مۍخواسټ بره و بچه ها منٺظرش بودن...
حس عجیبۍ داشټ، انگار می دونسټ این دفعه #برگشټنۍنیسټ.!🔙'‘
اضطراب داشټ که چجورۍ با #مادر خداحافظۍ کنه...
با خودش می گفټ: «یعنۍ الان چۍ مۍ خواد بگه، من که طاقټ ندارم بشنوم...»💔'‘
فکر مۍ کرد الان قراره بشنوه که پسرم زود برگرد! من رو ټنها نذار و زود به زود بهم زنگ بزن و...📞'‘
بالاخره دلش رو زد به دریا و رفټ جلو، دسټ مادر رو بوسید و از زیر #قرآن ردش کرد...📖'‘
منټظر شنیدن شد که یه دفعه مادر گفټ:
«خداحافظ پسرم، سلام من رو به #حضرټ_زهرا(س) برسون»🕊'‘💔
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
🕊 @moharam_98