eitaa logo
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
1.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
•°❥|خیلے حسیݧ زحمتـ‌ ماراڪشیده استـ|•°❥ •✿•مدیـــــࢪ ↯ ‌➣ ﴾؏﴿ حضࢪتـــــ اربابـــــ •✿•خادم کانال💌↯ بھ یادشھیداݩ؛ #حاج‌قاسم‌سلیمانے #مصطفےصدرزادھ •|تیتر خواهد شد بہ زودے بر جراید مـطلبے شیعیان مشغول احداث ضریح حسن اند|•
مشاهده در ایتا
دانلود
#روزتون_مهدوی 💚 #اللهـم_عجل_لولیڪ_الفرج
114.mp3
4.31M
چشم منو امر ولی #نواهنگ 🎤🎤 حاج میثم مطیعی
گفتھ بودم بھ ڪسے، عشـق نخواهـم ورزید! روضھ خوان گفٺـ توبھ من ریخت بِھم...🍃
#السلام_علےالشيب_الخضيب💔 عمریست ڪه بر درش تمنا داریم 🌿خاریم و سـرے میان گلها داریم والله تمام آبـروے خود را 🌿از #نوڪری حسین زهـرا داریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 سر خدا کلاه نگذار! 💬 خدایا من بهت اهمیت نمیدم! اما می‌دونم تو مهمی، کمکم کن ... #استاد_پناهیان
مداحی آنلاین - مرگ ناگهانی فرا می رسد - حجت الاسلام عالی.mp3
1.34M
♨️مرگ ناگهانی فرا می رسد 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام #عالی
13(2).mp3
4.24M
#شورمحشر←💛 •| یـِ لشڪر روبہ رویـِ حیــدر 💪 #پیشنهاد_دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(جلسه ۴۷) ریسمان در گردن خورشید. طناب بر گلوی حق. مظلومیت محض.😭 تو باز نتوانستی تاب بیاوری. خودت نمی‌توانستی به روی پا بایستی اما امامت را هم نمی‌توانستی در چنگال دشمنان تنها بگذاری. خود را با همه‌ی جراحت و نقاهت از جا کندی و به دامن علی آویختی. - من نمی‌گذارم علی را ببرید. نمی‌دانم تازیانه بود، غلاف یا دسته‌ی شمشیر بود، چه بود عمر آنقدر بر بازو و پهلوی مجروح تو زد که تو از حال رفتی و دستت رها شد. انگار نه بر بازو و پهلوی تو که بر قلب ما می‌زد، اما ما جز گریه چه می‌توانستیم بکنیم؟ و پدر هم که خود در بند بود. تو از هوش رفتی و پدر را کشان کشان به مسجد بردند. در راه رو به سوی پیامبر برگرداند و گفت: یَا بْنَ اُمّ اِنَّ الْقَوم اسْتَضْعفونی و کادُوا یَقْتُلُونَنی. برادر! این قوم بر ما مسلط شده‌اند و دارند مرا می‌کشند. یعنی همان کلام هارون به برادرش موسی در مقابل یهود بنی‌اسرائیل. شاید می‌خواست علاوه بر درد دل با پیامبر، یهود و سامری را تداعی کند. و شاید می‌خواست این حدیث پیامبر را به یاد مردم بیاورد که به او گفته بود: انت منی بمنزله هرون من موسی الا انه لانبی بعدی. تو برای من مثل هارون برای موسایی (که برادرش بود و وزیرش) با این تفاوت که نبوت به من ختم می‌شود (و وصایت با تو آغاز می‌شود). عمر به پدر گفت: - علی بیعت کن. پدر گفت: - اگر نکنم چه می‌شود؟ عمر به پدر، به برادر و وصی پیامبر، به جان پیامبر گفت: - گردنت را می‌زنم. پدر گردنش را برافراشت و گفت: - در اینصورت بنده‌ی خدا و برادر پیامبر خدا را کشته‌ای. عمر گفت: - بنده‌ی خدا آری اما برادر پیامبر نه. پدر تا این حد وقاحت را تصور نمی‌کرد، پرسید: - یعنی انکار می‌کنی که پیامبر بین من و خودش، صیغه‌ی برادری جاری کرد؟ عمر گفت و ابوبکر هم: - انکار می‌کنیم. بیعت کن. پدر گفت: - بیعت نمی‌کنم. من در سقیفه نبودم اما استدلال شما در آنجا این بود که شما از انصار به پیامبر نزدیک‌تر بوده‌اید، پس خلافت از آن شماست. من بر مبنای همین استدلالتان به شما می‌گویم که خلافت حق من است، هیچکس به پیامبر نزدیکتر از من نبوده و نیست. اگر از خدا می‌ترسید، انصاف دهید. هیچکدام حرفی برای گفتن نداشتند. اما عمر گفت: - رهایت نمی‌کنیم تا بیعت کنی. پدر رو به عمر کرد و گفت: - گره خلافت را برای ابوبکر محکم می‌کنی تا او فردا آن را برای تو باز کند. از این پستان بدوش تا سهم شیر خودت را ببری. بخدا که اگر با شما غاصبان نیرنگ باز بیعت کنم. ان شاءالله .. ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
(جلسه ۴۸) تو وقتی به هوش آمدی از فضه پرسیدی: - امیرالمومنین کجاست؟⁉️ فضه گفت که او را به مسجد بردند. من نمی‌دانم تو با کدام توان به سوی مسجد دویدی و وقتی علی ع را در چنگال دشمنان دیدی و شمشیر را بالای سرش فریاد کشیدی: - ای ابوبکر! اگر دست از سر پسر عمویم برنداری، سرم را برهنه می‌کنم، گریبان چاک می‌زنم و همه‌تان را نفرین می‌کنم. به خدا نه من از ناقه‌ی صالح کم ارج‌ترم و نه کودکانم کم‌قدرتر. همه وحشت کردند، ای وای اگر تو نفرین می‌کردی! ای کاش تو نفرین می‌کردی. پدر به سلمان گفت: - برو و دختر رسول‌الله را دریاب. اگر او نفرین کند... سلمان شتابان به نزد تو آمد و عرض کرد: - ای دختر پیامبر! خشم نگیرید. نفرین نکنید. خدا پدرتان را برای رحمت مبعوث کرد.. تو فریاد زدی: - علی را، خلیفه‌ی به حق پیامبر را دارند می‌کشند... اگر چه وقت، دست از سر علی برداشتند و رهایش کردند. و تو تا پدر را به خانه نیاوردی، نیامدی. ولی چه آمدنی. روح و جسمت غرق جراحت بود. و من نمی‌دانم کدام توان، تو را بر پا نگاه داشته بود.😭 تو از علی، خسته‌تر. تو از علی مظلوم‌تر، علی از تو مظلوم‌تر. هر دو به خانه آمدید اما چه آمدنی. تو چون کشتی، شکسته، پهلو گرفتی.😭 و پدر درست مثل چوپانی که گوسفندانش، داوطلبانه خود را به آغوش مرگ سپرده باشند، غم‌آلوده، حسرت زده و در عین حال خشمگین خود را به خانه انداخت. قبول کن که غم عاشورا هر چه باشد، به این سنگینی نیست. پدر به هنگام تغسیل، روی تو را خواهد دید و بازوی تو را و پهلوی تو را.😭 و پدر را از این پس هزار عاشورا است. ان شاءالله ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#روزتون_مهدوی 💚 #اللهـم_عجل_لولیڪ_الفرج
بخش چهارم شور | به لطف زهرا رسیدم به خیمگات 1.mp3
22.5M
🎶 #شور 🌷به لطف زهرا رسیدم به خیمه گاه 🎵 #سید_رضا_نریمانی
💚تا که گفتم یا علی شوریده و شیدا شدم💚 💚تا نجف پرواز کردم راحت از غم‌ها شدم💚 💚قطره بودم از کرامات علی دریا شدم💚 💚لایق دست دعای حضرت زهرا شدم💚
شور و روضه | خاک صحرا از خون تو رنگینه 1.mp3
9.34M
#شور_روضه_ای_ 🥀خاک صحرا از بوی تو درگیره😭 #حاج_حسین_سیب_سرخی_
مسئولان ذوق نکنید، به عشق رهبر اومدیم 😏 هم‌اکنون میدان انقلاب...
چطوری راحت بخوابم 1.mp3
10.84M
#زمینه آقاجان!چطوری راحت بخوابم وقتی‌که یک‌شب خواب راحت‌نداری... 🎧 کربلایی مهدی رعنایی
#پروفایل_پسرونه #شهدایی
سخنرانی-حجت-الاسلام-عالی-پشت-پرده-آشوب-های-اخیر.mp3
8.59M
سخنرانی آقای عالی پیرامون قضیه بنزین لطفاً این سخنرانی را گوش کنید و انتشار دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ڪلیپ 📹 بستگی داره قشنگے های دنیا رو چی بدونی..!👌 #شهید‌محمد‌هادی‌ذوالفقاری #یادش_باصلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(جلسه ۴۹) دفعتا خبر آمد که فدک از دست رفت و این برای شما بانوی من که تازه داغ غصب خلافت دیده بودید، کم غمی نبود. کارگزاران شما هراسان آمدند و گفتند: - خلیفه ما را از فدک بیرون کرد و افراد خود را در آنجا گماشت. شما در بستر بیماری بودید. رنگ رویتان زرد بود و دستهایتان هنوز می‌لرزید، فروغ نگاهتان رفته بود و دور چشمانتان به کبودی نشسته بود. از هماندم که عمر در را بر پهلوی شما شکست 😭 و جان کودک همراهتان را گرفت و شما فریاد زدید: - فضه مرا دریاب! من فهمیدم که کار تمام است و شده است آنچه نباید بشود.😭 شما مضطر و مضطرب از بستر بیماری جهیدید و گفتید: - چرا؟!!⁉️ و شنیدید: - فدک را هم غصب کردند، به نفع حکومت غصبی. - چرا؟!⁉️ این چرا دیگر جوابی نداشت، نه فقط کارگزاران شما که خود خلیفه هم برای این چرا پاسخی نداشت. من که کنیزی‌ام- به افتخار- در خانه‌ی شما، می‌دانم که: «فدک قریه‌ای است در اطراف مدینه، از مدینه تا آنجا دو- سه روز راه است. این باغ از ابتدا دست یهود بوده است تا سال هفتم هجرت. در این سال که اسلام، نضج و قدرتی فوق‌العاده می‌گیرد، یهود، بیم‌زده، از در مصالحه درمی‌آیند و. و این باغ را به شخص پیامبر هدیه می‌کند تا در امان بمانند. پیامبر آن را می‌پذیرد و باغ در دست پیامبر می‌ماند تا آیه «واتِ ذَالْقُرْبی حَقَّهُ»... نازل می‌شود و پیامبر به دستور صریح خداوند، فدک را به شما می‌بخشد.» 👌این، واقعیتی نیست که کسی بتواند آن را انکار کند. ان شاءالله . .. ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
(جلسه ۵۰) 👌ادامه ی نجوای خانم فضه: اگر پدرتان رسول خدا هم پیش از ارتحال، همه‌ی مسلمانان را جمع می‌کرد و سئوال می‌فرمود: فدک از آن کیست؟ همه بی‌تامل می‌گفتند : - فاطمه. اینکه حالا چرا همه خفقان گرفته‌اند و دم برنمی‌آورند. من نمی‌دانم. حداقل باید همان فقرا و مساکینی که از این باغ به دست شما روزی می‌خورند و حالا نمی‌خورند صدایشان دربیاید، اما انگار ایمان مردم هم با پیامبر، رخت بربست و جای آن را رعب و وحشت و حب دنیا گرفت. شما برخاستید، با همان حال نزار و تن بیمار. پس از وفات پدر بزرگوارتان، هر روز چروک تازه‌ای بر پیشانی. مبارکتان می‌نشست، اما از این حادثه، آنچنان برآشفتید که من مبهوت شدم. مرا ببخشید بانوی عالمیان! با خودم فکر کردم که این فدک مگر چیست که غصب آن زهرای مرضیه را اینگونه برمی‌آشوبد؟ فدک ملک با ارزش و پردرآمدی است. درست، اما برای فاطمه‌ی بریده از دنیا و پیوسته به عقبی که مال دنیا، ارزش نیست، تازه، از فدک هم که خود هیچگاه بهره نمی‌بردید. فدک در تملک شما بود و فقر از سر و روی این خانه می‌بارید. فدک از آن شما بود و نان جویی هم سفره‌ی شما را زینت نمی‌داد. فدک ملک شخص شما بود و روزها و روزها دودی از مطبخ این خانه بلند نمی‌شد. شوی شما علی، جان عالمی بفداش هزاران هزار درهم را در ساعتی بین فقرا تقسیم می‌کرد، دستهایش را می‌تکاند و گرسنگی‌اش را به خانه می‌آورد. پس چه رازی بود در این ماجرا که شما چون اسپندی از بستر بیماری خیزاند و به سوی ابوبکر کشاند⁉️⁉️ من این راز را دریافتم. اما چه فرقی می‌کند که فضه‌ی خادمه‌ای این راز را دریافته باشد یا نیافته باشد. کاش مردم این راز را می‌فهمیدند، ایمانشان را طوفان حادثه برده بود، عقلشان چه شده بود؟ ⁉️ فدک برای شما باغ و ملک نبود، روی دیگر سکه‌ی خلافت بود. 🔰و شما به همان محکمی که در مقابل غصب خلافت ایستادید، در مقابل غصب فدک مقاومت کردید، شما در ماجرای غصب فدک درست مثل غصب خلافت، انحراف از اصل اسلام و پیام پیامبر را می‌دیدید. 👌فدک یعنی خلافت و خلافت یعنی فدک، فدک بعد اقتصادی خلافت است و خلافت بعد سیاسی فدک و خلافت و فدک یعنی اسلام، یعنی پیامبر، یعنی سنت نبوی. ان شاء الله ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
#روزتون_مهدوی 💚 #اللهـم_عجل_لولیڪ_الفرج