محمدجواد کریمی
تأمّلی بر جنبش مقاومت میرزا کوچک خان جنگلی(۱۳) ✍محمد جواد کریمی مجاهدات و خدمات دکتر حشمت دکتر ابر
تأملی بر جنبش مقاومت میرزا کوچک خان(۱۴)
✍ محمد جواد کریمی
🌹دکتر حشمت در محکمه نظامی
مقامات نظامی دولت ، به دکتر حشمت پیغام فرستاده و به استناد اینکه مسلمانند و فرد مسلمان راضی به ریختن خون برادران هم کیش خویش نیست، پشت #قرآنی را به علامت#تأمین #مهر کرده
#سوگند یاد کردند که در صورت تسلیم، جانا و مالا از هر نوع تعرض مصون خواهند بود.
دکتر حشمت که به مبانی دینی ایمان داشت، سوگند مقامات نظامی را حمل به صحت نمود و یک روشنایی مبهمی از اعتماد و اطمینان به آنچه شنیده و از نظرش گذشت در قلبش تابید، و لذا با پیش بینی حوادث محتمل الوقوع، تسلیم شدن به قوای دولتی را به عقب نشینی بی هدف ترجیح داد و با ۲۷۰ نفر از مجاهدین تحت امرش تسلیم شد.
📌نقض عهد
بدرفتاری فرماندهان قزاق در همان لحظات اولیه تسلیم، وی را به اشتباهی که کرده بود، متوجه ساخت! چه می دید مردم در مسیر راهش، به ابراز احساسات مخالف واعمال دشمنی و کینه توزی- نسبت به وی- برخاسته و سخنان ناهنجاری به زبان می آورند! و این امر اگر تحت تعلیمات فرماندهان نظامی صورت نمی گرفت، قطعا امکان پذیر نمی شد. به علاوه سرهنگ قریب از رعایت #قول #شرف نظامیش سرباز زده و از هیچ گونه اهانت نسبت به دکتر خودداری نکرده و حتی وی را مورد ایراد ضرب قرار داد. طولی نکشید که جلسه دادگاه نظامی- که بیشتر به خیمه شب بازی شباهت داشت- ترتیب داده شد و بدون اینکه حق دفاعی برای دکتر قائل شوند، حکمی را که از پیش انشاء شده، قرائت و او را به اعدام محکوم کردند.سرانجام حکم اعدام، در روز چهارم اردی بهشت برابر با ۱۱ شعبان ۱۳۳۷ هجری قمری در قرق کارگزاری رشت ، در حضور عموم مردم به اجرا گذاشته شد.
📌آرامش در پای دار
ژست دکتر حشمت به هنگام اعدام، مظلومانه و با یک متانت و وارستگی عجیبی همراه بود.
دکتر پس از استماع متن حکم اعدام، بدون هیچ سخنی، بالای چهارپایه دار رفت و کلاه نمدی سیاهش را - که قیافه موقری به وی داده بود- از سر برداشت و به دست یکی از حاضران داد، سپس شنلش را از دوش برداشت و تقدیم یکی از مأموران نمود و بعد عینک سفیدش را از چشم برگرفت و به شخص دیگری داد و آن وقت نگاه معنی داری به جمعیت حاضر در قرق، نمود و طناب دار را شخصا به گردن انداخت و ریشش را از لابلای طناب بیرون کشید؛ از این حرکات مظلومانه و در عین حال شجاعانه دکتر ، دفعتاً صدای ضجه و شیون از میان تماشاچیان برخاست، دژخیمان قرق کارگزار عجله کرده و طناب را بالا کشیدند و برای ارعاب مردم بهطور دست جمعی شروع به شلیک نمودند.مردم در پی شلیک قزاقان متفرق شده، گریختند و دکتر حشمت مردانه بالای دار جان داد و بدین گونه طومار زندگی مردی که قلبش سرشار از محبت وطن و هموطنانش بود، درهم پیچیده شد.
📚 تلخیص و اقتباس از سردار جنگل، ابراهیم فخرائی، صص ۱۸۱-۱۸۲.
#دکتر #حشمت
#مقاومت #میرزا
@mohammadjavad_karimi