◼️ بحق الحسن عجل لولیك الفرج
آقای ما یک عمر، هر آن گریه کردی
پیوسته چون ابر بهاران گریه کردی
دیدی پریشان حالی هر منتظر را
هر لحظه با قلب پریشان گریه کردی
گاهی میان جمع ما مثل غریبان
گاهی تو تنها در بیابان گریه کردی
بابای امّت هستی و با مهربانی
بر دردهای هر مسلمان گریه کردی
دائم صبوری کرده ای مانند ایّوب
دائم چو یوسف بین زندان گریه کردی
رفتی دوباره در بقیع و با دل خون
بر غربت قبر عموجان گریه کردی
یاد جگرهای درون طشت با آه
یاد لب خونی، فراوان گریه کردی
شد تازه زخم داغ آن تشییع خونین
با روضه های تیرباران، گریه کردی
وقتی که جدّت می کشید آن تیرها را
دیدی تو خون روی پیکان، گریه کردی
دیدی کفن خونی شده امّا برای
گودال و داغ جسم عریان گریه کردی
یاد تنی که رفته زیر نعل تازه
مانند عمّه، موپریشان، گریه کردی
#شعر علی مهدوی نسب (عبدالمحسن)
👈دکتر محمد جواد حیدری دررجمع اساتید با اشاره به شهادت رسول اکرم ص ودرس هایی که امام حسین علیه السلام به انسان ها اموختند اظهار داشت :
معیار دوری و نزدیکی به خدا؛ بخل داشتن یا نداشتن است:
🔺پیامبر صلوات الله علیه میفرمایند :
الْبَخِيلُ بَعِيدٌ مِنَ اللَّهِ بَعِيدٌ مِنَ الْجَنَّةِ قَرِيبٌ مِنَ النَّار
بخيل از خدا و مردم دور است و به آتش دوزخ نزديك.
👈بایددر پرتو اموزه های اهل بیت علیهم السلام از مواضع خطر بویژه صفات رذیله وبخل دوری کنیم:
🔺در روایت دیگری از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمده:
يَا عَلِيُّ ثَلاَثٌ مُوبِقَاتٌ وَ ثَلاَثٌ مُنْجِيَاتٌ
اى على! سه چيز هلاكتكننده است و سه چيز نجات بخش.
فَأَمَّا اَلْمُوبِقَاتُ فَهَوًى مُتَّبَعٌ وَ شُحٌّ مُطَاعٌ وَ إِعْجَابُ اَلْمَرْءِ بِنَفْسِهِ
امّا امور هلاكتكننده: هوسى است كه از آن پيروى كنند، تنگچشمىاى كه مطيع آن شوند و عجب مرد نسبت به خويشتن.
وَ أَمَّا اَلْمُنْجِيَاتُ فَالْعَدْلُ فِي اَلرِّضَا وَ اَلْغَضَبِ وَ اَلْقَصْدُ فِي اَلْغِنَى وَ اَلْفَقْرِ وَ خَوْفُ اَللَّهِ فِي اَلسِّرِّ وَ اَلْعَلاَنِيَةِ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ
امّا امور نجات بخش: رعايت عدالت در حال خشنودى و خشم، اعتدال در حال ثروتمندى و تنگدستى و بيم از خدا در عيان و نهان كه گويى او را مىبينى و اگر تو او را نبينى او تو را مىبيند.
👈اگر کسی از چشم خدا بیفتد، او را بخیل میکند:
📚در کتاب کافی،باب البخل از امیرالمومنین علی علیهالسلام روایت شده:
إِذَا لَمْ يَكُنْ لِلَّهِ فِي عَبْدٍ حَاجَةٌ اِبْتَلاَهُ بِالْبُخْلِ
هرگاه خداوند نسبت به بندهای نظری نداشته باشد او را مبتلا به بخل میفرمايد.
👈 باید این لکهی ننگ را پاک کرد:
🔺حضرت در حکمت ۳ میفرماید: البُخل عَارٌ
بخل مایه ی ننگ است.
✍افراد بخیل در طول تاریخ کم نبوده اند ،بخل حتی پادشاهان را فقیر میکند ، ابرو دار ها را بی ابرو ، ومردم هیچ محبتی نسبت به چنین شخصی نخواهند داشت.
👈 اگر ملائکه و انبیا برای قرض پیش بخیل بیایند، او قرض نمیدهد:
🔺علامه شوشتری میفرماید:
یکی از وزرای برمکی بسیار بخیل بود. روزی دوست این وزیر نزد پدر وزیر رفت. پدرش پرسید: سفرهی محمد را برایم توصیف کن . او گفت: سفرهای است سست و بیمایه
پدر پرسید: حاضران سفرهاش چه کسانی هستند؟ گفت: کرام الکاتبین
پرسید: پس چه کسی با او غذا میخورد؟ گفت: مگسها
پدر گفت: تو که جزء نزدیک ترین دوستان وزیر هستی چرا چنین لباس پاره ای داری؟!
او با شوخی تلخ گفت: «به خدا! من حتی یک سوزن از او ندارم که با آن لباسم را بدوزم! حتی اگر خانهای از بغداد تا سودان پر از سوزن داشته باشد.
ثُمَّ جَاءَهُ جِبْرِيلُ وَمِيكَائِيلُ وَمَعَهُمَا يَعْقُوبُ النَّبِيُّ يَضْمَنَانِ لَهُ عَنْهُ إِبَرَةً وَيَسْأَلَانِهِ إِعَارَتَهَا إِيَّاهَا لِيُخَيِّطَ بِهَا قَمِيصَ يُوسُفَ الَّذِي قَدْ مَنَّ دُبُرَ مَا فَعَلَ!
و جبرئیل و میکائیل همراه با حضرت یعقوب نزد او بیایند و ضمانت کنند که یک سوزن را به او پس میدهند، و از او بخواهند که یک سوزن به امانت بگیرد تا پیراهن یوسف را که پاره شده بدوزند، باز هم نمیدهد.
✍بخل آنجاست که عزیزی مثل پسر فاطمه به حضیض قتلگاه رفته ولی شخص حاضر به کمک به او نیست و از جان و مال خود نمیگذرد، و حاضر به خرج کردن در دستگاه امام حسین نیست.
بخل میتواند انسان را از اهل بیت دور کند.
#حکمت۳۷۸
#بخل_سوءظن_به_خدا
پیامبر اکرم(ص): مظهر عشق الهی، رحمت جهانیان و مسئولیت در برابر مظلومان
✍️ دکتر محمد جواد حیدری
چکیده
پیامبر اکرم(ص) در قرآن کریم به عنوان «رحمةً للعالمین» (انبیاء/۱۰۷) معرفی شده است؛ الگویی جامع که نه تنها در عرصه عبادت، بلکه در عدالت اجتماعی، مهرورزی، تواضع، صبر و دفاع از مظلومان سرآمد است. این مقاله با بررسی آیات قرآن، احادیث معتبر و شواهد تاریخی، نشان میدهد که معیار حقیقی پیروی از پیامبر، ایستادگی در برابر ظلم و حمایت از مظلومان است. در شرایط کنونی، مسئلهی غزه بهعنوان نماد مظلومیت امت اسلامی، آزمونی برای صداقت در تبعیت از پیامبر است. همچنین مقاله هشدار میدهد که دنیاطلبی و ترس از دست دادن منافع مادی، عامل اصلی سکوت بسیاری از دولتهای اسلامی در برابر ظلم است. در پایان تأکید میشود که تنها با بازشناسی ابعاد اجتماعی و انسانی سیره نبوی، میتوان امت اسلامی را در مسیر نجات و عزت قرار داد.
کلیدواژهها: رحمة للعالمین، سیره نبوی، عدالت اجتماعی، دنیاطلبی، غزه، دفاع از مظلوم
مقدمه
شناخت پیامبر اکرم(ص) به عنوان الگوی کامل بشریت، نیازمند تبیین جامع ابعاد شخصیتی ایشان است. قرآن کریم پیامبر را «چراغ هدایت» و «رحمت جهانیان» معرفی میکند. این رحمت، هم بعد فردی (عبادت و بندگی) و هم بعد اجتماعی (عدالت و دفاع از مظلومان) دارد. در دنیای امروز، بحرانهای انسانی بهویژه در غزه، فرصتی است برای بازخوانی این سیره و سنجش میزان صداقت ادعای پیروی از پیامبر.
بحث
۱. پیامبر؛ مظهر عشق و رحمت الهی
آیه «و ما أرسلناک إلا رحمة للعالمین» (انبیاء/۱۰۷) رسالت پیامبر را در قالب رحمت فراگیر معرفی میکند.
در سیره ایشان، رحمت با عدالت و قاطعیت در برابر ظلم همراه بوده است (ابن هشام، السیره النبویه).
۲. معیار پیروی: عدالت و دفاع از مظلوم
قرآن: «کونوا قوّامین بالقسط… ولو علی أنفسکم» (نساء/۱۳۵).
حدیث: «انصر أخاک ظالماً أو مظلوماً» (صحیح بخاری، ۶۹۵۲).
پیامبر در زندگی خود، یاری به نیازمندان و مظلومان را معیار صداقت ایمان معرفی کرد.
۳. دنیاطلبی و سکوت در برابر ظلم
قرآن: «زُیّن للناس حبّ الشهوات… ذلک متاع الحیاة الدنیا» (آلعمران/۱۴).
بسیاری از دولتهای اسلامی امروز، بهسبب ترس از از دست دادن منافع مادی و سیاسی، در برابر ظلم علیه مردم غزه سکوت کردهاند.
این سکوت، مصداق انحراف از آموزههای پیامبر است.
۴. غزه؛ آزمون پیروی راستین از پیامبر
کودکان و غیرنظامیان غزه، مظلومترین قربانیان بحران معاصرند.
بیتفاوتی به این رنج، ناسازگار با سیره پیامبر است که پدری مهربان برای امت و دلسوز نیازمندان بود.
دفاع از غزه، در واقع دفاع از ارزشهای پیامبر و اسلام رحمانی است.
نتیجهگیری
پیامبر اکرم(ص) نه تنها الگوی عبادی، بلکه مظهر عدالت، عشق و رحمت الهی است. معیار اصلی تبعیت از ایشان، دفاع از مظلومان و ایستادگی در برابر ظلم است. سکوت در برابر تجاوز به غزه و رنج کودکان مظلوم، نشانهی غلبهی دنیاطلبی بر آموزههای نبوی است. تنها با بازشناسی ابعاد اجتماعی، اخلاقی و انسانی پیامبر میتوان امت اسلامی را از انحراف نجات داد و راه عزت و آزادی را پیمود
منابع (سبک APA)
قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۱۰۷؛ سوره نساء، آیه ۱۳۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۴.
Al-Bukhari, M. (n.d.). Sahih al-Bukhari, Hadith 6952. Sunnah.com.
Muslim, M. (n.d.). Sahih Muslim, Hadith 2699. Sunnah.com.
Ibn Hisham, A. (1955). Al-Sirah al-Nabawiyyah (Trans. A. Guillaume, The Life of Muhammad). Oxford University Press.
Watt, W. M. (1956). Muhammad at Medina. Oxford: Clarendon Press.
Rahman, F. (2009). Major Themes of the Qur’an (2nd ed.). University of Chicago Press.
هدایت شده از محمد جواد حیدری
نظریه اصالت محبت و عشق تمدنها با تأکید بر سیره نبی اعظم صلیاللهعلیهوآله
✍️ دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
🔹 بازنگری و تحلیل: بر اساس سیره نبوی
مقدمه
یکی از ارکان مهم اخلاق اجتماعی در اسلام، محبت، نوعدوستی، مهرورزی و عشق به آدمیان است. پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله که خداوند او را «رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ» (الأنبیاء: 107) معرفی کرده است، نمونه کامل تجسم این حقیقت بود.
نظریه «اصالت محبت» و «عشق تمدنها» با تأکید بر سیره عملی و جهانی پیامبر اکرم (ص) در برابر نظریه «برخورد تمدنها» و فراتر از نظریه «گفتوگوی تمدنها» مطرح میشود. این نظریه میخواهد نقشهای برای نظم نوین جهانی بر پایه عشق، همدلی، همکاری، و همزیستی مسالمتآمیز میان ملتها ارائه دهد.
چیستی عشق تمدنها
این نظریه تأکید میکند که بشر ذاتاً خشن و جنگطلب آفریده نشده است. قرآن کریم میفرماید:
«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» (الروم: 30).
بر این اساس، فطرت انسان بر محبت، همزیستی و انس با همنوع بنا شده است. خشونتها، جنگهای جهانی و ستمهای مدرن نتیجه سیاستهای سلطهگرانه است نه طبیعت بشر.
در برابر نظریه «برخورد تمدنها» (هانتینگتون) که بر تضاد تأکید دارد، نظریه «عشق تمدنها» از ظرفیتهای الهی و فطری انسان برای گفتمان صلح و محبت سخن میگوید.
ابعاد عشق تمدنها در سیره نبوی
۱. تبادل فرهنگی و هنری
پیامبر اکرم (ص) با وجود تعصب شدید قریش، از شعر، خطابه و هنر برای گسترش معرفت و اخلاق بهره برد. حضور شاعران در مسجد النبی و تأیید شعرای مؤمن (چون حسان بن ثابت) نشانهی استفاده ایشان از زبان فرهنگ برای پیوند تمدنها بود (ابن هشام، السیره النبویه، ج 2).
۲. محبت و کرامت انسانی
کرامت انسانی در سیره پیامبر محدود به مسلمانان نبود. قرآن میفرماید:
«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» (الإسراء: 70).
پیامبر با یهودیان، مسیحیان و حتی مشرکان با عدالت و رأفت برخورد میکرد. پیمان مدینه (صحیفه) نمونه روشن آن است که همزیستی دینی و تمدنی را نهادینه کرد (ابن هشام، همان).
۳. مقاومت در برابر ظلم
امام علی(ع) فرمود:
«كونوا للظالم خصمًا وللمظلوم عونًا» (نهج البلاغه، حکمت 47).
این اصل در سیره نبوی جلوهگر بود؛ ایشان همواره در کنار بردگان و ستمدیدگان ایستاد (مانند حمایت از بلال حبشی) و در برابر اشراف قریش ایستادگی کرد.
۴. صلح و همزیستی جهانی
صلح حدیبیه نمونهای تاریخی است که پیامبر اکرم (ص) با صبر، حکمت و نگاه تمدنی مسیر فتح مکه را هموار کرد (طبری، تاریخ الامم والملوک، ج 2). این صلح نشان داد که محبت و مدارا میتواند تمدنها را به هم نزدیک کند
عشق تمدنها و حقوق بشر اسلامی
پیامبر اکرم (ص) در خطبه حجةالوداع منشوری جهانی از حقوق بشر ارائه کرد:
جان انسانها محترم است.
زنان دارای حقوق انسانی و اجتماعیاند.
نژاد و قبیله ملاک برتری نیست: «لَا فَضْلَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى أَعْجَمِيٍّ إِلَّا بِالتَّقْوَى» (احمد بن حنبل، مسند، ج 5).
این اصول، پایهای برای پیوند حقوق بشر اسلامی با حقوق بشر جهانی است؛ همان چیزی که نظریه عشق تمدنها مطرح میکند.
نتایج و راهکارها
۱. توسعه محبت و کرامت انسانی
الگوگیری از سیره نبوی در آموزش حقوق بشر اسلامی و تأکید بر رحمت جهانی.
۲. ترویج گفتوگوی تمدنها بر محور عشق
شرکت در کنفرانسهای جهانی با طرح مدل سیره نبوی بهعنوان الگوی همزیستی.
3. سازمانهای حقوق بشری اسلامی
ایجاد نهادهایی که بر اساس «رحمه للعالمین» فعالیت کنند.
4. همایشهای علمی و فرهنگی
گسترش فستیوالهای هنری و علمی میان ملتها بر محور محبت و عدالت.
جمعبندی
نظریه «عشق تمدنها» در واقع ادامه رسالت جهانی پیامبر اعظم (ص) است؛ رسالتی که بر پایه محبت، صلح و کرامت انسانی استوار است. امروز بیش از هر زمان، جهان نیازمند رجوع به این سیره رحمانی است تا جایگزین منطق خشونت و سلطه گردد.
---
📚 منابع و مستندات منتخب
قرآن کریم، سورههای الروم، الأنبیاء، الإسراء.
نهج البلاغه، حکمت 47.
ابن هشام، السیره النبویه.
طبری، تاریخ الامم والملوک.
احمد بن حنبل، المسند.
مرتضی مطهری، حماسه حسینی (برای بحث عدالت و کرامت انسانی).
---
هدایت شده از محمد جواد حیدری
مبانی فقهی مالکیت شخصی و آثار آن در اقتصاد ایران
✍ محمد جواد حیدری
چکیده
مالکیت شخصی در فقه اسلامی یکی از اصول بنیادین نظام اقتصادی است که بر قواعدی چون قاعده سلطنت، احترام مال، لاضرر و مشروعیت کسب و کار استوار است. این مبانی، مالکیت فردی را نه تنها محترم میشمارند، بلکه آن را موتور محرک تولید، خلاقیت و عدالت اجتماعی معرفی میکنند. در مقابل، اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر بخش دولتی و قرار دادن بخش خصوصی در جایگاه مکمل، با این مبانی در تعارض قرار گرفته است. پیامد این نگاه، رکود اقتصادی، گسترش رانت و کاهش انگیزه سرمایهگذاری بوده است. مقاله حاضر با رویکرد تحلیلی–فقهی به تبیین مبانی مالکیت شخصی و نقد پیامدهای اجرای اصل ۴۴ پرداخته و پیشنهاد بازنگری جدی در سیاستهای اقتصادی کشور بر اساس مبانی فقهی را ارائه میدهد.
کلیدواژهها: مالکیت شخصی، فقه اسلامی، اصل ۴۴ قانون اساسی، اقتصاد دولتی، اقتصاد خصوصی
مقدمه
مالکیت یکی از بنیادیترین مفاهیم در فقه اسلامی و اندیشه اقتصادی است. قرآن کریم مالکیت مشروع را به رسمیت شناخته و پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) نیز در سنت خود بر احترام به اموال و آزادی کسب و کار مشروع تأکید داشتهاند (مکارم شیرازی، ۱۳۸۳). در فقه شیعه، قواعدی چون «الناس مسلطون علی أموالهم» و «لاضرر و لاضرار» جایگاه مالکیت فردی را به روشنی تثبیت میکند (شهید ثانی، ۱۴۱۰ق).
با وجود این، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل ۴۴ نظام اقتصادی کشور را بر سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی استوار کرد، اما بخش دولتی را بهعنوان رکن اصلی اقتصاد معرفی نمود. همین امر، بهویژه در دهههای نخست پس از انقلاب، به دولتیسازی گسترده و تضعیف بخش خصوصی منجر شد (کاتوزیان، ۱۳۸۵).
مبانی فقهی مالکیت شخصی
قاعده سلطنت
براساس روایت مشهور «الناس مسلطون علی أموالهم»، اصل مالکیت شخصی در اسلام تثبیت شده است (حر عاملی، ۱۴۰۹ق).
قاعده احترام مال
تصرف در اموال دیگران بدون رضایت، حرام و باطل است. این قاعده ریشه در آیه «لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ» (نساء: ۲۹) دارد.
قاعده لاضرر
مالکیت خصوصی تنها زمانی محدود میشود که استفاده از آن موجب ضرر به دیگران یا جامعه گردد (امام خمینی، ۱۳۷۸).
مشروعیت کسب
کسب و کار مشروع از طریق تجارت، کشاورزی، صنعت و خدمات، نه تنها مجاز بلکه مستحب و عبادت تلقی میشود (قرآن، بقره: ۲۷۵).
آثار اجتماعی و اقتصادی مالکیت شخصی
1. افزایش انگیزه تولید و سرمایهگذاری: مالکیت خصوصی عامل ایجاد انگیزه اقتصادی است.
2. شکلگیری طبقه متوسط مولد: با تقویت بخش خصوصی، اقتصاد متکی به مردم میشود.
3. مسئولیت اجتماعی: فقه اسلامی با زکات، خمس و انفاق مالکیت را در خدمت عدالت قرار میدهد.
4. کاهش فساد و رانت: محدود کردن تصدیگری دولت از شکلگیری بنیادهای غیرپاسخگو جلوگیری میکند.
نقد اصل ۴۴ قانون اساسی
اصل ۴۴ اقتصاد ایران را بهطور گسترده به بخش دولتی سپرد و بخش خصوصی را تنها در سطح مکمل تعریف کرد. این امر پیامدهایی چون:
دولتیسازی گسترده صنایع و منابع،
ناکارآمدی و رکود،
شکلگیری نهادهای اقتصادی شبهدولتی،
فساد و رانت اقتصادی را به دنبال داشت (عسگری، ۱۳۹۰).
بازنگری در سیاستهای اصل ۴۴ در سال ۱۳۸۴ و تأکید بر واگذاریها به بخش خصوصی، تلاشی برای جبران این اشتباه بود، اما به دلیل فساد ساختاری و عدم شفافیت، در بسیاری موارد به خصوصیسازی واقعی منجر نشد (خسروی، ۱۳۹۲).
نتیجهگیری
فقه اسلامی مالکیت شخصی را اصل میداند و تنها در شرایط خاص مانند انفال و مصالح عمومی، مالکیت عمومی یا دولتی را مجاز میشمارد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل ۴۴ با تقدم بخش دولتی بر بخش خصوصی، با مبانی فقهی ناسازگار بوده و نتیجه آن رکود و فساد اقتصادی بوده است. بازنگری جدی در سیاستهای اقتصادی کشور و تقویت بخش خصوصی واقعی مطابق با موازین شرعی، میتواند زمینهساز عدالت اجتماعی و توسعه پایدار گردد.
منابع (APA)
حر عاملی، محمد بن حسن. (۱۴۰۹ق). وسائل الشیعة. قم: مؤسسه آل البیت.
خسروی، محمد. (۱۳۹۲). خصوصیسازی در ایران و چالشهای آن. فصلنامه اقتصاد اسلامی، ۱۴(۲)، ۵۵-۷۸.
کاتوزیان، ناصر. (۱۳۸۵). حقوق عمومی اقتصادی. تهران: انتشارات میزان.
مکارم شیرازی، ناصر. (۱۳۸۳). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیة.
قرآن کریم. (بقره: ۲۷۵؛ نساء: ۲۹).
شهید ثانی، زینالدین. (۱۴۱۰ق). الروضة البهیة. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
عسگری، سید محمد. (۱۳۹۰). نقد اصل ۴۴ قانون اساسی و پیامدهای اقتصادی آن. مجله مطالعات حقوقی، ۸(۱)، ۲۳–۴۸.
امام خمینی. (۱۳۷۸). تحریر الوسیله. قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
﷽؛
🍁#حدیث_روز_سهشنبه متعلق به امام #زینالعابدین،امام #محمدباقر و امام #جعفرصادق علیهمالسلام
💠امام سجّاد عليه السلام:
✧ الذُّنوبُ التي تَرُدُّ الدعاءَ: سُوءُ النِيَّةِ، و خُبثُ السَّرِيرَةِ، و النِّفاقُ مَع الإخوانِ، و تَركُ التَّصديقِ بالإجابَةِ ، و تأخِيرُ الصلواتِ المَفروضاتِ حتّى تَذهَبَ أوقاتُها ، و تَركُ التّقرُّبِ إلى اللّه ِ عزّ و جلّ بالبِرِّ و الصَّدقَةِ ، و استِعمالُ البَذاءِ ، و الفُحشُ في القَولِ .
◌گناهانى كه از استجابت دعا جلوگيرى مى كنند عبارتند از : بد نيّتى ، خبث باطن ، دورويى با برادران ، باور نداشتن به اجابت دعا ، به تأخير انداختن نمازهاى واجب تا آن كه وقتشان بگذرد ، تقرّب نجستن به خداوند عزّ و جلّ با نيكوكارى و صدقه ، بد زبانى و زشت گويى
📗معاني الأخبار: 271/2
بسمه تعالی
سخنی مهم درباره شخصیت پیامبر اکرم ص و آموزههای او( شخصیت و نیز آموزههای فراتر از محیط و زمانه خویش)
یکی از شگفتیهای شخصیت حضرت محمد، پیامبر اکرم ،حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، ونیز آموزههای دینی او فراتر بودن شخصیت او و آموزههای او از محدوده زمان و مکان خویش بود.
در اینجا به چند نمونه اشاره میشود:
۱-توحید خالص او و آموزههای دینی او
در سرزمینی که تمام ارکان زندگی مردم آن دیار شرک آلود بود و بت پرستی و شرک، اعتقاد و فرهنگ رایج زمانه بود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یک موحد و خداشناس و خداپرست تمام عیار بود. در پیشینه زندگی او حتی یک بار سجده برای بت و ابراز ادای احترام برای آن وجود ندارد. بلکه او خصم آشتی ناپذیر بت و بت پرستی بود.
قبل از پیامبری، خدا را عبادت میکرد. عبادتهای طولانی او در طول سال و به ویژه در ایام خاص در غار حرا مشهور است.
بعد از پیامبری، آیین الهی او، آیین توحیدی خالص و ناب و نافی هرگونه شرک اعتقادی و عملی بود. توحید در ذات و صفات و افعال،توحید در خالقیت و ربوبیت و مالکیت و ولایت و تقنین و تشریع و عبادت و پرستش.
۲-اشتهار او به راستگویی و امانت داری و مراعات اخلاق نیکو و پسندیده و پای بندی به حقوق مردم.
پیامبر اکرم ص از جهت شخصیتی اهل تواضع و فروتنی و نرمش و مدارا و ساده زیستی و ایثار و عفو و گذشت و صبر و حلم و همه خصال و مکارم نیکوی اخلاقی بود.
پیامبر ص علاوه بر مراعات اخلاق، اهل رعایت آداب اجتماعی بود مانند سلام کردن و دست دادن و معاشرت نیکو در مجالس و محافل و رعایت آداب همنشینی و مهمانی و رعایت آداب غذا خوردن و صحبت کردن و رعایت آداب همسفری و ...
در آموزههای دینی او، پس از ایمان و اعتقادات و پرستش خداوند، اخلاق حسنه و مکارم اخلاقی و حق الناس رتبه نخست را دارد.
اخلاقیاتی مانند سفارش به عفو و گذشت و کظم غیظ و حلم و بردباری و تواضع و فروتنی و رفق و مدارا و انصاف و عدل و ایثار و انفاق و دادن قرض الحسنه و صدقه و برآوردن حاجات مؤمنین و شاد ساختن دل آنها و تلاش در حل مشکلات مردم و گره گشایی از کار آنها.
سفارشاتی در جهت تشویق به مهرورزی و دوستی و خیرخواهی و دلسوزی و خوش رفتاری و خوش خویی و خوشرویی و پرهیز از خصومت و کینه توزی و ستمگری و بیانصافی و بدخواهی و سوءظن و تهمت و غیبت و بد زبانی و تندخویی نسبت به دیگران.
پیامبر اکرم ص حتی با دشمنان خویش و حتی در جنگها آداب اخلاقی را رعایت می فرمود و به سپاهیان خویش رعایت آنها را جدا توصیه میکرد.
۳-رعایت تمیزی و نظافت و آراستگی
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جهت ظاهری یعنی از جهت بدن و پوشش،به صورت جدی اهل مراعات نظافت و پاکیزگی و آراستگی بود.
پیامبر اکرم ص به اصلاح سر و صورت و لباس و پوشش خویش و پرهیز از ژولیدگی اهتمام داشت.
به شانه زدن و آرایش موی سر و صورت خویش و عطر زدن و خوشبو کردن بدن و لباس خویش و مسواک زدن و ناخن گرفتن و زدودن موهای زائد در بدن خویش و شستشوی لباس و بدن خویش اهتمام داشت.
در حقیقت مراعات اخلاقیات و آداب و مناسبات رفتاری و اجتماعی پیش گفته در آن زمان و در آن محیط، فراتر از اقتضائات زمان و مکان بود.
۴-دعوت به علم و دانش و کسب معرفت
پیامبر اکرم ص با اینکه خود امی بود و در میان امیین زندگی میکرد و در آن منطقه تعداد باسوادان اندک بودند و علم و دانش و معرفت به عنوان یک ارزش مهم تلقی نمیشد اما در آموزههای خویش با تاکید فراوان، مسلمانان را به کسب علم و معرفت و افزایش دانش و اطلاعات تشویق و ترغیب فرمود.
تاکیداتی که در اسلام در این زمینه آمده است فوق حد تصور است که مجال توضیح بیشتر نیست.
۵-دعوت به عقل و منطق
در سرزمینی که خرافات مانند بتپرستی و باورهای ضد عقل مانند ننگ دانستن دختر و ... رایج بود، پیامبر اکرم اولاً آموزههایی آورد که کاملا همسوی با عقل و منطق بود، آموزههایی که اثری از خرافات و جهالت در آنها مشاهده نمیشود ثانیاً همگان را به بکارگیری عقل و منطق و استدلال و برهان و پرهیز از هر چیزی که رهزن عقل و لغزشگاه اندیشه میباشد دعوت فرمود.
ثالثاً به اموری که باعث تقویت و پرورش عقل میشود مانند کسب اطلاعات بیشتر و تفکر و تدبر و تعقل و تزکیه نفس و خلوت کردن و رعایت سکوت، دستور داد و به اموری که باعث تضعیف عقل میشود مانند گرایش به خرافات و استعمال مسکرات و لهویات و پرگویی و آلودگی به هواهای نفسانی نهی فرمود.
۵- تاکید بر ایمان به حیات پس از مرگ
مشرکین مکه به زندگی آخروی و حیات پس از مرگ اعتقادی نداشتند.
قرآن کریم در آیات فراوان شبهات آنها را بر انکار معاد و حیات اخروی ذکر میکند و با دلیل و منطق پاسخ میدهد.