَ بِإِجْمَاعِ أَهْلِ التَّوَارِیخِ وَ السِّیَرِ " ترجمه: « هر کس بپندارد عمر در نهم ربیع کشته شده به اجماع صاحبان کتب تاریخ و سیره در اشتباه است». سپس خود کفعمی تاریخ ذیحجه را صحیح دانسته می افزاید: « الإجماعُ حاصلٌ مِن الشیعةِ و أهلِ السنّةِ على ذلک» یعنی «شیعه و سنی بر این موضوع اتفاق نظر دارند»
📚کفعمی، مصباح الکفعمی = جنة الأمان الواقیة ، ص: 511 و مجلسی، بحارالانوار، ج۳۱، ص ۱۱۹
https://eitaa.com/Politicalhistory
محمدجواد کریمی
🌴 در سایه سار تدبر قرآنی(۵۲) إِلَّا الْمُصَلِّينَ(۲۲) مگر نمازگزاران. ٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَات
🌴در سایه سار تدبر قرآنی(۵۳)
وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ(۲۴) و آنان که در اموالشان حق معلومی است.لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ(۲۵) برای سائل و محروم.
{سوره معارج}
✅ نکته ها:
۱-این آیه به ذکر دومین ویژگی مؤمنان و نمازگزاران واقعی پرداخته و از تعلق خاطر عملی آنان با خلق خدا سخن می گوید.
۲- به نظر برخی از مفسران مانند علامه طبرسی در مجمع البیان(۱) منظور از «حق معلوم» در این آیه همان«رکات» است که مصرف معینی دارد و از مصارف آن «سائل» و«محروم» است، در حالی که می دانیم این سوره مکی است و حکم «زکات» در «مکّه» نازل نشده و اگر شده بود، مقدار معین نداشت.(۲)
۲- لذا برخی دیگر از مفسران معتقدند: مراد از «حق معلوم» چیزی غیر از زکات است. شاهد این تفسیر حدیثی است که از امام صادق علیهالسلام که وقتی از تفسیر این آیه سؤال کردند که آیا این چیزی غیر از زکات است؟ فرمود: آری، این در باره مردی است که خداوند ثروتی و مالی به او می بخشد و او بخشی از آن را جدا کرده و با آن صله رحم می کند و مشقت را از قوم[و خویش] خود بر می دارد.(۳)
۳- شاهد دیگر روایت منقول در تفسیر عیاشی است.محمدبن مروان از امام صادق(ع ) روایت نموده که با پدرم در حال طواف خانه خدا بودیم که مردی به طرف ما آمد... و گفت: مرا از سخن خدا «و فی اموالهم حق معلوم»آگاه کن که این «حق معلوم» چیست؟ فرمود: حق معلوم زکات نیست، و آن حق چیزی است که شخص از مال خود برای رفع گرفتاری ها و پیشامدها و بخشش و احسان، از مال خود جدا می کند(۴).
۴- به نظر علامه طباطبائی: سیاق آیه خالی از تأیید این حدیث نیست، برای اینکه زکات موارد معین دارد، و منحصر در سائل و محروم نیست که در قرآن، آیه ۶۰ سوره توبه مواردش چنین بیان شده:« إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۖ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ», و ظاهر آیه مورد بحث انحصار موارد حق معلوم در دو مورد سائل و محدوم است.(۵)
۵- فرق میان «سائل» و «محروم» چیست؟
«سائل» کسی است که حاجت خود را می گوید و تقاضا می کند، و «محروم» کسی است که شرم و حیا مانع تقاضای اوست.(الفقیر الذی تعفف و لایسأل). در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: محروم کسی است که زحمت در کسب و کار می کشد، ولی زندگی او پیچیده شده است.»(۶)
✅پیام ها:
۱-تعیین کردن مقدار معینی از اموال خود، برای اتفاق، از اوصاف مؤمنان و مسلمانان راستین است.«والذین فی اموالهم حق معلوم»(۷)
۲-نیازمندان در اموال توانگران حق دارند و شریک اند.«حق معلوم للسائل و المحروم»(۸)
۳- نیازمندی، شرط دریافت است، [خواه] مؤمن باشد یا نباشد.«للسائل و المحروم»(۹)
۴- انفاق و اختصاص دادن مقدار معینی از اموال فرد به نیازمندان جامعه، تعدیل کننده غرائز و تأثیر گذار در اخلاق بشر(حرص، بخل، ناشکیبایی...) است.(۱۰)
📚 منابع:
۱-مجمع البیان، ج ۹, ص ۵۳۵.
۲-تفسیر نمونه، ج ۲۵, ۴۱.
۳-همان.
۴-تفسیر راهنما، ج ۱۹, ص ۳۶۴, به نقل از تفسیر عیاشی، ج ۱,ص ۳۰.
۵- تفسیر المیزان، ج ۲۰, ص ۲۲
۶- تفسیر نمونه، ج ۲۵, ص ۴۱.
۷- تفسیر راهنما ج ۱۹, ص ۳۶۳.
۸- تفسیر نور، ج ۱۲, ص ۲۱۹
۹-همان.
۱۰- تفسیر راهنما، ج ۱۹, ص ۳۶۴.
🟢 کاشان، دوشنبه، مسجد حاج عبدالباقی، نهم ربیع الاول ۱۴۴۵ قمری برابر با ۱۴۰۲/۷/۳ شمسی
محمد جواد کریمی
هدایت شده از علیرضا زادبر
4.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مخاطب این صحبت های رهبری کیست؟
از چه کسانی گلایه میکند؟
از کفار؟
از مسیحیان؟
از بی دین ها؟
از کلیمیان؟
از اهل سنت؟
خیر؛ گلایه از کسانی است که شیعه هستند، ادعای ولایتمداری دارند اما به میل خودشان نظر، فتوا و حکم رهبری را تفسیر می کنند.
دیروز من متعرض همین شدم
عده ای فحاش به من تاختند
اهمیت ندارد
عده ای بیسواد تاختند
اهمیت ندارد
فقط بگویید مخاطب این کلام رهبری کیست؟
.
.
در جنگ عده ای از یاران حضرت امیر(ع) رو به سپاه معاویه شروع به فحش و ناسزا کردند، حضرت مانع شد
فرمود: دوست ندارم یاران من از ناسزاگویان باشند.
https://eitaa.com/Politicalhistory
آنچه که دیگران گفته اند(۱)
هژمونی؟
فرادستی، سلطهگری، سلطه، یا هِژِمونی (به فرانسوی: Hégémonie) مفهومی است برای توصیف و توضیحِ نفوذ و تسلط یک گروهِ اجتماعی بر گروهی دیگر، چنانکه گروهِ مسلط (فرادست) درجهای از رضایت گروهِ تحتِ سلطه (فرودست) را بهدست میآورد و با «تسلط داشتن به دلیلِ زورِ صِرف» فرق دارد.
هژمونی تسلط یا کنترل سیاسی، اقتصادی یا نظامی یک دولت بر دیگران است در معنی کلیتر نفوذ و تسلط یک جمع یا نهاد بر یک جامعه.
بهطور کلی این واژه به مفهوم تسلّط و برتری است که عبارت است از چیرهدستی و نفوذ بیشتر در امور دیپلماسی و روابط دیپلماتیک بین دولتها. برخی از پژوهشگران در حیطهٔ نفوذ نظامی نیز این واژه را به کار بردهاند، بهطور کلی در گفتارهای سیاسی مختلف میتواند با معانی دیگری نیز ارائه شود.
📒ویکی پدیا،دانشنامه آزاد