eitaa logo
شهید محمدتقی سالخورده
18 دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
1 فایل
شهید مدافع حرم محمدتقی سالخورده در ۲۱ فروردین ۹۵ در خانطومان سوریه به شهادت رسید . @liyla_ghaemi
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی نامه ی شهید مدافع حرم محمدتقی سالخورده : در شب یلدای 1365 ، ششمین و آخرین فرزند کربلایی غلامرضا سالخورده به دنیا آمد درحالیکه خود هنگام تولد فرزندش در جبهه ها حضور داشت . او را " محمدتقی" نامیدند؛ بنا به درخواست شهید محمدتقی هاشمی نسب(ازنوادگان دختری آیت الله کوهستانی) که در عالم خواب و رویا خواسته بود تا فرزند تازه متولد شده دوستش را همنام خودش بنامند.. دوره ابتدایی را در زادگاهش، شهاب الدین ، و دوره راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه الغدیر روستای طوسکلا گذراند. آقامحمدتقی از همان کودکی همانند نامش باتقوی بود و بسیار رئوف و متواضع.. او راه پدر پاسدارش را انتخاب می کند و در سال 85 در دانشگاه امام حسین به عضویت سپاه پاسداران در می آید و پس از پایان دوره کارشناسی، در یگان ویژه صابرین لشکر 25 کربلا از نیروهای شجاع و نمونه لشکر می شود.. در 17 مهرماه 1390 در سالروز ولادت علی بن موسی الرضا با دختری از تبار سادات ازدواج می کند و یازدهم اردیبهشت 1392 ،روز ولادت حضرت فاطمه، زندگی مشترکشان را آغاز می کنند .همسنگر و همسفر زندگیش، سیده نرگس از همان دقایق اول عقد متوجه شده بود که شریک زندگیش زمینی نیست و هرچه می گذشت بیشتر و بیشتر به بزرگی و عظمت روحش پی می برد.. حاصل این پیوند آسمانی ، تولد " زینب خانم "است که در 16 مرداد 93 به دنیا آمد ..آقامحمدتقی عاشق نام زینب بود و با افتخار نام تنها فرزندش را زینب گذاشت. او به همراه تعدادی از دوستانش به عنوان مستشار درتاریخ 94/7/19 به کشور سوریه اعزام شدند و به مدت 56 روز در ماموریت بودند که در همان دوران یکی از بهترین دوستانش عبدالرحیم فیروزآبادی به شهادت می رسد.. در 95/1/14 برای دومین بار به سوریه اعزام شدند و دراین ماموریت او به عنوان فرمانده گردان عمار مشغول خدمت بود.. در طی این دو عملیات همرزمانش شاهد دلاوری ها و شجاعت بی نظیرش بودند و حضور او باعث قوت قلب رزمندگان بود. تا این که بالاخره در تاریخ 21 فروردین 95 در شهرک خانطومان استان حلب به آرزوی همیشگی اش می رسد و به دوستان شهیدش می پیوندد.. سرگرد شهید محمدتقی سالخورده همانند همنامش شهید محمدتقی هاشمی نسب در 29 سالگی آسمانی می شود.. او هفدهمین شهید مدافع حرم مازندران و دومین شهید مدافع حرم شهرستان نکا بوده است. مزار مطهرش در گلزار شهدای روستای شهاب الدین می باشد... @mohammadtaghisalkhordeh
دیدار بسیجیان پایگاه شهید روح اللهی ، مسجد مهدی موعود ، مطهری محله قائمشهر با خانواده شهید سالخورده @mohammadtaghisalkhordeh 🌹🌹🌹🌹🌹
‍ ‍ یادش بخیر روز تولد زینب؛ دقیقا یادمه. تو بیمارستان امیر مازندرانی ساری .. اون روز باجناق آقامحمدتقی و برادرش آقا جواد هم بیمارستان بودن. وقتی رفتم بیمارستان دیدم دل تو دل محمد نیست. تو سالن انتظار همه ما منتظر یه خبر خوب بودیم.. خبر به دنیا اومدن زینب و که دادن انگار دنیا رو بهش داده بودن. گل از گلش شکفت و تو پوست خودش نمی گنجید.😍🌺 محمد یه حال دیگه ای داشت.. اون لبخند همیشگیش و حالا بهتر می شد رو صورتش دید.😍 رفتم سمتش؛ بغلش کردم؛ بوسیدمش و بهش گفتم حالا دیگه شدی. یه کم خجالت کشید.شرم و حیای خاص خودش ، اجازه نمیداد چیزی بگه. باجناق و داداشش هم بهش تبریک گفتن. دل تو دل محمد نبود و بالاخره رفت بچه رو دید.🌸 وقتی برگشت کلی سر به سرش گذاشتیم ..😊 خیلی خوشحال بود و بهش گفتم: خب محمدتقی الان چه حسی دارنی؟ (چه حسی داری؟) محمد هم به شوخی می گفت: مه جه سوال نکن فارسی گپ بَزِن بلد نیمه(از من سوال نپرس،من فارسی صحبت کردن بلد نیستم)😅و هردوتا می خندیدیم 😄 درهر شرایطی شوخ طبعی و مهربونی خاص خودش و داشت.. 💐💐💐💐 حتم دارم در روز تولد زینب جان، محمدتقی حواسش به زینب جانش هست..❤️ @mohammadtaghisalkhordeh 🌹🌹🌹🌹🌹
درگیری شهید سالخورده با گروه تروریستی ریگی 🔹شهید محمد تقی سالخورده بارها و بارها در سیستان و بلوچستان با عبدالمالک ریگی سرکرده گروهک تروریستی درگیر شده بود. وقتی از این ماموریت‌ها بر می‌گشت آسیب هم می‌دید. یک بار روی پیشانی‌اش خراش‌های عمیقی ایجاد شده بود، وقتی از او می‌پرسیدند چه شده با شوخی و خنده می‌گفت با ریگی درگیر شدم و او به صورتم چنگ انداخته است. همه این رشادت‌ها تنها گاهی در چند ثانیه آن هم در قالب شوخی مطرح می‌شد. 🔹شهید سالخورده در خاطراتش نسبت به برخورد دیگران نسبت به مدافعین حرم می‌گوید: " بگذارید هموطنان ما فکر کنند ما برای پول به سوریه می رویم. آرزو می‌کنیم مردم ایران هیچ وقت چیزهایی که ما در شهرهای سقوط کرده سوریه دیدیم را نبینند". @mohammadtaghisalkhordeh
🍃🌺🍃🌸 شاید حجب و حیای محمدتقی به او اجازه نمی داد که از سردار خواهش کند در کنارش بایستد و عکس بگیرد ، محمدتقی گوشه ای ایستاده بود که سردار رو کرد به محمد تقی و گفت : شما با من عکس نگرفتید ، بیا با هم عکس بگیریم. راوی : آقای حسین برادران @mohammadtaghisalkhordeh
یکی از خصوصیات مثبتی که من از شهید سالخورده دیدم ، دائم الوضو بودن ایشان بوده . بارها و بارها دیدم در زمانی که وقت نماز وارد نشده بود ،ایشان در حال وضو گرفتن بودند. یکی از مواردی که ایشان را در حال وضو می دیدم زمان ورود به لشکر بوده ، حتی زمان‌هایی که سرویس کارکنان دیرتر می رسید با وجود اینکه ورود ایشان با تاخیر بوده اما ایشان ترجیح می دادند زمان ورود به لشکر قبل از هر کاری وضو بگیرند. جالب این است که با وجود آن که زمانی را برای وضو گرفتن صرف می کردند اما خودشان را قبل از همه به مراسم صبحگاه می‌رساندند یعنی سعی می‌کردند وضو گرفتن ایشان باعث نشود که از قوانین تخطی کند . راوی: آقای حسین برادران @mohammadtaghisalkhordeh