🌹عروج مادر
ششم بهمن ماه سال ۱۳۷۸ روزی است که بانو حاجیه خانم آسیه غبرائی مادر مؤمنه و صابره شهید ابوالحسن کریمی به عالم ملکوت پیوست و آسمانی شد.
🔸این مادر در محله شعربافان لاهیجان در یک خانواده مذهبی،از پدری به نام حاج محمدعلی غبرائی از خیرین و معتمدین سرشناس و از مادری به نام معصومه دختر میرزا اسحاق اسلامی در سال ۱۲۹۶ دیده به جهان گشود.
در سال۱۳۲۰ با یکی از بازاریان متدین لاهیجان به نام کربلایی عباسعلی کریمی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج تولد و تربیت هشت فرزند بود که یکی از آنها سردار حزب الله گیلان حاج شیخ ابوالحسن کریمی بود.
او همانند همه زنان مسلمان پیرو اهل بیت، عشق وافری به ائمه اطهار علیهم السلام و حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام داشت.
🔰خصائل اخلاقی
در کتاب آئینه داران در باره این مادر فداکار می خوانیم:
مادر نیز بردبار و فداکار با آگاهی از مکتب نورانی اسلام و عشق و علاقه وافر به خاندان نبوت و امامت به ویژه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، فضای معنوی و آکنده از صفا و صمیمیت تؤام با معرفت دینی را در چهاردیواری خانه برای رشد و نمو ایمانی فرزندان ترتیب داده و فراهم آورده بود(۱).
🔰تاثیر گذاری
خانم دکتر فاطمه کریمی در باره میزان تاثیر گذاری مادر بر رشد دینی فرزندان می گوید:
سواد قرآنی داشت، دوراندیش و مدیر و مدبّر بود. اشعار زیادی از حافظ را از بر بود و به تناسب موضوع برای ما می خواند که روی ما خیلی تاثیر گذار بود. او این اشعار را از مادرش، یاد گرفته بود. اهل تدبیر و قناعت بود و در مخارج خانواده برنامه ریزی داشت. ما از او یاد گرفتیم که فرآیند دوراندیشی را فراموش نکنیم(۲).
🌷 این بانوی عفیفه و محجبه در رعایت موازین دینی و انجام وظایف همسری و مادری در قبال شوهر و فرزندان ممتاز و موفق بود.
در تربیت دینی و رشد فکری فرزندان در کنار شوهرش تعامل کامل داشت.
🔸در کنار هنر شوهرداری و مادری از هنر خیاطی و آشپزی نیز حظی وافر داشت. علاوه براین در معاشرت با ارحام و اقربا و همسایگان و آشنایان بسیار متواضع و مؤدب و مهربان بود.به اندازه بضاعت و وسع مالی خود از کمک و مساعدت به نیازمندان دریغ نمی ورزید.
🔸از دیگر ویژگیهای او مرتبه والای اعتماد و اطمینانی بود که در نزد ارحام و اقوام خویش داشت. بانویی صاحب فکر و امانت دار بود که ذکاوت و صداقت او برای معاشران وی از آشنا تا غریبه ثابت و محرز بود.
🔸ثبات قدم و پایداری
علی رغم تحمل داغ دو فرزند برومند؛ شهادت حاج شیخ ابوالحسن و مرگ اسفناک مهندس زینب در پی تولد فرزند، هیچگاه صبر و شکیبایی خود را از کف نداد و به تمام معنا در برابر مشیت الهی تسلیم بود. صبری را که از پدرش مرحوم حاج محمد علی غبرائی به ارث برده بود. طوبی لهما.
🌴سرانجام در غروب ششم بهمن ۷۸ دعوت حق را اجابت و به ملکوت اعلی پیوست.
غفرالله لها ولنا
📚 پاورقی
۱- شهید ابوالحسن کریمی، عباس آقایی جیرهنده، ص ۲۹.
همان.
@shahidabolhassan
🌐 دورنمای جامعه مهدوی
نگاه گذرا بر جامعه بشری در حکومت مهدوی
✍ محمد جواد کریمی
۱- رشد عقلی
امام محمد باقر(ع) فرمود:
هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگان می گذارد، و بدان وسیله عقول آنها را جمع و افکار آنان را کامل می کند.
اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رئوس العباد فجمع بها عقو لهم و کملت به احلامهم(۱).
۲-اعتلای علم
امام صادق علیهالسلام فرمود:
علم ۲۷ حرف است، تمام آنچه پیامبران تا امروز آورده اند، فقط دو حرف از علم است، هنگامی که قائم ما قیام کند، ۲۵ حرف باقی مانده را خارج ساخته و در میان مردم می پراکند(۲).
۳- امنیت و آرامش
با اقامه عدل و داد در زمین آرامش و امنیت به جامعه بشری باز می گردد. به گونه ای که پیامبر اسلام(ص) فرمود:
آن چنان خدای عزوجل برای مردم خیر پیش می آورد که مردگان آرزو می کنند به زندگی دنیا بر گردند(۳).
۴- رفاه
امام محمد باقر(ع) فرمود:
مهدی، اموال را میان مردم چنان به تساوی تقسیم می کند که دیگر محتاجی به هم نمی رسد تا به او زکات بدهند(۴).
🔸استادمحمد رضا حکیمی می گوید:
احادیث در باره جهانگیر شدن دولت مهدی بسیار است. و این امر واضحاست. او جهان را پهنه فریاد «لا اله الّا الله- محمد رسولالله» می سازد. در حکومت مهدی، خردها کمال می یابد، بدنها سالم و زیبا می شود، قدرتها و نیروها فزون می گردد، عدل و داد همه گیر می شود، غنی و بی نیازی به همه جا می رسد، احکام خدا در همه ی جهان به اجرا در می آید، همه کس حتی جوانان و بانوان خانه دار از علم دین بهره مند می شوند، عدالت آفاقی و انفسی پهنه ی گیتی را در بر می گیرد، برکات آسمان- بطور کامل- نازل می گردد، برکات زمین- بطور کامل- بیرون داده می شود، حیوانات بیابان در آرامی و آرامش زندگی می کنند. و از یکدیگر زیان نمی بینند، ودر سرشاری طبیعت غرق می شوند.(۵).
🔸مدت حکومت
قائم آل محمد(ص) ۳۰۹ سال حکومت می کند،به همان مقدار که اصحاب کهف، ماندند، او زمین را - همان گونه که از ستم و بیداد سرریز شده باشد- از عدل و داد سرریز خواهد کرد. خداوند شرق و غرب عالم را برای او خواهد گشود.
این حدیث در کتب و منابع حدیثی قدیم از امام محمد باقر(ع) روایت شده است. چنانکه فضل بن شاذان، این حدیث را در کتاب «الغیبة»خویش از حضرت امام محمد باقر(ع) نقل کرده است(۶).
اللهمَّ أرنا ٱلطَّلعةَ ٱلرَّشیدة، وٱلغُرَّةَ الحمیدة...
اللهمَُ إنَّا نرغَبُ إلیک فی دَولةٍ کریمة، تُعزُّ بها الاسلامَ و أهلَهُ وتُذِلُّ بهَا النِّفَاقَ و أهلَهُ...
📚 پاورقی
۱- منتخب الاثر، ص ۴۸۳.
۲- بحارالانوار، ج ۵۲,ص۳۳۶.
۳- همان، ص ۱۴۶.
۴-خورشید مغرب، ص ۳۹۹ به نقل از بحارالانوار، ج ۵۲,ص۳۹.
۵-خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص ۴۲۶.
۶-همان، ص ۴۲۵.
@mohammadjavad_karimi
💠 پاسخی دیگر به سؤالات هشتگانه جوان سنی(۹)
💢اگر در اخبار هجوم به خانه حضرت علی (ع) برای احضار و جلب آن حضرت برای بیعت و حوادث اسف بار متعاقب آن شک و شبهه ای وجود داشته باشد،و بتوان برای امتناع آن محملی تراشید،اما در وقوع وقایع زیر - که در منابع روایی و تاریخی معتبر شیعه و سنی آمده و هم اکنون نیز قابل دسترسی است و اینک به برخی از آن اشاره می شود- جایی برای تردید باقی نمی گذارد.
۱-استنکاف و امتناع علنی حضرت علی و فاطمه- علیهماالسلام- از بیعت با خلیفه اول تا آخرین روز حیات دختر پیغمبر.
۲- خشم و عدم رضایت دختر پیغمبر از شیخین
۳- ناکامی شیخین از جلب رضایت دختر پیامبر در عیادت از ایشان
۴- دفن شبانه دختر پیامبر و عدم حضور شیخین در مراسم تدفین شبانه آن حضرت.
🔰 مدارک و مستندات
۱- محمدبن اسماعیل بخاری در «صحیح بخاری»(۱)، جلد پنجم، صفحه۱۷۷،چاپ بیروت.با نقل سلسله سندی از عایشه می گوید:«فوجدت فاطمه علی بن ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت و عاشت بعد النبی سته اشهر، فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا و لم یوذن بها ابوبکر؛ حضرت زهرا(ع)ابوبکر را به خاطر (ماجرای فدک) ترک کرد و با او صحبت نکرد تا به شهادت رسید، همسرش علی(ع)او را شبانه دفن کرد و به ابوبکر اجازه نداد تا در تشییع و تدفین او شرکت کند.»
۲- بیهقی در«سنن الکبری»، جلد ششم، صفحه۳۰۰، چاپ بیروت.
«فغضبت فاطمه(ع)علی ابی بکر و هجرته، فلم تکلمه حتی ماتت فدفنها علی(ع)لیلاً: حضرت فاطمه(ع)بر ابوبکر غضب کرد و خشمناک شد، و از او اعراض نمود و با او صحبت نکرد تا این که شهید شد؛ پس علی(ع)او را شبانه دفن کرد».(۲)
۳-مسلم بن حجاج در «صحیح مسلم»، جلد سوم، صفحه۱۳۸۰،چاپ مصر.
«هنگامی که فاطمه(ع)وفات یافت شوهرش علی(ع)شبانه بر او نماز خواند و او را دفن نمود، و به ابوبکر خبر نداد که بر جنازه اش حاضر شود و بر او نماز بخواند».
۴-ابن اثیر،»الکامل فی التاریخ»، جلد دوم، صفحه۱۲۶.
معمر از «زهری» و او از عایشه در مورد آنچه بین فاطمه(ع)و ابوبکر درباره میراث پیامبر(ص)گذشت روایت می کند که: حضرت زهرا از ابوبکر اعراض کرد و با او صحبت نکرد تا این که به شهادت رسید و بعد از پیامبر(ص)شش ماه زندگی کرد و وقتی به شهادت رسید، او را همسرش(علی)دفن کرد و به ابوبکر اجازه نداد که بر جنازه او حاضر شود و نماز بخواند».(۲)
۵- ابن ابی الحدید معتزلی،«شرح نهج البلاغه»، جلد ششم، صفحه۵۰.«صحیح در نزد من این است که حضرت زهرا(ع)در حالی که از ابوبکر و عمر خشمگین بود به شهادت رسید و به درستی که او وصیت کرده بود که آن دو بر (پیکر) او نماز نخوانند».
علاوه بر منابع ذکر شده مصادر بسیاری موجود است که ذکر همه آن ها را در این مختصر نمی گنجد؛ لذا مطالعه و تحقیق بیشتر به منابعی که در پاورقی اشاره شده مراجعه نمایید(۴)
سخنان حضرت زهرا(ع)در مسجد و در بستر بیماری:
ابن قتیبه در کتاب«الامامه و السیاسه»، ص۱۴، و نیز محمد بن یوسف گنجی شافعی در«کفایه الطالب»، باب ۹۹ آورده اند که حضرت زهرا(ع)خطاب به ابوبکر و عمر فرمودند:
«انی اشهد الله و ملائکه انکما اسخطانی و ما ارضیتمانی لان لقیت النبی لاشکونما؛ خداوند و ملائکه او را شاهد و گواه می گیرم که شما دو نفر(ابوبکر و عمر) مرا به غضب آوردید و رضایت مرا فراهم ننمودید، اگر پیغمبر را ملاقات کنم حتماً از شما شکایت خواهم کرد».
و در جای دیگری حضرت زهرا(ع)خطاب به ابوبکر فرمودند: «والله لأدعون علیک فی کلّ صلاه اصلّیها؛ به خدا سوگند در هر نمازی که بخوانم تو را نفرین می کنم»(۵).
📚پی نوشت ها :
۱-لازم به ذکر است که در نزد علمای اهل تسنن«صحیح بخاری» از اعتبار بسیار بالایی برخوردار است که آن را بعد قرآن معتبرترین و صحیح ترین کتاب می دانند. ر.ک. شرح صحیح مسلم، ج۱، ص۱۵ و ارشاد الساری:ج۱، ص۱۹.
۲-رجوع کنید به نظیر این روایت در: کفایه الطالب، گنجی الشافعی: ص۲۲۵-تیسیر الوصول الی جامع الاصول، شیبانی: ج۱، ص۲۰۹(به نقل از احقاق الحق، ج۱۰، ص۴۷۹)
۳-صحیح بخاری، کتاب المغازی، ج۳، ص۳۸-صحیح مسلم:ج۱، ص۷۲و ج۵، ص۱۵۳-تاریخ الرسل و الملکوک:ج۲، ص۴۴۸-الکامل فی التاریخ، ابن اثیر:ج۲، ص۱۲۶۰شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید-ج۱، ص۱۲۲-مروج الذهب، مسعودی:ج۲، ص۴۴-تنبیه و الاشراف:ص۲۵۰- الصواعق المحرقه، ابن حجر الهیثمی،ج۱، ص۱۲-الاستیعاب، ابن عبدالبر:ج۲۲۴-تاریخ الخمیس، الدیار بکری، ج۱، ص۱۹۳-الامامه و السیاسه، ابن قتیبه: ج۱،ص۱۴-البدء و التاریخ، المقدسی:ج۵، ص۶۶(به نقل از معالم المدرستین:ج۱، ص۱۶۴).
۴-برای مطالعه بیشتر ر.ک: صحیح بخاری:ج۵، ص۹، و ج۷، ص۸۷-تاریخ یعقوبی:ج۲، ص۱۱۵-اکمال الرجال: ص۷۵۳، -سنن الکبری:ج۴، ص۲۹-مجمع الزوائد:ص۲۱۱؛ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۸-تهذیب الاسماء:ج۲، ص۳۵۳-حلیه الاولیاء:ج۲، ص۴۲.
۵-الامامه و السیاسه:ص۱۴.
@mohammadjavad_karimi
محمدجواد کریمی
💠 پاسخی دیگر به سؤالات هشتگانه جوان سنی(۹) 💢اگر در اخبار هجوم به خانه حضرت علی (ع) برای احضار و جلب
انصافا با این اعتراف تکان دهنده، جایی برای استتار حقیقت و انکار باقی می ماند؟!👇
✅معمولاً هر شخصی در آخرين روزهاي زندگيش و هنگامي كه احساس مي کند مرگ به او نزديك شده است، مهمترين سخنان خود را گفته و اساسي ترین سفارش ها را می کند.
ابوبکر نيز در آخرين روزهاي عمرش، سخنانی گفته است كه شنيدن آن ها واقعيت هاي بسياری را آشكار می كند؛ هر چند كه او حتی در اين جا نيز از گفتن تمام حقايق خودداری كرده است ؛ اما همين اندازه اش نيز براي اثبات بسياري از مسائل كفايت مي كند.
وی در آخرين روزهاي عمرش، اعتراف مي كند كه دستور هجوم به خانه صديقه طاهره(س) را صادر كرده است.
تعدادی از علمای اهل سنت؛ از جمله شمس الدين ذهبي، در کتاب تاریخ الاسلام، و محمد بن جرير طبري در تاريخش، ابن قتيبه دينوري در الإمامة والسياسة، ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق چنين مي نويسند :
عبدالرحمن بن عوف در بيماري ابوبكر بر او وارد شد و بر وي سلام كرد، پس از گفتگويي، ابوبكر به او چنين گفت :
📋《..أَمَا إِنِّي لا آسَى عَلَى شَيْءٍ إِلّا عَلَى ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ :
..وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَكُنْ كَشَفْتُ بَيْتَ فَاطِمَةَ(س) وَتَرَكْتُهُ، وَأَنْ أُغْلِقَ عَلَيَّ الْحَرْبَ》
♦️من به چيزی تأسف نمي خورم، مگر بر سه چيز كه انجام دادم.
..دوست داشتم خانه ی فاطمه(س) را هتك حرمت نمی كردم، هر چند برای جنگ بسته شده بود!
📚منابع:
۱)تاريخ الإسلام ذهبی، ج۳، ص۱۱۸
۲)تاريخ طبری، ج۲، ص۶۱۹
۳)الامامة والسياسة دينوری، ج۱، ص۲۴
۴)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۳۰، ص۴۲۲
۵)شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج۲، ص۴۶
۶)المعجم الكبير طبرانی، ج۱، ص۶۲
۷)مروج الذهب مسعودی، ج۱، ص۲۹۰
۸)ميزان الاعتدال ذهبی، ج۳، ص۱۰۹
۹)لسان الميزان عسقلانی، ج۴، ص۱۸۹
۱۰)كنز العمال متقی هندی، ج۵، ص۶۳۱
۱۱)مجمع الزوائد هيثمی، ج۵، ص۲۰۲
@AsnadolMasaeb
✅ رهبران جنبش سبز در میانه دوبچک و واتسلاف هاول
✍️ رضا علیجانی، فعال ملی-مذهبی:
🔹در زمان چهارهزار روز صبوری در حصر، که به قول زندهیاد مهندس سحابی بدتر از هر نوع زندانی است، اتفاقات مهمی در ایران افتاده است؛ هم در سطوح بالای قدرت و هم در سطوح پایین جامعه. در سطح بالا، راه هر گونه تغییر از مسیر صندوق رای و موثر واقع شدن برگزیدگان آن مسدود شده است. در پایین نیز اعتراضات مردمی سالهای ۹۶ و ۹۸ و... با در برگیرندگی متفاوت مردمی و خواستههایی رادیکالتر به وقوع پیوسته است. اعتراضاتی که با سرکوب سبعانه و خونین مواجه شد.
🔸رهبران جنبش سبز اینک در میانه دو نمونه نمادین الکساندر دوبچک و واتسلافهاول در تاریخ کشور چکسلواکی قرار گرفته اند. دوبچک اصلاحطلبی که خواستار «سوسیالیسم با چهره انسانی» بود اما جنبشاش در بهار پراگ سرکوب شد و بیش از بیست سال به اداره دور افتادهای تبعید شد و واتسلاف هاول نویسنده غیرکمونیستی که رهبر جنبشی قرار گرفت که دیگر از کل سوسیالیسم عبور کرده بود. هاول خود نمادی از یک مقاومت مسالمت آمیز و ضد خشونت بود که حتی بعد از پیروزی نیز مروج عفو عمومی گردید...
🔹به هر روی با تاکید بر وضعیت تکثرآمیز جامعه کنونی ایران، رهبران جنبش سبز دارای سرمایه اجتماعی مناسبی هستند که تبدیل شدن آن از بالقوه به بالفعل یا بی کاربرد ماندن آن، بستگی به انتخاب و اراده آن عزیزان دارد. آنها میتوانند همچنان که دوبچک ایران بودند با یک مدار جهش راهبردی تبدیل به واتسلاف هاول و یا یکی از واتسلاف هاولهای جامعه کنونی ایران گردند. اما قبل از هر امری بار تلاش برای آزادی و رهایی نهایی این عزیزان است که بر دوش تک تک ما سنگینی میکند. آیا در این باره کوتاهی نکردهایم و بین انتظاری که از آنان داریم با وظیفهای که خود بردوش داشته و داریم، تناسبی برقرار بوده است؟ زیاد مطمئن نیستم./ کلمه
🖌 #کانال_خبری_تحلیلی_سه_نقطه
✨
محمدجواد کریمی
✅ رهبران جنبش سبز در میانه دوبچک و واتسلاف هاول ✍️ رضا علیجانی، فعال ملی-مذهبی: 🔹در زمان چهارهزار
یلاحظ علیه
بر فرض صحت انتساب این نوشته از رضا علیجانی:
۱- نویسنده در صدد و در سودای تبدیل سران محصور جنبش سبز (فتنه ۸۸) از «دوبچک» ایرانی به«واتسلاف هاول» است، تا به مدد سرمایه اجتماعی نسبی آنان در «وضعیت تکثر آمیز جامعه کنونی ایران»، بار رهبری جامعه را برای عبور از نظام جمهوری اسلامی به نظام پسا جمهوری اسلامی بر دوش گیرند.
۲- او در این مورد در عین تاکید بر سرمایه اجتماعی ادعایی برای سران محصور فرقه سبز، و تلاش برای تبدیل این ظرفیت بالقوه به بالفعل در عزم و اراده و خواست آنان اظهار تردید می کند!
۳- جدای از صحت و سقم اظهارات و اقاریر نویسنده، شک و شبهه ای در نیت و ضمیر این جماعت در ضدیت با نظام جمهوری اسلامی و تلاش های مذبوحانه آنان برای آلوده کردن عناصر خوش سابقه در نظام و سوق آنان به پرتگاه براندازی نظام نبوده و نیست.
۵- همین مکتوب تا حدود زیادی از نقش و سهم این عناصر عنود در انحراف سران بازی خورده فتنه ۸۸ پرده بر می دارد.
@mohammadjavad_karimi
◾️انا لله و انا الیه راجعون◾️
روح مطهر بقیهالسلف صالح حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی به ملکوت اعلی پیوست.
این ضایعه جبران ناپذیر را به محضر قطب عالم امکان حضرت بقیه الله الاعظم (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء)، مراجع معظم تقلید، مقام معظم رهبری و حوزه های علمیه تسلیت عرض مینمایم.
قم المقدسة: محمد جواد کریمی
۱۲ بهمن ماه ۱۴۰۰ هجری شمسی
سؤالات هشتگانه جوان سنی مذهب(۱۰)
✅وفات حضرت فاطمه (س) و خلافت ابوبكر
در متون اهل سنت حدیثی به صورت بسیار گسترده نقل شده که هر کسی بمیرد و « و لیس فی عنقه بیعة» یا « و لیس له امام» یا « بغیر امام» و « لیست علیه طاعة» به مرگ جاهلیت مرده است.
در صحیح مسلم نقل شده است: «مَن مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً».[۱] یعنی هر کسی بمیرد و به گردن او بیعتی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است.
در کتاب الاحادیث المختاره نقل شده که پیامبر اسلام فرمود: «من مات وليست عليه طاعة مات ميتة جاهلية».[۲] یعنی هرکسی بمیرد و بر او طاعتی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است. به این معنا که کسی بدون اطاعت از خلیفه، امام یا سلطانی بمیرد در حال کفر مرده است.
در مسند احمد نیز نقل شده که: «قال رسول اللَّهِ (ص) :من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً».[۳] یعنی هر که بدون امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است.
در مسند ابو یعلی: «قال رسول الله (ص): من مات وليس عليه إمام مات ميتة جاهلية».[۴] یعنی هر که بمیر و امامی نداشته باشد به مرگ جاهلی مرده است.
در صحیح بخاری نقل شده که پیامبر(ص) فرموده است: «من خَرَجَ من السُّلْطَانِ شِبْرًا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً».[۵]
از طرف دیگر حضرت فاطمه زهرا(س) در زمان خلافت ابوبکر رحلت فرمود در حالی خلافت ابوبکر را قبول نداشته و هیچ بیعتی بر گردن او نبوده و در طاعت خلیفه و سلطان زمان خود نبوده است.دلیل آن این است که در صحیح بخاری و سایر کتابهای اهل سنت نقل شده است: «أَنَّ فَاطِمَةَ عليها السَّلَام بِنْتَ النبي (ص) أَرْسَلَتْ إلى أبي بَكْرٍ تَسْأَلُهُ مِيرَاثَهَا من رسول اللَّهِ (ص) مِمَّا أَفَاءَ الله عليه بِالْمَدِينَةِ وَفَدَكٍ وما بَقِيَ من خُمُسِ خَيْبَرَ … فَأَبَى أبو بَكْرٍ أَنْ يَدْفَعَ إلى فَاطِمَةَ منها شيئا فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي (ص) سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها.[۶] این حدیث می گوید که فاطمه(س) دختر رسول الله(ص) از ابوبکر خواست که میراث او را که شامل فدک و خمس خیبر می شد به او برگرداند اما ابوبکر (بنا به برخی دلایلی که در حدیث ذکر شده) هیچ چیزی از اینها را به فاطمه(س) برنگرداند پس فاطمه بر علیه ابوبکر غضبناک شد و از او دور شد و دیگر هرگز با و سخن نگفت تا اینکه از دنیا رفت و بعد از پدرش رسول خدا(ص) شش ما زنده بود هنگامی که فوت کرد علی او را در شب دفن نمود و اجازه نداد که ابوبکر بر او نماز بخواند و خودش بر او نماز خواند.
با توجه به این مطالب حالا اهل سنت باید پاسخ سوالات زیر را بدهند:
آیا بر گردن حضرت زهرا (س) بیعت چه کسی بوده و امام او کی بوده و در طاعت کدام خلیفه یا سلطانی قرار داشته است؟
با توجه به اینکه درزمان حیات آن حضرت ابوبکر خلیفه و امام مسلمین بوده و حضرت زهرا (س) تا دم مرگ بیعت او را نپذیرفته پس آیا از نظر اهل سنت حضرت فاطمه دختر گرامی اسلام به مرگ جاهلی مرده است؟
آیا با توجه به اینکه فاطمه زهرا سید زنان اهل بهشت است[۷] این نتیجه به دست نمی آید که نپذیرفتن خلافت ابوبکر مشکل اعتقادی و دینی برای کسی ایجاد نمی کند؟
یا نه، حضرت فاطمه(س)، با وصی و خلیفه برحق پیامبر اسلام یعنی علی بن ابی طالب(ع) به عنوان امام المسلمین بیعت کرده بود؟ همان که بنا به وصیت دختر پیامبر بر جنازه اش نماز گذاشت و او را دور از چشم اغیار شبانه به خاک سپرد.
قم المقدسة: محمد جواد کریمی
۲۹جمادی الثانیه برابر با ۱۴۰۰/۱۱/۱۲📚 پاورقی
۱-مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوريلإ صحيح مسلم، ج۳ص۱۴۷۸، بیروت، دار إحياء التراث العربي، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي.
۲-أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن أحمد الحنبلي المقدسي، الأحاديث المختارة، ج۸,ص۱۹۸، مكتبة النهضة الحديثة ، مكة المكرمة ، چ۱، ۱۴۱۰ق، تحقيق: عبد الملك بن عبد الله بن دهيش.
۳- مسند احمد بن حنبل،. أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج4ص96، مؤسسة قرطبة ، مصر.
۴- أحمد بن علي بن المثنى أبو يعلى الموصلي التميمي، مسند ابی یعلی، ج13ص366دار المأمون للتراث ، دمشق، چ1 ، 1404 ق/ 1984م. تحقيق: حسين سليم أسد.
۵- محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، صحیح البخاری( الجامع الصحيح المختصر)، ج6ص2588، دار ابن كثير , اليمامة ، بيروت، چ2، 1407ق/ 1987، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا
۶- بخاري، محمد بن اسماعيل،صحيح بخاري، ج4 ص 1549 ، بيروت؛ و مسلم نيشابوري، مسلم بن حجاج ابوالحسين قشيري، صحيح مسلم، ج3 ص 1380، بيروت، دار احياء التراث العربي(محقق: محمد فؤاد عبدالباقي)
۷- أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين، الألباني، مُخْتَصَر صَحِيحُ الإِمَامِ البُخَارِي، ج2، ص507، مكتَبة المَعارف للنَّشْر والتوزيع، الرياض، چ1,1422ق.
پایگاه الشیعة
@mohammadjavad_karimi
🌴در سایه سار قرآن(۹)
🌕 ألَا یَعلَمُ مَن خَلَقَ وَ هُوَٱللطِیفُ ٱلْخبیر
آیا آن کسی که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست؟! و حال آنکه او دقیق و باریک بین است.
(سوره ملک، آیه ۱۴)
🟢 نکته ها
۱-«مَن خلق»؛ فاعل «یَعلَمُ» باشد. ألَا یعلمُ مَن خلق: آیا آن ذاتی که آفریننده است، نمی داند؟آن وقت مفعول، محذوف است. در واقع جمله به این صورت می شود: آیا نمی داند، از وضع مخلوق خویش آگاه نیست؟ [استفهام انکاری]، یعنی واضح است که می داند.
۲-«مَن خلقَ»؛مفعول«یعلم»باشد و ضمیر در«یعلم» به خدا برگردد. ألَا یعلم مَن خلق؛ آیا خدا نمی داند کسانی را که آفریده است؟ یعنی خدا به این کسان آگاه نیست؟ که لازمه آگاهی به این کسان، آگاهی به افعال آنان است(۱).
۳- وهواللطیف ٱلخبیر؛ جمله حالیه است که مطالب قبل از خود را تعلیل می کند.اسم«لطیف» و«خبیر» از اسمای حسنای خداست که در آخر این آیه آمده تا مضمون آن را تاکید کند(۲).
۴- لطیف،صفت مشبهه از ماده لطف است.لطف به معنای دقت همراه با رِفق و مداراست. و مودّت، رأفت و نیکی از لوازم و آثار آن است. راغب می گوید لطافت، مراتبی دارد که عالی ترین مرتبه آن برای خدای سبحان است(۳). قال الله تعالی: الله لطیف بعباده یرزق من یشاء(شوری/۱۹) و إنَّ ربی لطیف لمایشاء(یوسف/۱۰۰).
بنابراین، لطیف بودن خدا، اشاره به علم او نسبت به اسرار دقیق و ظریف آفرینش دارد، و گاه به معنی آفرینش اجسام لطیف، کوچک و ذره بینی و مافوق آن است. بعضی[صاحب المیزان] گفته اند: توصیف خدا به لطیف، به خاطر آن است که او در درون همه اشیاء نفوذ دارد و جایی از جهان از او خالی نیست. به هر حال همه اینها به یک حقیقت باز می گردد و آن تاکیدی است بر عمق آگاهی خداوند و علم او به اسرار نهان و عیان مخلوقات(۴).
۵-خبیر؛ صفت مشبهه از ماده «خبر»است. و به معنای اطلاع عمیق و آگاهی محققانه و احاطه دقیق بر شیء است.
۶- فرق خبیر و علیم
به گفته علامه طباطبائی, خبیر از خِبره أخذ شده است و آن به معنای علم به جزئیات است و اخصّ از علیم است. یعنی هر خبیری علیم است اما هر علیمی لزوما خبیر نیست. همان گونه که قرآن در آیه ۸ از سوره مائده می فرماید:
إنَّ اللهَ خبیرٌ بما تعملون.
🌏 پیام ها
۱- خداوند،آگاه به تمامی آفریدههای خویش است. «ألایعلم من خلق»
۲- علم خداوند به مخلوقات، به خاطر خالقیت اوست«ألایعلم من خلق»
۳- خداوند، خالق انسان و جهان است.
۴- خالقیت خداوند نسبت به انسان و جهان، نشانه و دلیل احاطه علمی او به تمامی جهان و نیز راز دل و ضمیر انسانهاست(۷).
کاشان:مسجد میرعبدالباقی,محمد جوادکریمی
📚 پاورقی
۱- استاد شهید مطهری، آشنایی با قرآن(۸), ص ۱۸۳.
۲- علامه طباطبائی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان،ج ۲۰,ص۲۴.
۳- آیت الله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج ۲۶, ص ۴۹۶.
۴- تفسیر نمونه، ج ۲۴, ص ۳۴۶.
۵- تفاسیر نور و راهنما، ج ۱۲ و ۱۹.
@mohammadjavad_karimi
🌴خاطرات دوران انقلاب
چند روز مانده به پیروزی انقلاب اسلامی
✍ محمد جواد کریمی
چند روز پس از مراجعت تاریخی امام خمینی از پاریس به تهران، به اتفاق اخوی شهید حاج آقا ابوالحسن و تنی چنداز دوستان برادران؛ آقایان مهدی سیگارچیان، علی شیخان به رانندگی اسحاق کریمی برای زیارت امام خمینی عازم تهران شدیم. صبح زود راهی اقامتگاه امام در مدرسه رفاه شدیم، همراه زوار مشتاق که به صف شده بودند پس از ساعاتی موفق به دیدار چهره منور امام شدیم. با ظاهر شدن امام جلو پنجره ، قطرات اشک شوق همراه با غریو فریادهای سلام بر خمینی مردم به آسمان برمی خاست،موج های پی در پی منتظران،چندان اجازه توقف را نمی داد.سیمای مصمم و نگاه نافذ و پر مهر امام، روح مقاومت و پایداری را در انسان تقویت می کرد.
یک روز پس از ۱۵ بهمن، روزی که حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی حکم نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان را در حضور امام قرائت کرد،برای پیگیری مطالبات حضرت امام برای اعلام همبستگی با دولت شرعی و قانونی منصوب امام به همراه شهید حاج آقا ابوالحسن به لاهیجان مراجعت کردیم.
@mohammadjavad_karimi
🌴در سایه سار تدبر قرآنی (۱۰)
🌕 هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ ۖ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ
او کسی است که زمین را برای شما رام کرد،پس بر شانه های آن راه بروید و از روزی های آن بخورید و برانگیخته شدن همه به سوی اوست.
(سوره ملک،آیه ۱۵)
🪐نکات
۱- اشتمال بر اصول دین
در این آیه در آن واحد، هم توحید را ذکر کرده و هم معاد را و هم تکلیف و وظیفه انسان را(۱).
۲- ذلول در لغت عرب، به معنی🐫رام است(حیوان رام). کلمه«ذلول»در مرکب ها به معنای مرکب رام و راهوار است، مرکبی که به آسانی می توان سوارش شد، و اضطراب و چموشی ندارد،در نامیدن زمین به ذلول، و تعبیر اینکه بشر روی شانه های آن قرار دارد، اشاره ای است به اینکه زمین نیز یکی از سیارات است(۲) و این یکی از معجزات علمی قرآن کریم است.
۲/۱-تشبیه زمین به«ذلول»،تشبیه بلیغ(۳)است به معنی«کالذلول»به معنی«مانند ذلول»؛ و ذلول به معنی حیوان سواری است که سوار آن، احساس آرامش و ثبات می کند.
۲/۲-تشبیه زمین به حیوان سواری که سواره آن احساس ثبات و آرامش می کند،یعنی چه؟
یعنی اینکه زمین حرکات مختلف دارد(۴)، ولی مانند یک حیوان خوش سواری است که انسان بر روی آن احساس ثبات و آرامش می کند، ولی حرکات آن را احساس نمی کند.
۳- مناکب، جمع منکِب به معنی شانه است. راغب می گوید: استعاره آوردن منکِب برای زمین، مثل استعاره آوردن پشت(ظهر) برای آن در آیه شریفه«ما ترک علیٰ ظهرها مِن دابة؛ هیچ جنبنده ای را بر پشت آن زنده نمی گذاشت(۵).
۴- امر در جمله«کلوا من رزقه»، امر وجوبی نیست، بلکه تنها جواز و اباحه را می رساند(۶).
۵- زندگی دنیوی گذرگاهی است برای عبور به عالم آخرت«والیه النشور»(۷)
۶--و إلیه النشور؛ یعنی طومار زندگی مردگان که با مرگ، پیچیده شده، دوباره در قیامت در محضر او گشوده می شود،مردگان را از زمین در می آورد و برای حساب و جزا زنده می کند(۸).
📚 پاورقی
۱- مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷, ص ۵۳۴.
۲- ترجمه المیزان، ج ۱۹, ص ۵۹۹.
۳- شبیه دارای چهار پایه است.
- مشبه
- مشبه به
ـ وجه شباهت
- ادات تشبیه
اگر ادات و وجه شباهت از یک تشبیه حذف شود به آن تشبیه بلیغ گوییم.
۴- حرکت به دور خود، حرکت به دور خورشید ، حرکت همراه منظومه شمسی در کهکشان راه شیری.
۵-سوره فاطر، آیه ۳۵.
۶- المیزان، ج ۱۹, ص۵۹۹.
۷- تفسیر راهنما، ج ۱۹, ص ۲۱۹.
۸- تفسیر المیزان، ج ۱۹, ص۵۹۹.