#شعر_هدیه_به_شاعر_موضوع_دوست_مجازی
یه روزی فُتاد گُذَرم ، زان مجازی چو کولاکی
ز دریایی پُر هیاهو ،یکی راضی یکی شاکی
کشتی ها افکنده بودند زِ ساحل لنگر بر زمین
آمد و رفت آدمیان سیا ،سفید،سبز و لاکی
هر کس در شهرو کشوری ،یا با کشتی یا با خَری
زین انتخاب خیرو شَرَّی ، پیروزی یا مغلوب ناکی
تقدیر بخت من آمد، بادوستی آشِنا شدم
کماکان با یه بانویی چنان عزیزو دل پاکی
تفحص را نمودم من ،از این دوست پرسودم من
چه احسانی شنودم من زین گفتارش بِوَّد خاکی
خوردم قسم به شعرش را ، چو زیبا سراید بلبل
خانم امیری را درود ، در این استان چه بی باکی
همچو چشمه ای که جاریست بر گلستان وطن با لیست
دورا دور عطرش میرسد به مشام گُل یاسُ تاکی
که ین زرعش مهرو محبت زان نیکی با شعرش عزَّت
برچم بدوشَ فاطمه(س) باکرامت وکاکی
نثارش باد با شوق دل ، صلوات حق با شاخه گل
که ین دوست رعنا و خوشکل چه آموزنده بود حاکی
🌷 اللهم صل علی محمد وآل محمد 🌷
شاعر: #احترامیاربیگی
تقدیمی به محضر مبارک سرکار خانم:
محنا امیری
تاریخ: 1402/10/2 زمستانت مبارک🎉🌧