عن امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام:مَا اَصَبحَ بالکوفه اَحَدٌ إلّا ناعِماً أنَّ اَدنٰاهُم مَنزِلةً لَیَاکُلُ البُرُّ و یَجلِسُ فِی الظّلِّ و یَشرِبُ مِن ماءِ الفرات.(۱)
هیچ کس در کوفه نیست که در رفاه به سر نبرد. پایین ترین افراد نان گندم می خوردند[ توجه داشته باشید نان جو خوراک فقیران بود] و خانه و سرپناهی دارند و از آب[گوارای] فرات می آشامند.
۱- بحارالانوار ، علامه مجلسی ، ج ۴۰, ص ۳۲۷.
📚بحار الانوار، ج ۴۰, ص ۳۲۷.
@mohammadjavad_karimi
▪️امام کاظم (علیه السلام) فرمودند:
«مَنْ کَفَّ نَفْسَهُ عَنْ أَعْراضِ النّاسِ أَقالَهُ اللّهُ عَثْرَتَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ».
امام کاظم (علیه السلام) فرمودند:
هر که خود را از ریختن آبروی مردم نگه دارد، خدا در روز قیامت از لغزشش می گذرد و هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز قیامت خشمش را از او باز دارد.
🆔 @leader_ahkam
محمدجواد کریمی
🌴 تدبر قرآن ، آیات ۵ و ۶ سوره نوح، جلسه چهارم قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارً
🌴تدبر در قرآن کریم
آیات ۷و ۸ و ۹ سوره مبارکه نوح
قسمت پنجم
وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً «۷» ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً «۸» ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً «۹»
و البتّه هرگاه كه آنان را دعوت كردم تا (ايمان آورند و) تو آنان را بيامرزى، انگشتانشان را در گوش هايشان نهادند و لباسهايشان را بر سر كشيدند و (بر طغيان خود) اصرار كردند و سخت تكبر ورزيدند.(۷) سپس من آنان را با صداى بلند دعوت كردم.(۸) سپس گاهى به طور آشكار و گاهى در نهان (با آنان سخن) گفتم(۹)
✅نکته ها:
۱-«جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ»؛ معنایش این نیست که[ قوم نوح ] حقیقتاّ انگشت در گوش خود کردند، بلکه این تعبیر کنایه از این است که از شنیدن دعوت او استنکاف ورزیدند.(۱)
۲-معنای جمله «وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ»؛ هم هرچند این است که جامه ی خود به سر کشیدند تا مرا نبینند و سخنم را نشنوند, ولی این تعبیر هم کنایه از تنفر آنان و گوش ندادن شان به سخن حضرت نوح (علی نبینا) است.(۲)
۳- لجاج آن مردم در حدّی بود که انگشت ها را در گوش شان می کردند که نشنوند، ردایشان را به سرشان می کشیدند تا چشم شان هم به قیافه نوح نیفتد.(۳)
۴-«ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا» سپس؛ بُعدیّت و تأخیر را می رساند، و در اینجا بعدیّت و تاخیر مرتبه ای را می رساند؛ و البته مرتبه از نظر کلام را، و معنایش این است که اول به آرامی و بعداً به بانگ بلند دعوتشان کردم.(۴)
۵- دعوت نوح(ع) در میان قومش، در آغاز سرّی و بی سر و صدا بود.« ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا »{دعوت نوح با صدای بلند و رسا، پس از دعوت ایشان و واکنش انکار آمیز قومش یاد شده است. از این نکنه می توان استفاده کرد که دعوت قبلی سرّی و بی سر و صدا بوده است.}(۵)
۶-« ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا»؛ إعلان و إسرار، دو واژه مقابل هم هستند، اولی به معنای اظهار و دومی به معنای إخفاء است. و ظاهر سیاق این است که مرجع ضمیر «لٕهُم» در هر دو جا یکی است. در نتیجه معنای آیه این است که من آنان را، هم سرّی و هم علنی دعوت کردم؛ یک بار علنی، بار دیگر سرّی، تا در دعوتم همه ی راههایی را که ممکن است مؤثر باشد،رفته باشم.(۶)
۷- احتمال دارد مراد از تبلیغ علنی،جلسات عمومی و مراد از تبلیغ سرّی جلسات خصوصی باشد.(۷)
۸-نوح (ع) با استفاده از دو روش علنی و سرّی(خصوصی و عمومی)مردم را به ایمان فراخواند.«ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا»(۸)◀️
✅ پیام ها:
۱-جلب غفران و آمرزش خداوند برای مردم، از اهداف دعوت حضرت نوح(ع).« وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ »(۹)
۲- لجاجت به مرحله ای می رسد که آدم لجوج نه گوش می دهد«جَعَلُوا أصابِعَهُم»،نه نگاه می کند«وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ » و نه از کار خود دست بر می دارد«وَأصَرُّوا» و نه کوتاه می آید.«وَ ٱستَکبِرُوا ٱستِکبَارا»(۱۰)
۳- لزوم توجه به شرایط اجتماعی و زمان و مکان و نیز رعایت خصوصیات و حالات شخصی مخاطبان، به هنگام تبلیغ، تربیت و هدایت.(۱۱)
💠کاشان، مسجد حاج عبدالباقی، دوشنبه ۲۴ رجب ۱۴۴۵ قمری برابر با ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۲ شمسی، محمد جواد کریمی
📚 منابع و مآخذ
۱- علامه طباطبائی، تفسیر المیزان ، ج ۲۰, ص ۴۴.
۲- همان.
۳-استاد شهید مرتضی مطهری ، آشنایی با قرآن، ج ۹, ص ۲۱۲.
۴- علامه طباطبائی،المیزان، ج ۲۰, ص ۴۵.
۵- هاشمی رفسنجانی،اکبر، تفسیر راهنما، ج ۱۹, ص ۳۹۶.
۶-علامه طباطبائی، المیزان، ج ۲۰، ص ۴۵.
۷- تدبر قرآن کریم ، ج۴, ص ۲۲۵.
۸- هاشمی رفسنجانی، راهنما، ج ۱۹, ص ۳۹۶.
۹- همان،ص ۳۹۴.
۱۰- استاد محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱۲, ص ۲۳۲.
۱۱- هاشمی رفسنجانی ، راهنما، ج۱۹, ص ۳۹۶.
@mohammadjavad_karimi
روایت شیخ مفید از مکارم اخلاق حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
در حسن اخلاق آن حضرت نسبت به ناصبی بدکردار
شیخ مفید و دیگران روایت کرده اند که در مدینه طیّبه مردی از اولاد خلیفه دوم بود که پیوسته حضرت امام موسی کاظم علیه السلام را اذیت می کرد، ناسزا به آن جناب می گفت. و هر وقت که آن حضرت را می دید به امیرالمؤمنین علیه السلام دشنام می داد تا آنکه روزی بعضی از کسان آن حضرت عرض کردند که بگذارید ما این فاجر را بکشیم. حضرت ایشان را از این عمل نهی فرمود، نهی شدیدی کرد. و پرسید که آن مرد کجاست؟ عرض کردند در یکی از نواحی مدینه مشغول زراعت است.
حضرت سوار شد و برای دیدن او از مدینه خارج شد. وقتی رسید که او در مزرعه خود توقف داشت. حضرت به همان نحو که سوار بر حمار خود بود، داخل مزرعه شد. آن مرد صدا زد که زراعت ما را نمال, از آنجا نیا. حضرت به همان نحو که می رفت رفت تا به او رسید و نزد او نشست، و با گشاده رویی و خنده با او سخن گفت و از او سؤال کرد که چه مقدار خرج زراعت خود کرده ای؟ گفت: صد اشرفی. فرمود چه مقدار امید داری از آن بهره ببری؟ گفت: غیب نمی دانم.
حضرت فرمود من گفتم چه اندازه امیدواری عایدت بشود؟
گفت: امیدوارم دویست اشرفی عاید شود.. پس حضرت کیسه زری بیرون آورد که در آن سی صد اشرفی بود و به آن مرد مرحمت کردند و فرمودند: این را بگیر و زراعتت نیز باقی است و حق تعالی روزی خواهد فرمود ترا در آنچه امیدواری.
آن مرد برخاست و سر آن حضرت را بوسید و از آن جناب درخواست کرد که از تقصیرات او بگذرد و او را عفو فرماید؛ حضرت تبسم فرمود و برگشت.
پس از آن عمری را در مسجد دیدند نشسته، چون نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: « أللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»(۱) اصحابش با وی گفتند که قصّه تو چیست تو پیش از این غیر این می گفتی! گفت: شنیدید آنچه گفتم باز بشنوید. پس شروع کرد به آن حضرت دعا کردن، اصحابش با او مخاصمه کردند، او نیز با ایشان مخاصمه کرد.
پس حضرت به کسان خویش فرمود که کدامیک بهتر بود، آنچه شما اراده کرده بودید یا آنچه من اراده کردم؟ همانا من امر او را به مقدار پولی اصلاح کردم و شرّ او را به آن کفایت کردم.(۲)
📚 منابع:
۱- سوره انعام، آیه ۱۲۴.« خداوند بهتر مىداند كه رسالت خود را كجا (و نزد چه كسى) قرار دهد»
۲- منتهی الآمال،محدث قمی، عباس، ج۲, صص ۱۲۴-۱۲۵.
اسلام کوئست نت
خلاصه پرسش
سند روایت «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» را بررسی کنید؟
پرسش
سند و توضیح روایت «إنما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» چیست؟
پاسخ اجمالی
روایت موجود در پرسش «بهراستی که من مبعوث شدم تا شرافتهای اخلاقی را کامل و تمام کنم [و به مردم بیاموزم]» در کتابهای مختلف بدون ذکر سند به پیامبر اسلام(ص) نسبت داده شده است،[1] اما در متون حدیثی اهل سنت این روایت دارای سلسله سند میباشد.[2] و درباره این حدیث، همین مقدار از جهت سندی برای ما کافی است.
البته مفهوم و محتوای آن - حتی بدون داشتن سند - نیز قابل تأیید بوده و همین محتوا در آیات و روایات فراوان دیگری وجود دارد.
از ویژگیهای بارز انبیای الهی داشتن اخلاق نیکو است. آنان همانطور که در دیگر زمینهها به عنوان الگوی مردم و اجتماع هستند، در زمینه اخلاق نیکو - چه اخلاق فردی و چه درباره اخلاقیات مربوط به مسائل اجتماعی - به عنوان الگوی مردم مطرح بودهاند.
در طول زندگانی پیامبر اسلام(ص) نیز به خوبی دیده میشود که پایبندی به اخلاق و رشد و تعالی اخلاقی مردم در صدر کار ایشان بوده است و در همه زمینههای اخلاقی؛ مسلمانان را به رشد و تعالی رساندند و پیامهای بلند ایشان و اهل بیتشان، تا انتهای تاریخ، منادی شرافت و فضائل اخلاقی برای بشریت است.
روایتی در کتاب کافی از امام صادق(ع) و با سند متصل و صحیح روایت شده است که ایشان فرمودند:
«خداى عزّ و جلّ پیغمبرانش را به "مکارم اخلاق" زینت داد، شما نیز خود را بیازمائید، اگر چنین اخلاق والایی در وجود شما هم بود، خدا را سپاس گوئید و بدانید که بودن آنها در شما خیر است و اگر در شما نبود، از خدا بخواهید و نسبت به آنها رغبت جوئید.
امام سپس ده مصداق از مکارم اخلاق را بیان فرمود:
یقین، قناعت، صبر، شکر، خویشتن دارى، خلق نیکو، سخاوت، غیرت، شجاعت و مروّت».[3]
سرآمد همه پیامبران الهی حضرت پیامبر خاتم(ص) است که خداوند در این زمینه ایشان را به «خُلق عظیم» ستوده و دربارهاش فرموده: «و اخلاق نیک برجستهاى در اندرونت وجود دارد».[4]
اسلام دین بزرگ اخلاق است، و آموزشهاى اخلاقى این دین از مهمترین آموزشهاى اخلاقى تاریخ تعلیم و تربیت بشرى است، و در قرآن کریم، آیاتى اخلاقى و تربیتى آمده است که از معجزات آشکار در معرفت نفس انسانى و توّجه دادن انسان به فضایل است. یکی از رموز موفقیت پیامبر اسلام در جذب مشرکان و منافقان سخت دل، همین خلق و خوی مهربانانه ایشان بود به حدی که خداوند؛ بهرهمندی از این نعمت بزرگ را برای پیامبرش رحمتی از جانب خود میداند و میفرماید:
«به [برکت] رحمت الهى، در برابر آنان (مردم) نرم [و مهربان] شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن...».[5]
انگیزه بعثت انبیاء
از انگیزههای مهم بعثت انبیا تزکیه نفوس و جان مردم از بیماریهای روحی است که سر منشأ همه بد اخلاقیها است تا بدین سبب مکارم اخلاق در بین جامعه نمایان شود. در قرآن میخوانیم:
«خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند».[6]
بنابراین، خود انبیا بویژه پیامبر اسلام(ص) دارای بلندترین مکارم و فضائل اخلاقی بودند و هم یکی از علل بعثت آنان، تزکیه مردم از رذائل اخلاقی و روحی بوده است.
📚منابع و مآخذ:
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 68، ص 382، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
[2]. «أَخْبَرَنا أبو محمّد بن یوسُف الاصبَهانی، أنبأ أبو سعید بن الأعرابیّ، ثنا أبو بکر محمّد بن عُبَید المَرْوَرّوذیّ، ثنا سعید بن منصور، ثنا عبد العزیز بن محمّد، أخبرنی محمّد بن عَجْلان، عن القَعْقاع بن حکیم، عن أبی صالح، عن أبی هُرَیْرَة، قال: قال رسول الله(ص): إِنَّما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلاقِ»؛ بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج 10، ص 323، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 56، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
[4]. قلم، 4: «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم».
[5]. آل عمران، 159.
[6]. آل عمران، 164؛ بقره، 129.
🎙 آیتاللهالعظمی جوادی آملی:
«مردم نه استقلال داشتند چون استعمارزده بودند، نه آزادی داشتند چون استبدادزده بودند، نه سهمی از رأی داشتند چون گرفتار سلطنت موروثی بودند... برای اينكه همه اين رذایل تلخ برود و فضايل شيرين بيايد...يك حرف مستدل منطقی نفوذناپذير میخواهد و آن اسلام بود؛ اين #اسلام آمد...
خطبه های نماز جمعه ۷۹/١١/٢١
@HawzahNews
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
قطره دریاست اگر با دریاست
ورنه او قطره و دریا دریاست
من نیز در ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۲ همراه ملت مسلمان ایران در راه پیمایی پیروزی انقلاب اسلامی ایران شرکت خواهم کرد.یدالله مع الجماعة.🌹🌺🌴🌳
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@mohammadjavad_karimi
بسم الله
🟣اثرگذاری ظاهر انسان بر باطن او
«وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَى مِثَالِهِ فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ»
و بدان كه هر آشكارى را پنهانى است همانند با آن، پس هر چه ظاهرش پاكيزه شد باطنش نيز پاكيزه شد و آنچه ظاهرش ناپاك شد باطنش نیز پلید شد.
🔸در جملهی «ما طاب ظاهره طاب باطنه» به دو نکته باید توجه داشت: یکی اینکه در این اسلوب، «طاب باطنه» نتیجه و ثمرهای برای «طاب ظاهره» قلمداد شده و دیگری آنکه کلمهی «طاب» دارای معنای حدوثی است. یعنی پاک شدنِ حدوثیِ باطن (صیرورت) را بر پاک شدنِ حدوثیِ ظاهر (صیرورت)، مترتب کرده است. بنابراین، معنای سیاقی این جمله به جملات زیر نزدیک است:
«وَمَا تُقَدِّمُوا لأنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ» / «مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ اَلسُّوءِ اُتُّهِمَ» و ...
🔻نتیجه آنکه: جمله «فما طاب ظاهره طاب باطنه» نمیخواهد بگوید که ظاهر خوب، نشانه باطن خوب است بلکه میخواهد بفرماید که "ظاهر، وقتی پاک شد بر روی باطن تاثیر میگذارد." توجه شود که اگر میخواست صرفاً از نشانگی ظاهر برای باطن سخن بگوید باید جملهی خودش را به این شکل صورتبندی میکرد: «ما کان ظاهره طیبا کان باطنه طیبا» یعنی باید در ناحیه مسند، اسلوب ثبوتی به کار میگرفت. نکتهای که بسیاری از مترجمان و شارحان از کنارش گذشتهاند!
▫️در هر حال، این جمله، جمله عجیبی است که بالمطابقه میخواهد از "شکلدهیِ ظاهر انسان به باطن انسان" سخن بگوید و بالالتزام نیز "امکان اثرپذیری باطن انسان از ظاهر انسان" را تأیید میکند.
➿ یکی از متغیرهای مهم ظاهر انسان، لباس انسان است. اینکه کمیت و کیفیت لباس هر کس، میتواند شخصیت او را به دیگران معرفی کند، مسألهای است که در مباحث مربوط به نظریهی «لباسِ مفهومی» و نظریههای معناداری لباس و دلالتکنندگی آن مورد بحث قرار گرفته ولی این جملهی امیرالمؤمنین درصدد بیان آن نیست بلکه میخواهد از نکته دیگری سخن بگوید که کمتر مورد بحث قرار گرفته و آن نکته، این است که نحوه لباس پوشیدن انسان، میتواند بر روی باطن او تأثیر بگذارد.
#با_معارف_نهج البلاغه 273
هدایت شده از خبر فوری قم
1.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️علی اکبر صالحی در پاسخ به سوال کامران نجف زاده مبنی بر اینکه توان ساخت «بمب اتم» داریم یا نه: همه اجزای آن را ساختیم
--------------
☑️اولین نفر از قم با خبر شوید
اخبارموثق |جذاب |فوری قـم👇
💢
http://eitaa.com/joinchat/1031798786C1a8f8517c9
هدایت شده از میرکریمپور
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استقبال باشکوه ،پرشور وشدید از حسن فریدون در جمع راهپیمایان۰۰۰
عاقبت کسی که به کشور و ملتش خیانت کند و با فریب افکار مردم خود منافع خود و هم حزبانش را تامین کند...
#اخبار_مقاومت_اسلامی
@akh_moq_is
محمدجواد کریمی
استقبال باشکوه ،پرشور وشدید از حسن فریدون در جمع راهپیمایان۰۰۰ عاقبت کسی که به کشور و ملتش خیانت کن
یلاحظ علیه
۱-این رفتار با روحانی و غیر روحانی فعلی قبیح و زشت و مشمئز کننده و محکوم است. روحانی و غیر روحانی اگر نه به عنوان یک مسلمان اقلا به عنوان یک هموطن حق دارد در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کند تا عشق و علاقه و پیوستگی خود را در چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی به نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام نماید. وقتی که نظام جمهوری اسلامی ایران و رهبری معظم انقلاب از آحاد ملت ایران صرف نظر از مذهب ، زبان و تعلقات سیاسی و اجتماعی و گروهی حتی از اقلیت های دینی برای مشارکت و حضور در راه پیمایی ۲۲ بهمن دعوت می کنند چطور عده ای به خود حق می دهند با هجمه تبلیغاتی و روانی اسباب آزار و اذیت یک شهروند ولو رئیسجمهور سابق را فراهم سازند؟
اگر روحانی متهم است، اگر خلاف کرده، مملکت قانون دارد، مملکت نظام قضایی و امنیتی دارد.رسیدگی به این اتهامات برعهده دستگاه های نظارتی و قضائی کشور است نه این که عده ای از شهروندان در یک دادگاه خیابانی کیفر خواست صادر کرده و در جا با صدور حکم اعدام خواهان اجرای حکم شوند ؟!!
این بازی در زمین دشمن و ناامن جلوه دادن کشور و دادن خوراک تبلیغاتی به امپراطوری خبری استکبار جهانی است که با توسل به آن شکوه مشارکت مردم ایران در راهپیمایی ۲۲ بهمن را به زیر سؤال ببرند. این گونه حرکات ناصواب و نامعقول حاصلی جز التهاب آفرینی در صفوف ملت و خوشحالی دشمن در بر ندارد.
۲- این حرکت نقض فاحش حقوق شهروندی مصرح در قانون اساسی از جمله اصول ۲۲و ۳۶ و ۳۷ آن است.