🌐 گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۲۵)
✍️محمدجوادکریمی
در سقیفه بنی ساعده چه گذشت؟
#ابوبکر چگونه به خلافت رسید؟
▪️به روایت ابوالحسن مسعودی :
#علی و #عباس بن عبدالمطلب و برخی از مهاجرین چون سرگرم کفن و دفن پیغمبر (ص) بودند در سقیفه حضور نداشتند(۱).
▪️#انصار،#سعدبن عباده را برای حکومت نامزد کردند(۲) و او مخالف روی کار آمدن ابوبکر بود و حاضر به بیعت با او نشد.
بعدها ابوبکر کسی را برای گرفتن بیعت به سراغش فرستاد. سعد پیغام داد:« بیعت نخواهم کرد گرچه مجبور شوم تمام تیرهایم را به رویتان پرتاب کنم و نیزه و روزبینم را به خونتان رنگین سازم و با همه عشیره و خانواده ام با شما بجنگم.» چون پیغامش را به ابوبکر آوردند، #عمر به او توصیه کردکه:
تا بیعت نگرفته ای ولش نکن!
بشیر بن سعد از راه دل سوزی و مصلحت اندیشی به ابوبکر گفت:
او از بیعت کردن با تو روگردان است ودر خودداری خود اصرار می ورزد، تا جایی که اگر خونش را بریزند بیعت نخواهد کرد.. در نهایت مشورتش را پذیرفته و متعرض سعد نشدند.
سعدبن عباده حتی در نماز جماعت و جمعه شرکت نمی کرد و تا دم مرگ با هیچ کس بیعت نکرد(۳).
▪️پس از خاتمه بیعت در سقیفه،و خروج جماعت از آنجا، بنا به روایت«براء بن عازب» آنان در کوچه ها به راه افتاده و به هر کس می رسیدند دست او را گرفته، به دست ابوبکر می مالیدند،چه آن شخص بدین کار تمایل داشت یانه؛ براء می افزاید: در آن زمان بود که به در خانه بنی هاشم رفتم و خبر را به آنان دادم(۴).
-----------------------------------
۱- التنبیه و الاشراف، ص ۲۴۷.
۲- همان.
۳- الامامة والسیاسة، ج۱,ص۱۷, طبع بیروت- لبنان،وتاریخ طبری،ج ۴,ص ۱۳۴۹.
۴-سقیفه و فدک،احمدبن عبدالعزیز جوهری،ص۴۶.
@mohammadjavad_karimi
🌐 گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۲۶)
✍️محمدجوادکریمی
♨️ پس لرزه های سقیفه
کار خلافت سیاسی هنوز تمام نبود. افرادی که به وصیت پیامبر و بیعت غدیر خم وفادار مانده بودند از علی حمایت کرده و در خانه فاطمه زهرا(ع) انجمن داشتند.
🌴وخرجَ علیٌّ کرّم الله وجهه یحمل فاطمة بنت رسول الله (ص) علیٰ دابةٍ لیلاً فی مجالس الانصار تسألهم النّصرة، فکانوا یقولون:
یابنت رسول الله! قدمضت بیعتنا لهذاالرجل ولو أن زوجک و ابن عمک سبق الینا قبل ابی بکر ماعدلنا به، فیقول علیٌّ کرّم الله وجهه أفکنتُ أدع رسول الله(ص) فی بیته لم أدفنه، و أخرج أنازع الناس سلطانه؟(۱)
❎ #علی شبها #فاطمه را بر ستوری نشانده به محافل انصار می برد، تا از آنان یاری بطلبد.
انصارمی گفتند: ای دختر پیامبر خدا! ما با این مرد- یعنی ابوبکر-
بیعت کرده ایم. هرگاه شوهر و پسرعمویت پیش از #ابوبکر از ما درخواست بیعت می کرد، هرگز به دیگری نمی پرداختیم.
🌑 توسّل به قوّه قهریه
فعالیت علی و یارانش، توطئه گران را به وحشت انداخت تا آنجا که برآن شدند برای تحکیم پایه های لرزان قدرت خویش متوسل به زور و قوه قهریه شوند.
🔺برای خفه کردن #زبیر بن عوام، که مردم را به بیعت با #علی می خواند، از تهدید کمک گرفتند(۲).
🔥چون خانه علی و فاطمه (ع) انجمن شخصیت های ممتازی بود که از بیعت با ابوبکر کناره گرفته بودند، توطئه گران تصمیم گرفتند خانه وحی و پناهگاه امت را با آتش ارعاب و تهدید و و حشت بکشند(۳).
🔺نخست عمر مأمور فرستاد تا کسانی را که در خانه علی انجمن داشتند دستگیر کرده و بیاورد.
آنان حاضر به آمدن نشدند.(۴). پس با دارودسته اش به خانه #فاطمه(س) هجوم آورد(۵).
--------------------------------------
۱- الامامة و السیاسه،ج ۱،ص۱۹.
۲- همان، ص ۱۹.
۳- تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده،ج۴,ص۱۳۲۸.
۴- الامامة و السیاسة، ج ۱,ص۱۲.
۵- مروج الذهب، ابوالحسن مسعودی،ج۲,ص۳۰۱.
@mohammadjavad_karimi
🌐گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۲۷)
✍️محمدجوادکریمی
♨️ پس لرزه های سقیفه
🔵 هجوم به خانه علی(ع)
قال؛ و انً ابابکر رضی الله عنه تفقد قوما تخلفوا عن بیعته عند علیٌّ کرًم الله وجهه، فبعث الیهم عمر، فجاء فناداهم و هم فی دارعلی، فأبوا أن بخرجوا.
راوی گوید: #ابوبکر چون از غیبت کسانی که همراه #علی بودند و از بیعت با او خودداری کرده بودند اطلاع پیدا کرد، عمر را به سوی آنان فرستاد.
🔺عمر به در خانه علی(ع) آمد و از آنان خواست تا بیرون بیایند و با ابوبکر بیعت کنند ولی آنان از این کار خودداری کردند.
فدعابالحطب و قال: والّذی نفس عمر بیده لتخرجنّ أو لأحرفنّها علی من فیها، فقیل له یا اباحفص!
إن فیها فاطمة؟ فقال: و إن؛ فخرجوا فبایعوا الّا علیاً
🔥عمر درخواست هیزم کرد و گفت: سوگند به کسی که جان عمر در دست اوست، بیرون آیید و گرنه خانه و اهلش را به آتش خواهم کشید!
🔺به عمر گفته شد:یا اباحفص! فاطمه در آن خانه است.
عمر گفت:حتی اگر فاطمه نیز در خانه باشد!
آنان که در خانه علی بودند همگی بیرون آمدند و بیعت کردند مگر علی.این چنین گفته شده است که علی گفته بود:
🔶 بخدا سوگند که تا قرآن را جمع آوری نکرده ام از خانه بیرون نیایم و عبا بر دوش نیندازم.(۱).
----------------------------------------
۱- الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج ۱, ص ۱۹.
@mohammadjavad_karimi
🌐 گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۲۸)
✍️محمدجوادکریمی
♨️پس لرزه های سقیفه
🔥 آتش در خانه وحی
عمر پیش ابوبکر آمد از او پرسید: این را که از بیعت با او کناره جسته به بیعت وا نمی داری؟
ابوبکر، قنفذ را- که برده آزاد شده وی بود- به دنبال علی فرستاد.
قنفذ، نزد علی آمد و گفت:خلیفه رسول الله(ص) تو را فراخوانده است.
فقال علی: لسریع ما کذبتم علی رسول الله؛ علی(ع) گفت: چه زود بر پیامبر(ص) دروغ روا داشتید؟! قنفذ برگشت و موضوع را به اطلاع ابوبکر رسانید، ابوبکر پس از شنیدن سخنان علی(ع) گریه ای طولانی کرد.
عمر دوباره به او توصیه کرد که بیعت نگرفته نگذارش و او را مهلت مده؛ پس دوباره به علی پیغام فرستاد که بیا بیعت کن.
❇️ عکس العمل مولاعلی
علی چون پیغام بشنید، بانگ برداشت که سبحان الله! مرا به قبول حقی که از آن او نیست می خواند.
قنفذ برگشت و سخنان علی را به آگاهی ابوبکر رسانید. ابوبکر بار دیگر نیز گریه طولانی کرد.
💢 عمر با جماعتی به راه افتاد و به خانه فاطمه آمده و در کوفت(۱)
همین که فاطمه صدایشان را شنیدبا بلندترین صوت ممکن ناله جگر گداز سردادو گفت:
یاأبتِ یارسول الله! ماذالقینا بعدک من ابن خطّاب و ابن أبی قحافة،
ای پدرم، ای رسول خدا!
پس از تو از دست پسر خطّاب و پسر ابی قحافه چه کشیدیم؟
مردم وقتی صداو گریه فاطمه را شنیدند، گریه کنان برگشتند و نزدیک بود قلب های آنان پاره پاره و جگر آنان تکه تکه شود.
⭕️ وبقی عمر و معه قوم، فأخرجواعلیّاً، فمضوا به الی ابی بکر.
امّا عمر به همراه گروهی ماندند و علی را از خانه بیرون آوردند و به نزد ابوبکر بردند(۲) و «به سان شتری مهارشده به سوی خلیفه می راندند و با خشونت می کشاندند(۳), در حالی که خلق بسیاری شاهد ماجرا بودند، به او گفتند: بیعت کن!
---------------------------------------
۱- الامامة و السیاسة، ابن قتیبه، ج ۱,ص۱۹.
۲- همان، ص۲۰.
۳- عقد الفرید،ج۲,ص۲۸۵و شرح ابن ابی الحدید،ج۳,ص۴۰۷.
@mohammadjavad_karimi
🌐گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۲۹)
♨️پس لرزه های سقیفه
بیعت اجباری⁉️
فقالوا له: بایع، فقال: إن أنا لم أفعل فمه؟
به علی گفتند: بیعت کن.
علی گفت:اگر بیعت نکنم، چه می کنید؟
قالوا: إذاً والله الّذی لااله الّا هو نضرب عنقک!
در پاسخ وی گفتند: در این صورت به خدا سوگند، گردنت را خواهیم زد!
فقال{ع}:إذاً تقتلون عبدالله و أخارسوله؛
علی(ع) فرمود:در این صورت بنده خدا و برادر رسولش را کشته اید.
قال عمر: أما عبدالله فنعم، و أما اخو رسوله فلا؛
عمر گفت: بنده خدا را می کشیم، ولی برادر رسول خدا را هرگز.
وابوبکر ساکت لایتکلم، فقال له عمر: ألاتأمر فیه بأمرک؟
فقال: لا أکرهه علی شیءٍ ماکانت فاطمة الی جنبه.
ابوبکر ساکت بود و سخنی نمی گفت، در این هنگام عمر گفت: آیا او را فرمان نمی دهی که با تو بیعت کند؟
ابوبکر گفت: تا زمانی که فاطمه
در کنار اوست به کاری مجبورش نمی کنم.
🔥سخنان جگرسوز علی خطاب به پیامبر خدا(ص)
فلحق علیٌّ بقبر رسول الله(ص) یصیح و یبکی و ینادی:
یابنَ أمٍّ! انَّ القومَ اسْتضعغونی و کادُو یَقتلوننی(۱)
پس علی رو به قبر رسول خدا (ص) کرد و در حالی که فریاد می زد و گریه می کرد و ندا می داد که ای فرزند مادرم! این مردم مرا ضعیف و کوچک نگه داشته اند و چیزی نمانده بود مرا بکشند»(۲).
⭕️ علیعلیهالسلام با تلاوت این آیه، به وضع هارون- خلیفه موسی(ع)- در برابر رجعت کنندگان تمثّل می جوید و رجعت آن جماعت ریاست طلب را از وصیت و سنت پیامبر به سنت ها و شیوه های جاهلیت باز می گوید و شکایت آنان را به پیامبر خدا(ص) می برد؛ همان پیامبری که در به او فرموده بود:
یا علی! مقام تو نسبت به من مقام و منزلت هارون است نسبت به موسی ، جز اینکه پس از من پیامبری نیست.
----------------------------------
۱- سوره اعراف،آیه ۱۵۰
۲-الامامة و السیاسة، ج ۱،ص ۲۰.
@mohammadjavad_karimi
🌐 گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام(۳۰)
✍️محمدجوادکریمی
🌑سوء استفاده معاویه از کشاندن امام علی(ع) برای اخذ بیعت
بعد حکومت رسیدن امام علی (ع) وصدور فرمان امام(ع) به معاویه، مبنی بر تحویل امارت شام به حاکم اعزامی آن حضرت(ع)، این امر بر معاویه گران آمد و در طی نامه ای به منظور تنقیص و پایین آوردن مقام امام علی(ع) خطاب به امام علی(ع) نوشت:
📋《وَ مَا مِنْ هَوُلَاءِ اِلَّا مَنْ بَغَیتَ عَلَیهِ وَ تَلَکأتَ فِی بِیعَتِهِ حَتَّی حُمِلْتَ اِلَیهِ قَهْرَاً تُسَاقُ بِخَزَائِمِ الاِقْتِسَارْ کَمَا یُسَاقُ الْفَحْلُ الْمَخْشُوشْ》
♦️تو بر هر یک از خلفای پیشین دشمنی ورزیدی و از بیعت با آنان امتناع کردی تا آن که تو را همانند شتر افسار زده برای بیعت حاضر کردند.
این جمله معاویه حکایت از بیعت تحمیلی امام علی(ع) و بردن امام(ع) با وضع نامطلوب در مورد بیعت با خلیفه اول بوده است.(۱)
در طی نامه ای، امام علی(ع) پاسخ نامه معاویه را چنین نوشت:
📋《وَ قُلْتَ إِنِّي كُنْتُ أُقَادُ كَمَا يُقَادُ اَلْجَمَلُ اَلْمَخْشُوشُ حَتَّى أُبَايِعَ وَ لَعَمْرُ اَللَّهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ وَ أَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ! وَ مَا عَلَى اَلْمُسْلِمِ مِنْ غَضَاضَةٍ فِي أَنْ يَكُونَ مَظْلُوماً مَا لَمْ يَكُنْ شَاكّاً فِي دِينِهِ وَ لاَ مُرْتَاباً فِي يَقِينِهِ وَ هَذِهِ حُجَّتِي إِلَى غَيْرِكَ قَصْدُهَا》
♦️گفته ای که مرا همچون شتر مهار کرده به سوی بیعت می کشاندند.
به خدا سوگند! با این سخن خواستی مذمّت کنی و ناخواسته مدح و ثنا گفته ای!
خواسته ای رسوا کنی؛ ولی رسواشده ای!
این برای یک مسلمان ننگ وعار نیست که مظلوم واقع شود؛ مادامی که در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شک نکند و این خلاصه حجّت و دلیل من است حتّی در برابر غیر تو!(۲)
📚منابع:
۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۳، ص۶۰ و الفتوح ابن اعثم کوفی، ص ۵۱۵.
۲)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۷۶ و نهج البلاغه،نامه ۲۸,بند۲۰.
@mohammadjavad_karimi
🌐گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۳۱)
✍️محمدجوادکریمی
زنان مهاجر و انصار به عیادت حضرت فاطمه(س) می آیند!👇
✅بعد از جریان هجوم به خانه امام علی(ع) حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) به دلیل صدمات و لطمات وارده، در بستر بیماری ای که منجر به شهادتشان شد، قرار گرفت و در این مدت زنان مهاجر و انصار به عیادت ایشان می رفتند.
حضرت زهرا(س) در جمع آنان شروع به سخن کرده و دلائل عدم حمایت مردان آنها را اعلام نمود و آنان را از وضعیت آینده ی خویش با خبر ساخت.
👤اولین کسی که به عیادت آن حضرت(س) آمد، اُمّ سَلَمه بود.
ایشان از حضرت(س) پرسید :
📋《کَیفَ اصبَحْتِ عَن لَیلَتِکِ یَا بِنتَ رَسُولِ اللهِ(ص)؟》
♦️ای دختر رسول خدا(ص)، شب را چگونه صبح کردی؟
حضرت(س) فرمود :
📋《اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرْبٍ، فُقِدَ النَّبِیُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِیُّ، هُتِکَ وَاللهِ حِجَابُهُ!
مَنْ اصبَحَتْ اِمامَتُهُ مَغصْوَبَه عَلی غَیرِ ما شَرَعَ اللّهُ فِی التَّنزیلِ و سَنَّهَا النَّبِیُ فِی التَّأْوِیلِ وَلَکِنَّهَا اَحْقَادٌ بَدْرِیَةٌ وَ تِرَاتٌ اَحُدِیَّةٌ کَانَتْ عَلَیْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُکْتَمِنَةً لِاِمْکَانِ الْوُشَاةِ》
♦️صبح کردم در حالی که حزن و اندوه قلبم را فرا گرفته، به سبب از دنیا رفتن پیامبر(ص) و ستمگری به وصی پیامبر(ص)، حجاب علی(ع) را هتک کردند [کنایه است از جسارت به حضرت زهرا(س)]؛ همان که امامتش را غصب کردند، بر خلاف آنچه که خدا در قرآن نازل کرده و پیامبر(ص) در سنّت خود بیان فرموده بود.
سبب این کار کینه هایی بود که از بدر از علی(ع) به دل داشتند و انتقام و طلب خون هایی که در اُحد ریخته بود.
این منافقان دشمنی علی(ع) را در دل هایشان پنهان داشتند.
📋《فَلَّمَا اسْتُهْدِفَ الْاَمْرُ اَرْسَلَتْ عَلَیْنَا شآبیبَ آثَارِ مِنْ مَخِیلَةِ الشِقَاقِ فَیَقْطَعُ وَتَرَ الْاِیمَانِ مِنْ قَسِیِّ صُدُورِهَا وَ لَبِئْسَ عَلَی مَا وَعَدَ اللَّهُ مِنْ حِفْظِ الرِّسَالَةِ وَ کَفَالَةِ الْمُؤْمِنِینَ اَحْرَزُوا عَائِدَتَهُمْ غُرُورَ الدُّنْیَا بَعْدَ اسْتِنْصَارٍ مِمَّنْ فَتَکَ بِآبَائِهِمْ فِی مَوَاطِنِ الْکَرْبِ وَ مَنَازِلِ الشَّهَادَاتِ》
♦️و آن گاه که خلافت را گرفتند و به هدف رسیدند، یکباره، ابر اهلِ شقاق بر ما باریدن گرفت و بلا بر ما فرو ریخت.
بند کمان ایمان از سینه های آنان بُرید و آنچه دل هایشان می خواست، به سبب غرور دنیا به ما آزار کردند.
اینها همه به جهت آن بود که علی(ع) پدران آنان را در نبردهای سخت و در منازل شهادت کشته بود.(۱)
◻️ بار دیگر جمعی از زنان مهاجر و انصار برای عیادت ایشان آمدند و حضرت(س) در بخشی از سخنان خویش خطاب به آنها فرمود:
📋《اَصْبَحْتُ وَاللهِ عائِفَةً لِدُنْیاکُنَّ، قالِیَةً لِرِجالِکُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ!》
♦️به خدا در حالى صبح کردم که از دنیاى شما متنفرم، مردان شما را دشمن مى شمرم، و از آنها بیزارم. آنها را آزمودم و دور افکندم، و امتحان کردم و مبغوض داشتم.
و در ادامه فرمود :
📋《..ﻭَﻣَﺎ ﺍﻟّﺬﻯ ﻧَﻘَﻤُﻮﺍ ﻣِﻦْ ﺍَﺑِﻰ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦِ(ع)؟
ﻧَﻘَﻤُﻮﺍ ﻭَﺍﻟﻠّﻪِ ﻣِﻨْﻪُ ﻧَﻜﻴﺮَ ﺳَﻴْﻔِﻪِ ﻭَﻗِﻠّﺔَ ﻣُﺒﺎﻻﺗِﻪِ ﻟِﺤَﺘْﻔِﻪِ ﻭَﺷِﺪّﺓَ ﻭَﻃْﺄَﺗِﻪِ ﻭَﻧَﻜﺎﻝَ ﻭَﻗْﻌَﺘِﻪِ ﻭَﺗَﻨَﻤّﺮُﻩُ ﻓﻰ ﺫﺍﺕِ اللهِ》
♦️ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﭼﻪ ﻋﻴﺒﻰ در ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ(ع) دیدند؟
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﻴﺐ ﻋﻠﻰ(ع) ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﺮّﺍﻥ ﺍﻭ ﻭ ﺑﻰﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻰ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺿﺮﺑﻪﻫﺎﻯ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻭ ﺧﺸﻢ ﺳﺮﻛﺶ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍﺳﺖ.(۲)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۶
۲)نهج الحياة دشتی، صص۱۰۰ـ۱۸۰،ح ۵۷. @mohammadjavad_karimi
🌐گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۳۱)
✍️محمدجوادکریمی
زنان مهاجر و انصار به عیادت حضرت فاطمه(س) می آیند!👇
✅بعد از جریان هجوم به خانه امام علی(ع) حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) به دلیل صدمات و لطمات وارده، در بستر بیماری ای که منجر به شهادتشان شد، قرار گرفت و در این مدت زنان مهاجر و انصار به عیادت ایشان می رفتند.
حضرت زهرا(س) در جمع آنان شروع به سخن کرده و دلائل عدم حمایت مردان آنها را اعلام نمود و آنان را از وضعیت آینده ی خویش با خبر ساخت.
👤اولین کسی که به عیادت آن حضرت(س) آمد، اُمّ سَلَمه بود.
ایشان از حضرت(س) پرسید :
📋《کَیفَ اصبَحْتِ عَن لَیلَتِکِ یَا بِنتَ رَسُولِ اللهِ(ص)؟》
♦️ای دختر رسول خدا(ص)، شب را چگونه صبح کردی؟
حضرت(س) فرمود :
📋《اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرْبٍ، فُقِدَ النَّبِیُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِیُّ، هُتِکَ وَاللهِ حِجَابُهُ!
مَنْ اصبَحَتْ اِمامَتُهُ مَغصْوَبَه عَلی غَیرِ ما شَرَعَ اللّهُ فِی التَّنزیلِ و سَنَّهَا النَّبِیُ فِی التَّأْوِیلِ وَلَکِنَّهَا اَحْقَادٌ بَدْرِیَةٌ وَ تِرَاتٌ اَحُدِیَّةٌ کَانَتْ عَلَیْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُکْتَمِنَةً لِاِمْکَانِ الْوُشَاةِ》
♦️صبح کردم در حالی که حزن و اندوه قلبم را فرا گرفته، به سبب از دنیا رفتن پیامبر(ص) و ستمگری به وصی پیامبر(ص)، حجاب علی(ع) را هتک کردند [کنایه است از جسارت به حضرت زهرا(س)]؛ همان که امامتش را غصب کردند، بر خلاف آنچه که خدا در قرآن نازل کرده و پیامبر(ص) در سنّت خود بیان فرموده بود.
سبب این کار کینه هایی بود که از بدر از علی(ع) به دل داشتند و انتقام و طلب خون هایی که در اُحد ریخته بود.
این منافقان دشمنی علی(ع) را در دل هایشان پنهان داشتند.
📋《فَلَّمَا اسْتُهْدِفَ الْاَمْرُ اَرْسَلَتْ عَلَیْنَا شآبیبَ آثَارِ مِنْ مَخِیلَةِ الشِقَاقِ فَیَقْطَعُ وَتَرَ الْاِیمَانِ مِنْ قَسِیِّ صُدُورِهَا وَ لَبِئْسَ عَلَی مَا وَعَدَ اللَّهُ مِنْ حِفْظِ الرِّسَالَةِ وَ کَفَالَةِ الْمُؤْمِنِینَ اَحْرَزُوا عَائِدَتَهُمْ غُرُورَ الدُّنْیَا بَعْدَ اسْتِنْصَارٍ مِمَّنْ فَتَکَ بِآبَائِهِمْ فِی مَوَاطِنِ الْکَرْبِ وَ مَنَازِلِ الشَّهَادَاتِ》
♦️و آن گاه که خلافت را گرفتند و به هدف رسیدند، یکباره، ابر اهلِ شقاق بر ما باریدن گرفت و بلا بر ما فرو ریخت.
بند کمان ایمان از سینه های آنان بُرید و آنچه دل هایشان می خواست، به سبب غرور دنیا به ما آزار کردند.
اینها همه به جهت آن بود که علی(ع) پدران آنان را در نبردهای سخت و در منازل شهادت کشته بود.(۱)
◻️ بار دیگر جمعی از زنان مهاجر و انصار برای عیادت ایشان آمدند و حضرت(س) در بخشی از سخنان خویش خطاب به آنها فرمود:
📋《اَصْبَحْتُ وَاللهِ عائِفَةً لِدُنْیاکُنَّ، قالِیَةً لِرِجالِکُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ!》
♦️به خدا در حالى صبح کردم که از دنیاى شما متنفرم، مردان شما را دشمن مى شمرم، و از آنها بیزارم. آنها را آزمودم و دور افکندم، و امتحان کردم و مبغوض داشتم.
و در ادامه فرمود :
📋《..ﻭَﻣَﺎ ﺍﻟّﺬﻯ ﻧَﻘَﻤُﻮﺍ ﻣِﻦْ ﺍَﺑِﻰ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦِ(ع)؟
ﻧَﻘَﻤُﻮﺍ ﻭَﺍﻟﻠّﻪِ ﻣِﻨْﻪُ ﻧَﻜﻴﺮَ ﺳَﻴْﻔِﻪِ ﻭَﻗِﻠّﺔَ ﻣُﺒﺎﻻﺗِﻪِ ﻟِﺤَﺘْﻔِﻪِ ﻭَﺷِﺪّﺓَ ﻭَﻃْﺄَﺗِﻪِ ﻭَﻧَﻜﺎﻝَ ﻭَﻗْﻌَﺘِﻪِ ﻭَﺗَﻨَﻤّﺮُﻩُ ﻓﻰ ﺫﺍﺕِ اللهِ》
♦️ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﭼﻪ ﻋﻴﺒﻰ در ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ(ع) دیدند؟
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﻴﺐ ﻋﻠﻰ(ع) ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﺮّﺍﻥ ﺍﻭ ﻭ ﺑﻰﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻰ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺿﺮﺑﻪﻫﺎﻯ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻭ ﺧﺸﻢ ﺳﺮﻛﺶ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍﺳﺖ.(۲)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۶
۲)نهج الحياة دشتی، صص۱۰۰ـ۱۸۰،ح ۵۷. @mohammadjavad_karimi
🌐 گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۳۲)
✍️محمدجوادکریمی
💢 خطابه فاطمه زهرا (س) در مسجد پیامبر اسلام
حضرت زهرا (س) در خطابه تاریخی خود در مسجد مدینه که به خطبه فدکیه معروف است : خطاب به مسلمانان می فرماید:
أَیُّهَاالمُسلِمُونَ أَاُغلَبُ عَلَیٰ إِرثی؟ ای مسلمانان! آیا باید میراث مرا به زور بربایند؟
یَابنَ أَبی قُحٰافَةَ، أَفِی کِتاب اللّه ِأَنّ تَرِثَ أَبَاکَ وَ لَا أَرِثَ أَبی؟! « لقدَ جَئتَ شَیئاً فَرِیّاَ» (۱)
⭕️ ای پسر ابی قحافه! آیا درکتاب خداست که تو از پدرت ارث بیری و من از پدرم ارث نبرم؟ پدیده ای شگفت و بدعتی ناروا به وجود آورده ای.
آیا به عمد، کتاب خدا را وانهاده اید و پست سر انداخته اید؟ در حالی که خداوند می گوید: « و سلیمان از داود ارث برد» (۲) و در داستان یحیی بن زکریا فرمود : « زکریا گفت: خدایا از سوی خودت به من وارثی عنایت کن که از من و دودمان یعقوب ارث ببرد»(۳).
💢فاطمه (س) در بستر بیماری:
دختر پیغمبر چند روز را در بستر بیماری به سر برده؟ درست نمی دانیم، کمترین مدٓت را چهل شب و بیشتربن مدّت را هشت ماه نوشته اند.
باری به نقل مجلسی از دلائل الإمامة- و ابن قتیبه دینوری در الإمامة و السیاسة - در این بیماری بود که ابوبکر و عمر خواستار ملاقات او شدند.امٓا دختر پیغمبر رخصت این دیدار را نمی داد.
علی(ع) گفت: من پذیرفته ام که تو به آنان اذن ملاقات دهی.
فاطمه گفت حال که چنین است، خانه خانه تو است. ظاهرا از این ملاقات نتیجه مورد نظر به دست نیامد(۴).
❌ اعتراف و ندامت دیرهنگام!
دختر پیغمبر به آنان گفت :
شما را به خدا سوگند، آیا از رسول خدا (ص) نشنیدید که می کفت: خشنودی من در خشنودی فاطمه است و خشم من در خشم فاطمه؛ پس هرکس فاطمه دخترم را دوست بدارد، مرا دوست داشته است ؛ و هرکس فاطمه را خشنود کند ، مرا خشنود کرده است و هرکس فاطمه را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است؟
گفتند: آری از رسول خدا ( ص) شنیده ایم!
فاطمه گفت: من نزد خدا و فرشتگان او گواهی می دهم شما دو نفر مرا به خشم آوردید و مرا خشنود نکرده اید و هرگاه که پیامبر(ص) را دیدار کنم، نزد او از شما دونفر شکایت خواهم کرد.
ابوبکر گفت: من از خشم پیامبر(ص) و از خشم تو ، به خدا پناه می برم . آنگاه ابوبکر در حالی که می نالید شروع به گریه کرد، تا جایی که نزدیک بود قالب تهی کند. در این حال، فاطمه (س) گفت:
سوگند به خدا، درهر نمازی که به پا دارم، تو را نفرین می کنم(۵)
---------------------------------------
📚 منابع
۱-با جاری کوثر،پور سیدآقایی، صص ۸۷-۷۷
۲- «وَ وَرِثَ سلیمانُ داودَ».
۳-سوره نمل، آیه ۱۶.
۴- « فهب لی مِن لدُنک ولیّاً یرثُنی وَ یرثُ مِن آل یعقوبَ» ، سوره مریم آیات ۵ و ۶.
۴- زندگانی فاطمه زهرا، دکترسید جعفر شهیدی، ص ۱۵۵.
۵- الإمامة و السیاسة، ج۱، ص ۲۰.
@mohammadjavad_karimi
🌐 گشت وگذاری در تاریخ صدر اسلام (۳۳)
✍️محمدجوادکریمی
✅ علل و عوامل سکوت تلخ و جانکاه امام علی(ع) در برابر غاصبین خلافت
🔍نکته:
مراد از سکوت،ترک قیام و دست نبردن به شمشیر است، وگرنه امام کرارا در فرصت های مختلف از ولایت و رهبری بر امّت و مظلومیت خویش، سخن گفتند.
🔰 ۱- نداشتن یار و یاور
سکوت امام (ع), سکوتی سازنده ،منطقی و حساب شده بود، نه صرفا ناشی از اضطرار و ناچاری.او از میان دو کار،آن را برگزید که مطابق مصلحت اسلام مسلمین بود، وگرنه از جهت شخصی،شهادت و مرگ در راه خدا چیزی نبود که امام از آن رویگردان و برحذر باشد. سرداری که به خدا سوگند یاد می کند:
به خدا سوگند که انس و اشتیاق پسر ابی طالب به مرگ بیشتراز انس طفل به پستان مادر است(۱), طبعا از مرگ در راه حق، ترس و واهمه ای نداشت. او در دل نه بیم جان، بلکه بیم مکتب و امت اسلام را داشت.
امام علی(ع) جهت آن انتخاب را چنین بیان می فرماید:
فَسَدَلتُ دُونَهَا ثَوْباّ، وَ طَوَیتُ عنهَا کَشْحاً،و طَفِقٰتُ أرتَإی بین أنْ أصُولَ بیدٍ جَذَّاءَ، أوْ أصبِرَ علَیٰ طَخیَةٍ عَمیَاءَ، یَهرَمُ فِیهَاالکبیرُ، و یَشِیبُ فِیهَاالصَّغیرُ، و یَکدَحُ فِیهَا مُؤمِنٌ حتّیٰ یَلقَی رَبَُهُ!
پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کنارهگیری کردم و در این اندیشه بودم که با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم؟ یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند،صبر پیشه سازم؟تاریکی ای که پیران را فرسوده، جوانان را پیر،و مردان با ایمان را تا دیدار پروردگارشان اندوهگین نگه می دارد!
فَرَأیْتُ أنَّ الصَّبرَ علَیٰ هَاتَا أحجَیٰ، فصبرتُ و فِی الْعَینِ قَذّی، و فِی الْحَلقِ شَجاّ، أرَیٰ تُراثِی نَهباّ.
پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم.
پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند!(۲)
🔰 ۲- نگرانی از بروز تفرقه و تشتت در صفوف مسلمین و درهم شکسته شدن دولت نوپای اسلام
... فمَا رَاعَنی إلّا ٱنْثِیَالُ النَّاس علَیٰ فُلانٍ یُبایِعُونَهُ.
تنها چیزی که نگرانم کرد شتافتن مردم به سوی فلان شخص بود که با او بیعت کردند.
فَأمسکتُ یَدِی حتَّیٰ رایتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَد رَجَعَتْ عن الْإسلَامِ، یَدعُونَ إلَیٰ مَحقِ دِینِ مُحمَّدٍ صلّی الله علیه وآله وسلّم. فخشِیتُ إن لم أنصُرِ الْإسلَامَ و أهلَهُ أن أرَیٰ فیه ثَلْماّ أوْ هَدماً، تَکونُ الْمُصیبةُ بِهِ عَلَیَّ أعظَمَ مِن فَوتِ وِلایَتِکُمُ ٱلَّتی إنّمَا هِیَ مَتَاعُ أیَّامٍ قَلَائِلَ،...
پس دست باز کشیدم،تا آنجا که دیدم گروهی از اسلام بازگشته می خواهند دین محمد را نابود سازند، پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم، رخنه ای در آن ببینم یا شاهد نابودی آن باشم که مصیبت آن بر من سخت تر از رها کردن حکومت بر شماست، که کالای چند روزه دنیاست و به زودی ایّام آن می گذرد، جنانکه سراب ناپدید شود، یا چونان پاره های ابر که زود پراکنده می گردد.
فنَهضت فی تلک الٰأحداثِ، حتّیٰ زَاحَ الْباطلُ و زَهَقَ، وَٱطمَأنَّ الدِّینُ و تَنَهنَهَ.
پس در میان آن آشوب و غوغا بپاخاستم تا آن که باطل از میان رفت، و دین استقرار یافته، آرام شد(۳).
---------------------------------------
📚منابع
۱- نهج البلاغه، خطبه ۵
۲- همان،خطبه ۲.
۳- همان، نامه ۶۲.
@mohammadjavad_karimi