#بهشت_بدون_حسابرسی_اعمال
💯✍🏻روز قیامت ڪه خلایق را به صف می کنند و جهت حسابرسی فراخوان می دهند ← هر که مزد و اجرش باخداست بفرماید بهشت
⁉️بهشت؟ بدون حساب؟
منظور چه کسانی هستند؟!
✅ ندا می رسد؛ مؤمنانی که از سرِ تقصیرات مردم،گذشته، و چشم پوشی نموده اند از اشتباه خلایق،بی حساب؛ داخل بهشت می شوند بدون حساب و کتاب
⏪ پس تا میتوانیم،گذشت کنیم و ببخشیم بی حساب!چشم پوشی نماییم از اشتباه و تقصیرات خلایق
♻️مگر خودتان دوست ندارید که بخشیده
شوید بی حساب! و خداوند پردۀ مغفرت
بر گناهانتان بکشد؟!
✨وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا
أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُم✨
📚کنزالاعمال_ح7009
📚سوره_نور_آیه22
🕊 #ختم_دعاے_الهـے_عظم_البلا
چهـل شب باقے موندہ تا شب میلاد حضرت ولے عصر(عج)،هـرشب بہ نیت سلامتے و فرج آقا،و دفع بلا وبیمارے #کرونا باهـم دعاے فرج و قرائت میڪنیم
التماس دعا🙏
『 #قرار_شبانہ 🙏 』
🍃💔قرائت زیارت عاشورا
هـدیہ بہ روح پاڪ سردار دلهـا
#حاج_قاسم_سلیمانی و #یاران_شهیدشان
Ziyarat-Ashura.mp3
15.25M
🥀 『 #قرار_شبانہ 🙏 』
🎤 #اباذر_حلواجی
🍃💔قرائت زیارت عاشورا
هـدیہ بہ روح پاڪ سردار دلهـا
#حاج_قاسم_سلیمانی و #یاران_شهیدشان
#عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_بیست_و_سوم
شما تشریف ببرید من الان میام البته اگه اشکالی نداشته باشه....
متعجب از ماشین پیاده شد و گفت:
- خواهش میکنم سویچ ماشین هم خدمت شما باشه اومدید بی زحمت
درو قفل کنید.
اینو گفت و ازم دور شد.
تو آیینه ماشین نگاه کردم رنگم پریده بود احساس میکردم پاهام شل شده
اسماء تو باید قوی باشی همه چی تموم شده رامینی دیگه وجود نداره به
خودت نگاه کن تو دیگه اون اسماء سابق و ضعیف نیستی.
_ تو اونو خاطراتشو فراموش کردی
تو الان بامردی اومدی اینجا که امکان داره همسر آیندت باشه
نباید خودتو ضعیف نشون بدی
نباید متوجه این حالتت بشه
از ماشین پیاده شدم
خدایا خودت کمکم کن
احساس میکردم بدنم یخ کرده
ماشین قفل کردم و رفتم داخل پارک
پارک اصلا تغییر نکرده بود
از بغل نیمکتی که همیشه مینشستیم رد شدم.
قلبم تند تند میزد...
یه دختر و پسر جوون اونجا نشسته بودن
به دختره پوز خندی زدم و تو دلم گفتم: بیچاره خبر نداره چه بلایی قراره
سرش بیاد داره برای خودش خاطره میسازه،این جور عاشقیا آخر وعاقبت
نداره...
سجادی چند تا نمیکت اون طرف تر نشسته بود
تا منو دید بلند شد و اومد سمتم
- خوبید خانم محمدی؟
ممنون
- اتفاقی افتاده؟
فقط یکم فشارم افتاده
- میخواید ببرمتون دکتر؟
احتیاجی نیست
- خوب پس اجازه بدید براتون آبمیوه بگیرم
احتیاجی نیست خوبم
- آخه اینطوری که نمیشه حداقل...
پریدم وسط حرفشو گفتم
آقای سجادی خوبم بهتره بشینیم حرفامونو بزنیم.
بسیار خوب بفرمایید
ذهنم متمرکز نمیشد،آرامش نداشتم
این آیه رو زیر لب تکرار میکردم(الا بذکر الله تطمئن والقلوب)
کمی آروم شدم و گفتم:خوب آقای سجادی اگه سوالی چیزی دارید
بفرمایید
_ والا چی بگم خانم محمدی من انتخابمو کردم الان مسئله فقط شمایید
پس شما هر سوالی دارید بپرسید
ببینید آقای سجادی :برای من اول از همه ایمان و اخلاق و صداقت همسرم
ملاکه چون بقیه چیز ها در گرو همین سه مورده.
با توجه به شناخت کمی که ازتون دارم از نظر ایمان که قبولتون دارم
درمورد اخلاقم باید بگم که فکر میکردم آدم خشن و خشکی باشید
یجورایی ازتون میترسیدم...
ولی مثل اینکه اشتباه میکردم
- سجادی خندید و گفت:
- چرا این فکرو میکردید
خوب برای این که همیشه منو میدیدید راهتونو عوض میکردید، چند بارم
تصادفا صندلی هامون کنار هم افتاد که شما جاتونو عوض کردید.
همیشه سرتون پایین بود و اصلا با دخترا حرف نمیزدید حتی چند دفعه
چند تا از دخترای دانشگاه ازتون سوال داشتن اما شما جواب ندادید...
بعدشم اصولا دانشجوهایی که تو بسیج دانشگاه هستن یکم بد اخلاقن چند
دفعه دیدم به دوستم مریم بخاطر حجابش گیر دادن اگر آقای محسنی
دوستتونو میگم،اگه ایشون نبودن، مریمو میبردن دفتر دانشگاه نمیدونم
چی در گوش مأمور حراست گفتن که بیخیال شدن. سجادی دستشو
گذاشت جلوی دهنش تا جلوی خندشو بگیره و تو همون حالت گفت:
محسنی؟؟
- بله دیگه
_ آهان خدا خیرشون بده ان شاالله
مگه چیه
هیچی،چیزی نیست، ان شاالله بزودی متوجه میشید دلیل این فداکاریارو
اخمهام رفت توهم و گفتم
- مثل قضیه اون پلاک
خیلی جدی جواب داد...
_ چیزی نگفتم تعجب کرده بودم از این لحن
دستی به موهاش کشید و آهی از ته دل
- خانم محمدی دلیل دوری من از شما بخاطر خودم بود.
- من به شما علاقه داشتم ولی نمیخواستم خدای نکرده از راه دیگه ای
#عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_بیست_و_چهارم
.....وارد بشم.
_ من یک سال این دوری رو تحمل کردم تا شرایطمو جور کنم برای
خواستگاری پا پیش بزارم.
- نمیدونید که چقد سخت بود همش نگران این بودم که نکنه ازدواج کنید
- هر وقت میدیدم یکی از پسرهای دانشگاه میاد سمتتون حساس میشدم
قلبم تند تند میزد دل تو دلم نبود که بیام جلو ببینم با شما چیکار داره
- وقتی میدیدم شما بی اهمیت از کنارشون میگذرید خیالم راحت میشد.
وقتی این حرفهارو میزد خجالت میکشیدم و سرمو انداخته بودم پایین
- درمورد صداقت هم من به شما اطمینان میدم که همیشه باهاتون صادق
خواهم بود
- بازم چیز دیگه ای هست
فقط....
_ فقط چی
آقای سجادی من هرچی که دارم الان اگه اینجا هستم همش از لطف و
عنایت شهدا و اهل بیت هست
شما با توجه به اون نامه کماکان از گذشته ی من خبر دارید من خیلی
سختی کشیدم
- خانم محمدی همه ما هرچی که داریم از اهل بیت و شهداست ولی
خواهش میکنم از گذشتتون حرفی نزنید
_ شما از چی میترسید
آهی کشیدم و گفتم:از آینده
- سرشو انداخت پایین و گفت:چیکار کنم که بهم اعتماد کنید
- هرکاری بگید میکنم
نمیدونم....
و باز هم سکوت بینمون
برای گوشیم پیام اومد
سلام آبجی خنگم، بسه دیگه پاشو بیا خونه ،، از الان بنده خدا رو تو خرج
ننداز. یه فکریم برای داداش خوشتیپت بکن فعال
خندم گرفت
سجادی هم از خنده ی من لبخندی زد و گفت
- خدا خیرش بده کسی رو که باعث شد شما بخندید و این سکوت شکسته
بشه
- بهتره دیگه بریم اگه موافق باشید
حرفشو تایید کردم و رفتیم سمت ماشین
باورم نمیشد در کنار سجادی کاملا خاطراتم تو این پارک رو فراموش کرده
بودم...
پشت چراغ قرمز وایساده بودیم
پسر بچه ای به شیشه ماشین زد
سجادی شیشه ماشینو داد پایین
سلام عمو علی
- سلام مصطفی جان
عمو علی زنته ازدواج کردی؟
- سجادی نگاهی به من کرد و با خنده گفت: ایشالا تو دعا کن
سجادی ابروهاش به نشانه ی این که نگووو داد بالا
عمو خوش سلیقه ای هاااا
خندم گرفته بود
خوب دیگه مصطفی جان الان چراق سبز میشه برو
إ عمو فالو نمیگیری خاله شما چی؟
- خانم محمدی فال بر میدارید
بدم نمیاد.
چشمامو بستم نیت کردم و یه فال برداشتم
سجادی هم برداشت...
۵ثانیه مونده بود که چراغ سبز بشه...
سجادی دستشو دراز کرد و از داشتبرد ماشین کیف پولشو برداشت و یک
اسکناس ۵ تومنی داد به مصطفی.
چراغ سبز شده بود اما سجادی هنوز حرکت نکرده بود
ماشین ها پشت سر هم بوق میزدند
از طرفی داشتبرد همونطور باز مونده بود و سجادی میخواست ببندتش و
کیف پولو فال هم دستش بود
کیف پول و فال رو از دستش گرفتم و ازش خواستم حرکت کنه
کیف پولو داخل داشتبرد گذاشتم داخل داشتبرد پر از فال های باز شده
بود.
روی هر پاکت هم چیزي نوشته شده بود
داشتبرد و بستم.
فال ها دستم بود و قاطی شده بود
سجادی کنار خیابون وایستاد و برگشت سمت من
دوباره نگاهمون به هم گره خورد
سجادی نگاهشو دزدید و سمت دستام چرخوند و با خنده گفت:
_ إ فال ها قاطی شد
با سر تایید کردم و با ناراحتی گفتم:تقصیر من بود ببخشید.
ایرادی نداره دوباره نیت میکنم از بین این دو فال یکیشو بر میدارم
چشماشو بست و نیت کرد
4_364674111051399530.mp3
5.56M
『 #رزق_شبانہ 💔 』
◾️ مناجات بسیار زیبا😭
🎤🎤 حاج محمود کریمی
🌙 وقت خواب است و
دلــم
پیش تــو
سـرگـردان است..!
شب بخیر
ای نفست...
شرح پریشانی من..
#شبتون_شهدایی
『 🔴 #خبر_فوری 』
متن بیانیه مرکز مستشاری ایران در سوریه که حکایت از اتمام حجت ایران با شرارت های نظامی ترکیه در حمایت از تروریستها دارد
مرکز مستشاری نظامی ایران در سوریه با اشاره به تداوم حملات توپخانهای ترکیه به مواضع این مرکز، ترکیه را به برخورد عقلانی با موضوع ادلب و بر اساس مصلحت مردم این کشور دعوت کرد.
به گزارش المیادین، متن بیانیه مرکز مستشاری ایران درباره تحولات ادلب به شرح زیر است:
«از صبح روز گذشته به نیروهایمان دستور دادیم نظامیان ترکیه را در ادلب هدف قرار ندهند تا جان آنها حفظ شود. نیروهای ما نیز علیرغم اینکه آنها را در تیررس داشتند، از هدف قرار دادنشان خودداری کردند اما ارتش ترکیه همچنان به گلوله باران توپخانه ای مواضع و مراکز و پایگاه های ما ادامه می دهد.
مرکز مستشاری نظامی ایران در سوریه نظامیان ترکیه را دعوت به برخورد عقلانی بر اساس مصلحت ملتهای سوریه و ترکیه می کند. باز هم تاکید میکنیم فرزندان ملت ترکیه در ارتش آن کشور در منطقه ادلب در تیررس نیروهای نظامی ما هستند و به راحتی میتوانستیم انتقام بمباران مراکزمان را از آنها بگیریم اما در پاسخ به دستورات صادر شده از فرماندههانمان خویشتنداری کرده ایم.
از آنها دعوت میکنیم به فرماندهان و رهبران ترکیه برای حفظ آرامش و جلوگیری از ریخته شدن خون نظامیان ترکیه در خاک سوریه فشار وارد آورند.
اعلام میکنیم علیرغم شرایط بسیار سخت و طاقت فرسای بهوجود آمده همچنان در کنار دولت و مردم و ارتش سوریه در میدان مبارزه با تروریسم تا آزادسازی و پاکسازی کامل خاک این کشور قرار داریم و همگان را به تفکر و درک خطرات بزرگی که ادامه دشمنی و حملات علیه سوریه بهوجود میآورد، دعوت میکنیم».
۳۴ نظامی ترکیه بامداد جمعه در حمله هوایی که در نزدیکی روستای «الباره»، واقع در «جبل الزاویه»، در حومه استان ادلب انجام شد، کشته شدند. کشته و زخمی شدن نظامیان ترکیه در جریان حملات روز گذشته گروههای تروریستی به مواضع ارتش سوریه در جنوب ادلب و شهر «سراقب» و پاسخ توپخانهای نیروهای سوری رخ داد.
سخنگوی کاخ کرملین نیز با بیان اینکه نظامیان کشتهشده ترکیه خارج از پستهای دیدبانی در ادلب بودند، تاکید کرد نظامیان ترکیه نباید بیرون از این تاسیسات حضور داشته باشند.
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
#بِسمِ_اللهِ_القاصِمِ_الجَبارین
السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
#شادی_روح_شهدا_صلوات
『 #سردار_دلها 💔 』
🔴ماجرای اهدای نشان ذوالفقار و درخواست "حاج قاسم" از رهبری برای دعای شهادت از زبان رئیس دفتر نظامی فرماندهکل قوا
✍سردار شیرازی، رئیس دفتر نظامی فرماندهکل قوا در برنامه تلویزیونی «ملک سلیمان»:اخیراً صحبتی شد مبنی بر اینکه به افراد حاضر در نیروی قدس توجهی شود و تقدیری از آنان بهعمل بیاید. حاج قاسم وقتی این مسئله را شنید گفت که "اگر میخواهید چیزی به من بدهید نمیخواهم". اما در بررسیهایی که داشتیم پیشنهاد «نشان» شد. همانطور که میدانید نشان ذوالفقار بالاترین نشان نظامی است که تاکنون به کسی داده نشده بود. اهدای این نشان به سردار سلیمانی پیشنهاد شد و مورد تصویب قرار گرفت. ایشان تلاش میکرد که سمتوسوی دریافت این نشان نیاید، میگفت که "اگر امر و دستور است میپذیرم اما اگر اختیار دارم، نشان نمیخواهم". باید بگویم وقتی میخواهند چنین نشانی را به کسی اهدا کنند، چند فرد ردهبالا در نیروهای مسلح دعوت میشوند و آن کار انجام میشود، این جلسه نیز انجام شد. در آن جلسه سردار سلیمانی از حضرت آقا درخواست کرد که "دعا کنید عاقبتبهخیر شویم."، حتی سردار سلیمانی درخواست دعا برای شهادت خود کرد. حضرت آقا در پاسخ به این درخواست فرمودند: «خداوند متعال به این برادر بسیار عزیز ما، آقای سلیمانی که مخلصاً لله مجاهدت کرده اجر بدهد و تفضل کند و زندگی ایشان را با سعادت و عاقبت ایشان را با شهادت قرار بدهد؛ البته نه حالا». فکر میکنم که شهادت تقدیر الهی برای ایشان بود.
#خاطره_ناب_از_حاج_قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『 #سردار_دلها 💔 』
🔺ماجرای نخستین آشنایی #حاج_قاسم_سلیمانی با شهید مصطفی صدرزاده از زبان خود ایشان
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
『 #سردار_دلها 💔 』 🔴ماجرای اهدای نشان ذوالفقار و درخواست "حاج قاسم" از رهبری برای دعای شهادت از زب
ترڪیہ و سوریہ
شوخے شوخے دارن وارد جنگ میشن...
🔺بہ اردوغان بگین
یهـو دیدے راہ قدس از آنڪارا گذشت
حالا دیگہ خود دانے✌️😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『 #شهیدانه 💔 』
تصاویرے از رزمندہ مدافع حرم سید علے زنجانے
شهـادت : حملہ پهـپاد ارتش ترڪیہ بہ سوریہ
مقر حزب اللہ لبنان و مقاومت مورد اصابت قرار گرفت.
#روحت_شاد_و_یادت_گرامی_آقا_سید
30.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『 • #امام_شناسے • 』
『 • #جلسہ_بیست_وپنجم • 』
『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』
✅روزهـاے حساس و بحرانی
قرآن مجید وضع دشوار و بحرانے مسلمانان را در جریان این محاصرہ در سورہ احزاب بخوبے ترسیم ڪردہ است:
«اے ڪسانے ڪہ ایمان آوردہ اید نعمت خدا را بر خویش یادآور شوید،در آن هـنگام ڪہ لشگرهـای(عظیمی)بہ سراغ شما آمدند، ولے ما باد و طوفان سخت و لشگریانے ڪہ آنان را نمے دیدید بر آنهـا فرستادیم(و بہ این وسیلہ آنهـا را در هـم شڪستیم)و خداوند بہ آنچہ انجام مے دهـید،بیناست.
بہ خاطر بیاورید زمانے را ڪہ آنهـا از طرف بالا و پایین شهـر شما وارد شدند(و مدینہ را محاصرہ ڪردند)و زمانے را بہ یاد آورید ڪہ چشمهـااز شدت وحشت خیرہ شدہ بود و جانهـا بہ لب رسیدہ بود و گمانهـاے گوناگون[بدی]بہ خدا مے بردید!در آن هـنگام مؤمنان آزمایش شدند و تڪان سختے خوردند.
بہ خاطر بیاورید زمانے را ڪہ منافقان و ڪسانے ڪہ در دلهـایشان بیمارے بود،مے گفتند خدا و پیامبرش جز وعدہ هـاے دروغین بہ ما ندادہ اند.
نیز بہ خاطر بیاورید زمانے را ڪہ گروهـے از آنهـا گفتند:اے اهـل یثرب!(مردم مدینهـ)اینجا جاے توقف شما نیست،بہ خانہ هـاے خود بازگردید.و گروهـے از آنان از پیامبر اجازہ بازگشت مے خواستند و مے گفتند خانہ هـاے ما بدون حفاظ است،در حالے ڪہ بدون حفاظ نبود،آنهـا فقط مے خواستند(از جنگ)فرار ڪنند!
آنهـا چنان ترسیدہ بودند ڪہ اگر دشمنان از اطراف و جوانب مدینہ بر آنان وارد مے شدند و پیشنهـاد بازگشت بہ سوے شرڪ بہ آنهـا مے ڪردند،مے پذیرفتند،و جز مدت ڪمے براے انتخاب این راہ درنگ نمے ڪردند
اما با وجود وضع دشوار مسلمانان،خندق مانع عبور سپاہ احزاب شدہ و ادامہ این وضع براے آنان سخت و گران بود;زیرا هـوا رو بہ سردے مے رفت و از طرف دیگر،چون آذوقہ و علوفہ اے ڪہ تدارڪ دیدہ بودند تنهـا براے جنگ ڪوتاہ مدتے مانند جنگ بدر و احد ڪافے بود،با طول ڪشیدن محاصرهـ،ڪمبود علوفہ و آذوقہ بہ آنان فشار مے آورد و مے رفت ڪہ حماسہ و شور جنگ از سرشان بیرون برود و سستے و خستگے در روحیہ آنان رخنہ ڪند.از این جهـت سران سپاہ چارہ اے جز این ندیدند ڪہ رزمندگان دلاور و تواناے خود را از خندق عبور دهـند و بہ نحوے بن بست جنگ را بشڪنند.ازینرو پنج نفر از قهـرمانان لشگر احزاب،اسبهـاے خود را در اطراف خندق بہ تاخت و تاز در آوردہ و از نقطہ تنگ و باریڪے بہ جانب دیگر خندق پریدند و براے جنگ تن بہ تن هـماورد خواستند.
⭕️ ژست بشردوستانه ترامپ؛ ایران باید برای مقابله با #کرونا از ما کمک بخواهد!🤨
🔹رئیسجمهور آمریکا طی سخنرانی در «کنفرانس اقدام سیاسی محافظهکاران»، مدعی شد: «ما بهترین متخصصان درمانی را در جهان داریم، ما واقعا میخواهیم و علاقه داریم که به ایرانیها کمک کنیم🤢. تنها کاری که باید بکنند این است که از ما بخواهند!»😒
#ما_را_بخیر_تو_امید_نیست_شر_مرسان
🕊 #ختم_دعاے_الهـے_عظم_البلا
چهـل شب باقے موندہ تا شب میلاد حضرت ولے عصر(عج)،هـرشب بہ نیت سلامتے و فرج آقا،و دفع بلا وبیمارے #کرونا باهـم دعاے فرج و قرائت میڪنیم
التماس دعا🙏
Ziyarat-Ashura.mp3
15.25M
🥀 『 #قرار_شبانہ 🙏 』
🎤 #اباذر_حلواجی
🍃💔قرائت زیارت عاشورا
هـدیہ بہ روح پاڪ سردار دلهـا
#حاج_قاسم_سلیمانی و #یاران_شهیدشان
『 #قرار_شبانہ 🙏 』
🍃💔قرائت زیارت عاشورا
هـدیہ بہ روح پاڪ سردار دلهـا
#حاج_قاسم_سلیمانی و #یاران_شهیدشان
『 #کرونا_را_شکست_میدهیم ✌️ 』
⭕️مردم قم خفّاش خوردن؟!
🔹یجور رسانههای اونورِ آبی و دلقکهاشون در داخل از قُم میگن، که انگار این مردم گرانقدرِ قُم بودن که سوپ خُفّاش خوردن😒
مداحی آنلاین - حال من خرابه - حمید علیمی.mp3
3.9M
『 ♡ #بہ_وقت_مداحے 🎧 ♡ 』
حال من خرابه
چشم من پر آبه
🎤 #حمیدعلیمی
4_345554935284236945.mp3
7M
『 ♡ #بہ_وقت_مداحے 🎧 ♡ 』
🎤 سید رضا نریمانی
🥀 نوحه شور بسیار زیبا
🥀 خوش به حال شهدا
4_6035384582319113205.mp3
6.78M
『 ♡ #بہ_وقت_مداحے 🎧 ♡ 』
خسته شدم آی شهدا....
🎤🎤 حاج مهدی رسولی
❤️شهید مصطفی صدر زاده❤️
دوست شهیدت کیه؟
شهیدمصطفی صدرزاده
همیشه تاکید داشت يه شهید انتخاب کنید
برید دنبالش بشناسیدش
باهاش ارتباط برقرار کنید
شبیهش بشيد
حاجت بگیرید شهید میشید
تا حالا فکر کردی با یه شهید رفیق شی؟؟
از اون رفیق فابریکا؟؟
از اونا که همیشه باهمن؟؟
امتحان کردی؟؟
هرچی ازش بخوای بهت میده!!
آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه
میخوای باهاش رفیق شی؟؟!!
✅گام اول:
انتخاب شهید
به یه گردان نگاه کن
به صورت شهدا نگاه کن
به عکسشون، به لبخندش
ببین کدوم رو بیشتر دوس داری
با کدوم یکی بیشتر راحتی؟!
✅گام دوم:
عهد بستن با دوست شهیدت
یه جایی بنویس؛ البته اگه ننوشتی هم اشکال نداره.
با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه ی مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانه ی خود به هیچ وجه روی نمیگردانم.
✅گام سوم:
شناخت شهید
تا میتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع آوری کن.
عکس، فیلم، صوت، کتاب و وصیت نامه..
✅گام چهارم:
هدیه ثواب اعمال خود به شهید
از همین الان هرکار ثوابی که انجام میدی،
فقط یه جمله بگو:"خدایا! ثواب این عملم برسه به دوست شهیدم."
طبق روایات نه تنها ازت چیزی کم نمیشه، بلکه با برکت تر هم میشه!
بچه ها! شهید، اونقدر مقام بالایی داره که نیازی به ثواب کار ما نداشته باشه!
تو با این کار خلوص نیت و علاقت رو به شهید نشون میدی!
✅گام پنجم:
درگیر کردن خود با شهید.
سریع همین الان بک گراند گوشیتو عوض کن و عکس دوستتو بزار!!
در طول روز باهاش درد دل کن.باهاش حرف بزن.آرزوهاتو بهش بگو..
✅گام ششم:
عدم گناه در حضور رفیق
روح شهید تا گام پنجم بسیار از شما راضیه
ولی آیا در حضور دوست معنویت میتونی گناه کنی؟
حجاب، رابطمون با نامحرم، چت با نامحرم، غیبت، دروغ، نمازامون و .....
✅گام هفتم:
اولین پاسخ شهید
کمی صبر و استقامت در گام ششم، آنچنان شیرینی برای شما خواهد داشت که در گام بعدی گناه کردن براتون سخت میشه..
خواب دوست شهیدتو میبینی، دعایی که کرده بودی برآورده میشه، دعوت به قبور شهدا و راهیان نور و ...
✅گام هشتم:
حفظ و تقویت رابطه تا شهادت(مرگ)
گام های سختی رو کشیدین!درسته؟!
مطمئنا با شیرینی قلبی همراه بوده....
#دوست_شهيدم
#مصطفی_صدرزاده