6⃣ ملّا جلال الدّین سیوطی در پاسخ به این شبهه می گوید:
روایات مربوط به #بدرفتاری #یزید با اسیران که #تواتر دارد، به بخش نخست رفتار او، یعنی واکنش اولیه وی بر می گردد.که
یزید با اختیار و اراده خود و فارغ از هرگونه عوامل فشار خارجی انجام داد. تا آنکه مردم شام از غفلت و فریب خوردگی ناشی از تبلیغات کاذب امویان خارج شدند و در اثر فعالیت های اهل بیت(ع) متوجه حقیقت حادثه کربلا و شخصیت اسیران کربلا شدند و به تدریج به یزید و دستگاه اموی خشم و انزجار نشان دادند.
یزید به وحشت افتاد و برای فریب مجدد مردم شام و در امان ماندن از خشم و انقلاب آنان، این بار سیاست ندامت و نرمش را در پیش گرفت و با تمسک به روابط قبیله ای- که ریشه در جاهلیت داشت- خود را از نزدیکان حسین دانست و اشک تمساح ریخت و تمام مصائب و جنایات را به ابن زیاد و فرماندهان وی نسبت داد.به همین دلیل هم ، اهل بیت علیهم السلام را از شام به مدینه فرستاد تا بیش از این او را رسوا و منفور همگان نسازند(۴)
7⃣ دکتر طَهٰ حسین مصری در ردّ شایعه عدم رضایت یزید از قتل امام حسین(ع) می نویسد:
ابن زیاد به امر قاطع یزبد دست به قتل حسین زد، و اگر یزید به جنایت کربلا راضی نبود، می یابد او را بدون هیچ درنگی مجازات می کرد و در مجلس شرب خمر خود راه نمی داد و همنشین نمی ساخت و هدایایی برای او نمی فرستاد.همه این امور #دلالت بر #رضایت یزید به #قتل حسین(ع) می کند و اینکه او هرگز برای کشتار تلخ و جنایت هولناک کربلا پشیمان نگردید.(۵)
8⃣ مسعودی در مروج الذهب می گوید:
یزید مردی عیّاش بود، سگ و میمون و حیوانات شکاری نگه می داشت و شراب خوار بود. روزی به شراب نشسته بود و ابن زیاد در طرف راست او بود و این بعد از قتل حسین(ع) بود. یزید رو به ساقی خود کرد و شعری بدین مضمون خواند:«جرعه ای بده که جان مرا سیراب کند و نظیر آن را به ابن زیاد بده که راز دار و امانتدار من است و همه جهاد و غنیمت من بدو وابسته است.» سپس به مغنّیان بگفت تا شعر او را با آواز و ساز بخوانند.(۶)
ادامه دارد.
📚 منابع:
۱-فارسی، جلال الدین، انقلاب تکاملی اسلام،ص ۷۲۴, ص ۲۶۷.
۲-ناصری، عبدالحمید، انقلاب کربلا از دیدگاه اهل سنت، ص ۲۵۹.
۳-همان،ص ۲۵۶-۲۵۷، به نقل از تذکرةالخواص، ص ۲۹۰.
۴-همان،صص ۲۶۰-۲۶۱, به نقل از تاریخ الخلفاء،ص ۱۸۴.
۵-همان،صص ۳۳۶-۳۳۷, به نقل از الفتنة الکبری، ج ۲, ص ۲۶۵.
۶-مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده،ج ۲,ص ۷۱.
@mohammadjavad_karimi